اینروزها گردش اخبار آنقدر سرعت گرفته، آنقدر اخبار سهمگین میآید و میرود که در میان خبرهای لبنان و اسرائیل و فلسطین و انتخابات امریکا ، جنگ روسیه و اکراین و سفر پزشکیان به نیویورک و خبرهای دیگر فرصت زاری به حال خودمان را نداریم.
حوادث تلخ در صنعت معدن ایران بار دیگر در اطراف طبس، جان ۵۲ معدنچی را گرفت.میگویند ۱۷ معدنچی دیگر نیز در عمق زمین محبوس شدهاند و از سرنوشت آنها خبری نیست. این فاجعه، بار دیگر زنگ خطری برای شرایط ناامن کاری در بخش های کارگری کشور را به صدا درآورده است.
در چهار دهه گذشته، ایران شاهد حوادث ناگوار متعددی در صنایع و معادن بوده است. بر اساس گزارشها، از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۹۹، بیش از ۱۰۰۰ کارگر در حوادث صنعتی جان خود را از دست دادهاند. بهطور خاص، تنها در یک دهه اخیر، متوسط سالیانه تعداد کشتهشدگان در معادن ایران به بیش از ۱۰۰ نفر رسیده است. این در حالی است که کشورهای توسعهیافته، با سرمایهگذاری در ایمنی و بهبود شرایط کاری، توانستهاند نرخ حوادث کاری را به شدت کاهش دهند. بهطور مثال، در سال ۲۰۱۹، نرخ مرگ و میر در صنایع کارگری در آلمان ۲٫۵ نفر به ازای هر ۱۰۰۰۰۰ کارگر بود، در حالی که این رقم در ایران حدود ۵۰ نفر به ازای هر ۱۰۰۰۰۰ کارگر تخمین زده میشود.
طبقه کارگر ایران در شرایط بحرانی به سر میبرد. آمارها نشان میدهند که حدود ۴۰ درصد از کارگران کشور زیر خط فقر زندگی میکنند و حداقل حقوق قانونی آنها (حدود ۱۱ میلیون تومان در ماه) بههیچوجه پاسخگوی هزینههای زندگی نیست. در مقابل، کارگران در کشورهای توسعهیافته نظیر سوئد و نروژ، علاوه بر حقوق بالاتر، از مزایای بیمه، مرخصیهای سالانه و حمایتهای اجتماعی قابل توجهی برخوردارند.
جمهوری اسلامی با سرکوب تشکلهای کارگری و حرکتهای اعتراضی، توانسته است بهطور مؤثری حقوق کارگران را نادیده بگیرد. نهادهای حکومتی و گروههای نظامی مافیایی سرمایه با سوءاستفاده از منابع ملی، به غارت ثروت کشور پرداخته و به جای سرمایهگذاری در بهبود شرایط کار، بر کنترل و سرکوب کارگران تمرکز کردهاند. نتیجه این سیاستها، فقر روزافزون کارگران و غرق شدن آنان در بحرانهای اقتصادی است. بر اساس گزارشی از سازمان جهانی کار، نرخ بیکاری در ایران حدود ۱۰ درصد است، که این عدد در کشورهای توسعهیافته بهطور متوسط زیر ۵ درصد قرار دارد.
بحرانهای پیدرپی و حوادث ناگوار، نه تنها نشاندهنده نادیدهگرفتن حقوق کارگران بلکه بیانگر عدم توجه حاکمیت به امنیت و سلامت این قشر از جامعه است. این وضعیت نیازمند بازنگری جدی در سیاستها و توجه به مطالبات کارگری است.
اکنون زمان آن فرا رسیده که کارگران ایران با اتحاد و همبستگی، یک جنبش کارگری وسیع را آغاز کنند. این جنبش میتواند به آنان قدرت بخشد تا برای حقوق و امنیت شغلی خود مبارزه کنند و شرایط زندگی بهتری را برای خود و خانوادههایشان به ارمغان آورند. اتحاد کارگران، کلید اصلی برای برقراری تغییرات اساسی و رهایی از وضعیت کنونی است.
صدرا عبدالهی
اول مهر ۱۴۰۳