به شهادت تاریخ، در جایگاهی ایستاده ایم که نقطه عطفی ست از تغییر دوران و پایان سروری تک قطبی امپراطوری آمریکا. تاریخ نشان داده که همواره در چنین نقطهای، نظم کهنه به انواع حیل از جمله ایجاد جنگ، برای نجات خود، دست به مقاومت میزند.
آری اکنون در چنین مقطع مهمی از تاریخ قرار داریم.
کانون همه ی این آشوب ها نیز در مرکز این نظم کهنه یعنی آمریکا وهمدستان غربی او قراردارد . آنان که خود، از همه ی شاخص هایی که برای بهبود زندگی بشر تعیین کرده بودند، عبور کردند. حقوق بشر را با معیار دوگانه نابود کردند. قوانین جنگی را که خود بعد از جنگ دوم وضع کرده بودند، نادیده گرفته و به ایجاد آشوب و خشونت در جهان دست میزنند. با تحریک فاشیستهای اوکراین، روسیه را به عنوان رقیب نظامی نشانه می گیرند. با زیر پا گذاشتن پیمانی که تایوان را جزیره ای متعلق به چین می داند، سعی دارند پای چین این رقیب اقتصادی شان را نیز به جنگی خانمانسوز بکشانند. خاورمیانه را در چنان آتشی فرو بردند که فریاد تمامی آزاداندیشان جهان را در آوردند.
آری به قول مارکس درد زایمان دنیای جدید میتواند بسیار عذاب آور باشد. دو جنگ جهانی نیز، ره آورد همین نو شدن نظم کهنه بود. اما این بار اگر طرفین، خرد را پیشه ی خود نکنند با تجهیزات وسلاح هایی که دارند، قادر خواهند بود زندگی تمامی بشریت را به نابودی بکشانند.
مردم ایران نیز، ۴۵ سال است که در وحشت جنگ و ناصلح زندگی می کنند و دراین فضای ناپایدار و پر تردید، تمامی ساختار اقتصادی اجتماعی فرهنگی و سیاسی کشور، قربانی بلند پروازی ها و رویاپروری های نابخردانه ی حاکمیت شده است. اغلب صنایع و معادن، بدلیل تحریم های جنگی کاپیتالیسم غرب که مانع ورود قطعات مورد نیازشان شده را در آستانه تعطیلی قرارداده و جانهای عزیزی چون معدن چیان عزیز مان را در بسیاری از معادن و صنایع به قعر نیستی می فرستد و بر اساس این سیاست فاجعه آمیز، حاکمیت با مردم بیگانه میشود. و منابع کشور، بی دفاع در این هجوم، در معرض نابودی قرار می گیرد.
در سالروز جهانی صلح، با وضعیت کنونی نمیتوان خوش بین بود که صلح در جهان برقرار میشود مگر آنکه، همه صلح طلبان جهان در پیوند با یکدیگر و با مقاومت جانانه در مقابل تجاوزات سرمایه جهانی ایستادگی نمایند و خواستار به رسمیت شناختن حق حیات، برای بشریت گردند.
زهره تنکابنی – اول مهر ۱۴۰۳
خانم تنکابنی عزیز متاسفانه نمی توانم مخالفتم را با ایده های شما در این مختصر امکان بیان کنم چون نیاز به استدلال دارد تا شما را از خطای سیاسی و داوری نسبت به روسیه و جهان چند قطبی که مدینه فاضله شماست آگاه کنم ولی برای این خطای مسلم شما در مورد کشته شدن کارگران معدن پاسخهای مستدل وعلمی وجود دارد که این فاجعه اساسا ربط درجه سوم هم به تحریم ندارد . شما با نسبت دادن کشته شدن کارگران با تحریم و غرب و عدم توانایی ایران در واردات قطعات،سرمایه داری ایران و رژیم جنایتکار جمهوری اسبللامی را تبرئه می کنید .اکر به مارکس و نظریه های او در مورد سرمایه داری و اقتصاد سیاسی اش باور دارید نمی توانید چنین غیر علمی و صرفا بر اساس یک تز اشتباه بین سرمایه داری غربی و شرفی و همچنین در ایران فرق بنیادینی در استثمار کارگران بگذارید. سرمایه در ایران نه بخاطرعدم دسترسی به تکنولوژی که اگربخواهد از چین وارد میکند بلکه به لحاظ ماهیت آزمندانه سود حداکثری با هزینه حداقلی کارگران را به کام مرگ میفرستد
با درود فراوان به دوستان فهمیده زیر، مهرداد ۱، الف باران و آرش ادیبان، و تشکر در روشنگری بهتر و بیشتر این کاربران گرامی.آنچه مهرداد آورده موافقم که یکسری از چپ سنتی های کمونیست خودشان از دمکراسی و آزادی و رفاه زندگی در غرب بهره میبرند ولی به قول آرش ادیبان کینه و نفرت شان که هنوز گویا فروپاشی سیستم مرگبار شوروی سابق را هضم نکردند مدام نیش های ضدامپریالیستی را باید در هر نوشته خودشان بزنند و نمی خواهند این واقعیت را ببینند که نظام های یکنفره یا تک حزبی کمونیستی اگر مطلوب و ایده آل بود که مردم این کشورهای بلوک شرق قیام علیه کمونیسم و سوسیالیسم تحمیلی نمیکردند.برای شان مثلا چین کمونیستی ایده آل است که در برخی شهرهایش تعداد دوربین های خیابانی برای کنترل مردم بیشتر از ساکنین شهر است. در روسیه حتی یک رسانه آزاد نیست!این قطب دلخواه خانم تنکابنی فقط با زور اسلحه بر مردم شان حکومت تحمیلی میکنند نه اینکه انتخاب مردم باشد.مثل اینکه خوشی دمکراسی و آزادی غربی زیر دل یکسری را زده؟نه به دیکتاتوری ها!
دنباله..
…به خارج سفر کنیم و دنیا را ببینیم، برای مذهبشان تبلیغ کنیم، استعدادهای فردی خود را بروز دهیم . عوضش حالا حق داریم به خیابان بیاییم، اعلامیه منتشر کنیم تظاهرات بگذاریم، شعار بدهیم و در خواست کنیم که حد اقل زندگی انسانی را داشته باشیم ، فرهنگ و آموزش رایگان باشد، کودکستان رایگان باشد، بهداشت رایگان باشد، کسی ما را بیکار نکند ، حقوقمان را پرداخت کنند، حق بازنشستگی ما را از بین نبرند ، پناهگاهی بالای سرمان باشد و زیر پل زندگی نکنیم. بله ما به اینهمه آزادیها دست پیدا کرده ایم و از آنها بخوبی استفاده میکنیم تا به آن چیزهایی برسیم که که روزی داشتیم .
این فرق دوران مخوف سوسیالیسم استالین با دوران تابناک و آزاد لیبرالیسم است .
با درود
وقتیکه کینه و نفرت بر عقل و خرد ما غلبه میکند
وزیر کار برای سرپوش گذاشتن بر مسئله انفجار معدن طبس و کشته شدن ۵۲ نفر از معدنچیان ، مسئله را یک حادثه طبیعی می نامند و ختم آن را اعلام می دارد .
فاجعه بزرگی که باید توسط مراجع ذیصلاح و نمایندگان معدنچیان بررسی و نتایح آن به اطلاع عموم رسانده شود.
بررسی و تحقیقی که احتیاج به زمان دارد ، را نه می شود مانند وزیر کار از سر باز کرد و نمی شود با کینه و نفرت همیشگی برعلیه آمریکا ، سریعن تقصیر” تحریمهای جنگی کاپیتالیسم غرب ” انداخت.
این چه تحریمیست که پول برای ساخت ۳۶۰ کیلومتر تونل در غزه به حماس داده می شود ، ولی برای ایمن سازی معادن خودمون پول نداریم ، برای حزب الله موشک و پول داریم ، ولی بچه های خودمون برای ثبت نام مدرسه و خرید لوازم تحریر پولی ندارند، و………….
از یک پیرزن روسی که آزادانه و در یک تظاهرات مجاز شرکت کرده بود و مطالبات خویش را بصورت حمل شعار، بیانیه و اعلامیه مطرح میکرد پرسیدند فرق شرایط امروز که شما میتوانید بصورت آزاد و بدون سانسور تظاهرات کرده و از نعمت آزادی برخوردار شوید با زمان دیکتاتوری مخوف استالینی در کجاست ؟
خیلی فرق است . ما در دوران دیکتاتوری و استبداد مخوف استالین از حد اقل زندگی انسانی برخوردار بودیم . فرهنگ و آموزش پرورش رایگان بود ،بهداشت رایگان بود ،هر کدام از ما سرپناهی داشتیم، شکم های ما سیر بود، هر کدام از ما کار داشتیم و از بیکاری نمی ترسیدیم، هیچکدام از ما از آینده خود بیمناک نبود.امنیت داشتیم همه ما تامین آتیه داشتیم ..
ولی آزادی فردی نداشتیم، حق نداشتیم بیاییم توی خیابانها اعلامیه پخش کنیم، تظاهرات بگذاریم، اجازه تظاهرات کسب کنیم ، شعار دهیم، کتاب منتشر کنیم، با خبرنگاران خارجی مصاحبه کنیم.. ادامه دارد
تقلیل ۴۵ سال شکنجه استبداد قتل و اعدام دهها هزار کمونیست به “جنگ و نا صلح” در متن بالا شیوه همیشگی طیف تودهای برای ماساژ رژیم بوده است. مهم نیست که همین کاپیتالیسم غربی و آمریکا میلیون ها ایرانی را از سرگردانی و فلاکت مهاجرت نجات و اسکان دادهاند. مهم این است که دق دلی شکست اردوگاه شرق در این گونه نوشتهها تجلی یابد. آن شکست انقدر مفتضح است که نیازی به سوال کردن از خانم تنکابنی برای ارائه آلترناتیو شرق وجود ندارد. همین قدر که کلیه اعضای باقیمانده احزاب چپ ر همین کاپیتالیسم غربی زندگی میکنند خود حاکی از همین استیصال است.
خانوم تنکابنی این نماینده نظم نوین یا جدیدی که میخواهید چین و روسیه در یکطرفش هستند که اگر شناخت کوچکی هم داشته باشید در این به قول شما قطب قدرت نه از حقوق بشر خبری هست و نه از قوه قضائیه مستقلی و نه از رسانه های آزاد و آزادی اندیشه و بیان و نه احزاب مخالف اجازه فعالیت دارند و نه مردم ناراضی اجازه تظاهرات و به خیابان آمدن. عجیبه شما علیرغم گذر سنین بالایی هنوز طرفدار حکومتهای یکنفره پوتین و یا شی چینی هستید .درضمن دلیل تجاوز نظامی روسیه به اوکراین خطر گسترش ناتو در نزدیکی مرزهای روسیه نبوده بلکه وحشت پوتین از رشد دمکراسی در اوکراین بوده که خودش در نوشته تابستانی سه سال پیشش رشد هرگونه ساختار حکومتی مبنی بر دمکراسی و رابطه با غرب را بشدت با جنگ هم شده سرکوب میکند و دیدیم هم کرد اول در گرجستان و بعد در اوکراین و غیره مثل سرکوب آزادیخواهی در بلاروس توسط نیروهای روسی.در صف روسوفیل ها قرار گرفتن طرف اشتباه تاریخ است!
عالی زهره جان!