(نگاهی پدیدارشناسانه و نمونهوار به تاریخ معاصر سینما و تئاتر در یک شهر صنعتیی بزرگ)
سینما لیختبورگ، “Lichtburg” (به گویش مردمِ نیمهی شمالیی آلمان و با تلفظ ِنرمِ و ملایمِ حرفِ شین: “لیشتبورگ”)در شهر اسن(Essen) یکی از قدیمیترین و معروفترین سینماهای آلمان، اروپا و جهان است و تاریخچهای طولانی و جذاب دارد. لیختبورگ در زبان فارسی به معنیی “قصر نور” یا “قلعهی نور” است. این سینما در ایالت “نورد راین-وستفالن” واقع شده و به عنوان یکی از نقاط عطف فرهنگیی شهر فوق صنعتیی اسن شناخته میشود. لیختبورگ یکی از بزرگترین سینماهای آلمان است و با ظرفیت چشمگیر، در نوع خود کمنظیر است. این سینما امروز با گنجایش بیش از ۱۲۰۰ نفر در سالن اصلی، هنوز هم بزرگترین سینمای فعال در آلمان محسوب میشود. البته، زمانی که این سینما در سال ۱۹۲۸ افتتاح شد، ظرفیتِ اولیه آن دوهزار و ششصد نفر بود که این شاخصه، آن را به یکی از بزرگترین سینماهای اروپا در آن دوران تبدیل میکر
علاوه بر ظرفیت بالا، سینما لیختبورگ به دلیل معماریی باشکوه، سالنهای بزرگ و مجلل و سیستم صوتی و تصویریی پیشرفته، و استقبال همیشگیی مردم، از جایگاه ویژهای در تاریخ سینمای آلمان و اروپا نیز برخوردار است.
تاریخچهی سینما لیختبورگ
سینما لیختبورگ در ۱۸ اکتبر ۱۹۲۸ افتتاح شد. این سینما به همتِ سازمانگرانهی فریتز آرنهلدت (Fritz Arnholdt)، تأسیس شد. هدف آرنهلدت از تأسیس سینما لیختبورگ، ایجاد فضایی فرهنگی، مدرن و نوآورانه برای نمایش فیلمها و برگزاریی رویدادهای فرهنگی بود.
این سینما با توجه به آن چه که پیشانه گفته شد، به سرعت تبدیل به یکی از محبوبترین مکانهای تفریحی و فرهنگی شهر اسن شد. آدولف رولف (Adolf Rolf)، معمار مشهور و کمنظیرِ آن زمان، معماری و طراحیی سینما لیختبورگ را بر عهده داشت. طراحیی این ساختمان، با ترکیب سبک معماریی “نئوکلاسیک” و “آرت دکو” انجام شده بود که جلوهای هنرمندانه و مدرن به آن میداد و کاری نو در عرصهی معماری و طراحی بود.
ضرورت و علت ساخت سینما لیختبورگ
دلایل و ضرورتِ ساخت این سینما در چارچوب تحولات اجتماعی و فرهنگی دههی ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ میلادیی آلمان قرار میگیرد. در این دوران، سینما به عنوان یک پدیدهی صنعتی، نوین و رو به رشد در هنر و سرگرمی، جایگاه ویژهای در جامعه یافته بود. رشد شهرنشینی و توسعهی قشر متوسط، تقاضا برای مکانهای عمومی جهت سرگرمی و آموزش را افزایش داده بود. بر این بستر، سینما لیختبورگ به عنوان نماد فرهنگ مدرن و تفریح مفید، در شهر صنعتی اسن ساخته شد.
شهر اسن، به عنوان یک مرکز صنعتیی بزرگ در آلمان، نیازمند فضایی بود که نه تنها به مردم امکان لذت بردن از هنرهای جدید مثل فیلم را بدهد، بلکه بستری برای تبادل فرهنگی و تعامل اجتماعی نیز فراهم کند. سینما لیختبورگ با طراحیی فضای بزرگ و امکانات پیشرفتهی آن زمان، به عنوان یک مرکز فرهنگی و اجتماعی شناخته شد که مردم میتوانستند در آن به تماشای جدیدترین فیلمهای آلمانی و خارجی، دل و جان مشغول کنند.
یکی دیگر از جنبههای برجستهی ساخت سینما لیختبورگ، اهمیت آن در معرفیی سینما به عنوان «هنر هفتم» و پدیدهای مدرن برای مردم بود. در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰، فیلم به سرعت از یک سرگرمیی ساده، به یک فرم هنریی جدّی تبدیل شد. سینما لیختبورگ با میزبانی از فیلمهای هنری و برجستهی جهان، و برگزاریی “جشنوارهی فیلم اسن” از این تحول حمایت کرد و به استقبال آن شتافت.
دورهی نازیها و جنگ جهانیی دوم
در دوران حکومت نازیها (۱۹۳۳-۱۹۴۵)، سینما لیختبورگ نیز، همانند بسیاری از مراکز فرهنگیی دیگر، تحت کنترل، نظارت و ادارهی فاشیستیی دولت نازی قرار گرفت. در این دوران، فیلمها اغلب با محتوای تبلیغاتی و ناسیونالیستی-راسیستی نمایش داده میشدند و سینما به عنوان یکی از ابزارهای تبلیغاتیی حکومت نازی مورد سوءاستفاده گسترده قرار میگرفت.
در لیختبورگ همچنین، فیلمهای خبریی “دی دویچه وُخنشاو” به نمایش درمیآمد. این نمایشها اغلب به نمایش فیلمهایی از شهر اِسِن، بهویژه، هنگامی که آدولف هیتلر از مجموعه کارخانههای کروپ بازدید میکرد میپرداخت یا نمایش پیروزیهای ارتش نازی را نشان میداد. اینها همه به این دلیل بود که اِسِن برای نازیها یک مرکز مهم صنعتی و تسلیحاتیی سرنوشتساز به شمار میرفت.
در سالهای ۱۹۳۳/۱۹۳۴، مدیر یهودیی مالکِ این سینما، “کارل ولفزون”، ناشر و کارآفرین اهل برلین و از بنیانگذاران شناخته شدهی مطبوعات فیلم آلمان، تحت فشار شدید از سوی “یوزف تربوون”، فرماندار نازیی اِسِن، مجبور شد سینمای خود را به بهایی بسیار کمتر از ارزش واقعیی آن، به شرکت “یونیورزوم فیلم اِیجی” بفروشد. به همین دلیل، سینما لیختبورگ یکی از نمونههای اولیهی “آریاییسازی”ی اموال یهودیان در آلمان محسوب میشود. “ولفزون” تنها کمتر از یک دهم ارزش واقعیی سینما را دریافت کرد. او در سال ۱۹۳۹ به همراه خانوادهاش به فلسطین گریخت و بسیار خوش اقبال بود که گرفتار اسارتگاههای نازیها نگردید. در سال ۱۹۴۰، فیلم تبلیغاتی-یهودستیزانهی “زوس یهودی” نیز در سینمای لیشتبورگ به نمایش گذاشته شد.
زوس یهودی (Jud Süß) فیلمی راسیستی بود که در سال ۱۹۴۰ در سراسر آلمان نازی به نمایش درآمد. از بازیگران آن فیلم میتوان به “فردیناند ماریان” و “ورنر کراوس” اشاره کرد. این فیلم به دستور “یوزف گوبلز” رئیس دایرهی تبلیغات آلمان نازی تهیه شد. “یوزف زوس اوپنهایمر” نام شخصی بود که داستان فیلم از زندگی واقعی او اقتباس شده بود. این فیلم احتمالاً یهودستیزانهترین و راسیستیترین فیلمی است که تاکنون در تاریخ سینما ساخته شدهاست. دردناکتر این بود که این فیلم به موفقیت زیادی در آلمان نازی دست یافت. بودجهی دولتیی این فیلم حدود ۲ میلیون رایشمارک بود که در آن زمان مبلغ زیادی محسوب میشد؛ اما، فروش فیلم بیش از ۶٫۵ میلیون رایشمارک بود که فروشی بیسابقه بود. هاینریش هیملر به تمامی افراد حزب نازی توصیه میکرد که این فیلم را حتماً ببینند. این فیلم معروفترین و پرطرفدارترین فیلم ساخت آلمان در دورهی نازیها بود و بیش از ۲۰ میلیون نفر در آلمان از آن دیدن کردند. در زمانی که جمعیت آلمان حدود ۷۰ میلیون نفر بود. این فیلم پیشانه؛ در مناطقی که آلمان قصد حمله به آن جا را داشت پخش میشد. در داخل آلمان نیز، بسیاری از بینندگان بعد از دیدن فیلم، به مغازههای یهودیان و محلهها و خانههای آنان حمله میکردند.
بعد از جنگ، بیشتر بازیگران و تهیهکنندگان فیلم به جرم جنایت علیه بشریت به دادگاه برده شدند؛ اما بیشتر آنها اظهار ندامت کردند و گفتند: تنها مجبور به ایفای نقش توسط نازیها شدهاند و تنها کار بازیگری خود را انجام دادهاند. کارگردان فیلم؛ “فایت هارلان “بعد از حضور در سه جلسهی دادگاه، به مجازات خفیفی محکوم شد و حتی اجازه یافت در آلمان باقیبماند و به فیلمسازی هم ادامه دهد.
شکست و نابودیی فاشیسم باعث شد، نمایش این فیلم در آلمان و تمامیی دنیای غرب ممنوع شود و بیشتر نسخههای آن نیز از بین رفت. “هارلان” کارگردان فیلم تنها کارگردانی بود که بعد از جنگ به دادگاه کشیده شد. “هاینریش جورج” و “ورنر کراوس” به حبس خانگی کشیده شدند. “هاینریش جورج” بازیگر فیلم، توسط نیروهای نظامیی شوروی به اردوگاه کار اجباری برده شد و در آنجا درگذشت. “ورنر کراوس” دیگر بازیگر این فیلم، برای مدتی اجازهی کار در سینما نیافت، اما بعد از مدتی اجازه یافت دوباره بر پرده پدیدار شود. “کریستینا زودرباوم” بعد از جنگ، هنگام حضورش بر صحنه، معمولاً در صحنه هو می شد و میوه و تخم مرغ به سویش پرتاب میکردند.
این فیلم به همراه”روت شیلدها” و “یهودیی ابدی” که هر دو در سال ۱۹۴۰ به نمایش درآمدند، نمونههای مهم فیلمهای یهودستیزانه در آلمان نازی هستند و شهرتی تاریخی-جهانی دارند. بعدها، در سال ۲۰۱۰ فیلمی دربارهی چگونگیی تهیهی فیلم “زوس یهودی” ساخته شد.
“ولفزون” مالک سینما در سال ۱۹۴۹ به آلمان بازگشت و برای دریافت اموال و زیانهایش بسیار تلاش کرد، اما پایان دادگاه را ندید. از سال ۲۰۰۶، یک پلاک یادبود در قسمت نمای بیرونیی سینمای لیختبورگ به یاد “کارل ولفزون” نصب شده است. این پلاک در مراسمی با حضور نوهاش، “مایکل ولفزون”، که مورخ است، رونمایی شد. او ریاست بنیاد لیختبورگ برلین را بر عهده دارد که از جمله فعالیتهای آن، ایجاد و ادارهی یک مرکز فرهنگیی آلمانی-ترکی-یهودی است.
در طول جنگ جهانیی دوم، بسیاری از ساختمانهای تاریخی در اسن ویران شدند، اما سینما لیختبرگ به صورت معجزهآسایی از حملات هوایی آسیبی کاملا ویرانگر ندید و نسبت به دیگر ساختمانها، به آن آسیب کمتری رسید. پس از پایان جنگ، سینما مجدداً بازسازی و احیا شد و نقش مهمی در بازسازیی فرهنگی و اجتماعیی شهر و نیز بازسازیی روحیهی ویران مردم ایفا کرد.
پس از جنگ و دوران بازسازی و ترقی
بعد از جنگ جهانیی دوم، سینما لیختبرگ با چالشهای زیادی مواجه شد. ظهور تلویزیون و تغییر سبک زندگیی مردم باعث شد که بسیاری از سینماها، از جمله لیختبورگ، با کاهش مخاطب روبرو شوند. با این حال، مدیریت این سینما تلاش کرد تا با نوآوری در برنامهها، از جمله برگزاریی جشنوارههای فیلم و نمایشهای ویژه، مخاطبان جدیدی جذب کند.
در سالهای اخیر نیز، سینما لیختبورگ با حفظ ساختار اصلی و معماریی تاریخیی خود و تلاش مردم برای مورد حمایت دولتی قرار گرفتن این سینما، به یکی از جاذبههای فرهنگی و تاریخی شهر اسن تبدیل شده است. امروزه این سینما علاوه بر پخش فیلمهای سینمایی، میزبان کنسرتها، جشنوارهها، و دیگر رویدادهای فرهنگی نیز هست. اما؛ لیختبورگ بی هیچ چون و چرایی همچنان “سینما” است و روزانه فیلم های روز جهان را در سانس های اعلام شده نمایش می دهد.
اهمیت فرهنگیی سینما لیختبورگ
سینما لیختبورگ نه تنها به عنوان یک مرکز سرگرمی، بلکه به عنوان یک بنای تاریخی و نماد فرهنگی برای مردم اسن شناخته میشود. این سینما نمونهای از تلفیق فرهنگ و صنعت در قلب یک شهر صنعتیی بافرهنگ و بزرگ است که توانسته است با تغییرات اجتماعی، هنری و فرهنگی در طول زمان همگام شود.
همچنین لیختبورگ به دلیل معماریی منحصر به فرد و تاریخچهی غنی خود، به یکی از مکانهای گردشگری-فرهنگیی مهم در نورد راین وستفالن تبدیل شده است. سرشت و سرنوشتِ این سینما، به خوبی نشاندهندهی تأثیرات عمیق سینما بر زندگیی اجتماعی و فرهنگیی مردم در طول قرن بیستم و پس از آن است.
سینما لیختبورگ اسن، با نزدیک به صد سال تاریخ، یک نماد فرهنگی و اجتماعی است که نشاندهندهی روندِ تحولات سینما و نقش آن در جامعهی آلمان بوده است. لیختبرگ از جمله سینماهایی بوده است که سالهای بسیاری، با انتشار جریدهای با نام لیختبرگ به تحولات سینما، معرفیی فیلمها و نقدهایسینمایی پرداخته است. این سینما که از ابتدا با هدف ایجاد یک مرکز فرهنگیی مدرن ساخته شد و توانست با گذر از دوران مختلف تاریخی، از جمله دورهی نازیها و جنگ جهانی دوم، همچنان به فعالیت خود ادامه دهد و به عنوان یک فضای فرهنگی مهم در آلمان “حفظ” شود. آن هم در شهری و در قسمتی از شهر که قلبِ بازارها و پاساژها و مراکز خرید بزرگ است! شهر اسن در ناحیهی “روهر” واقع است، ناحیهای گسترده، با نزدیک به پنج و نیم میلیون جمعیت. اسن به شهر “بازار”، شهر “خرید” و مغازهگردی معروف است. پس، این خود باید نشان بدهد که زنده ماندن تئاتر و سینما و تاریخی شدنِ آنها، در مرکزیترین نقطهی شهر، چه کار کارستانی باید باشد. امری که بدون حمایت قاطع دولتی و شورای شهری، اصولا ممکن نبوده است.
سینما لیختبورگ و طبقات اجتماعی
همانگونه که پیشانه آمد، سینما لیختبورگ از ابتدای تأسیس خود به عنوان یکی از بزرگترین و مدرنترین سینماهای اروپا، مخاطبان زیادی از طیفهای مختلف جامعه را به خود جذب کرد. این سینما به ویژه به دلیل طراحی لوکس و بسیار باشکوه آن، به مکانی جذاب برای اقشار متوسط و مرفه تبدیل شد.
طبقهی کارگر
در شهر صنعتیی اسن، طبقهی کارگر عمده ترین بخش جمعیت شهر را تشکیل میداد و هنوز می دهد. با وجود اینکه سینما لیختبورگ با طراحی و فضای خود شاید بیشتر به سمت طبقهی بالاتر و قشر متوسط جامعه متمایل بود، اما به دلیل اندازهی بزرگ سالن و قیمتهای نسبتاً مناسب بلیت ورودی، طبقهی کارگر نیز توانست از این فضا بهرهمند شود. اصولا در آلمان آن دوران و در دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰، سینما به عنوان یک سرگرمیی نسبتاً ارزانقیمت شناخته میشد و امکان حضور گستردهتری از اقشار مختلف، از جمله کارگران صنعتی را فراهم میکرد.
طبقهی کارگر به ویژه از فیلمهای داستانی و سرگرمکننده استقبال میکرد. این فیلمها به آنها فرصتی میداد تا از واقعیتهای دشوار زندگیی روزمره گریخته و به دنیایی از هیجان، تخیل، عشق، شور، رویا و آرزوهای ناکام فرو روند. برای طبقه کارگر، سینما نه تنها سرگرمی، بلکه نوعی راهحل موقتی برای فرار از شرایط دشوار استثمار اقتصادیی بورژوازیی صنعتی بود که در شهرهایی مثل اسن نورم غالب و رایج هم بود.
طبقهی متوسط و مرفه
طبقهی متوسط و مرفه اسن که از لحاظ مالی، توانایی بیشتری داشتند، از بخشهای دیگر مخاطبان سینما لیختبرگ بودند. این گروهها به خصوص به فیلمهای هنری و فرهنگی که گاه و بیگاه در سینما نمایش داده میشد، علاقه نشان میدادند. همچنین، تجربهی تماشای فیلم در محیطی لوکس و مجلل همچون لیختبورگ به آنها با پوششها و البسهی شیک و اشرافیشان، احساس اجتماعی و فرهنگیی بالاتری میداد.
شکل استقبال مردم از سینما در ابتدای کار سینما لیختبورگ
در ابتدای کار سینما لیختبورگ، استقبال مردم از فیلمها بسیار گسترده بود. در دههی ۱۹۲۰، سینما به عنوان یک فرم جدید سرگرمی، به سرعت در حال رشد بود. فیلمهای آغازین که در شروع به کار لیختبورگ نمایش داده میشدند، شامل آثار سینمای صامت و بعدها فیلمهای ناطق بود. بسیاری از آن فیلمها از استودیوهای آلمانی یا هالیوودی میآمدند. استقبال مردم از این فیلمها بسیار زیاد بود، زیرا این فیلمها برای آنها تجربهای جدید و هیجانانگیز فراهم میکرد.
سینما لیختبورگ به دلیل تجهیزات پیشرفتهاش برای پخش فیلمهای ناطق، توانست مخاطبان زیادی را به خود جذب کند. این تحولات تکنولوژیک در سینما، به شدت باعث افزایش علاقهی عمومی به فیلمها شد و تماشاگران از تجربه جدید سینمای ناطق شگفتزده بودند.
حضور شخصیتهای فرهنگی و سیاسی در سینما لیختبورگ
در طی نزدیک به یک قرن از فعالیت سینما لیختبرگ، بسیاری از شخصیتهای فرهنگی و سیاسیی برجسته در مراسم این سینما حضور داشتهاند.
هنرمندان: به دلیل جایگاه ویژهای که لیختبورگ در عرصه سینمای آلمان داشت و بسیاری از فیلمسازان و بازیگرانِ برجستهی آلمانی و بینالمللی در این سینما حضور مییافتند. به مثل؛ کارگردانان آلمانیی بزرگ نظیر فریتز لانگ (Fritz Lang) و راینر ورنر فاسبیندر (Rainer Werner Fassbinder) همراه با نمایش آثارشان و مراسم افتتاحیهی فیلم ها، در این سینما حاضر میشدند.
سیاستمداران: از زمان تأسیس سینما لیختبورگ تا پس از جنگ جهانی دوم، بسیاری از سیاستمداران آلمانی در رویدادهای فرهنگی این سینما حضور یافتند. در دوران نازیها، سینما تحت تأثیر سیاستهای دولتی بود و نمایش فیلمهای تبلیغاتی نیز صورت میگرفت. پس از جنگ و در دورهی بازسازی آلمان، سینما لیختبرگ به عنوان یکی از مراکز فرهنگی مهم شناخته شد و شخصیتهای سیاسی نیز در برنامههای فرهنگی آن شرکت میکردند.
جشنوارهها و رویدادهای فرهنگی: لیختبورگ میزبان جشنوارههای فیلم و رویدادهای فرهنگی متعدد بود که باعث شد بسیاری از چهرههای فرهنگی و هنری برجسته از سراسر جهان نیز در این سینما حضور یابند. این جشنوارهها به سینما لیختبورگ اعتبار بینالمللی بخشید و آن را به یکی از مراکز اصلی تبادل فرهنگی تبدیل کرد.
رقابت بین سینما و تئاتر
با ظهور سینما لیختبورگ، رقابتی بین سینما و تئاتر در شهر اسن شکل گرفت، که در سراسر اروپا و آمریکا نیز در جریان بود. پیش از ظهور سینما، تئاتر یکی از مهمترین اشکال سرگرمی و هنرهای نمایشی در جوامع بود. اما با رشد سریع سینما به مثابه یک سرگرمی جدید و تکنولوژیک، تئاتر با چالشهایی مواجه شد.
چالشهای تئاتر
سینما به دلیل قیمت پایینتر بلیتها، قابلیت جذب طیف وسیعتری از مخاطبان را داشت. همچنین، فیلمها میتوانستند صحنههایی را که در تئاتر به دلیل محدودیتهای فیزیکی و مکانی امکان خلقشان نبود، بازسازی کنند و ثبت و ظبت نمایند. این امر باعث شد تا سینما در بین طبقات مختلف جامعه محبوبتر شود و مخاطبان تئاتر تا حدی کاهش یابند.
تغییرات در تئاتر
در واکنش به این رقابت، تئاترها و عاملانِ اجراییی آن سعی کردند با تغییرات در محتوای نمایشی و ارائهی اجراهای زندهتر و تعاملیتر با تماشاگران و سیستمهای مدرنتر نمایشی، مخاطبان خود را حفظ کنند. به همین دلیل، تئاتر و سینما هرچند که در ابتدا رقبای جدیی همدیگر شده بودند، اما در طول زمان هر یک مخاطبان و جایگاه خود را در عرصهی هنر و سرگرمی حفظ کردند.
سینما لیختبورگ در اسن، نه تنها به عنوان یک مرکز مهم فرهنگی و هنری شناخته شد، بلکه به یکی از نهادهای اجتماعیی فعالِ شهر تبدیل شد و توانست مخاطبان متنوعی از گروههای مختلف جامعه، از جمله طبقهی کارگر و قشر متوسط و مرفه را جذب کند. حضور شخصیتهای ملیی فرهنگی و سیاسیی برجسته در طول دوام لیختبورگ، نشاندهندهی اهمیت این سینما در فضای فرهنگی آلمان است. همچنین، رقابت بین سینما و تئاتر با ظهور لیختبورگ، باعث تغییراتی در هر دو عرصه شد که در نهایت منجر به تکامل هر دو هنر شد.
سینما لیختبورگ اسن به عنوان یک سینمای تاریخی و مهم در آلمان و اروپا تقریبا همسایهی تئاتر گریلو (که از اهمیت تاریخیی آن نیز در جستاری مفصل، پیشانه سخن گفتهام)* در نقطهی مرکزیی این شهر است. این دو مکان تاریخی و فرهنگی، حدودا پنجاه قدم که در مدت یکی دو دقیقه با پای پیاده، طی میشود، با هم فاصله دارند. از بسیارانی که با آنها در باب تئاتر و سینمای اسن در دهههای بیست و سیی قرن میلادیی گذشته، گفتگو کردهام، و اهل پژوهش و تاریخ شهر اسن نیز هستند، شنیدهام؛ -: “روشنفکران، اغلب، به تئاتر و به خصوص، به تئاتر گریلو می رفتند و کسانی که به سینما و از جمله، به لیختبورگ می رفتند، صرفا برای سرگرمی و جذابیتِ سینما به لیختبورگ می رفتند.” با این انگاره آیا می توان به یک نتیجه گیری و یک پرسش رسید: “آیا تئاتر، هنری روشنفکری و سینما صنعتی پوپولیستی و پولساز است؟”
مقایسهی رابطهی سینما و تئاتر، بهویژه در مورد سینما لیختبورگ و تئاتر گریلو (Grillo-Theater) در شهر اسن، روشنکنندهی یکی از موضوعات مهم در تاریخ تئاتر و سینما و در عرصه ای فراتر از این پرسش نیز هست.
در طول قرن بیستم، چالش و رقابت میان تئاتر و سینما، هم از نظر هنری و هم از نظر اجتماعی، بخشی از بحثهای مهم فرهنگی بوده است. در این زمینه، قیاسِ دوگانهی «تئاتر روشنفکری» و «سینمای صنعتی و پوپولیستی» بهکرات مطرح شده است. در اینجا به بررسی اشاره وار و اجمالی ی این موضوع میپردازم.
تفاوتهای تاریخی و اجتماعی سینما و تئاتر
تئاتر به عنوان جاذبهای روشنفکری
تئاتر، به ویژه در اروپا، از دیرباز جایگاه والا و بالایی در میان هنرمندان، نویسندگان و روشنفکران داشته است. تئاتر گریلو که در سال ۱۸۹۲ در اسن تأسیس شد، یکی از مراکز مهم تئاتریی شهر و ناحیهی صنعتیی منطقهی روهر بود. از آن زمانها تا ایامِ اخیر، تئاتر به عنوان محلی برای نمایش آثار ادبی و هنریی جدی و عمیق شناخته میشده است. آثار نویسندگان بزرگی مانند برشت، چخوف، ایبسن و شکسپیر در تئاترها اجرا میشده و این محیط به مکانی برای تبادلنظرهای روشنفکرانه و فلسفی-هنری تبدیل شده است
حضور روشنفکران در تئاترها به دلیل محتوای هنری و فلسفیی آثار نمایشی، تعامل فکری و لایههای معنایی عمیق آنها بود. تئاترها اغلب به عنوان مکانی برای بازتاب و نقد اجتماعی، سیاسی و فلسفی شناخته میشدند و به همین دلیل به محلی برای دیدار روشنفکران و هنرمندان نیز تبدیل شده بودند.
سینما به عنوان هنری سرگرمکننده و صنعتی
با ظهور سینما در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، یک فرم جدید و نوآورانه از هنر و سرگرمی شکل گرفت که “هنر هفتم” لقب گرفت و از همان ابتدا جنبههای صنعتی و تجاریی بیشتری نسبت به تئاتر داشت. سینما از فناوریی جدید استفاده میکرد و این امر آن را به سرگرمیای جذاب و مردمی تبدیل کرد. در سینما، برخلاف تئاتر، امکان دسترسی به تعداد بیشتری از تماشاگران وجود داشت و بلیتهای ارزانتر نیز باعث میشد تا طبقات پایینتر جامعه نیز به این هنر نوین دسترسی داشته باشند.
سینما لیختبورگ هماره بر جذب جمعیت وسیعی از تماشاگران تمرکز داشت. فیلمهایی که در این سینما نمایش داده میشدند اغلب از نوع سرگرمکننده، ماجرایی، خیالپردازانه، عاشقانه یا حتی کمدی بودند. این فیلمها به دلیل جنبههای بصری و داستانمحور خود توانستند مردم عادی و کسانی که به دنبال سرگرمی و هیجان و نادیدنیها بودند را جذب کنند.
تئاتر روشنفکری در قیاس با سینما به مثابهِ “صنعت”
همانگونه که اشاره شد، تئاتر به دلیل ساختار زنده و تعاملیاش، محیطی را فراهم میکند که امکان گفتوگو و تفکر انتقادیی بیشتری دارد. اجرای زندهی بازیگران، استفاده از نمادها و ابهامات معنایی، و همچنین متنهای عمیق فلسفی، ادبی و اجتماعی، باعث میشد که تئاتر بیشتر مورد علاقه روشنفکران و هنرمندان و اهل فکر قرار گیرد.
برای مثال، در تئاتر گریلو اسن، آثاری که در دهههای مختلف اجرا میشدند، در عین پرداختن به آثار کلاسیک تئاتری، اغلب به نقد وضعیت اجتماعی، روندِ نو شدن و صنعتی شدن جامعه و مبارزات اجتماعی، صفبندیی نیروی کار و قدرتِ سرمایه، یا حتی آثار ضدجنگ میپرداختند. این آثار به گونهای طراحی شده بودند که بیننده را به تفکر وادار کنند و مباحث اجتماعی و سیاسی را به طور عمیقتری بررسی کنند.
سینما، پولسازی و پوپولیسم
سینما، به دلیل خصلتِ تجاری و بدایعِ صنعت سرگرمی، معمولاً بیشتر به تولید فیلمهای پرمخاطب و پرفروش گرایش دارد. فیلمهای هالیوودی و آثار مشابه اغلب برای سرگرمیی گستردهتری طراحی میشوند و سعی دارند تا تجربهای هیجانانگیز و بصری به مخاطب ارائه دهند. این فیلمها در بسیاری از موارد به سادگیی داستانی و جذابیتهای دیداری خود متکی هستند و کمتر به جنبههای فلسفی یا اجتماعیی پیچیده میپردازند.
در این میان، سینما لیختبورگ به عنوان یک سالن بزرگ و تجاری، از این دست فیلمها بهره میبُرد و میتوانست تعداد زیادی از مردم را به خود جذب کند. فیلمهای عامهپسند به دلیل قیمت پایین بلیت و تجربهای که به تماشاگر ارائه میدادند، توانستند تماشاگران بسیاری را جذب کنند.
این پرسش که آیا سینما صرفاً یک صنعت پوپولیستی و پولساز است یا نه، به چند عامل بستگی دارد:
جنبه تجاریی سینما: سینما، بهویژه در آغاز قرن بیستم، به دلیل امکانات صنعتیی خود (استفاده از تجهیزات فیلمبرداری، پخش گسترده، و سالنهای بزرگ) جنبههای تجاریی قویتری نسبت به تئاتر داشت. این موضوع به سینما امکان میداد تا به سرعت در مقیاس جهانی رشد کند و به یکی از پرمخاطبترین هنرهای جهان تبدیل شود. این ویژگی باعث شده که سینما بیشتر به عنوان یک صنعت شناخته شود.
مخاطب عام سینما: سینما در ابتدا به دلیل ساختار خود و امکاناتش برای سرگرمی تودهها طراحی شده بود. فیلمها با داستانهای ساده، هیجانانگیز و جذاب بهگونهای بودند که تودههای مردم را به خود جلب میکردند. به همین دلیل، سینما اغلب به عنوان هنری پوپولیستی شناخته میشد.
ابعاد هنری سینما: هرچند که سینما در ابتدای راه بیشتر به سرگرمی عامهپسند میپرداخت، اما با گذر زمان، این پدیدهی هنری توانست به سطوح عمیقتری از هنر نیز نفوذ کند. آثار سینماگران بزرگی مانند فدریکو فلینی، اینگمار برگمان، آندری تارکوفسکی، و استنلی کوبریک و… نشان دادند که سینما نیز میتواند به هنری عمیق، تاثیرگذار، پیچیده و فلسفی تبدیل شود. در واقع، سینما توانست هم به عنوان هنری پوپولیستی و هم به عنوان هنری روشنفکری و عمیق شناخته شود.
در نهایت، چالش میان تئاتر و سینما تا حدود زیادی به تفاوت در مخاطبان و ساختار آنها بازمیگردد. تئاتر به دلیل طبیعت زنده و تعاملیاش، بیشتر مورد توجه روشنفکران و هنرمندان قرار گرفته و محیطی برای تأملات فلسفی و اجتماعی فراهم کرده است. از سوی دیگر، سینما به عنوان یک پدیده ی نوین و صنعتی، توانسته است با قدرت بیشتر به مخاطبان گستردهتری دسترسی یابد و آنها را با جنبههای بصری و داستانی سرگرم کند.
با این حال، نباید سینما را صرفاً به عنوان یک صنعت پوپولیستی و پولساز در نظر آورد. سینما نیز با گذشت زمان توانسته است ابعاد هنری و روشنفکری خود را گسترش دهد و به یکی از مهمترین اشکال هنر معاصر تبدیل شود. سینما لیختبورگ و تئاتر گریلو به عنوان دو فضای فرهنگی مهم در اسن، هر یک نقش و مخاطب خاص خود را دارند و در طول زمان توانستهاند با یکدیگر همزیستی داشته باشند و به رشد فرهنگ و هنر در شهر کمک کنند.
باز هم بیشتر از شهر اسن و سینماهایش
اولین نمایشهای فیلم در اسن
نخستین نمایش عمومی فیلم در شهر اسن احتمالاً در اواخر قرن نوزدهم انجام شده است. در آن زمان، نمایش فیلمهای کوتاه و صامت توسط کسانی که دستگاههای پخش فیلم را در اختیار داشتند و به شهرهای مختلف سفر میکردند، انجام میگرفت. این نمایشها معمولاً در سالنهای موقت و حتی در کافهها و رستورانها برگزار میشدند.
اولین آشناییی مردم شهر اسن با سینما و تصاویر متحرک نیز به سالهای پایانی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بازمیگردد. در آن دوره، نمایش فیلمهای اولیه یا تصاویر متحرک به کمک دستگاههایی نظیر کینتوسکوپ و سینماتوگراف، که توسط برادران لومیر در فرانسه ابداع شده بود، در بسیاری از شهرهای اروپا از جمله اسن برگزار میشد. مردم شهر اسن اولین تصاویر متحرک را از طریق این دستگاهها بر روی دیوارها و پردهها در مکانهای عمومی و موقتی مشاهده کردند. این نمایشها برخی اوقات نیز در سالنهای عمومی یا تئاترهای کوچک صورت میگرفت و در ابتدا به عنوان یک شگفتی علمی و هنری تلقی میشدند.
پایهگذاریی اولین سینما در اسن
پس از آشناییی اولیهی مردم با سینما، تقاضا برای نمایش فیلمها به سرعت افزایش یافت و اولین سینماهای دائمی در شهر اسن تأسیس شدند. از آنجایی که اسن یکی از شهرهای مهم صنعتی آلمان بود، این شهر خیلی زود توانست به عنوان یکی از مراکز فرهنگی نیز در زمینه سینما رشد کند. یکی از اولین سینماهای ثابت در اسن در دهه ۱۹۰۰ افتتاح شد و به نمایش فیلمهای صامت پرداخت.
تأسیس سینما لیختبورگ
سینما لیختبورگ در سال ۱۹۲۸ به عنوان یکی از لوکسترین و بزرگترین سینماهای اروپا تأسیس شد. این سینما به سرعت به یک نماد فرهنگی در شهر اسن تبدیل شد و جایگاه مهمی در تاریخ سینمای آلمان یافت. کارل کوکسهُلت (Carl Koxholt) یکی از بنیانگذاران فرهنگیی سینما لیختبورگ بود. او فردی با نفوذ در عرصه سینما و فرهنگ آن زمان بود و با درک پتانسیل سینما به عنوان یک هنر جدید و رو به رشد، تصمیم گرفت یک سالن سینمای بزرگ و مجلل در اسن ایجاد کند. کوکسهُلت در ابتدا در حوزه نمایش و پخش فیلمهای صامت مدیریت میکرد و با افتتاح لیختبورگ توانست نقش خود را به عنوان یک شخصیت کلیدی و مدیری هدایتگر در صنعت سینما تثبیت کند.
ویژگیهای سینما لیختبورگ
سینما لیختبورگ در زمان افتتاح خود، بزرگی، وسعت و شکوه بیمانندی داشت. ظرفیت اولیه آن بیش از ۲ هزار نفر بود و سالن اصلی آن با طراحی باشکوه، شامل جزئیات معماری داخلی زیبا و نوآورانه، امکانات پیشرفتهی صوتی و تصویری، و همچنین یک پیانوی بزرگ برای اجرای موسیقی زنده در زمان نمایش فیلمهای صامت بود. پیانو نواز با لباسی شیک و برازنده، پشت پیانو می نشست و در حالی که چشمی به پرده و حرکت های روی آن و چشمی دیگر به حالات مردم داشت، پیانو می نواخت و گاه گاهی پکی نیز به سیگارش می زد!
معماری این سینما با ترکیبی از سبکهای مدرن و کلاسیک طراحی شده بود و سالنهای وسیع و لوکس آن مورد تحسین بسیاری از مردم و هنرمندان قرار گرفت. این ویژگیها سینما لیختبورگ را از دیگر سالنهای سینمایی متمایز میکرد و آن را به یکی از مراکز مهم فرهنگی در شهر اسن تبدیل کرد.
اسن و سینما، پیش از لیختبورگ
در سال ۱۸۹۶ اولین تصاویر متحرک در سینماهای سیار با تبلیغات در روزنامههای شهر اسن معرفی شدند. این نمایشها گاهی کیفیت بسیار نامطلوبی داشتند.
به دنبال این تجربهها، در سال ۱۹۰۹ سینمایی به نام Germania-Theater با ۴۸۸ صندلی در اسن افتتاح شد. این سینما، یکی از اولین سالنهای ثابت سینما در این شهر بود و نقش مهمی در گسترش سینما در منطقه داشت.
سینمای Germania-Theater در خیابان Frohnhauser در ساختمان Alfredushaus افتتاح شد. این سینما در بهار ۱۹۳۲ بسته شد و در ۲۷ آگوست همان سال تحت نام City توسط شرکت City-Theater GmbH بازگشایی شد.
اتفاق بسیار مهم، در این عرصه، اما، افتتاح Schauburg در ۵ سپتامبر ۱۹۱۳توسط شرکت Projektions-AG Union (PAGU) است. این سینما با ۲۰۰۰ صندلیی تاشوی راحت و زیبا در زمان احداثاش، به عنوان نقطه عطفی در تاریخ سینمای آلمان و همچنین اسن معرفی شد و خود را به عنوان «کولوسِ سینما» (غول سینما) معرفی کرد. به این ترتیب، تا سال ۱۹۱۴، تعداد سینماها در اسن به عدد ۲۰ رسید.
باری… این امر؛ نشاندهنده رشد سریع صنعت سینما در این منطقه است. در این دوران، مردم منطقه، از دور و نزدیک در روزهای تعطیل، دسته دسته برای دیدن فیلم به اسن می آمدند!
در سال ۱۹۲۴، شورای شهر اسن طرح جامعی برای ساخت و ساز در شهر تصویب کرد که شامل بازسازی میدان Burgplatz نیز بود. در این طرح، ساخت یک سینمای جدید و بزرگ به سبک معماری Neue Sachlichkeit (عینیتگرایی نوین) پیشبینی شد که به جای ساختمان قدیمی Kreishaus ساخته میشد که بعدها، سینما لیختبورگ نام گرفته شود.
این روند تا به اکنون، به تکامل سینما در اسن و همه جای جهان نظر دارد و تأسیس اولین سینماها و گسترش سریع آنها تا سومین دههی قرن بیستم را نشان میدهد.
با این توضیحات، تاریخ سینما در اسن و دیگر شهرهای دنیا، نشان از رشد تدریجی این صنعت و هنر و گسترش سریع سالنهای سینمایی تا به امروز دارد.
این حرکت با طرحهای بلندپروازانه و ساخت سینماهای بزرگی مانند شاوبورگ و لیختبورگ آغاز شده است. آیا ادامه خواهد داشت؟
آیا این روند تکاملیی بیش از ۱۲۵ ساله، با حضور قدرتمندِ تلویزیون های مدرنِ اینترنتی و هوشمندِ هشتاد اینچی و صد اینچی در خانه ها، مغلوب و متوقف نخواهد شد؟
تئاتر چه روزگاری پیشِ روی خویش خواهد داشت؟
آیا در آینده باز هم تئاتر و اپرت و بالت خواهد توانست در شهر اسن و همهجای جهان، نفس در نفس، توده های مردم را در سالن های با شکوه یا ساده، همچنان گرد هم آورد؟
آیا تئاتر؛ با نمایشهای نفسگیر، دراماتیک، کلاسیک یا نوین؛ هنر و رویا را پیوسته بر صحنه خواهد بُرد؟ آیا فریاد شوق و تشویق و دست زدن های بی وقفه همچنان در سالنهای تئاتر شنیده خواهد شد؟
به این پرسشها بی تردید، تاریخِ نانوشتهی هنر پاسخ خواهد داد.
اواخر شهریور ماه هزار و چهارصد و سه شمسی. اسن
* تئاتر، کاخِ با شکوه مردم، دبستان آزادی و عدالت اجتماعی! – خسرو باقرپور
www.akhbar-rooz.com/249788/1403/06/16
مقاله ی مفیدی است و من که حدود بیست سالی هست در برمن میباشم و یک بار به اسن امده ام هیچاز این خبر نداشتم. ممنون کهنوشتید. ولی شماکه بجای قبل از کلمه ی پیشانه استفاده میکنید ایا بهتر نیست بجای نمایشات که در متن نوشته ی شما هست و نمایش کلمه ی فارسی اسا از جمع ان با ها استفاده کرده و نمایشها بنویسید! دست شما درد نکند.
شیدا منصور