آیا موضعگیری در برابر موج نفرتپراکنی و نژادپرستی علیه افغانستانیها در ایران صرفا یک ژست روشنفکری یا اخلاقی است یا مسألهای اساسی در سیاست روز ایران و مبارزه برای آینده در ایران است؟
“نژادپرستی یک پدیدهی غربی است و در کشور ما که قرنهاست مردمان گوناگون در صلح و دوستی با هم زندگی میکنند چیزی به اسم نژادپرستی وجود ندارد. اقتصاد ایران یک اقتصاد متفاوت است و ادبیاتی که در غرب برای نقد سیاستهایی که از دههی هفتاد به بعد اجرا شده ربطی به ایران ندارد.” این گزارهها و گزارههای از این دست که در اثر فعالیت گروهها و روشنفکران ناسیونالیست (پوزیسیون و اپوزیسیون) در حوزهی عمومی ایران جا افتاده است به نوعی عقل سلیم تبدیل شدهاند. این گزارهها با این استدلال طرح میشوند: چون ایران دارای فرهنگ و شرایط خاص خویش است پس تحلیل اوضاع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن، نظریهپردازیهای خاص خود را میطلبد و ما نمیتوانیم از نظریات رایج علوم اجتماعی در جهان برای تحلیل وضعیت ایران استفاده کنیم.
این گزاره حداقل دو مزیت را به این گروههای راستگرا اعطا میکند؛ یک به آنها امکان میدهد که تعریفی یکدست و در راستای منافع و ایدئولوژی خود از ویژگیهای فرهنگی ایرانیان ارائه دهند و تفاوتهای طبقاتی، اتنیکی، جنسی، جنسیتی و … را به حاشیه برانند و دوم با استفاده از این حربه بهرهگیری فرودستان از نظریات، مفاهیم و مطالعات انتقادی سایر نقاط جهان را محدود کنند آنها با حمله به این نظریات و مفاهیم تحت عنوان چپگرایی، بیوطن و گلوبالیست استفاده از تجارب ترقیخواهانه مبارزات سایر ملل دنیا را پیشاپیش رد میکنند.
حمله به چپها و کمپین درازدامن نژادپرستانه علیه افغانستانیها به عنوان دو نیروی مکمل در روزهای گذشته از این نظر قابل تامل است. این در حالی ست که در داخل و خارج ایران هیچگونه جنبش جدی چپگرایی فعالیت نمیکند و افغانستانیها نیز در ایران سالهاست ساکن و هدف تبعیضآمیزترین سیاستهای اقتصادی و اجتماعی بودهاند. از طرف دیگر در رسانههای اصلاحطلب برای خلع سلاح منتقدان و جلوگیری از آگاهیرسانی در مورد سیاستهای نئولیبرالی و غارتگرانهای که دولت اصلاحطلب در پی اجرای آن است شروع به حمله به چپها کردهاند.
کمپین نفرتپراکنی علیه افغانستانیها با استفاده از کلیشههای نژادپرستانه پیشاپیش موجود سعی در هدایت کردن نارضایتی عمومی موجود به سمت یک دیگری مخل و مزاحم و پست دارد و بر این اساس عدهای از مردم هراسان از وضعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی با شروع این کمپین ناگهان کسانی را پیدا کردند که تحقیری را که به صورت روزمره در حیطههای اقتصادی و اجتماعی متحمل میشوند به سمت آنها روانه کنند. افغانستانیها که مشارکت برخی از آنها در جنبش ژینا نه تنها هیچ حساسیتی درست نکرده بود بلکه همدلی گستردهای را به جریان انداخته بود ناگهان به بلاگردان نتایج سیاستهای اجرایی حاکمیت تبدیل شدند. ناگهان بیکاری، فقر، کمبود مسکن، یارانهها و… مقصر دمدستی و آشنایی پیدا کرد: مهاجران افغانستانی
سالهاست که در اثر سانسور و جلوگیری از تشکلیابی جنبش فرودستان ایران را از تولید و پرورش نظریات نظامند و انتقادی برای تحلیل وضعیت موجود محروم کردهاند بر ماست از تجارب ملل دیگر در نقد و مبارزه با سیاستهای غارتگرانهی حاکمان همت جدی داشته باشیم و پدیدهها را به اسم درستشان بخوانیم واقعیت این است که امروزه نژادپرستی یک پدیدهی جهانی است و در ایران نیز وجود دارد اما به علت عدم رشد تفکر انتقادی به علل مختلف هنوز به درستی به آن بها داده نشده است.
سیاستهای نئولیبرالی که در جهان به نفع طبقهی حاکم و زیان قاطبه مردم اجرا شده است، به شکلی گسترده ای در ایران نیز به اجرا گذاشته شدهاند و همچون اکثر نقاط دنیا که همراه با اجرای این سیاستها نژادپرستی هم سربرآورده است در ایران نیز شاهد وقوع این پدیده هستیم. پس بر همهی ماست که کمپین نفرتپراکنی علیه افغانستانیها را افشاء کنیم و مقصر و عامل اصلی بنبست کلان موجود را به همهی همقطاران خویش نشان دهیم. یادمان باشد هر نوع تبعیضی منتفعان و پاسداران خود را دارد و هزینههای آنها از جیب ما پرداخت میشود با مبارزه علیه همهی اشکال تبعیض هزینههای خویش را کاهش میدهیم.
منبع: شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران