سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

تهران – سعید سلطانی طارمی


تهران
تب کرده­ است و سرفه­ کنان تا صبح
بیدارخواب، توی اتاقی تنگ
لم­ داده ­است روی خیالی خوش
 و زیر پلک­ های تب آلودش
                            می بیند
 پای بنفشه­ زار بلوزش
یک دامن چمنی پوشیده
که زیر آن سفیدی جورابش
توی کتانی همیشه­ بهاری
لبخند می­ زند
و بی­ خیال هر چه غم و تنگی­ ست
دارد برای دشت شقایق­ زاری
اخمی زنانه را به لب  ناز می­ برد
و گله گله گورخر از دوردستها
می­ آیند
هی می­ زند به خود: چه نشستی زن!
ناز و ادا بس است
برخیز و از بهار پذیرایی کن.

تهران
تب کرده است و سرفه­ کنان دستهاش را
در تنگنای دستکشی جای می­ دهد
و ماسک چرک و کهنه­ ی یک بار مصرفی
بر پوزه می­ زند
و بر عصای آهنی­ اش تکیه­ می­ کند
می­ خیزد
آرام و هن و هن کنان سوی پنجره
                            پا می­ کشد امید به دندان.

تهران.
تهران بی­گناه که در این اتاق تنگ
درمانده­ است و هیچکس از گریه­ های او
حرفی نمی­ زند.
                   ۱۷/۱/۹۹

https://akhbar-rooz.com/?p=25275 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x