پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

نقش ناسیونالیست ها و دموکرات های چپ در فوتبال ایران

کوروش طاهرنسب:

مثل دوره شاه که سعی می کردند هر کسی را که فعالیت می کرد و چپ بود، اول بگویند توده ایی است. چرا؟ برای اینکه بهرحال حزب توده در مقطعی تاریخی دو اشتباه بزرگ کرد. یکی زمان ۲۸ مرداد، یکی همین ۱۳۵۷، و این وضعی که بعد از ۱۳۵۷ و ۱۳۶۲ آمد و دستگیری رهبران حزب توده و آن میزگرد. با خودشان فکر می کنند که اگر هر کسی را به حزب توده بچسبانند زدنش راحت تر است. مردم از نظر فکری پذیرش بیشتری دارند تا احیانا به یک جریان سیاسی دیگر!
پرویز قلیچ خانی


مثلی است که اشاره دارد – آب کش به کف گیر می گوید چقدر سوراخ داری- مصداق بسیاری از مجریان نادان میهمانان و به اصطلاح کارشناس کیلوئی صدا و سیمای میلی جمهوری اسلامی است. تعدادی از رسانه های ورزشی (روزی نامه ها) نیز , با تکیه بر پایگاه توده ای دو تیم استقلال و پرسپولیس, بازگشتی شرم آور به گذشته پرافتخار این دو باشگاه محبوب هواداران و تعدادی از بیشکسوتان قدیمی این دو تیم را سبب شده اند!

مدیران و گردانندگان این دو باشگاه در مجموع از دست نشاندگان وزارت ورزش و جوانان هستند که اکثریت آنان سوابق ورزشی ندارند و بیشتر افراد امنیتی و تاجران سنتی اند که پنجه بر این دو باشگاه افکنده اند. پیروزی، نشریه سرخپوشان و استقلال، نشریه آبی پوشان اند که متاسفانه نه فقط در قلمرو رسانه ای، حرفه ای و مجرب نیستند بلکه در برابر مرام و اخلاق هواداران میلیونی سرخ آبی ها حقیر و  سرافکنده  نشان داده اند.

این دو نشریه که می بایست به پایگاه های پالایش بداخلاقی و ناهنجاریهای رایج و روز افزون در بطن و حواشی این دو باشگاه  تبدیل می شدند خود از مهمترین مبلغان و مروجان کج اندیشی ها و بی اخلاقی در فضای ورزشی سرخ آبی ها هستند. گردانندگان هر دو نشریه سرخ آبی ها حریم خصوصی و شخصی افراد را بازیچه اهداف ارتجاعی و واپسگرانه خود کرده اند.

هفته گذشته پخش یک آیتم در برنامه نوروز فوتبالی صدا و سیمای میلی, درباره تاریخ باشگاه استقلال باعث تکدر خاطر هواداران این تیم شده بود و همین موضوع موجب شد در چند روز گذشته و هنوز هم جنجال و اعتراض های زیادی را در فضای مجازی ایجاد کند.

روزنامه شرق که متعلق به بخشی از طیف به اصطلاح اصلاح طلب نظام است در مطلبی  که آب و روغن سیاه نمائی مهملات و لاطائلات صدا و سیمائی ها را زیاد کرده نوشته است:

ساواکی، توده‌ای و چریک

ساواکی، چریک فدایی و توده‌ای؛ به ظاهر این کلمات غریب‌ترین واژه‌هایی هستند که می‌توانند همنشین سفره فوتبال باشند، ولی این‌روزها فوتبال ایران را تحت‌تأثیر قرار داده‌اند؛ درست در روزهایی که ویروس کرونا سکوها را خالی و بازیکنان را خانه‌نشین کرده، یک ابهام قدیمی دوباره از جایی سبز شده و دوقطبی قرمز- آبی را در ایران سیاسی‌تر از هر زمان دیگری کرده است؛ این روزها به طرز عجیبی پیش‌کسوتان دو باشگاه، به زعم خودشان، پرده از رازهای قدیمی برداشته‌اند و با یادآوری فعالیت‌های رژیم گذشته سعی در روشن‌کردن فضای تاریکی کرده‌اند که از ابتدا تا به الان درباره‌اش علامت‌سؤال‌‌های زیادی بوده؛ اینکه تا چه حد این روشنگری موفق بوده یا نه، درست مثل تمامی موارد دیگری که این دوقطبی در دلش دارد، پاسخ روشنی ندارد. صورت‌مسئله اما برخلاف پاسخ نهایی بسیار شفاف است: استقلالی‌ها می‌گویند پرسپولیسی‌ها ساواکی بوده‌اند و پرسپولیسی‌ها هم بازیکنان رقیب را چریک فدایی و توده‌ای خطاب کرده‌اند!…

از زبان تاریخ فوتبال مان

زنده یاد حسین آقای فکری فردی دموکرات، چپ عتدالتخواه و آزادی طلب بود.وی خدمات شایانی به فوتبال مان کرد. اولین مربی که  تیم ملی فوتبال ایران را به المپیک ۱۹۶۴ توکیو رساند.

تاریخ فوتبال ایران, تا تاسیس جمهوری اسلامی نکبت، جایگاه بازیکنان، کارکنان و مدیران بزرگی بوده است که اکثریت مطلق آنان از پایگاه توده ای برخاسته و خصلت بارز طبقاتی داشته اند. مرام و اخلاق در این خصلت از طبیعت انسانی افراد و گروههای در برگیرنده این پایگاه هستند.از مشروطیت به این سوی در تحولات تاریخ اجتماعی کشورمان و در ادبیات سیاسی آن, جهان بینی تازه ای شکل گرفت که اولین وظیفه اش مقابله با ارتجاع, نفی عقاید قرون وسطائی , طرد هر گونه سلطه خارجی و استبداد داخلی در جامعه سنت گرا و خرافاتی ایران بود. وقتی به تشکیل اولین تیم ملی فوتبال ایران در نزدیک به یک قرن پیش مراجعه کنیم این تیم از ترکیب دو طیف نظامی‌ها و بازیکنان خودساخته و خود جوش محله‌ها تشکیل شده. در بین آنان تک و توکی کارمند بانک ایران و انگلیس هم دیده می شوند. از یکطرف عبدالله شوتی، عباس سیاه، اکبر توفان، خان سردار، احمد خوکی و عزیز قبله بچه های خود پرورده تیم بودند و در طرف دیگر محمد خاتم، مین باشیان و گیلانشاه. قرار داشتند که هر سه چهره‌ خارج از زمین فوتبال , بعدها در میدان رزم و نظامی مملکت صاحب منصب شدند.

می دانیم انگلیسی ها فوتبال را به ایران آوردند. جنوب ایران پایگاه اولیه و مهم استقرار نیروهای متجاوز انگلیسی بود. طی سال هایی که تیم شاهین تشکیل شد مردم ایران به دلیل آنچه سال ها دخالت در امور سیاسی کشور می دانستند از انگلیسی ها متنفر بودند. در اواسط فروردین ماه ۱۳۲۲ش بود که سفارت انگلستان در تهران، طی گزارشی به وزارت امور خارجه آن کشور، از علل رویکرد مثبت جامعه ایران نسبت به رقبای خود, یعنی شوروی و نگاه منفی ایرانیان نسبت به انگلیس روایت نمود:

اخیراً تغییر بسیار ملموسی در احساسات مردم نسبت به شوروی به وجود آمده است، تماس نزدیک تر با روسها و تجربه های به دست آمده در این زمینه تأثیر زیادی بر  این تغییر نگرش  داشته است تاکنون  توده-های مردم، روسها را افرادی وحشی و بیرحم و شوروی را کشوری ترسناک تلقی می کردند، امّا این نگرش دستخوش تغییر شده است. انضباط تحسین برانگیز روسها در ایران، رفتار خوب آنها با مردم، همدردی  آنها با اقشار ضعیف، رضایتمندی روسها از نظام حکومتی اتحاد شوروی، روابط خوب موجود بین افسران و سربازان روس و روحیه بالای مردم شوروی سبب افزایش استقبال توده های مردم ایران از روسها شده است. (یادداشتهای سیاسی ایران ۱۲۶۰-۱۳۴۴، ویرایش: آر.ام.بارل، مترجم: افشار امیری، جلد دوازدهم).

در تاریخ فوتبال کشورمان سه گروه بطور مشخص در ایجاد ساختار, تشکیلات، مدیریت و نوزایی آن نقش و تاثیر بسزائی داشته اند.پرسپولیس و استقلال محبوب هستند اما تاریخ فوتبال ایران فقط به این دو نام منحصر نمی شود و قلمرو وسیعتری را در بر می گیرد. در ادامه فقط بنام این سه گروه اشاره می کنم و در بخشهای دیگر این مجموعه که ادامه خواهد داشت در این مورد بیشتر می نویسم. حال که ورزش جهان تعطیل است شاید فرصتی است که به تاریخ فوتبال مان بیشتر پرداخت.اما سه گروه عبارتند از:

۱.ناسیونالیست ها

۲.دموکرات های چپ گرا

۳. طیفی از ژنرال ها و تکنوکرات ها

وقتی از تاریخ سخن می گوئیم نباید رویدادهای آن را سیاه و سفید کرد. در آئینه تاریخ ورزش کشورمان , ملی گرایان، تجدد خواهی و مدرنیتیه را از مشروطیت وام گرفتند و برای اعتلای ورزش ایران در میادین بین المللی همت گماشتند. دموکرات های چپ، برابری , عدالت وبیشرفت را برای ورزش مان نوشتند. طیفی از ژنرال ها نظم و انضباطی را که در دوران ورزشکاری شان در باشگاه ها نزد مربیان برجسته ایرانی فرا گرفته بودند در ایامی که مسئولیت بر عهده گرفتند آن را سرلوحه خود قرار دادند. مجموعه این سه طیف, مانیفست: اول اخلاق، دوم درس، سوم ورزش, و با تکیه بر گفتار نیک-پندار نیک و کردار نیک را نوشتند و ورودی باشگاه ها و ورزشگاه ها را به آن مزین کردند.

این که بیآئیم ارزش، اعتبار ,شخصیت و دانائی هر یک از افراد تشکیل دهنده این گروه ها را همطراز با یک مامور ساواک قرار دهیم نه فقط موضع گیری خصمانه و قضاوت کورکورانه است بلکه همراهی با واپسگرایان و مرتجعینی است که موجب شده اند افرادی مثل پرویز قلیچ خانی اسطوره تاریخ فوتبالمان در غربت باشند و یا افرادی مثل زنده یاد حبیب اله خبیری به اتهام همکاری با مجاهدین خلق اعدام شود. شادروان همایون بهزادی نیزکارمند معمولی نخست وزیری بود نه مامور ساواک!

نگاهی کوتاه

وقتی شاهین از جنوب پرواز کرد میان توده مردم بال میزد. در سوی دیگر جوانانی که موسس باشگاه دوچرخه سواران بودند، دو سال پیش از تشکیل باشگاه شاهین، برای تامین مخارج و حمایت تصمیم گرفته بودند که به اهرم سیاسی متوسل شوند. خاتم، سرودی و پرویز خسروانی، هر سه نظامی بودند و تعلق خاطر به دربار شاهنشاهی داشتند. این تعلق خاطر موجب تغییر نام دوچرخه سواران به تاج شد. هر چند خاتم راه خود را اول از خسروانی و سپس از سرودی و تاج جدا کرد. در همان روزها عطااله خسروانی برادر پرویز خسروانی در حزب ایران نوین اولین دبیر کل این حزب بود.

تشکیل تیم دارائی  که به تیم تحصیلکرده های تهران معروف شد نتیجه جدائی ژنرال ها بود. هر چند دارائی نتوانست در بین شاهین و تاج موازنه قدرتی را بنفع خود ایجاد کند. از ارتشبد خاتم به عنوان فرد موثر در تاسیس باشگاه دارائی نام برده می شد!

شنبه یک دی ۱۳۹۷ ایسنا در گفتگوئی با اصغر شرفی از وی خواسته که اضافه بر صحبت در باره جام ملت‌های آسیا ۱۹۶۸ در تهران که تیم ملی فوتبال ایران در فینال با شکست دادن اسرائیل قهرمان شد، خاطرات خود را در باره سایر مسایل فوتبال نیز بیان کند. شرفی از جمله گفته است:

حسین سرودی رئیس فدراسیون بود. خودش کاپیتان رشته‌های والیبال، بسکتبال و فوتبال بود. در حال تمرین در امجدیه بودیم. او به تمرین آمد و حسین فکری، سرمربی تیم، تمرین را قطع کرد. ما هم جرات نمی‌کردیم حرف بزنیم. فکری جلو آمد و صحبت کرد. سرودی هم طوری ما را نگاه می‌کرد که انگار شما را نمی‌شناسم. گفت تمرین چطور است که فکری گفت همه چیز خوب است. سرودی جلوی ما گفت “تاجی ماجی که تو تیم نیست!” فکری هم سریع گفت “نه قربان. از تاج بازیکن نداریم.” سرودی در نیروی هوایی بود و با خسروانی جنگ داشت. فکری هم با خسروانی بد بود. منظورم این است که اگر کسی از کس دیگری خوشش نمی‌آمد، در عمل نشان می‌داد و کتمان نمی‌کرد. سرمربی شجاعت داشت بازیکنی را از روی دشمنی دعوت نکند.

زنده یاد جعفر کاشانی بازیکن آن روزهای تیم شاهین و مدافع وسط تیم ملی فوتبال ایران که بعدها به عنوان دیپلمات وزارت امور خارجه فعالیت داشت در گفتگوئی با ایسنا این گونه جریان های سیاسی سکوها را تشریح کرده:

این تحرکات آنقدر گسترده شد که در سال ۱۳۴۲ در مراسم افتتاحیه مسابقات قهرمانی کشور (آن روزها مسابقات قهرمانی کشور در تمامی رشته های ورزشی برگزار می شد) در حضور محمدرضا پهلوی سکوها به دو گروه تقسیم شدند. عده یی فریاد می زدند «شا» و جایگاه مقابل «هین»: شا… هین. دیدار افتتاحیه میان تاج – شاهین برگزار می شد. نتیجه نیمه اول ۳ بر صفر به سود شاهین بود. فشار سکوها به حدی افزایش یافت که پهلوی دوم ورزشگاه را ترک و بازی نیمه کاره رها شد!

در ادامه قسمت هایی از گفتگوی عنایت فانی گزارشگر بی بی سی در برنامه به عبارت دیگر در ۶ آبان ۱۳۹۳ – ۲۸ اکتبر ۲۰۱۴. با پرویز قلیچ خانی گل سر سبد فوتبال ایران را مرور می کنم که در ارتباط با این مطلب بجا و خواندنی است. قلیچ خانی گفته است:

ولی واقعیت این است که این جمهوری اسلامی آنقدر به جامعه فشار آورده، موج عظیمی مجبور شده اند جامعه را ترک بکنند. و اینجا هرکس نمی تواند بی تفاوت از جامعه خودش و از موقعیت جامعه خودش بگذرد. هر انسان عاقلی، هر انسان انساندوست و اومانیستی که این ویدئوها اتفاقات ایران را نگاه کرده، نمی توانست بی تفاوت باشد. می خواهد دکتر باشد، می خواهد پزشک باشد، می خواهد سیاسی باشد، می خواهد فوتبالیست باشد، می خواهد کادر سیاسی باشد.

من خودم را بهرحال در وهله اول یک ورزشکار می دانم، ولی یک ورزشکار متعهد می خواهم بدانم. همانجوری که در مورد این بچه هایی که دستبند سبز بستند و در مسابقه رفتند، خیلی زیبا بود. ببینید شما، سالها ورزش ما توسط حکومت جمهوری اسلامی اخته شده بود، صدایی درنمی آمد. ولی یک مرتبه در اوج آن، شش بازیکن فوتبال با دستبند سبز رفتند. من یک نگاه دیگری داشتم، ولی آنها کار بسیار بزرگی کردند. این نشان می دهد سیاسی شدن به معنای با مردم بودن است نه غیرمردمی بودن، یا نه اینکه سیاست چیز بدی است، سیاست بازی چیز بدی است.

وی اشاره می کند:

اصغر شرفی یک مصاحبه ای در روزنامه شرق کرده بود، تیتر آن مصاحبه این بود که قلیچ خانی اطلاعیه های حزب توده را می نوشت. بعد در مصاحبه راجع به فوتبال صحبت کرده، آمده در آخرین پاراگراف یک توضیحی داده به این شکل، جدا از اینکه راجع به جام جهانی صحبت کرده که {صحبت هایش} به نظر من غیرواقعی است خیلی کوتاه {بگویم}، در این مورد هم غیرواقعی حرف زده، که من احساس می کنم حرف شرقی نیست. من فکر می کنم حرف قوچانی و اینهاست که این روزنامه را در ایران می گردانند.

فانی می پرسد: شما پس با فعالان کنفدراسیون و مخالفان شاه ملاقات نکردید.

قلیچ خانی می گوید:

هر کی می آمد، می دیدم، نشریه می گرفتم، کتاب می گرفتم. و به نظر من در این مورد اصغر شرفی نیست که این برخورد را کرده، بلکه آن روزنامه، مسئولین آن روزنامه بوده. درواقع درست مثل دوره شاه که سعی می کردند هر کسی را که فعالیت می کرد و چپ بود، اول بگویند توده ایی است. چرا؟ برای اینکه بهرحال حزب توده در مقطعی تاریخی دو اشتباه بزرگ کرد. یکی زمان ۲۸ مرداد، یکی همین ۱۳۵۷، و این وضعی که بعد از ۱۳۵۷ و ۱۳۶۲ آمد و دستگیری رهبران حزب توده و آن میزگرد. با خودشان فکر می کنند که اگر هر کسی را به حزب توده بچسبانند زدنش راحت تر است. مردم از نظر فکری پذیرش بیشتری دارند تا احیانا به یک جریان سیاسی دیگر!                                           

https://akhbar-rooz.com/?p=26147 لينک کوتاه

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x