پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

چهارمین روز اعتصاب کارگران معادن ذغال سنگ کرمان

روز پنج شنبه 18 اردیبهشت برای چهارمین بار درماه جاری، کارگران شرکت معادن زغال سنگ کرمان برای اعتراض به واگذاری به بخش خصوصی، عدم عقد قرارداد دائمی و اجرا نشدن طرح طبقه بندی مشاغل دست به تجمع مقابل ساختمان شرکت زدند
اعتصاب کارگران معادن ذغال سنگ کرمان

روز پنج شنبه ۱۸ اردیبهشت برای چهارمین بار درماه جاری، کارگران شرکت معادن زغال سنگ کرمان برای اعتراض به واگذاری به بخش خصوصی، عدم عقد قرارداد دائمی و اجرا نشدن طرح طبقه بندی مشاغل دست به تجمع مقابل ساختمان شرکت زدند.

کارگران خشمگین ساختمان شرکت معادن زغال سنگ را تخلیه و کارمندان داخلی را به بیرون هدایت کردند.

به گزارش یک منبع خبری محلی،در حالی روزپنج شنبه ۱۸ اردیبهشت، مدیر روابط عمومی سازمان صمت استان کرمان از لغو سفر وزیرصنعت به کرمان خبر داد که کارگران شرکت زغال ‌سنگ چهارمین روز تجمع خود را می‌گذرانند و منتظر جواب مسئولان هستند.

روز سه شنبه ۱۶اردیبهشت بهارستان نشین کرمانی از سفر روز ۱۷ اردیبهشت وزیر صنعت و معاون امور معادنش به کرمان ورسیدگی به خواسته های کارگران معترض شرکت معادن زغال سنگ کرمان خبر داده بود.

روز ۱۷ اردیبهشت با جا به جایی یک روزه سفر قرار شد روز پنج شنبه ۱۸اردیبهشت سفر وزیر صمت و معاونش به کرمان انجام شود.

اما صبح روز پنج شنبه مدیر روابط عمومی سازمان صمت استان کرمان با اعلام لغو سفر وزیرصنعت از سفر معاون امور صنایع و معادن وزیر به استان کرمان خبر داد.

https://akhbar-rooz.com/?p=28866 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حمید قربانی
حمید قربانی
3 سال قبل

ضرورت سازمانیابی سیاسی انقلابی و تسلیح طبقاتی کارگران یک ضرورت عینی و فوری است!
کارگران متحد، کارگران متحزب، کارگران آگاه به منافع طبقاتی خویش که در تضاد مستقیم با منافع طبقه سرمایه دار چه در شکل خصوصی یعنی افراد طبقه کارگر و چه در شکل دولتی اش یعنی مجموعه دستگاه سرمایه و سرمایه داران می باشد، کارگرانی که می دانند، آنها تولید کننده همه چیز موجود از موادی هستند که در طبیعت به ودیعه گذاشته است، مانند رودخانه ی پر آبی می مانند که هیچ چیز قادر به ایست دادنش نیست، همچون دانه های باروتی اند که اگر آتش گیرند و منفجر گردند هر کوهی از جا میکنند و هر نیروئی را از جلوی پایشان می روبند و هر کثافتی را می شویند، ولی کارگر منفرد هیچ نیست جز، شخصی ضعیف، جز عضوی از پیچ و مهره ماشین عظیمی سرمایه داری نیست که برای افزایش سود سرمایه جا می کند و چون پستی میماند که برای دباغی به دباغ خانه آورده اند.
آری، رفقای کارگر، ضعف ما، نه چیزی است طبیعی و نه چیزی که از سوی خدائی و چیزی خرافی تعیین شده باشد، بلکه ضعف ما در عدم سازمانیافتگی ما در تشکلاتی است که بوسیله ما و برای دفاع از منافع ما نه بمثابۀ ” مردم” و نه بمثابۀ ” امت” و نه بمثابۀ “ملت ” با سرود و پرچم ملی و مزخرفات دیگر و حتی جنسیت، بلکه بعنوان یک طبقه ی تولید کنندۀ نعم مادی و کل نعم مادی موجودی از مواد طبیعی ” پدر کالا کارگر است و مادر کالا طبیعت است”، می باشد. آری، تشکلاتی که محل تجمع و تمرکز دادنبه نیروی ما، برای به پیروزی رساندن انقلاب اجتماعی – انقلاب قهری کمونیستی مان، برای باز ستاندن همه چیزی است که امروزه از ما، دردیده شده و به شکل پول در بانگ ها و در حساب های سرمایه داران ذخیره شده، به صورت ساختمان های عظیم در آمده است و یا در شکل ماشین های آخرین سیستم، لباس و جواهرات و مواد غذایی و داروئی و خدمات آموزشی و بهداشتی مورد استفاده و به پاش و ریخت های یک اقلیت مفت خور در شکل طبقه سرمایه دار، دولتیان سرکوبگر جسمی و ملا و آیت الله و امام و رهبر و نماینده مجلس، ریس جمهور و وزیر و… قرار می گیرد و حتی کار را به جای رسانده اند که محل کار کردن را از ما می گیرند و هر وقت خواستند و هر تعداد از ما را که مایل بودند، بکار یعنی به بردگی می گیرند و با ما، رفتاری می کنند که حتی با حیوانات اهلی شان نمی کنند، اگر هم اعتراض میکنیم که آخر ماهم انسان هستیم، ما هم به یک درآمد ثابت نیازمند هستیم، بدن ما هم به غذای خوب، به تمیز شدن به موقع، به خواب و استراخت و به تیمار و نوازش، نیازمند هست، کودکان مان نیازمند به تغذیه مناسب هستند، مدرسه خوب و با معلم با حقوق مکفی نیازمند هستند، بدن زخمی ما هم به درمان نیازمند است، فورا سر و کله یک عده که از ما بودند و برده تفنگ بدست آنها شده اند، منگ و گیچ شان کرده اند، مانند رباط بر سر ما می ریزند و غیره.
بنا بر این، ما درد مشترکیم ، این درد مشترک را در شعارهائی همچون “: مرگ بر سرمایه، مرگ بر دولت سرمایه داران، مرگ بر مالکیت خصوصی و کاز مزدوری، پیروز باد انقلاب، زنده باد کمونیسم! فریاد کشیم. ما بداینم و آگاه باشیم که این درد مشترک درمان نمی گردد، مگر اینکه با هم طبقه ای های مان متحد و یک صدا و بسان یک مشت شویم؛ سازمان یابیم در ارگانهای توده ای طبقاتی مان که مهمترین و اساسی ترین آنها یک ارگان سیاسی است، زیرا که در نهایت برای رهائی ما باید دستگاه دولت کنونی را در هم شکنیم و دولتی جدید، دولتی از ما و برای ماست، موجودیت دهیم که به آن دیکتاتوری پرولتاریا می گویند. این حزب در شرایط موجود و مخصوصا در کشوری مانند ایران با این همه نیروی اطلاعاتی – امنیتی و سرکوبگر، موجودیت نمی یابد، مگر از راه تشکیل کمیته های سرخ – کمیته های مخفی محل کار و محل زندگی و پیوستن این کمیته ها به یکدیگر!

کارل مارکس در کتاب کاپیتال علت عجز و توان ما را چنین توصیف می کند : ” بهمین سان می بینیم که ضخره های عظیمی مرجان از کف اقیانوس بصورت جزائری میرویند و تشکیل زمین مستحکمی میدهند در حالیکه هر یک از آنها بطور جداگانه ناچیز، ضعیف و حقیر است. ” ص ۳۱۶ ، جلد اول ، ترجمه ی ایرج اسکندری. آری، رفقای کارگر، عین وضعیت ماست، ما تا تنها هستیم، ضعیف هستیم، با هم شویم بسان یک طبقه، قوی میشویم! روزی بود که پدران ما در آمریکا و اروپا برای کم کردن زمان کار، یعنی موجودیت دادن به زمان فراغت و استراحت مبارزه کردند و با دادن قربانی های زیاد، زمان کار یعنی زمانی که بیشتر آن برای تولید اضافه ارزش، سود و افزایش سود سرمایه داران است، از ۱۸ و ۱۶ و ا۱۲ و ۱۰ ساعت به ۸ ساعت و ۶ ساعت رساندند و امروزه ما را به آنجا رسانده اند، حتی، کاری که برایشان نعمت تولید میکند هم از ما دریغ می دارند! حقوق و دستمزدهای ما را نمی دهند و ما را بعنوان لشکر اصافه به خیابانها و بیابان پرتاب میکنند تا بیش از پیش ما را محتاج به یک لقمه نان نمایند که برای بدست آوردنش حاضر به تحمل هر نوع خواری نمایند. ولی ما با اتحاد آگاهانه، با سازمان یافتن در تشکلات توده ای طبقاتی ، بویژه حزب مخفی کارگران، با تسلیح طبقاتی بوسیله سلاح هائی که در انبارها، پادگانها و پاسگاه ها و غیره است، با راه اندازی جنگ طبقاتی و به پیروزی رساندن انقلاب قهری کمونیستی به همه چیز میتوانیم برسیم، فقط باید به خود و نیروی خویش باور آوریم و آنرا سازمان داده و مسلح نمائیم.
به این گفته ی مارکس و انگلس و ترانه سرود، توجه شما را جلب می کنم. متحد و مسلح شویم که نیروی غیر قابل باور و غیر قابل شکست و رودخانه سد شکن میشویم!

« کمونیستها عار دارند که مقاصد و نظریات خود را پنهان سازند. آنها آشکارا اعلام میکنند که تنها از طریق واژگون ساختن همه نظام اجتماعی موجود، از راه جبر، ( یعنی بکارگیری قهر، یعنی با استفاده از قدرت کارگران مسلح و… حمید قربانی) وصول به هدفهایشان میسر است. بگذار طبقات حاکمه در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند. پرولتارها در این میان چیزی جز زنجیر خود را از دست نمیدهند، ولی جهانی را بدست خواهند آورد.
پرولتارهای سراسر جهان، متحد شوید ! »، پایان مانیفست سال ۱۸۴۸.
آری، کارگران و زحمتکشان عالم خاکی – پرولتارهای سراسر جهان متحد، متحزب، مسلح شوید! که قهر مامای جامعه ی نوین از زهدان چامعه کهن است!
https://www.youtube.com/watch?v=IW-HmKLMv5E

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x