پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

در سوگ خولیو آنگیتا – حمید حسینی

نمی توان از خولیو آنگیتا سخن گفت و از اخلاق، درستی، تفکر انتقادی، جمهوری، سوسیالیسم، کمونیسم، حقوق بشر، دمکراسی سخن نگفت. او نشان داد که می توان سیاست را اخلاقی کرد. در سال های طولانی که در اسپانیا زندگی می کنم و با تمامی گرایشات فکری و سیاسی معاشر بوده ام، هیچگاه کسی را ندیدم که نسبت به او و منش سیاسی او بی تفاوت باشد
خولیو آنگیتا

در سال ۱۹۸۸ در دوازدهمین کنگره حزب کمونیست اسپانیا بهمراه هیئت نمایندگی سازمان فدائیان خلق ایران ( اکثریت) شرکت داشتم. این کنگره میبایست دبیر کل تازه حزب را انتخاب کند. در سومین روز نام دبیر کل حزب از تریبون اعلام شد، خولیو آنگیتا. در یک ردیف جلوتر از جاییکه من نشسته بودم، مردی درشت قامت از جایش برخاست و به دیدن او غریو شادی و ابراز احساسات نمایندگان حاضر به آسمان رفت، او دبیر کل تازه حزب کمونیست اسپانیا، خولیو آنگیتا بود. در آن لحظات نمی دانستم که در مقابل سیمای یکی از برجسته ترین چهره های سیاسی تاریخ معاصر اسپانیا و جنبش چپ قرار دارم.

اکنون که این سطور را می نویسم، در اطاقم که فضای نه چندان فراخش حکایت دلتنگی هاست و پنجره اش رو به آسمان، در خاطراتم غوطه میخورم. بیش از سی سال از آن روزها و لحظه ها میگذرد و پنج روز است که خولیو آنگیتا در گذشته است. روز شانزدهم ماه مه خبر اندوهبار در گذشت او از تلویزیون سراسری باطلاع همگان رسید. او بهنگام مرگ ۷۹ سال داشت.

خبر تکان دهنده بود، هیچ کس نسبت به آن بی تفاوت نماند، طیف نیروهای چپ و مترقی و رای دهندگانشان در اندوه،  سر بگریبان بردند، مردم کوچه و بازار باحترام کلاه از سر برداشتند و نیروهای راست و هوادارانشان نفسی براحت کشیدند اما آمیخته با احترام.

در شهر کوچکی در سی کیلومتری جنوب مالاگا بدنیا آمد ولی از پنج سالگی بهمراه خانواده اش ساکن کوردوبا شد و در همان شهر نیز در حالیکه تابوت حامل او پوشیده در پرچم سرخ حزب کمونیست اسپانیا بود بخاک سپرده شد.

خولیو آنگیتا در سال ۱۹۷۳ به عضویت حزب کمونیست در آمد و اولین شهردار انتخابی از این حزب بعد از آغاز دمکراسی در اسپانیا بود، کوردوبا، سال ۱۹۷۹، دوستانش از آن شب میگویند و اشکهای شادی و مسئولیت سنگینی که بر شانه های خولیو آنگیتا اضافه شده بود. قبل از آن بمدت ۱۵ سال با شغل معلمی در روستاهای اطراف کوردبا بتدریس اشتغال داشت. بعد از پایان اولین دوره انتخابات شهرداری ها برای دور بعدی نیز کاندیدا شد و با اکثریت مطلق ارائ مجددا به این سمت انتخاب شد. در این سال ها گام های مهمی در جهت آموزش همگانی، خدمات درمانی همگانی و توسعه خدمات اجتماعی در کوردبا برداشته شد.

کوردبا، نگین زیبایی است بر حلقه ای از شهرهای زیبا و افسانه ای اسپانیا. آمیزه ای از راز و رمز کوچه پس کوچه های قصه های هزار و یکشب، عطر بهار نارنج، نوای موسیقی و رنگ های سبز و زرد و سرخ که بر لباس های دخترکان سیه موی و سیه چشم  نگاه ها را بخود می کشانند . دیوارهای سفید و گل های شمعدانی که از دیوارها آویزانند و همراه با صدای سم اسبان که درشکه ها را بر خیابان های سنگفرش جابجا می کنند. کوردبا در قرون وسطی بزرگ ترین شهر اروپا با بیش از  ۳۰۰۰۰۰ نفر جمعیت بود، مهد تمدن و فرهنگ، دارای دانشگاه و مدارس بسیار و کتابخانه ای با ۴۰۰۰۰۰ نسخه کتاب. در واقع کوردبا با خصوصیات فرهنگی و اجتماعیش زمینه ساز جوانه زدن رنسانس در اروپا شد.

به اطاقم بر میگردم و فضای نه چندان فراخش و پنجره ای که رو به آسمان باز می شود. دگر بار در واقعیت تلخی قرار میگیرم که همه چیز از رفتن خولیو آنگیتا حرف میزند” مانولو موره نه او” نماینده مجلس، در فقدان آموزگارش می‌نویسد: معلمی فراتر از کلاس های درس، کمونیستی معتقد، مردی استوار بر درستی و راستی و رفیق رویاها و امیدها.

در سال ۱۹۸۹ بعنوان مسئول اول جبهه متحد چپ برگزیده شد. سال های دشواری بود، نیروهای چپ در سراسر دنیا تحت تاثیر تحولات سیاسی در بلوک سوسیالیستی با بحران هویت درگیر بودند. در این میان حزب کمونیست اسپانیا رویکردی متفاوت داشت. این حزب نقش ویژه ای در جنگ های داخلی اسپانیا در سال های ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹میان فاشیست ها و جمهوری خواهان داشت و همچنین تنها نیرویی بود که در طول ۴۰ سال دیکتاتوری فرانکو هیچگاه از مبارزه علیه او باز نایستاد. بمانند نیرویی که از میان تالاب ها و سیلاب ها بسلامت سر برافراشته باشد بر پرنسیپ های ایدئولوژیک- سیاسی خود ایستاد و از آنها دفاع کرد و در فضای تازه بعد از دیکتاتوری با نیرویی تازه به سازمان دهی تشکل های مدنی برای دست یابی به جامعه رفاه دست یازید. سکان داری بخش مهمی از این سال ها را خولیو آنگیتا بعهده داشت. در سال هایی که او مسئولیت رهبری این تشکل ها را داشت، جبهه نیروهای ترقی خواه بالاترین تعداد نماینده در مجلس را بدست آوردند، ۲۱ کرسی. نزاع های پارلمانی در این سال ها میان خولیو آنگیتا و فلیپ گونزالس نخست وزیر وقت از فصل های درخشان زندگی پارلمانی در حیات سیاسی اسپانیاست. اما حضور سیاسی – ایدئولوژیک و معنوی خولیو آنگیتا بسیار فراتر از پارلمان، حزب و محیط های حزبی بود. گابریل روفیان نماینده حزب چپ کاتالونیا که برای استقلال کاتالونیا مبارزه می کنند و نماینده مجلس است در پیامی بمناسبت مرگ خولیو آنگیتا می گوید: “هرگز سکوت را این مقدار مورد احترام نمی دیدم مگر هنگامی که خولیو آنگیتا بر صفحه تلویزیون ظاهر می شد، امروز بیشتر تنها هستیم، بهترین مان ما را ترک گفت”.

نمی توان از خولیو آنگیتا سخن گفت و از اخلاق، درستی، تفکر انتقادی، جمهوری، سوسیالیسم، کمونیسم، حقوق بشر، دمکراسی سخن نگفت. او نشان داد که می توان سیاست را اخلاقی کرد. در سال های طولانی که در اسپانیا زندگی می کنم و با تمامی گرایشات فکری و سیاسی معاشر بوده ام، هیچگاه کسی را ندیدم که نسبت به او و منش سیاسی او بی تفاوت باشد. دشمنان فکری و عقیدتی او تنها با عبارت ” خیال پرداز” می توانستند عدم تجانس فکری خود را با او نشان دهند.

به اعتبار بیان و نظر اکثریت اعضائ و هواداران حزب و نیروهای چپ، خولیو آنگیتا برجسته ترین دبیرکل حزب کمونیست در سراسر حیات این حزب بوده است. همیشه وفادار به بنیادهای فکری اش، اما نه بصورت دگم بلکه همراه با پرسشگری، با بینش انتقادی، رفتن به اعماق در جستجوی سوالات تازه، ساختن آلترناتیوها و ارائه برنامه برای شرایط تازه.

او همیشه از سیاست همگرایی پشتیبانی می کرد برای ساختن آلترناتیو مردمی در مقابله با سرمایه داری و ساختمان سوسیالیسم. سخنان و انتقادات او به سیستمی که برآمده از توافق در بالا بعد از مرگ فرانکو بود سخت صاحبان قدرت را به وحشت می انداخت. مطابق با گزارش مرکز آمار دولتی، خولیو آنگیتا در دوران فعالیت های پارلمانی اش پر حیثیت ترین چهره سیاسی اسپانیا بود. او اندک روزهایی قبل از مرگ زود هنگامش پیشنهاد تشکیل جبهه ای وسیع از نیروهای دمکراتیک را ارائه داد برای مقابله با جهان پسا کرونا.

پابلو ایگلسیاس دبیر کل پودموس و معاون نخست وزیر در فقدان خولیو آنگیتا میگوید: او انسانی بود که با شجاعت موانع پیشرفت جامعه را نشان می داد، سخت ترین و مزاحم ترین حقایق را با مردم در میان می گذاشت و اینکار را تا آخرین لحظات زندگیش ادامه داد. به همه ما، آنانی که می خواهیم به مقصد برسیم راه را نشان داد. از پیش ما رفت، الگوی اخلاقی و مرجع سیاسی ما بود.

در همین ارتباط ” اونایی سوردو” دبیرکل کمیسیون های کارگری، می گوید: خولیو آنگیتا مردی بود که از سیاست یک امر اخلاقی ساخت، او یک نمونه روشن از یگانگی گفتار و کردار بود.

خولیو آنگیتا در فاصله سالهای ۱۹۹۲ و ۲۰۰۰ دوبار دچار سکته قلبی شد و بناچار صف اول فعالیت سیاسی را رها کرد و به شهر کوردوبا بازگشت و شغل معلمی را پیشه کرد. از تمامی مزایا و حقوق نمایندگی مجلس که برای همه عمر به او تعلق می گرفت صرف نظر کرد و گفت که حقوق معلمی او را کافیست. ولی این به معنای کناره گیری او از سیاست نبود. با نوشتن مقالات در روزنامه ها و شرکت در سخنرانی ها سهم بسزایی در اعتلای جنبش عدالت خواهی و صلح در اسپانیا داشت.

در سال ۲۰۰۳ که آمریکا قصد حمله به عراق را داشت در کارزار جنبش علیه جنگ و بخاطر صلح نقشی برجسته داشت. متاسفانه نیروهای جنگ طلب مقاصدشان را پیش بردند و عراق مورد هجوم قرار گرفت. خولیو آنگیتا در هنگامی که مشغول سخنرانی در میتینگی علیه یورش آمریکا به عراق بود باو اطلاع داده شد، پسرش که بعنوان خبرنگار از طرف روزنامه ال موندو به عراق اعزام شده بود در اثر اصابت یک موشک کشته شده است. او لحظاتی صحنه را ترک میگوید و باز میگردد و فریاد میزند: لعنت به جنگ و لعنت به کسانی که آنرا بوجود می آورند.

در سال هایی که او دبیر کل حزب کمونیست و جبهه متحد چپ بود، جنبش دمکراتیک و ترقی خواه ایران پشتیبانی بیدریغی از جانب این احزاب در مبارزه اش علیه جمهوری اسلامی داشت. نامه های اعتراضی، سازمان دادن تظاهرات، صدور اعلامیه های همبستگی، دادن فضایی برای فعالین سیاسی ایرانی در جشن ها و کنگره هایشان از کارهای روزمره شان بود.

در سال ۲۰۱۱ هنگامیکه جنبش ناراضیان متشکل از جوانان دانشجو و فعالین جنبش های مدنی در میدان مرکزی مادرید اجتماع کردند و خطاب به نمایندگان مجلس فریاد میزدند که شما ما را نمایندگی نمی کنید، خولیو آنگیتا را پدر معنوی و فکری خود خواندند. این در حالی بود که از پذیرش دبیر کل وقت حزب کمونیست و جبهه متحد چپ تن می زدند. این جنبش که بعدا به حزب پودموس فرا رویید، اکنون چهار وزیر در کابینه دارد.

سیاست برای خولیو آنگیتا بسیار جدی تر از آن بود که بخواهد در آن غل و غشی داشته باشد. آنچه را باور داشت بر زبان می آورد و از آن دفاع می کرد. از اعماق درونش جمهوری خواه بود و همیشه می گفت که بزرگترین مانع برای تعمیق دمکراسی در اسپانیا، نهاد سلطنت است.

با جرات میتوانم بگویم که همراه با او بود که سیاست بعنوان امری اخلاقی وارد ترمینولوژی فرهنگ سیاسی در دمکراسی نوپای اسپانیا شد. و او خود با عمل روزمره خود مثال روشن آن بود.

خولیو آنگیتا در سیاست سقراط جامعه ای بود که در آن میزیست. همه را به پرسش گری وادار می کرد.

پدرو سانچز نخست وزیر، در پیام تسلیتی بخاطر مرگ خولیو آنگیتا به مردم اسپانیا او را این چنین توصیف کرد: انسانی که عملش ادامه پندار و گفتارش بود  و همه آنها در جهت آرمان هایش.

خاویر قایقو کرودو، خبرنگاری که یکی از آخرین مصاحبه های مطبوعاتی را با خولیو آنگیتا انجام داده بود در باره او می نویسد:

میراث فکری و سیاسی خولیو آنگیتا بما می گوید چگونه باید باشیم و چه باید بکنیم. خولیو آنگیتا سیاستمداری بود که این کشور به او احتیاج داشت ولی هیچگاه او را انتخاب نکرد. او تازیانه ای بود برای بالا دستی ها و امیدی برای فرودستان، او بما آموخت قبل از آنکه برای ما سیاست بسازند ما باید سیاست کنیم. به او یک جمهوری بدهکار هستیم. بدرود آموزگار گرامی.

یاران بسیار نزدیکش بیاد می آورند که چگونه کتاب ها را درو میکرد و زمان بسیاری صرف مطالعه می کرد. “وقتی با مارکسیسم آشنا شد، هیچگاه از آموختن آن باز نایستاد و هیچگاه باور به آنها را از دست نداد”.

به اطاق خود باز میگ ردم و فضای نه چندان فراخش که حکایت دلتنگی هاست، به پنجره بالای سرم نگاه می کنم و آسمان ابری را. دلم سخت گرفته است و همچنان در اندیشه رفتن نابهنگام خولیو آنگیتا. او از تبار آنهائی بود که: تباهی از درگاه بلند خاطرشان شرمسار و سر افکنده می گذرد.

در کوردبا متفکرین بزرگی زیسته اند، سنه کا، ابن رشد، ابن میمون، ابن عربی، که هر کدام بنوعی تلاش داشته اند جهان را توضیح دهند. اما جان آزاده ای برای همیشه در آن غنوده است که سودای تغییر جهان را داشت، مکانی بهتر برای زیستن، او خولیو آنگیتا بود.

مادرید، بیست و دوم ماه می سال ۲۰۲۰

حمید حسینی

https://akhbar-rooz.com/?p=31064 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
رضا علامه زاده
رضا علامه زاده
3 سال قبل

حمیدجان براستى با قلم زیبا و پر احساست حق مطلب را ادا کردى. جدا از اطلاعات ارزشمندى که در اختیار خواننده میگذارى تاکیدت بر اهمیت اخلاق سیاسى و ارج گذاریت از خولیو آنگیتا از این زاویه درسى است که نوشته ات بعنوان یک فعال سیاسى پایبند به اخلاق – آنگونه که من تو را مى شناسم – به ما میدهد. قلمت پربار
دوستدارت
رضا

حمید حسینی
حمید حسینی
3 سال قبل

با سپاس فراوان از شما دوست گرامی.
ارزشهایی والایی را باتفاق ارج می گذاریم.
برای شما آرزوهای نیکو دارم.
حمید حسینی.

آرمان شیرازی
آرمان شیرازی
3 سال قبل

درود و سپاس بر حمید حسینی گرامی!
یادواره ای زیبا و سزاوار بود از خولیو آنگیتا, گامپرداز بهروزی مردم اسپانیا, که درخشان زیست و در جایگاه پر ارج و دشوار یگانگی گفتار و کردار برجا ماند!

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x