جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

وقتی نباشی (به برادر عزیزم سهراب کیانی) – آذر کیانی

بریدن تعریف دارد.
وقتی نباشی
نیستم.
به همین سادگی
درد خالی بودن ، خالی شدن
حسی مشترک در این نبودن هاست
صدایم را می شنوی؟
کشتیِ غرقابیِ دردم
در کنار همین میز و کامپیوتر
و درگوشه ی همین اتاق.

حالا نیستی
و وقتی نباشی
دستهایم شبی طولانی اند
در غیاب ستاره ی صبح.

چندان دور نیست آن روزها
که آرزو با کیف از مدرسه به خانه می آمد
و از زنگ امید می گفت
که هرگز تعطیلی نداشت.
زنگ امید
از سمت صدایی
که واژه ی پرواز را
از روی پر پروانه برمی داشت
رنگ آسمان را از روی سنگ.
و همواره شمعی روشن بود روی نگاهی
که هر اقدام باد را خنثی می کرد.
معمولا حاشیه کتاب ریاضی ، شیمی
از توجه به رگ های برگی سبز
و اندام و آوندهای آن
پر بود.
پر بودی از نقش.
گرم بودی از واژه .
یادت هست؟
تا به دهانی ناپیدا
خیره می شدی
درنبودت تردیدی نبود
کجا بودی؟
کجا هستی ؟
روزمرگی جان میداد
از انتخاب های تو
حالا نیستی
و وقتی نباشی

https://akhbar-rooz.com/?p=32500 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x