جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

پرسش ما – در «اتاق فکر جنبش سبز» چه می گذرد؟

حوادثی که با درگذشت آیت الله منتظری و راهپیمایی عظیم مردم در قم آغاز شد و به قیام آزادی خواهانه ی ششم دی ماه (عاشورا) انجامید، وضعیت سیاسی تازه ای را در کشور ما پدید آورده است. وقایع این چند روز به روشنی سمت و سوی جنبش اعتراضی مردم را نشان داد و به همگان فهماند، مردمی که به خیابان ها می آیند چه می خواهند و خواسته هایشان چیست.
این تظاهرات، در همه ی جناح های سیاسی کشور از جمله حکومت کودتا، واکنش های تازه ای را برانگیخت. کودتاچیان با سلاح تهدید و سرکوب بیشتر به استقبال این وضعیت تازه رفته اند. اما آن ها اگر پیامی جز این تهدید و سرکوب بیشتر برای مردم ناراضی و معترض ندارند، علایمی نیز فرستاده اند که هدف آن ظاهرا جناح اصلاح طلب مذهبی جنبش سبز است. فعال شدن بخش «میانه روی» جناح کودتا، هر چند از این نظر که مانع تسلط کامل جناح نظامی – مافیایی بر حکومت شده است، باید به فال نیک گرفته شود؛ اما این هدف را نیز دنبال می کند که این علایم را به جبهه ی مقابل مخابره کند.
سیاستی که از سوی این گروه در حال حاضر دنبال می شود، تلاش برای جلب رهبران ناراضی مخالفین به جبهه ی ولایت فقیه (احتمالا تعدیل شده)، جدا کردن آن ها از توده ی ناراضی و سرکوب «رادیکال»ها و «تندرو»ها، یعنی همان مردم معترض است. به میان کشیدن پای دگراندیشان و نیروهای سکولار – دموکرات از سوی نهادهای امنیتی و شکسته همه ی کاسه و کوزه ها بر سر آن ها و چرخاندن لبه ی تیز سرکوب به سوی دگراندیشان غیرمذهبی – که در بازداشت های گسترده ی بعد از عاشورا شاهد آن بوده ایم – می تواند اقدامی در جهت همین سناریو باشد.

در جبهه ی اصلاح طلبان مذهبی، بعد از «عاشورا» سیاست هایی اتخاذ شده است که متاسفانه با این رویکرد، هم خوانی هایی یافته است. برجسته ترین نشانه ی این سیاست ها در آغاز، مصاحبه های مهندس عزت الله سحابی و سپس نامه ی مشهور او به ایرانیان خارج از کشور بود. به ناگهان، سیلی از موضع گیری ها و اظهارنظرها در مذمت «خشونت»، فضای سیاسی را در برگرفت و متاسفانه توپخانه ی هشدارها، به جای آن که متوجه ی حکومت شود، رو به سوی جنبش مردم چرخید. برای کسانی که تسلیم این جو نشدند، روشن بود که هشدار نسبت به «پرهیز از خشونت»، اسم مستعاری است برای پرهیز از رودررویی با ولایت فقیه و پایین کشیدن فتیله ی خواست های مردم. از خشونت گفتند تا خواست های سیاسی را مهار کنند. آن چه که بخش هایی از اصلاح طلبان مذهبی را نگران کرد، نه دفاع عده ای از مردم در این جا و آن جا از خود در برابر سرکوبگران، بلکه غلبه ی خواست مخالفت با ولایت فقیه و فکر برکناری جمهوری اسلامی در میان مردم بوده است.
هر چند بیانیه ی هفدهم آقای موسوی را و اعلامیه جدید آقای کروبی را – تا این لحظه – نمی توان هماهنگ با این هشدارها و تلاش ها دانست و آن ها هنوز به صراحت در صدد خودی و غیرخودی کردن «جنبش سبز» بر نیامده اند، اما سیاست و رفتارهای عده ای از اصلاح طلبان مذهبی را می توان در همین چارچوب مرزکشی ها ارزیابی نمود. در کنار مواضع آقای سحابی، در خارج از کشور نامه ی پنج نفره ای که هیچ «غیرخودی» به جمع امضاکنندگان آن راه نیافت و سپس اظهارات آقای مهاجرانی، این پرسش جدی را مطرح کرده است که آیا تلاشی برای حذف نیروهای سکولار – دموکرات و جریاناتی که یک حکومت مذهبی نمی خواهند از «جنبش سبز» شروع شده است؟

نه آقای موسوی و نه دیگران، تا به امروز خلاف این را نگفته اند که «جنبش سبز» یک جنبش چند صدایی، رنگین کمانی و متنوع است که نظریات مختلفی در آن وجود دارند. اگر چنین گفته ای صحیح باشد و گویندگان آن به آن حقیقتا اعتقاد داشته باشند، آن گاه سوال این است که این تلاش ها برای ایجاد «رهبری» و «اتاق فکر» از سوی نیروهای اصلاح طلب مذهبی به قیمت حذف دیگران، برای چه صورت می گیرد؟

خط قرمزهای حکومت بر همه روشن است، آن ها سکولاریسم و نفی اسلامیت نظام را به هیچ قیمتی نخواهند پذیرفت، خارج از این چهارچوب، گفتگو و سازش برای کودتاچیان و بخشی از محلل های دو جناح می تواند ناممکن نباشد. شرط اصلی چنین سازشی حذف نیروی سکولار – دموکرات کشور از روندهای سیاسی خواهد بود. حکومت کودتا با یورش به دموکرات – سکولارها، این پروژه را به روش خود به اجرا گذاشته است. آیا دیگرانی هم می خواهند به روش خود به همین راه بروند؟

هنوز می توان امیداور بود این نگرانی صحیح نباشد و اگر هم نشانه هایی دیده می شود، هر چه زودتر اصلاح و برطرف گردد. جنبش دموکراتیک در ایران یک جنبش چند صدایی و بالاتر از آن یک جنبش ملی است. قدرت آن هم در همین چند صدایی آن است. این جنبش ملی را فقط یک «نهاد ملی» می تواند حمایت و پشتیبانی و هدایت کند. نهادی که همه ی گرایش های سیاسی موجود در کشور را به طور دموکراتیک در خود بپذیرد و گرایش های انحصارطلبانه را از همین امروز و به طور روشن به کنار بگذارد. نیروهای دموکرات، سکولار و چپ ایران نخواهند پذیرفت که بار دیگر پله ی ترقی دیگران و سور و سات آشتی کنان «خودی ها» باشند. برای این کار ضمن پافشاری بر حداکثر همکاری دموکراتیک و برابر حقوق با همه ی جناح های جنبش، باید این فکر که در روزهای اخیر بیشتر مطرح شده است را هم کاملا جدی گرفت و به عرصه ی عمل در آورد: نیروی دموکرات – سکولار باید به سازماندهی و ارایه ی برنامه و خواست های خود به صورتی منسجم اقدام کند.

https://akhbar-rooz.com/?p=32736 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x