جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

بازی خطرناک – «مدل کره شمالی» جای سیاست «چینی کردن» را می گیرد!

 هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد، احمدی نژاد خود به امکان تحقق آن چه در مورد اسرائیل می گوید، باور داشته باشد. با این حال اما، تکرار این سخنان و مواضع، در فاصله ای کوتاه، نشان دهنده ی آن است که وی و حامیانش، با این ستیزه جویی مداوم، هدف هایی را دنبال می کنند. تنها یکی از نتایج چنین سخنانی، بسیج دولت ها و افکار عمومی جهان علیه جمهوری اسلامی ایران است. چنین رودرویی، عیان ترین نتیجه ای است که از اظهارات مکرر احمدی نژاد علیه جهان غرب و فرزند سوگلی آن می توان گرفت، و اصلا قابل قبول نیست او و کسانی که او را به تکرار چنین مواضعی ترغیب می کنند، قادر به چنین نتیجه گیری ساده ای نباشند.
با تکرار این موضع گیری ها، باید پذیرفت حکومت ایران چنین سیاستی را دنبال می کند و می کوشد خود را هر چه بیشتر رو در روی آمریکا، اروپا و دنیای غرب – همان دنیایی که احمدی نژاد نسبت به «مدنیت» آن اعلام انزجار کرده است – قرار دهد. در سیاست هسته ای جمهوری اسلامی ایران نیز بعد از روی کار آمدن دولت جدید، عناصر چنین سیاستی قابل مشاهده است. در آن جا اگر حکومت ایران، «ایستادگی» خود در برابر «زورگویی» غرب را ناشی از دفاع از منافع ملی ایران اعلام می کند، در این جا، یعنی حملات پی در پی احمدی نژاد به اسرائیل – سخنی از «منافع ملی» ایرانیان نمی تواند در میان باشد و او خود را در مقام نماینده «امت اسلام» نشانده است.
پس سوال این است که اگر نه همه ی سردمداران جمهوری اسلامی – اما تیمی که احمدی نژاد را حمایت می کند، از تشدید تخاصم و رودرویی با غرب چه اهدافی را دنبال می کند؟
«سیاست خارجی» دولت احمدی نژاد، با نوعی از «سیاست داخلی» همراه و ترکیب شده است، که بهتر می تواند جنبه های ناپیدای این پرسش را روشن سازد.
دولت احمدی نژاد در عرصه ی داخلی، هر روز به طور عیان تر از پیش، یک سیاست شبه فاشیستی را پیشه می سازد. احمدی نژاد همان گونه عمل می کند که خاتمی نکرد. اگر خاتمی، هیچگاه انتقاد اطرافیان خود را نپذیرفت و حاضر نشد در نقش یک «رهبر» ظاهر شده، رهبری جنبش اصلاحات را بر عهده بگیرد و ترجیح داد رئیس جمهوری بماند که به تعبیر او نمی تواند رهبر «اپوزیسیون» باشد، اما احمدی نژاد، مقام ریاست جمهوری را وسیله ای ساخته است، تا به رهبر یک جنبش شبه فاشیستی تبدیل شود و در مسیر این هدف، به گستردگی از امکاناتی که در اختیارش قرار گرفته است، استفاده می کند. وی از وقتی که به ریاست جمهوری رسیده، بیشتر وقت خود را به مسافرت و سخنرانی گذرانده، دولت مداری را به یک نمایش تبدیل کرده و کوشیده است با سخنان تهییج آمیز، مردم بیشتری را به هیجان بیاورد و پشت شعارهای عوامفریبانه ی خود بسیج کند. او در عرصه ی سیاست داخلی با تبلیغ بی محتوا و عوام فریبانه «عدالت طلبی» و در عرصه ی سیاست خارجی با به چالش کشیدن همه ی مظاهر تمدن غرب، و نیز در عرصه ی اعتقادی، با دامن زدن به عامیانه ترین و خرافی ترین آموزه های دینی و بروز نشانه هایی که او را «نظر کرده» می شناسد، در صدد بسیج نااگاهی، خرافات و توهمات و ایجاد جنبشی بر پایه ی چنین مشخصاتی است. دشوار نیست دریافت چنین جنبشی در صورتی که به راه بیفتد، هدف های خود را متوجه چه جریانات و چه کسانی خواهد کرد.
با دقت در این سیاست ها، می توان استراتژی دراز مدت حکومت ایران را با روشنی بیشتری مورد توجه قرار داد. «مدل چینی» که تا چندی پیش سران جناح محافظه کار سابق و اصول گرای امروز به آن چشم داشتند و می خواستند به کمک آن خود را نجات دهند، جای خود را به «مدل کره شمالی» داده است. ایجاد رونق اقتصادی که همزمان با ادامه ی سرکوب سیاسی، ویژگی «مدل چینی» به شمار می رفت، در غریو «عدالت طلبی» احمدی نژاد فراموش شده است. عدالت طلبی پوچی که اگر هیچ چیز نصیب سفره های خالی توده ی مردم نکند، اما اقتصاد بحران زده ی ایران را از این نیز که هست ناتوان تر و امنیت را در حوزه ی آن به صفر خواهد رساند.
هنوز به درستی روشن نیست حکومت اسلامی بر پایه چه محاسباتی خود را درگیر چنین سیاست خطرناکی کرده و تا چه اندازه به توانمندی ها و امکانات و در همان حال نقاط ضعف خود برای تحقق این خط مشی ستیزه جویانه واقف است. شاید آن ها در خیال، خود را دارای امتیازی می دانند که کشور دورافتاده ی شرق آسیا، از آن برخوردار نیست. شاید آن ها بر این باورند که با تکرار اظهارات ضداسرائیلی، «امت اسلامی» را به نفع خود بسیج خواهند کرد! اما روشن است که چنین سیاستی ایران را روز به روز در عرصه ی جهانی منزوی تر و در عرصه ی داخلی بسته تر کرده و در اختناق بیشتری فرو خواهد برد. احمدی نژاد با چنین سیاستی، خود را با سرعتی غیرقابل باور در برابر جامعه ی جهانی و نیز جامعه ی مدنی ایرانی قرار داده است. آیا آن جنبش شبه فاشیستی که او و دستیارانش به کمک بسیج و سپاه و دولت، در کار سازماندهی آن هستند؛ در برابر این دو نیروی قدرتمند داخلی و خارجی خواهند توانست او را در رویارویی با دموکراسی و مدنیت یاری دهد؟

https://akhbar-rooz.com/?p=32896 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x