چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

چرا شعارهای معین نمی گیرد؟ – دوران انتخاب بین اصلاح طلبان و محافظه کاران حکومتی گذشته و رویارویی میان استبداد مذهبی و حکومت دموکراتیک به چالش اصلی جامعه ی ما تبدیل شده است

 مصطفی معین بعد از تایید صلاحیت خود به دستور رهبر حکومت، گفتار و اعلامیه ها و برخی کردار خود را به لعابی از رادیکالیسم آغشته ساخت، تا سم تایید صلاحیت با حکم حکومتی را در اذهان هواداران خود از بین ببرد و نشان دهد همچنان «سر موضع» است. در فاصله ی کوتاهی معین و هودارانش، برگ های تبلیغاتی خود را یکی بعد از دیگری بر زمین زدند. «جبهه ی دموکراسی و حقوق بشر» و «عفو عمومی» مهم ترین شعارهایی بود که از سوی معین و مشاورانش، مطرح گردید و چه بسا، ارزیابی آن ها این بود که با طرح این دو شعار، بخشی از ناراضیان و اپوزیسیون به هواداری از «کاندیدای اصلاح طلبان پیشرو» برخیزد، و بخشی دیگر از آن، خلع سلاح شود و موضع تحریم انتخابات با شکست مواجه گردد.
اما شعارهای معین، به ویژه آن شعارهایی که خطاب به اپوزیسیون بود، آن طور که تصور طراحان آن بود، نگرفت. جبهه ی دموکراسی و حقوق بشر مصطفی معین و جبهه ی مشارکت اسلامی، به جز گروهی از ملی – مذهبی ها، مورد اعتماد هیچ کدام از احزاب و گروه های سیاسی قرار نگرفت، تنها گروهی از سیاسیون و مطبوعاتی های محفل اصلاح طلبان – همان ها که همواره آماده تعریف و تمجید از هر حرکت اصلاح طلبان بوده اند – به همراه گروهی از ملی – مذهبی ها از این شعار «استقبال» کردند. «عفو عمومی» که معین اعلام کرد آن را به مثابه اولین لایحه ی دولت احتمالی خود به مجلس خواهد داد، با واکنشی سردتر، در میان کسانی که قرار است «عفو» شوند، مواجه شد.
دلایل مختلفی برای بی اعتنایی به شعارهای انتخاباتی مصطفی معین وجود دارد.
اولین دلیل، همان انتخاباتی بودن این شعارهاست. چهره ای که مصطفی معین و گروه اصلی حامی وی، یعنی جبهه ی مشارکت ایران اسلامی از خود نشان می دهند، با آن چه که تا به امروز بوده اند، تفاوت قابل ملاحظه ای دارد. سوال بسیاری از کسانی که به این تبلیغات با بدبینی می نگرند، این است که آیا جبهه مشارکت اسلامی، همین امروز برای فعالیت متولد شده است؟ چرا در شش سال گذشته، دست کم بعد از انتخابات مجلس هفتم، از هیچ کدام از این منشورهای آزادی خواهی و کارگری و زنان و ملیت ها، خبری نبود؟ چه اتفاقی افتاده است که «منشور» حقوق اقشار مختلف مردم ایران، یک به یک و به سرعت حیرت انگیزی از ستاد انتخاباتی آقای معین بیرون داده می شود؟ تفاوت آشکاری که در ادبیات و مواضع سیاسی جبهه مشارکت اسلامی و کاندیدای آن ها در دو ساله ی گذشته، با مواضع امروز آن ها وجود دارد، نشانه آن است که بسیاری از آن چه گفته می شود، وعده های انتخاباتی است و اعتبار آن در ردیف اعتبار وعده های انتخاباتی که دیگر نامزدها این روزها به وفور به مردم ایران می دهند.
برای باور کردن به این وعده ها، چند مانع وجود دارد. حتی آن بخشی از جامعه که به این وعده ها اعتماد کند، این پاسخ را از مجموعه ی تبلیغات و فعالیت های اصلاح طلبان نمی گیرد که برنامه های معین از چه طریق در ساختار سیاسی موجود قابل تحقق می شود و چه راه کاری برای اجرایی کردن آن هاوجود دارد؟ اما مشکل اکثریت بزرگتری این است که اساسا به گویندگان این سخن ها اعتمادی ندارند. چه فراوان وعده های مشابهی از سوی همین گروه شنیده اند که هرگز به آن عمل نشده است و کسی هم در مقام پاسخگویی برنیامده است. اصلاح طلبان در این سال ها هرگز در مقام پاسخگویی به ملت نبوده اند و اساس فعالیت خود را بر اساس مثال عامیانه «آش کشک خاله» قرار داده اند. آن ها در همه ی این سال ها تنها یک سخن را تکرار کرده اند: ما را انتخاب نکنید، محافظه کاران برنده می شوند. به زبان ساده تر: ما همینیم، بخواهید، یا نخواهید باید به ما رای بدهید، چون اگر رای ندهید «اقتدارگرایان» برنده می شوند. (۱)
بارزترین نمونه این رفتار غیرپاسخگو، در جریان انتخابات دور دوم شوراها مشاهده شد و تا امروز هم ادامه دارد. در همه ی دنیای متمدن رسم است احزابی که در انتخابات و یا هر مصاف دیگری شکست می خورند، مسئولیت شکست خود را به گردن می گیرند و مطابق با خواست های مردم، در برنامه های خود تغییراتی داده و رهبری خود را تجدید می کنند. در ایران اما، اصلاح طلبان وقتی نتوانستند تقصیر شکست خود را متوجه «اقتدارگرایان» کنند –چون مدعی بودند این انتخابات «آزادترین» انتخابات بوده است – ، مردم را مقصر دانستند و به مذمت آن ها پرداختند که: حالا بهای «قهر» خود از «صندوق» را بپردازید! و این مذمت تا به امروز هم ادامه دارد. هر چند به تقلید از پیشوایشان می گویند «میزان» رای ملت است، اما «میزان» وفاداری شان به این «میزان» همان است، که وفاداری آقا بود. وقتی ملت به آن ها بی اعتنایی کرده و انتخابشان نکرده است، خود مقصر است که رایش با اصلاح طلبان «میزان» نشده است!
تا امروز که کمتر از یک هفته به انتخابات مانده است، هیچ تغییری در این رفتار اصلاح طلبان دیده نمی شود. حرف اصلی آن ها هنوز این است که اگر مردم به اصلاح طلبان رای ندهند، اقتدارگرایان پیروز می شوند. آن ها علاوه بر این، حرف های زیاد دیگری هم در فصل تبلیغات انتخابات زده اند، اما این حرف ها تماما «نسیه» بوده است. از آزادی زندانیان سیاسی صحبت می کنند، اما قدمی در آن جهت بر نمی دارند، حتی در تحصن فعالین سیاسی برای آزادی زندانیان سیاسی شرکت نمی کنند. آقای بهزاد نبوی در قم از «اقتدارگرایان» کتک می خورد و تهدید می کند «اگر» قوه ی قضائیه «برخورد» نکند، او «افشا» خواهد کرد. محمدرضا خاتمی هم همین وعده را می دهد و می گوید: «لیست سازمان های موازی» را افشا خواهد کرد. افعالی که اصلاح طلبان استفاده می کنند، همه مربوط به آینده است. اصلاح طلبان آن قدر از این وعده ها به جامعه دادند، که گوش همه پر شده است. حالا چطور می توان باور کرد، «منشور» های رنگانگی که این روزها منتشر می شود، قرار است حقیقتا به اجرا گذاشته شود؟
اما مشکل اصلی، بزرگ تر از این هاست.
مجموعه ی شعارهای انتخاباتی آقای معین، از خواسته های امروز جامعه ی ایران عقب است و هدف آن در کوتاه مدت، شکستن جو تحریم و در بلند مدت، حفظ نظام جمهوری اسلامی ایران با مقداری «بهتر کردن» آن است.
دو برگ اصلی انتخاباتی ایشان بیانگر این مدعاست. مشروط کردن جبهه ی دموکراسی و حقوق بشر به قانون اساسی ضد دموکراسی و ضد حقوق بشری جمهوری اسلامی و محدود کردن حرکت دموکراسی خواهانه ی مردم ایران به «جمهوری اسلامی ایران» یک تقلب آشکار در این مبارزات است و همان گونه که تا به امروز شاهد بوده ایم، هیچ حزب و گروه سیاسی نسبت به آن روی خوش نشان نداده است و جبهه ی مشارکت و بخشی از ملی – مذهبی ها در تاسیس چنین «جبهه ای» تنها مانده اند.
«لایحه عفو عمومی» سرنوشتی تلخ تر از این دارد. آقای معین می خواهد چه کسانی را از «عفو» جمهوری اسلامی برخوردار سازد؟ اگر هدف میلیون ها ایرانی خارج از کشور هستند، گمان نمی رود اکثریت قریب به اتفاق آن ها بپذیرند «جرمی» مرتکب شده اند که حالا چشم به راه «عفو» حکومت جمهوری اسلامی ایران مانده باشند. اصلاح طلبان شش سال پیش و چهار سال پیش، در آستانه ی انتخابات مجلس ششم و ریاست جمهوری هشتم، برای چند صباحی – که به درد فعالیت های انتخاباتی شان می خورد – شعار «بازگشت سرافرازانه» ایرانیان خارج از کشور را مطرح کرده بودند، اما «ستاد آقای معین» نسبت به شش و چهار سال پیش پس رفته است. این عفو اگر قرار باشد زندانیان سیاسی داخل کشور را شامل شود، که بسی شرم آورتر است. امروز در سرتاسر میهن فریاد آزادی «بدون قید و شرط» زندانیان سیاسی شنیده می شود. زندانیان سیاسی ایران سرافرازانه بر مواضع دموکراتیک خویش ایستادگی می کنند و حکومت جمهوری اسلامی را به دلیل سیاست سرکوب آن به چالش کشیده اند، آقای معین و همراهانش، کمتر کسی از این زندانیان را خواهند یافت که «آزادی» را در برابر «عفو» حکومتی بپذیرد. مشکل در این است که آن ها هر چند از «جنبش دموکراسی خواهی و حقوق بشری» زیاد سخن می گویند، اما نگاهی اساسا «حکومتی» به تغییر و تحولات دارند.
مقایسه مبارزه ای که امروز در سرتاسر میهن برای آزادی بدون قید و شرط زندانیان سیاسی در جریان است با برنامه آقای معین در مورد «عفو عمومی» تفاوت برنامه های اصلاح طلبان را – اگر بپذیریم که در طرح این برنامه ها صادق هستند – با خواست ها و مطالبات امروز جامعه به خوبی آشکار می سازد. اگر قرار بود آقای معین با این مطالبات همراه باشد، آن گاه به جای وعده بردن «لایحه عفو عمومی» به مجلس ارتجاع، شعار آزادی بدون قید و شرط زندانیان سیاسی را سرلوحه ی فعالیت همین امروز خود قرار می داد و به پیشنهاد اکبر گنجی در برابر زندان اوین متحصن می شد، همان طور که آزادی خواهان ایران متحصن شده اند. از دانشجویان اعتصابی دفاع می کرد. در تظاهرات اعتراضی زنان حاضر می شد… این طور جامعه باور می کند که کسی «رهبر» جنبش های سیاسی و اجتماعی است.
وضعیت امروز جامعه ایران و مبارزه ای که از درون آن می جوشد، شاه بیت استدلالات اصلاح طلبان و ملی – مذهبی های پیوسته به آن ها را که اگر به ما رای ندهید، راست ها برنده می شوند، بی اعتبار کرده است. جامعه ی ایران راه خود را که مقاومت، تظاهرات و اعتصاب برای عقب نشاندن استبداد حاکم و برقراری یک نظام دموکراتیک است، یافته و شناخته است. این جامعه دیگر حاضر نخواهد شد به امید «تلطیف» حکومت به کمک اصلاح طلبان از این راه برگردد. میدان انتخاب دیری است عوض شده است. دوران انتخاب بین اصلاح طلب مذهبی – حکومتی و محافظه کاران مذهبی – حکومتی گذشته است و اکنون انتخاب میان استبداد مذهبی و حکومت دموکراتیک عرفی چالش اصلی در کشور ماست. نفی انتخابات فرمایشی و طرد حکومت و پاسخ «نه» به کل حکومت، مرحله ی مهمی در این مبارزه است. از همین روست که شعارهای «اصلاح طلبانه» آقای معین نمی گیرد.
۱. برخی از آقایان ملی – مذهبی و نهضت آزادی هم هرچند هیچ گاه از این منطق دور نبوده اند، اما امروز به صف اول سینه چاکان آن پیوسته اند. آقای ابراهیم یزدی که تا یک ماه پیش اعلامیه می داد و می نوشت اگر زندانیان سیاسی آزاد نشوند و مطبوعات از توقیف در نیایند و شورای نگهبان منحل نشود، انتخابات غیرآزاد بوده و ایشان در آن شرکت نخواهد کرد، امروز از این جلسه به آن جلسه می رود تا به مردم یادآوری کند که اگر آن ها «قهر» کنند و در انتخابات شرکت نکنند، «اقتدارگرایان برنده می شوند و آن گاه وای به حالت ملت..! در این مدت کوتاه چه اتفاقی افتاده است، جز آن آقای یزدی وعده گرفته است که «محذوفین» ملی – مذهبی هم پستی در دولت احتمالی جناب آقای دکتر معین خواهند گرفت؟

https://akhbar-rooz.com/?p=32926 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x