۱.
مصطفی تاج زاده از فعال ترین و متعصب ترین اصلاح طلبان دولتی – اسلامی است. او، هر چند مانند اکثریت هم فکرانش، «انتقادهایی» نسبت به حرکت اصلاح طلبان دارد، اما اشتباه عمده ای را متوجه آن ها نمی داند. تاج زاده دوست دارد اشتباهات را متوجه دیگران سازد. او «خشونت» های سال های نخست انقلاب را به گردن «گروه های سیاسی» می اندازد، از اعدام های گسترده ی سال شصت و هفت به سکوت می گذرد، ناکامی های جریان اصلاحات را از یک سو متوجه «محافظه کاران» می کند و از سوی دیگر به گردن «انفعال جامعه» می اندازد. تاج زاده در یکی از جدیدترین استدلال های خود، مدعی شده است، اگر اصلاح طلبان اشتباه کرده اند و اصلاحات شکست خورده است، چرا «آلترناتیو» دیگری تشکیل نشده است؟ وی در مناظره خود با خشایار دیهیمی در دانشگاه خواجه نصیر هر دو پای خود را در کفش این «استدلال» کرده است و در پاسخ به این نکته که دیگران «تریبون» نداشته اند، نیز مدعی شده است: تریبون لازم نیست:
«مصطفى تاج زاده در این مناظره همچنان بر یک اصل تاکید داشت و بررسى چرایى عدم وجود یک آلترناتیو براى اصلاح طلبان را به عنوان مهم ترین و عمیق ترین پرسش پیش رو طرح کرد. به این ترتیب اگر چه دیهیمى علت را در نداشتن تریبون و امکانات برابر روشنفکران با اصلاح طلبان حکومتى مى دانست، تاج زاده امکانات و تریبون را عامل مهمى در این روند ندانست: جامعه ما ۲۵۰۰ سال سابقه دارد و این جامعه خیلى به تریبون رسمى وابسته نیست. برعکس در جامعه با رانت دورى از قدرت، بیشتر از رانت نزدیکى به قدرت مى توان با مردم ارتباط برقرار کرد. بنابراین بنده معتقدم که ابزارها و تریبون حرف اصلى را نمى زنند.» – روزنامه شرق
۲.
اصلاح طلبان را آن جا باید شناخت که که با مخالفین دموکرات خود بحث می کنند. آن ها در بحث با رقبای محافظه کار خود – که معمولا سخنان درستی هم می گویند – یک چهره دارند و در بحث با مخالفان دموکرات خود چهره ی دیگری. و تجربه نشان داده است آن ها را باید در همین حوزه بحث و با همین چهره شناخت.
آقای تاج زاده، در همان زمان که بلندگو را محکم در دست گرفته و بر «ترییون» تکیه زده – احتمالا با وجدانی کاملا آرام – به مخالفین خود و دموکرات ها یادآوری می کند: خیلی به تریبون احتیاجی نیست! او و هم فکرانش، در حالی که به اتفاق رقبا و شرکای خود در حکومت، همه ی تریبون ها را در اختیار گرفته اند و صبح تا شب و شب تا صبح، مردم را به «مشارکت حداکثری» در انتخابات و «دفاع از نظام» دعوت – و نیز تهدید – می کنند، می گوید: چرا «آلترناتیو» در برابر ما شکل نگرفته است!
می توان سوال کرد: اگر «تریبون» مهم نیست، پس چرا اصلاح طلبان از هر فرصتی برای انتقاد از «امکانات نابرابر» با رقیب و شریک خود در حکومت، لب به انتقاد می گشایند، پس چرا از این که «صدا و سیما» حق آن ها را رعایت نمی کند، شکوه به زمین و زمان می برند؟! اصلا چرا مدعی دفاع از آزادی بیان و مطبوعات هستند؟ مگر آزادی بیان و مطبوعات و داشتن حزب، به معنای برخورداری آزادانه ی آحاد جامعه از «تریبون» نیست؟
٣.
آیا آقای تاج زاده راست می گوید، وقتی می گوید آلترناتیوی در برابر اصلاح طلبان وجود ندارد؟
ایجاد آلترناتیو نظام اسلامی در وضعیت سیاسی جامعه ی ما، بر دو پیش شرط استوار بوده است. اول بی اعتباری سیاست اصلاح «نظام» – که حاصل شده است – و دومی داشتن «تریبون» که هنوز مخالفین از آن محرومند.
بی اعتباری سیاست های اصلاح طلبان و اندیشه هایی نظیر «اصلاح حکومت دینی» و یا استقرار «مردم سالاری دینی» شرط لازم ایجاد اندیشه ی آلترناتیو در برابر استبداد دینی بوده است. هشت سال پیش اصلاح طلبان برتری بی چون و چرایی بر افکار عمومی داشتند، اما امروز از آن برتری بی چون و چرا چه بر جای مانده است؟ موثرترین اقشار جامعه، اکثریت بزرگ نخبگان سیاسی کشور، نویسندگان، روشنفکران، فعالین و رهبران جنبش دانشجویی، فعالین و رهبران جنبش کارگری، فعالین و رهبران جنبش های زنان، فعالین و رهبران جنبش های ملی و قومی در ایران، یا اصلاح طلب نبوده اند و یا به اندیشه های اصلاح طلبان پشت کرده اند. اکثریت جامعه ی ایران شعارهای اصلاح طلبان نظیر اجرای قانون اساسی و در انتظار معجزه تحقق «ظرفیت های مغفول مانده» آن و تحقق دموکراسی و حقوق بشر در چارچوب حکومت دینی را باور ندارد. ضرورت تحولات ساختاری و عمیق در نظام سیاسی کشور، ضرورت تغییر قانون اساسی، ضرورت جدایی دین از دولت، در این هشت سال پا به پای شکست شعارها و وعده های اصلاح طلبان در جامعه رسوخ کرده و امروز اکثریت افکار عمومی و نخبگان جامعه را تسخیر کرده است. توافق روز افزون سازمان ها و گروه های اپوزیسیون بر این خواسته ها و مطالبات عمده ی ملی، صدور بیانیه های کثیرالامضا که نخبه ترین نیروهای جامعه از آن ها حمایت می کنند، نشانه های اقبال عمومی و توافق روز افزون جامعه بر ضرورت تغییر قانون اساسی و استقرار نظام سیاسی بر پایه اصول جهان شمول حقوق بشر است. آیا آقای تاج زاده در هر جلسه ی انتخاباتی، صف دانشجویان و روشنفکران و جوانان و فعالین سیاسی را که در برابر او و دیگر هم فکرانش می ایستند و از ضرورت تغییر قانون اساسی و برگزاری رفراندم سخن می گویند، نمی شنود. غریب این «صدای آلترناتیو» چنان رساست که در بلندگو و تریبون او و دوستانش هم طنین خود را یافته است!
اگر این صدای نیروی تحول خواه و دموکراسی طلب کشور نیست، اگر این صدای «آلترناتیو» اصلاحات دولتی نیست، پس چیست؟
۴.
تغییر قانون اساسی، نفی حکومت اسلامی و استقرار جمهوری بر پایه جدایی دین از حکومت و متکی بر اصول حقوق بشر، اندیشه ی آلترناتیو اصلاحات حکومتی در جامعه ی ماست که آقای تاج زاده و دوستانش می کوشند آن را نادیده گرفته و به رسمیت نشناسند و رقبا و شرکایشان در حکومت در صددند آن را از ریشه براندازند.
این اندیشه، خواست و اعتقاد، برای آن که تا سطح «سیاست» و «برنامه ی سیاسی» برآمد کند و به عنوان یک آلترناتیو سیاسی کامل، در برابر جمهوری اسلامی قد علم کند، احتیاج به همان دارد که آقای تاج زاده می کوشد آن را بی اهمیت جلوه دهد: تریبون!
برخورداری اپوزیسیون از تریبون، به معنای پایان یافتن سیاست سرکوب و به رسمیت شناخته شدن حق فعالیت سیاسی اپوزیسیون است. اپوزیسیون، علیرغم آن که از این تریبون برخوردار نیست، سرکوب می شود، حق فعالیت سیاسی به آن داده نمی شود، ارتباط آن با جامعه از طریق سانسور، فیلترینگ، زندان، ضرب و شتم و روانه ساختن اوباش به جلسات، قطع می شود؛ اما تا همین حالا هم به موفقیت های امیدوارکننده ای دست یافته است. تازه ترین بیانیه های فعالین سیاسی – دانشجویی – کارگری، جوانه های رویش آلترناتیو سیاسی در ایران است. این نیرو حالا که توانسته است، اندیشه ی اصلاح طلبی دینی – حکومتی را در عرصه اندیشه شکست دهد، تنها به اندکی فضای تنفس و مقداری زمان برای تبدیل شدن به یک قطب سیاسی نیاز دارد. جامعه ایران این زمان را به دست خواهد آورد و این فضای تنفس را بر حکومت تحمیل خواهد کرد.
۵.
این ویژگی دیرینه و غیرقابل اصلاح استبداد است که تنها زمانی که فرو پاشید، فرو پاشیده شدن خود را باور می کند. اما یک «اصلاح طلب» می تواند اندکی پنجره را باز کند. صدای پای «آلترناتیو» می آید!
مطالب مرتبط با اين مقاله:
- بن بست را می توان شکست! – آیا میرحسین موسوی آن چه را که می تواند برای دفاع از حق مردم انجام داده است؟
- میدانی برای همه! – پیرامون فراخوان اعتصاب غذای سراسری برای آزادی زندانیان سیاسی
- آنچه دارید از «تحریمیان» دارید! – یک یادآوری به آقای محمدرضا خاتمی دبیر کل جبهه ی مشارکت
- فقط برای دفاع از حقوق بشر! به مناسبت سفر هیات حقوق بشر اتحادیه اروپا به تهران