از رگِ جهان
خون فوّاره می کند
با شروعِ جنگ!
*
گنجشگک ببین!
شیرجه می رود: “کروز”
بر زادگاهِ من!
*
هوا پُر غبار
میهنی داغ داریم و
فردایی داغدار!
*
ای کودکِ من!
دوستت ندارند انگار
جنگجویان مست!
*
سر تا پا گوشند،
بانگِ آژیرِ زرد را
کودکانِ من!
*
بمب افکن گذشت،
چشمِ ترسانِ مادر
بر آسمان ماند.
*
با فرودِ بُمب
خیلِ آواره ماند و؛
خاکسترِ شهر.
*
روزها در گذار
رهبرانِ تبهکار
گرمِ کلنجار!
*
بهار می رود!
شکوفه ای ندارد
درختِ اُمید.
*
آه! ای کودکم!
در انفجار بمب ها،
پنهان شد خدا!
*
همرنگِ مرگ است
حینِ ستایشِ جنگ
این آخوندِ پیر.
*
خاورِ زمین؛
میهنی درونِ خون
مرده از جنون!
۲۱ اردیبهشت ۱٣۹٨
* هنگامِ سرایش این هایکو ها، تلاش کرده ام؛ قالبِ کلاسیکِ هایکویِ ژاپنی را که فُرمِ هجابندی ی ۵/۷/۵ را دارد رعایت کنم.