پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

تنهایی – خسرو باقرپور


 تنهایی:
باید تصویری باشد از پرنده ای،
افتاده بر کبودی ی برکه ای،
یا تصاویر بسیار و
یک آبی ی بی قاب.
یا شاید،
تک درخت و
پاییز هزاران رنگ.
شاید هم؛
بوته زار واژگانی زلال؛
که ریشه محکم کرده اند
بر سینه ی این کاغذ.

تنهایی،
پرواز پرنده ای کاغذی ست
از آشیانه ی دستان کودکی شاعر
در آبی روشن آسمان
و مرگ آسمان از شعف!

تنهایی،
سنگینی ی سردِ نیمکتِ چوبی ی کنار دریاچه است
و پیرمرد سی ساله ی تبعیدی؛
که عصر ها ساعت پنج روی آن می نشیند
و آتش به آتش سیگار می کشد.

تنهایی،
گاهی پرنده می شود؛
با بال هایی از موم و پَر
در این حالت؛
“ایکاروس” بار دگر
رو به سوی اوج و نور دارد
و خود خوب می داند؛
لحظاتی دیگر؛
سوزان و شعله ور؛
آتش به جان دریا خواهد زد.

تنهایی،
مثل هق هق گریه در رویاست
چون نجوایی در باد ست
یا چونان صفحه ای کاغذ
با علائمی سیاه
نا خوانا

تنهایی،
تنبوری ست بی صدا
ارثیه ای از عارفی مرده؛
افتاده در گوشه ی اطاقی
در “صحنه” یا “کِرِند”. *

تنهایی،
نامه ای است بی صاحب
تا خورده با دقت بسیار
و ناخوانده مانده در کشوی میز تحریر دفتر زندان.

تنهایی،
عکسی است قدیمی
از آلبوم رویای یک پیرزن،
تنهایی،
حس بی حساب و
یک شعر است
هزاران قصه است و
یک “اروس”.


* شهر هایی در استان کرمانشاه که مردمانش “اهل حق” اند.

https://akhbar-rooz.com/?p=33388 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x