جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

شیر و خورشید (به یاد عزیز فاطمه بانو ملک (مادر محسنی) – خسرو باقرپور

 
 
● به جان‌شیفته و بی‌قرار «مادر‌ محسنی»، که طلوع خورشید از مشرق عشق بود و گرمی‌بخش محفل یاران.
این غزل را در مجلسی که به حضور مادر روشن بود، پانزده سال پیش بالبداهه سرودم و با بوسه های فراوان تقدیمش کردم.


شد دیدگانِ مجمع یاران مکانِ تو
بر متن پرچمش نگهِ مهربانِ تو

سبز وُ سفید وُ سرخ وُ بَر آن مِهرِ چهره‌ات
مِهری چو داغِ‌ شعله فروزان به جانِ تو
خورشیدِ شعله‌ور تو وُ عاشق‌ترین تویی
آبی ترین ترانه یِ دَهر آسمانِ تو

آتش به حرمتِ نِگه ات باغ می شود
خونِ سیاوشانِ جوان در رگانِ تو

تا گرگِ دینِ کین بجهید از کمینِ مَکر،
جلادِ جور وُ جهل چو سر زد جوانِ تو:

در پایِ کوهِ تاب و توانِ تو جان سپرد
شد سُفله‌ ای ‌حقیر به پیشِ توانِ تو

زانو بزد به دَرگَهِ والایِ هِمَتَت
صد لعن وُ مُرده باد شنید از دهانِ تو

تو شیر شَرزه‌ای وُ خروشت همیشگی
شادان منم  که می‌زییَم اندر زمانِ تو

https://akhbar-rooz.com/?p=33946 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x