پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

دبیرکل چپ اروپایی: ثروتمندان باید هزینه کووید ۱۹ را بپردازند!

صندوق بازیابی و بازسازی اقتصادی اتحادیه اروپا به دنبال راه حل هایی برای رفع مشکل سرمایه و نجات هرچه سریع تر سرمایه داری است، اما بازگشت به وضعیت "عادی" غیرممکن خواهد بود. ما به اقتصادی نیاز داریم که رفاه انسان و سلامت عمومی را در اولویت قرار دهد. علاوه بر این، بحران جهانی بهداشت در برابر بحران آب و هوا در حال وقوع است که نمی تواند از طریق "بازار و مطابق معمول" مدیریت شود
هاینز بیرباوم ، دبیرکل چپ اروپایی

کمیسیون اروپا بسته کمک ۷۵۰ میلیارد یورویی کمک به اتحادیه اروپا برای بهبودی و بازسازی های ضرور ناشی از بیماری همه گیر کرونا ویروس را پیشنهاد کرده است. ۵۰۰ میلیارد یورو به عنوان کمک های بدون بازپرداخت و ۲۵۰ میلیارد یورو به عنوان وام. این پیشنهاد در پی یک طرح ۵۰۰ میلیارد یورویی است که هفته گذشته توسط فرانسه و آلمان پیشنهاد شد. این طرح مستلزم حمایت متفق القول از هر ۲۷ کشور اتحادیه اروپا است.

هاینز بیرباوم ، رئیس (دبیرکل) چپ اروپایی، در گفتگو با نشریه ی چپ مارکسیستی در این باره می گوید:

برنامه بازیابی ارائه شده توسط اورسولا فون درلاین پایه خوبی برای مذاکرات بعدی است، اما هنوز برای مقابله با بحران پیش رو کافی نیست. اروپا برای غلبه بر بحران کرونا نیاز به یک برنامه سرمایه گذاری گسترده دارد.

وی می افزاید: بانک مرکزی اروپا باید ابزاری برای تأمین وسایل لازم برای مقابله با بحران کرونا باشد و پول های انباشته در آن برای کمک به مردم برای خارج شدن از شرایط اضطراری بهداشتی و مقابله با پیامدهای بحران استفاده شود. هم بانک مرکزی اروپا و هم بانک های ملی می توانند و باید بودجه جهت تأمین هزینه های خدمات اجتماعی و حمایت از مردم را افزایش دهند.

دبیرکل چپ اروپایی می گوید: این نگران کننده است که طرحی که از سوی اورزولا فون درلاین ارائه شده است، بر نجات شرکت های سرمایه داری متمرکز شده، در حالیکه به وضعیت کارگران که، به مراتب بدتر هم شده، توجهی نشده است.

او می افزاید: بحران کرونا نشان می دهد که آنها وظایف خود را در کارهای مربوط به امورجامعه کماکان ادامه می دهند، اما همین کارگران خط مقدم،  غالباً در پایین سلسله مراتب درآمد هستند و از شرایط ضعیف کار رنج می برند. این گروه های زحمتکشان اجتماعی هستند که بالاترین هزینه ناشی از بحران را پرداخت می کنند، اما افراد ذینفع ثروتمندان خواهند بود.

وی می گوید: برای مقابله با بحران، باید هزینه های اجتماعی را افزایش دهیم و در بازسازی صنعتی سرمایه گذاری کنیم. تأمین بودجه ضروری برای آن به سیاست مالیاتی عادلانه نیاز دارد. ما خواستار ایجاد الگوی جدید جمع آوری مالیات هستیم که منابع بزرگ سرمایه و دارایی را اساس و معیار دریافت مالیات، قرارمی دهد و پناهگاه های مالیاتی را در داخل و خارج از اتحادیه اروپا می بندد.

او تاکید می کند: ما می خواهیم ثروتمندان هزینه کووید ۱۹-  را بپردازند.

بیماری همه گیر به روشنی نشان داده است که اقتصاد جهانی سرمایه داری با محوریت سود قادر به مقابله با یک بحران جهانی بهداشت نیست.

 صندوق بازیابی و بازسازی اقتصادی اتحادیه اروپا به دنبال راه حل هایی برای رفع مشکل سرمایه و نجات هرچه سریع تر سرمایه داری است، اما بازگشت به وضعیت “عادی” غیرممکن خواهد بود. ما به اقتصادی نیاز داریم که رفاه انسان و سلامت عمومی را در اولویت قرار دهد.  علاوه بر این، بحران جهانی بهداشت در برابر بحران آب و هوا در حال وقوع است که نمی تواند از طریق “بازار و مطابق معمول” مدیریت شود.

هاینز بیرباوم در پایان تاکید می کند: برای محافظت از نسل آینده، ما به “معامله جدید سبز” اجتماعی و عادلانه نیاز داریم که بر مردم تمرکز دارد، تا سود.  ما به یک سیاست صنعتی جدید با مفاهیم جدید برای انرژی و تحرک عمومی و یک سیاست صنعتی نیاز داریم که شامل مشارکت مستقیم کارگران باشد.

برگردان: مهدی ابراهیم زاده

https://akhbar-rooz.com/?p=34966 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حمید قربانی
حمید قربانی
3 سال قبل

مارکس و انگلس در سال ۱۸۴۸ و ظیبه و هدف پرولتاریا را، در جامعه سرمایه داری که انقلاب کمونیستی بود را در مانیفست کمونیست فرموله کردند و در پایان آن نوشتند : ” کمونیستها عار دارند که مقاصد و نظریات خود را پنهان سازند. آنها آشکارا اعلام میکنند که تنها از طریق واژگون ساختن همه نظام اجتماعی موجود، از راه جبر، ( یعنی بکارگیری قهر، یعنی با استفاده از قدرت کارگران مسلح و… حمید قربانی) وصول به هدفهایشان میسر است. بگذار طبقات حاکمه در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند. پرولتارها در این میان چیزی جز زنجیر خود را از دست نمیدهند، ولی جهانی را بدست خواهند آورد.
پرولتارهای سراسر جهان، متحد شوید ! ” ، پایان مانیفست سال ۱۸۴۸.
البته، در همین مانی فست در پایان فصل دوم به نام : پرولتارها و کمونیست ها نیز : آنها ، چنین جمع بندی از اینکه پرولتاریا چه باید بکند، این چنین بیان داشتند : ” پرولتارها و کمونیستها
قدرت حاکمه سیاسی بمعنای خاص کلمه عبارت است از اعمال زور متشکل ( دیکتاتوری – من) یک طبقه برای سرکوب طبقه دیگر، هنگامیکه پرولتاریا بر ضد بورژوازی ناگزیر بصورت طبقه ای متحد گردد، و از راه یک انقلاب ( انقلاب مسلحانه – من) ، خویش را به طبقه حاکمه مبدل کند و بعنوان طبقه حاکمه مناسبات کهن تولید را ( استثمار گرانه که بر مالکیت خصوصی و کار مزدوری پرولتاریا متکی است – من) از طریق اعمال جبر ( دیکتاتوری طبقاتی – انقلابی پرولتاریای مسلح- من) ملغی سازد، آنگاه همراه این مناسبات تولیدی شرایط وجود تضاد طبقاتی را نابود کرده و نیز شرایط وجود طبقات بطور کلی* و در عین حال سیادت خود را هم بعنوان یک طبقه از بین میبرد.
بجای جامعه کهن بورژوازی، با طبقات و تناقضات طبقاتیش، اجتماعی از افراد پدید میآید که در آن تکامل آزادانه هر فرد شرط تکامل آزادانه همگان است. »، تأکید از من است. مانیفست حزب کمونیست.
این وظیفه و هدف کلی به باور من، هم اکنون بیشتر از هر زمان دیگری با کمی صریح تر شدن، در باره انقلاب کمونیستی که باید نوشت : انقلاب قهری کمونیستی، برای پرولتاریا صادق است.
مارکس و انگلس و بویژه مارکس بر این نظریات خود اساسا تا آخر عمر شان محکم ایستادند و فقط در یک قسمت از کهنه شدن ، نوشتند. زیرا که آنها با صراحت اعلام نکرده بودند که با دولت بورژوازی – دولت کنونی – چه باید کرد؟ و اما انقلابات فوریه ۱۸۴۸ به بعد و بویژه انقلاب سال ۱۹۷۱ در پاریس که به مدت دو ماه کارگران قدرت سیاسی را بدست گرفتند و با شکست خونین روبرو شد، برای آنها روشن نمود که پرولتاریا نمی تواند، دولت کنونی را در دست گیرد و از آن برای رسیدن به اهداف خویش استفاده کند. بنا بر این، بر پرولتاریا لازم و ضروری است که دولت بورژوائی را درهم شکند و بر ویرانه های آن، دولت خویش – دیکتاتور خویش ” دیکتاتوری قدرتیست که مستقیما متکی به اعمال قهری است و بهیچ قانونی وابسته نیست. دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا قدرتیست که با اعمال قهر پرولتاریا علیه بورژوازی بچنگ آمده و پشتیبانی می گردد و قدرتیست که بهیچ قانونی وابسته نیست.” – لنین، انقلاب پرولتری و کائوتسکی مرتد، دیکتاتوری پرولتاریا را بسازد.
حال، در حالی که بطور واقعی چنین انقلابی در سطح جهانی، در دستور قرار گرفته است، یک بابای پیدا شده است و در نشریه باصطلاح مارکسیستی به مصاحبه می نشیند و به نام “چپ”، اظهار نظر، برای برون رفت از وضعیت جدید می کند، بدون اینکه راجع به ماهیت دولت سرمایه داری امپریالیستی، بویژه در اروپای واحد، یعنی دولت سر کوب گر که حتی به پیر زن ۷۰ ساله هم رحم نمی کند و خیابانها را بوسیله نیروی سرکوب گر بر تظاهر کننده گان می بندد که دیکتاتوری است، انقلاب کمونیستی که تنها راه برون رفت به نفع طبقه کارگر می باشد و وظیفه پرولتاریا در قبال دولت موجود، از بورژوازی امپریالیستی درخواست دارد که پرولتاریا را در ضدیت با خودش شریک کند، “معامله جدید سبز اجتماعی عادلانه”، اجراء نماید که جز توهمی خیابافانه و ار تجاعی نیست!
او که نامش هاینز بیرباوم و شغل دبیر کلی “چپ” اروپا را یدک می کشد، چنین می گوید : ” برای محافظت از نسل آینده، ما به “معامله جدید سبز” اجتماعی و عادلانه نیاز داریم که بر مردم تمرکز دارد، تا سود. ما به یک سیاست صنعتی جدید با مفاهیم جدید برای انرژی و تحرک عمومی و یک سیاست صنعتی نیاز داریم که شامل مشارکت مستقیم کارگران باشد.”،
به نظر من، این گفته لنین در باره او و “چپی” که او را دبیر کل خود نموده است، کاملا صادق است : ” ﻓﺼﻞ ۱- ﺟﺎمعۀ ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ و دوﻟﺖ؛ “دولت”، ﻣﺤﺼﻮل ﺁﺷﺘﯽ ﻧﺎﭘﺬﯾﺮﯼ ﺗﻀﺎدهاﯼ ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ است. اﮐﻨﻮن ﺑﻪ ﺳﺮ ﺁﻣﻮزش ﻣﺎرﮐﺲ همان ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺎرها در ﭘﻮیۀ ﺗﺎرﯾﺦ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺁﻣﻮزش هاﯼ ﻣﺘﻔﮑﺮان اﻧﻘﻼﺑﯽ و ﭘﻴﺸﻮاﯾﺎن ﻃﺒﻘﺎت ﺳﺘﻤﮑﺶ در ﺟﺮﯾﺎن ﻣﺒﺎرزۀ ﺁزادﯾﺨﻮاهاﻧۀ ﺁﻧﻬﺎ ﺁﻣﺪﻩ اﺳﺖ. ﻃﺒﻘﺎت ﺳﺘﻤﮕﺮ اﻧﻘﻼبی های ﺑﺰرگ را در زﻣﺎن ﺣﻴﺎﺗﺸﺎن ﻣﻮرد ﭘﻴﮕﺮدهاﯼ داﺋﻤﯽ ﻗﺮار دادﻩ، در ﺑﺮاﺑﺮ ﺁﻣﻮزش ﺁﻧﻬﺎ ﺧﺸﻤﯽ ﺑﺲ وﺣﺸﻴﺎﻧﻪ و ﻧﻔﺮﺗﯽ ﺑﺴﻴﺎر ﺟﻨﻮن ﺁﻣﻴﺰ از ﺧﻮد ﻧﺸﺎن دادﻩ اﻧﺪ و ﺑﺎ ﺳﻴﻠﯽ از دروغ و ﺗﻬﻤﺖ های ﺑﺴﻴﺎر رذﯾﻼﻧﻪ ﺑﺎ ﺁن ﺑﺮﺧﻮرد ﮐﺮدﻩ اﻧﺪ. ﭘﺲ از ﻣﺮﮔﺸﺎن ﺗﻼش هایی به کار ﺑﺮدﻩ اﻧﺪ ﺗﺎ ﺷﻤﺎﯾﻞ هاﯼ ﺑﯽ زﺑﺎﻧﯽ از ﺁﻧﺎن ﺑﺴﺎزﻧﺪ و ﺑﻪ اﺻﻄﻼح ﺗﻘﺪﯾﺲ ﺷﺎن ﮐﻨﻨﺪ، ( تقدیس شان کنند- حمید قربانی)، ﺑﺮاﯼ ﻧﺎم ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر “ﺗﺴﻠﯽ “ﻗلب ﻃﺒﻘﺎت ﺳﺘﻤﮑﺶ و ﻓﺮﯾﺐ اﯾﻦ ﻃﺒﻘﺎت اﻓﺘﺨﺎر ﻣﻌﻴﻦ قایل ﺷﻮﻧﺪ و در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل، ﺁﻣﻮزش اﻧﻘﻼﺑﯽ ﺷﺎن را از ﻣﺤﺘﻮﯼ ﺧﺎﻟﯽ ﺳﺎزﻧﺪ و ﺑﺮﻧﺪﮔﯽ اﻧﻘﻼﺑﯽ ﺁن ﺮا از ﺑﻴﻦ ﺑﺒﺮﻧﺪ و ﻣﺒﺘﺬﻟﺶ ﮐﻨﻨﺪ. در ﺣﺎل ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻮرژوازﯼ و اﭘﻮرﺗﻮنیست هاﯼ درون ﺟﻨﺒﺶ ﮐﺎرﮔﺮﯼ ﺑﺮاﯼ “ﻣﺴﺦ ﮐﺮدن” ﻣﺎرﮐﺴﻴﺴﻢ همداﺳﺘﺎﻧﻨﺪ، ﺑﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﺤﻮﯼ جنبۀ اﻧﻘﻼﺑﯽ اﯾﻦ ﺁﻣﻮزش و روح اﻧﻘﻼﺑﯽ ﺁن ﺮا از ﯾﺎد ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ و ﻣﯽ زداﯾﻨﺪ و ﺗﺤﺮﯾﻒ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ و هرﭼﻪ را ﮐﻪ ﺑﺮاﯼ ﺑﻮرژوازﯼ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻨﯽ اﺳﺖ ﯾﺎ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻨﯽ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ رﺳﺪ، در درﺟۀ اول اهمیت ﻗﺮار ﻣﯽ دهند و ﻣﯽ ﺳﺘﺎﯾﻨﺪ. ﺷﻮﺧﯽ ﻧﻴﺴﺖ ﮐﻪ اﮐﻨﻮن همۀ ﺳﻮﺳﻴﺎل ﺷﻮﯾﻨﻴﺴﺖ ها “ﻣﺎرﮐﺴﻴﺴﺖ”ﺷﺪﻩ اند! ﻣﺘﺨﺼﺼان، داﻧﺸﻤﻨﺪان ﺑﻮرژواﻣﺸﺮب ﺁﻟﻤﺎنی، ﯾﻌﻨﯽ اﻴﻦ دﯾﺮوز اﻣﺤﺎء کنندگان ﻣﺎرﮐﺴﻴﺴﻢ ﻧﻴﺰ ﺣﺎﻻ ﺑﻴﺶ از ﭘﻴﺶ از ﯾﮏ ﻣﺎرﮐﺲ “ﻣﻠﯽ ـ آﻟﻤﺎﻧﯽ”، ﺳﺨﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﮔﻮﯾﺎ اﺗﺤﺎدﯾﻪ هاﯼ ﮐﺎرﮔﺮﯼ را ﮐﻪ ﺑﺮاﯼ ﺟﻨﮓ ﻏﺎرﺗﮕﺮاﻧﻪ ﺑﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﺤﻮ ﻋﺎﻟﯽ ﺳﺎزﻣﺎن ﯾﺎﻓﺘﻪ اﻧﺪ، ﭘﺮوردﻩ اﺳﺖ! ” کتاب دولت و انقلاب.

این نوع افراد به باور من، دیگر چپ نیستند، اینها همان راست میانه و مداقعان نظام سرمایه امپریالیستی و نصحیت کننده گان راست افراطی هستند که چطور می توان، جامعه کنونی را با حفط نظم موجود اداره نمود!

پرولتارها اما، راهی ندارند، بجز این که سازمان یابند، حزب خویش را ایجاد کنند و با انقلاب قهری کمونیستی، دولت بورژوا امپریالیستی را درهم شکنند و دیکتاتوری خویش را بر خرابه های آن بنا سازند و زمینه را برای رهایی از نظام سرمایه دار ی مهیا نمایند. اگر نه باید منتظر اوضاع خراب تر از این باشند که هست و در نهایت مرگشان را هدیه دارد!

ضد انسان
ضد انسان
3 سال قبل

این آقا هنوز رقبای قدری از دست فرخ نگهدار، فریدون احمدی، بهزاد کریمی و سایر چپ های بریده یا ضد ملی هایی از دست اشکوری و علیجانی و کاظمیان به تورش نخورده، و گرنه از این گنده گویی ها نمی کرد. سرمایه دار پول دهد؟ یک درصدی های بیچاره تاوان تخریب محیط زیست و نابرابری حاکم در جهان را بپردازند؟ هرگز! اینهاشعارهای مشتی رویاپرور از همه جا بی خبر است! “مرگ” بر کمونیست از خدا بی خبر!

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x