پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

قصیده سـه فازیه – ابراهیم هرندی

 
یادتان هست آن زمان، آن روز
که طرف، گشت قوزِ بالا قوز

آمد و گفت که؛ چنین و چنان
نانتان توی روغن است و.. فلان

خانه خواهیم ساخت بهر همه
هرچه خدمت کنیم باز کمه

ما گلستان کنیم کشور را
بهتر از آن کنیم کشور را

آی، امپریالیست های…. فلان
همه تان جملگی ز خُرد و کلان

دست از کفر و جور بردارید
و به اسلام جمله رو آرید

که رسیده زمان استغفار
وَقِنَـا رَبَّنـَا عَذَابَ النـَّارِ

***

عارف و عامی و بقیه ی خلق
همه گفتند با هم از ته حلق

نهضت ما حسینی است امروز
رهبر ما خمینی است امروز

***

این چنین، انقلاب شد آغاز
تا رود رو به پیش، فاز به فاز

فاز اول کلید خورد و همه
پی رهبر، روان مثال رمه

“مرگ بر شاه”، و، “میکُشم”، گویان
پی جاسوس، عربده جویان

در خیابان و کوچه و بازار
می دویدند با سرود و شعار

تا نمایند کشور اسلامی
خالی از کفر و جور و اعدامی

تا به کوریِ چشمِ استبداد
میهن خویش را کنند آباد!

***

فاز دوم امام با صولت
مشت زد تو دهان آن دولت

و خودش کرد دولتی تعیین
همه بر پایه ی اصولِ الدین

کار تا دید گشته است خراب
گشت طبع امام، آب به آب

به خروش آمد از پریشانی
ناگهان سیـد جمـــــارانی

گفت؛ من خُدعَه کردم آنروزی
که بفکرم رسید، پیروزی،

هست محتاجِ خُدعَه ی خاصی
ورنه یعنی چه این دموکراسی؟

مملکت گشته است اسلامی
دست باید کشید از این خامی

لاکن اما، مع الاصف، جمعی
از روی کینه یا که بد فهمی

باز دنبال اجنبی هستند
دشمنِ سنتِ نبی هستند

باز زیر نقاب پیدا شد
مشت قدیسِ دیگری وا شد

***

باز زیرِ نقاب خالی بود
آنهمه کـَرّوفـَر، خیالی بود!

آن تلاوت که می رسید به گوش
ضرب آهنگ ماستمالی بود !

چشم و گوش و دل و دماغِ همه
همه کوری، کری و لالی بود

راه ها سوی چاه ها می رفت
باز هر پاسخی، سئوالی بود

ما ندیدیم و راه کج رفتیم
ورنه ره، راهوار و عالی بود

ما به خورشید، رنگِ خون دادیم
گرچه خوشرنگ و پرتغالی بود

می درخشید شاد و می رخشید
آفتابش به آن زلالی بود

پَر تکان داد باز لاشه خـوری
که هواخواه این حوالی بود

***

فاز سوم ،چه فاز سختی بود
فاز جنگ و سیاه بختی بود

یکنفر گفت؛ کار صدام است
دیگری گفت؛ جنگ نه، دام است

سومی گفت؛ کارِ امریکاست
آشکار است همچو مو در ماست

دیگری گفت؛ دست اسرائیل
هست در کار، همچو عزرائیل

رهبر از کوره بازهم در رفت
اندکی با فلانِ خود، ور رفت

گفت این جنگِ کفر و اسلام است
غیر از این، هر که گفت، اعدام است

امریکا، انگلیس و اسرائیل
هر سه هستند پشت پرده دخیل

فلـذا، گرچه مایه اَلَمـــه
چاره اش هست، “وحدت کلَمَه”

همه در بیت رهبری نگران
یعنی از قطب زاده، تا دگران

هرچه ملا و شیخ و علامه
فاضلابانِ زیرِ عمامه

اَنجزه، اَنجزه کنان شب و روز
شده بودند قوزِ بالا قوز

جنگ را نعمت خدا خواندند
از دلِ ما امید را راندند

سخت بر طبل جنگ کوبیدند
چیدمان فلاکتی چیدند

که بساط ستم بپا دارند
کشت و کشتار را روا دارند

https://akhbar-rooz.com/?p=36638 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x