جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

چپ ایران و زمان انتخاب – احمد هاشمی

جهان در یک آشفتگی ناشی از تغییرات بسر می برد. نیروی لیبرال دموکراسی به تحلیل میرود و تناسب قوا جابجا می شود. راست نو در جهان و در ایران در موقعیت تهاجمی قرار دارد. در لحظه فعلی راست جدید در میان مردم شور و شوق می آفریند. چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا از راست جدید است. در آمریکای جنوبی و لاتین به جای دولت های چپ میانه، دولت های دست راستی حاکم می شوند. درکشور های اروپایی مانند فرانسه، ایتالیا، اتریش، مجارستان، راست جدید در حال پیشروی است. راست جدید نه تنها فاقد برنامه است، بلکه برعکس برای غلبه بر بحران هیچ نسخه ای، در مقابل بحران هژمونی ایدئولوژی مسلط نئولیبرالی ندارد.
نقل و قول معروف آنتونیو گرامشی در زندان مناسب شرایط جاری است:
“وجود بحران در واقع به این دلیل است، که کهنه در حال زوال است، اما نو هنوز به دنیا نیامده است. در فاصله زمانی این دو عمل است، که پدیده بیماریهای متفاوت بروز می کند”.
لیبرال دموکراسی در مقابل دو چاش اساسی قرارگرفته است. چالش اول از بیرون، یعنی توسط دولت های مطمئن به خودی مانند روسیه و چین و همچنین ترکیه و ایران است. این دولت ها خود را جوامع ای در حال گذار از اقتدارگرایی گذشته به دموکراسی در آینده، نمی بینند، بلکه آنها خود را، مدل رقیب لیبرال دموکراسی می دانند. آنها طرح نوسازی اقتدارگرایانه را نمایندگی می کنند و در عرصه گلوبال باعث ایجاد دو سیستم رقیب یعنی دمکراسی و اقتدارگرایی شده اند.
از درون هم لیبرال دموکراسی دشمنانی دارد. آنتی لیبرال ها در آمریکا و در کشورهای اروپای غربی در حال پیشروی هستند. ترامپ، برکسیت، گسترش جنبشهای پوپولیستی راست و راست های رادیکال، شاهد این مدعا است.

بحران هژمونی نئولیبرالی
در این بیست سال اخیر سه رویداد یعنی: حادثه ۱۱ سپتامبر، بحران مالی ۲۰۰٨ و موج وسیع پناهندگان در سال ۲۰۱۶- ۲۰۱۵، این تصور را ایجاد کرده است که ادامه رفاه و امنیت در جهان بسیار دشوار شده است.
در این شرایط بغرنج دو مدل سیاسی در ابعادی محلی، منطقه ای و جهانی در مقابل هم قرارگرفته اند:
الف- مدل اقتدارگرائی فراگیر که آنتی لیبرالها و پوپولیست های راست و راست جدید از آن دفاع می کنند و هسته مرکزی آن نیز ایده، ناسیونالیسم است.
ب- مدل سیاسی لیبرال که برای یک جامعه باز و آزاد و با حداکثر آزادی های فردی.
در کنار بحران مدل سیاسی اداره جوامع، جهان در آستانه، بحران نوسازی هم قرار دارد. تغییرات اساسی با سرعت بالا مانند: جهانی شدن اقتصاد، انقلاب دیجیتالی، مهاجرت های وسیع، تغییرات و نابسامانی های اقلیمی و زیست محیطی، تغییر در روابط زن و مرد و منازعات اجتماعی گسترده، مشخصه های جاری بحران نوسازی در جهان هستند.
در اینجا هم دو مدل توسعه در مقابل هم قرار گرفته اند:
الف- مدل توسعه بازار آزاد رادیکال نئولیبرالی
ب- نوسازی با محوریت سوسیال – اکولوژیک
چپ ایران با تز رادیکالیسم سوسیالی در دوره انقلاب ایران، در مقابل طر فداران مدل لیبرالسم سیاسی اداره جامعه در ایران قرارگرفت و با غرب ستیزی و آمریکاستیزی کور به بهانه “مبارزه ضدامپریالیستی”، همراه ناسیونالیست ها و بنیادگرایان اسلامی و اقتدارگرایان شد.
تلاش چپ در ایران و جهان در گذشته، با تکیه بر جنبش های خلقی رادیکال، سیاست هویتی و آنتاگونیسم طبقاتی منجر به حکومت های اقتدارگرای فراگیر شد. از این گذشته باید درس گرفت و دانست که امروز چگونه همبستگی مان را تعریف کنیم. همبستگی که مبنایش ناسیونالیسم و یا قومی باشد بیراهه است، و اگر مذهبی باشد به جهنم جمهوری اسلامی منجر می شود و اگر طبقاتی باشد از آن سیستم توتالیتر “سوسیالیسم واقعا موجود” بر خواهد خواست.
در شرایط فعلی تنها جمهوری خواهی با مدل لیبرالیسم سیاسی اداره کشور، باعث ایجاد اجتماع سیاسی شهروندان آزاد خواهد شد.   
اکنون نیز زمان انتخاب چپ ایران فرار سیده است، بین دو صندلی نمی توان نشست.

بحران نوسازی
نئو لیبرال های طرفدار “بازار آزاد رایکال” می گویند رشد اقتصادی مرزی ندارد و آنها برای نرخ رشد اقتصادی هرچه بیشتر، تلاش می کنند. آنها می گویند وقتی اقتصاد رونق دارد وضع همه خوب است. در این دیدگاه اهمیت رشد اقتصادی برای “کشورهای جنوب” و “کشورهای شمال” یکسان است. با شکست “میثاق واشنگتن” در “کشور های جنوب” آنها با اضافه نمودن بندهایی به “میثاق واشنگتن” که به “پسا میثاق واشنگتن” معررف است، در نظر دارند رشد اقتصاد را با گره زدن به مبارزه با فقر قدری انسانی نمایند.
در مدل نوسازی با محوریت سوسیال – اکولوژیک، موضوعات دموکراسی، حقوق بشر و توسعه پایدار در رابطه تنگاتنک با هم قرار دارند. بر مبنای این مدل هیچ نسخه کلی برای همه کشورها وجود ندارد. این مدل نوسازی، با تکیه بر شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی هر کشوری و با توجه به وضعیت گلوبال شمال و جنوب، برنامه ریزی می شود. تنظیم تعادل بین محیط زیست، عدالت و پیشرفت (اقتصاد) ویژگی مهم این مدل نوسازی است.
“وجود این سه وجه در رشد و توسعه پایدار به این معنا نیست که تک تک آنها جمع جبری بخش های از سیاست هستند، بلکه بیشتر، نیت تخقق این هدف دشوار است که، ملاک حد تحمل محیط زیستی، اهداف صریح عدالت خواهانه و نتایج پایدار اقتصادی در یک برنامه عمل واحد به هم گره زده شوند” (Spangenberg, Seite ۲۷- ۲٨.۲۰۰۶)
چپ ایران می تواند با گشایش بحث های برنامه ای بر سر این مدل نوسازی با متحدینی دیگری از جمله طرفداران “بازار آزاد سوسیال محور” و طرفداران برنامه های توسعه سازمان ملل که از “رشد با کیفیت”، “رشد سبز” و “اقتصاد سبز” طرفداری می کنند به گفتگو به پردازد و همچنین از نظرات اقلیتی از محققین دانشگاهی و کنشگران مدنی که در جهت “اقتصاد بدون رشد” در کشورهای پیشرفته سرمایه داری، هم به لحاظ تئوریک و هم در عرصه عملی فعال هستند، استفاده نماید.
متاسفانه چپ های ارتدکس و رادیکال، تمایل چندانی به بحث بر سر این مدل نوسازی و یا “رشد با کیفیت”، “رشد سبز” و “اقتصاد سبز” ندارند و آنها حل مسئله را در جایگزینی نظام سوسیالیستی با نظام سرمایه داری می بینند: سوسییالیسم یا بربریت

احمد هاشمی
[email protected]

https://akhbar-rooz.com/?p=37105 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x