درفشِ پیکار برای استقلال ملّی، حکومتِ متکی بر ارادهٔ مردم، عدالت اجتماعی، آزادیهای دموکراتیک و سوسیالیسم با افتخار برافراشته است!
هممیهنان، کارگران و زحمتکشان ایران
آغاز تابستان امسال مصادف با صدمین سالگرد بنیادگذاری حزب کمونیست ایران است. در روزهای آخر خرداد-اوایل تیر سال ۱۲۹۹ خورشیدی، مبارزان حزب سوسیال دموکرات کارگری ایرانیان ”عدالت “در کنگرهٔ بندر انزلی پایهگذاری حزب کمونیست ایران را رسماً اعلام کردند. حزب عدالت ادامهدهندهٔ سازمان اجتماعیون و عامیون بهشمار میآید که نقشی برجسته در انقلاب مشروطیت ایفا کرد و سپس در فرایندی تاریخی، با برگزاری کنگرهٔ انزلی به حزب کمونیست ایران فرارویید. شکلگیری حزب کمونیست ایران تحوّلی اجتماعی بزرگی در پاسخ به نیازهای عینی جامعه در دورهٔ سرنوشتسازی از تاریخ معاصر میهن ما بود.
حزب کمونیست ایران در اوضاع جهانی و داخلی بسیار حسّاسی پا به عرصهٔ مبارزه گذاشت. از یک سو عقبماندگی اجتماعی-اقتصادی مبتنی بر روابط ارباب-رعیتی، تشدید بحران و افزایش نابسامانی پس از ناکامی انقلاب مشروطیت همراه با استبداد و خودکامگی شاه و حکام محلی، بیحقوقی و فلاکتِ تودههای وسیع مردم، اشغال بخشهایی از خاک کشور توسط دولتهای امپریالیستی در جنگِ جهانی اوّل، و در پی آن جوش و خروش ملّی علیه استبداد و استعمار، از مشخصههای وضعیت داخلی میهن ما بود. از دیگر سو، در عرصهٔ جهانی، از بطن بحران عمومی جهان سرمایهداری و جنگ جهانی اوّل، شعلههای انقلابِ کبیر سوسیالیستی اکتبر در روسیه افروخته شد و تغییر سیمای جهان و آغاز دورانی نوین را نوید داد. در همسایگی میهن ما، دولتِ کارگران و دهقانان، حکومت شوراها، پدیدار گشت.
پیروزی انقلاب اکتبر در روسیه سبب تقویتِ جنبش کارگری و جنبشهای رهاییبخشِ ملّی در چهارگوشهٔ گیتی گردید. به این ترتیب، نسیمِ شورانگیز انقلاب در روسیه، در میهن ما نیز وزیدن گرفت. این رخدادِ دورانساز تاریخی به لحاظ عینی و ذهنی وضعیتی مساعد برای رشد و گسترشِ مبارزاتِ ملّی، ضدامپریالیستی، و خلقی در کشور ما پدید آورد. در چارچوب این اوضاع مشخص تاریخی، جنبش مردم ایران علیه قرارداد اسارتبار سال ۱۹۱۹ (۱۲۹۸ش) که مطابق آن امپریالیسم بریتانیا میکوشید سلطهاش را به دستِ وابستگان خود به کشور ما تحمیل کند، در سراسر ایران، از جمله در نواحی شمالی، شمال شرقی و جنوب کشور گسترش یافت.
حزب کمونیست ایران همچون سَلَفِ خود سازمان اجتماعیون-عامیون بلافاصله پس از بنیادگذاری و آغاز فعالیت، خود را در برابر یک رشته تحوّلهای بغرنج و پُراهمیت در مقیاس ملّی دید. اجتماعیون-عامیون در آغاز پیدایش، با جوشش و فعالیت سترگ انقلاب مشروطیت مواجه بود که در آن نقش تاریخی ستایشبرانگیز و برجستهای به دوش گرفت. به همان ترتیب، حزب کمونیست ایران نیز در آغاز حیاتِ خویش با نهضت انقلابی گیلان، تغییر در سلسلهٔ پادشاهی قاجار و مداخلهٔ استعمار روبرو شد. در چنین اوضاعی خطیر و حسّاس، حزب کمونیست ایران به مثابه گردان سیاسی نوینی مجهز به جهانبینی علمی، متکی به انترناسیونالیسم و همبستگی بینالمللی، و بنا به سرشت و سیمای انقلابی و مردمیاش، با دفاع بیخدشه از منافع تودههای تهیدست شهر و روستا، بهویژه طبقهٔ کارگر نوپدیدِ ایران، با وجود همهٔ دشواریهای موجود، توانست در عرصهٔ سیاست و مبارزهٔ طبقاتی میهن ما نقش و نفوذ اجتماعی معتبری به دست آورد.
حزب کمونیست ایران در طرح و پیشبُردِ موضوعهای بنیادی و مبرم جامعهٔ آن روزِ ایران مانند مسئلهٔ ارضی، مسئلهٔ استقلال سیاسی و اقتصادی، برقراری عدالت اجتماعی، دموکراسی و آزادیهای دموکراتیک، برابری زنان و مردان، مبارزه برای پیشرفت اجتماعی، رشدِ صنعتی و کشاورزی، و تحوّل فرهنگی، به گواهی دهها سندِ تاریخی معتبر، نسبت به دیگر گردانهای سیاسی و نحلههای فکری-نظری معاصر نقشِ پیشاهنگ داشت و برای نخستین بار چنین موضوعهایی را به روشی علمی طرح و برای حلوفصل و تحقق آنها بهشکلی خستگیناپذیر مبارزه کرد. بیراه نخواهدبود اگر تأکید کنیم که حزب کمونیست ایران برای نخستین بار اندیشهوَرزی علمی سیاسی و شیوهٔ تحلیلِ علمی مسائل اجتماعی و سیاسی را در ایران مطرح و متداول کرد و از آن پس تمام حیاتِ سیاسی جامعهٔ ما تحت تأثیر همین شیوهٔ اندیشه و اسلوبِ تحلیل قرار گرفت، و حتی اصطلاحات نوینی که حزب کمونیست ایران مطرح کرد، به طور گستردهای وارد فرهنگ جامعه شد.
مطبوعات حزب کمونیست ایران آغازگر تحوّلی بزرگ و مترقی در فرهنگ ملّی بودند. روزنامههایی همچون حقیقت، اقتصاد ایران، کار، پیکار، مجلههایی نظیر خلق و جرقه، و نشریاتِ علمی-نظری پُرباری مثل ستارهٔ سرخ و دنیا، همه و همه گواه غیرقابلانکار نقشِ سترگ و اثرگذار حزب کمونیست ایران در تحوّل کیفی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران است. بیدلیل نبود که شماری از خبرهترین و آگاهترین روشنفکران ایرانی در دورههایی از فعالیتِ خود تحت تأثیر اندیشههای حزب کمونیست ایران قرار داشتند. ازمیان آنها میتوان بهویژه از شخصیتهای ملّی نامداری مانند دهخدا، ملکالشعرای بهار، و استاد بهمنیار (دهقان) یاد کرد.
از جنبههای مهم فعالیتِ حزب کمونیست ایران در طول حیاتِ خود، ترویج جهانبینی علمی و خردگرای مارکسیسم-لنینیسم به شکل منظم و سازمانیافته است. فعالان حزب کمونیست ایران شعلههای پُرفروغ ترویج و آموزش این جهانبینی دورانساز را در جامعهٔ ایران روشن کردند و در مطبوعاتِ خود به تبلیغ و ترویج سه بخش عمدهٔ آن یعنی سوسیالیسم علمی، اقتصاد سیاسی، و فلسفهٔ ماتریالیسم دیالکتیک پرداختند. حزب کمونیست ایران در این راه به کامیابیهای چشمگیری دست یافت.
همچنین، فعالیتِ نظری حزب کمونیست ایران در ترویج مارکسیسم-لنینیسم بستر تاریخی مناسبی فراهم آورد که چندی بعد حزب تودهٔ ایران بر بنیادِ آن توانست کار تبلیغی-ترویجی-آموزشی خود را به پیش ببرد و تا همین امروز در تبلیغ و ترویج این جهانبینی و انطباق خلاق آن بر جامعهٔ ایران فعالیتهای پُرثمری داشته باشد.
حزب کمونیست ایران در زمینهٔ رشد آگاهی و سازماندهی جنبش گسترشیابندهٔ کارگری و سندیکایی نیز نقشی بیبدیل و تعیینکننده ایفا کرد. مشارکت در تشکیل اتحادیههای کارگری، افشاندن بذر آگاهی طبقاتی در میان تودههای کارگر، و پرورشِ گروهی از کادرهای حزبی پرتلاش و فداکار برای مشارکت در مبارزات کارگری و هدایت آن، از خدماتِ فراموشنشدنی و بزرگ حزب کمونیست ایران است. اعتصاب کارگران نفت در سال ۱۳۰۸، اعتصاب کارگران نساجی اصفهان در سال ۱۳۱۰، اعتصاب کارکنان راهآهن در سالهای ۱۳۱۰ – ۱۳۱۱، که هر یک فرازهایی مهم از تاریخ جنبش کارگری ایران بودند، حاصل فعالیتِ خستگیناپذیر رزمندگان حزب کمونیست ایران بود. در درون همین مبارزات بود که چهرههای نامدار و پیشکِسوت جنبش کارگری میهن ما، مانند رفقای کارگر مبارز مرتضی حجازی، علی امید، محمد تنها، استادعلی بنا، و محمدعلی کاوه پرورش یافتند.
حزب کمونیست ایران در زمینهٔ برابری حقوق زنان و مردان نیز در تاریخ معاصر میهن ما پیشاهنگ است. این حزب مبارزهٔ پُرشور و درخشانی را در در این زمینه در جامعهای عقب نگه داشته شده سازمان داد. اندکی پس از تشکیل نخستین کنگرهٔ حزب کمونیست ایران در شهر رشت در سال ۱۳۰۰، جمعیتِ پیک سعادت نسوان با برنامهٔ مشخص به دست آوردن حقوق سیاسی و اجتماعی برای زنان تشکیل شد. در همین ایّام، در تهران نیز جمعیتِ نِسوان [زنان] وطنخواه شکل گرفت که هدف آن رفع حجاب و مبارزه با خرافات بود. این تشکل مجلهٔ جهان زنان را منتشر میساخت. به کوشش زنان مبارز این جمعیت بود که برای نخستین بار در روز ۸ مارس، روز جهانی زن، نمایش دختر قربانی با هدایت چهرهٔ سترگ فرهنگی کشور زندهیاد میرزادهٔ عشقی به روی صحنه رفت و با استقبال فراوان مردم روبرو شد. همچنین، در شهر اصفهان اتحادیهٔ صنفی زنان، در شهر شیراز مجمع انقلاب زنان، و در شهر قزوین انجمن نِسوان سازماندهی شد. در همهٔ این تشکلها و انجمنها اعضا و فعالان حزب کمونیست ایران با فداکاری در راه دفاع از حقوق زنان و مبارزه با جهل و خرافه حضور و فعالیت داشتند. از دل همین مبارزهٔ درخشان، شماری از پیشکِسوتان جنبش زنان مانند شمس کسایی، جمیله صدیقی، روشنک نوعدوست، محترم اسکندری، و سکینه شبرنگ برآمدند.
مبارزهٔ خستگیناپذیر حزب کمونیست ایران از همان آغاز کینهٔ ارتجاع ایران و همهٔ نیروهای کهنهپرست و واپسگرا را برانگیخت. بیدلیل نبود که دیکتاتوری ضدملّی رضاخان کمونیستهای ایران را دشمن اصلی خود میدانست و زندانهای رضاخانی هرگز از کمونیستهای ایران خالی نبود.
در حزب کمونیست ایران شخصیتهای برجستهای مبارزه کردند که هر یک مصدر خدماتِ ارزندهای به میهن و جنبش کارگری کمونیستی ایران بودند. از آن میان میتوان از شخصیت نامدار انقلاب مشروطیت حیدرخان عمو اوغلو، سیروس بهرام، آوتیس میکائیلیان (سلطانزاده)، اسدالله غفارزاده، کریم نیکبین، کامران آقازاده، نصرالله شیخزاده، جعفر پیشهوری، ذرّه، حسابی، لادبُن اسفندیاری (برادر نیما یوشیج)، دکتر تقی ارانی، سرهنگ سیامک، و عبدالصمد کامبخش نام برد. کارگران پیشرو و اعضا و هواداران حزب تودهٔ ایران حق دارند به خود ببالند که یکی از نخستین گردانهای حزبی مارکسیست-لنینیست جهان در میهن کهنسال ما تشکیل شده است.
زنان و مردان آزاده، کارگران، دهقانان، روشنفکران مترقی، و همهٔ مبارزان راه آزادی و سربلندی میهن
بنیادگذاری حزب کمونیست ایران تحوّلی مهم با اثرهایی ماندگار در تاریخ معاصر میهن ما بود. حزب کمونیست ایران در سراسر حیات کوتاه خود کوشید که در کنار طرح مسائل بنیادی و عمدهٔ جامعه، راهحل آن مسائل را نیز ارائه کند. حزب کمونیست ایران به دلایل عینی و ذهنی در این راه با چالشهای متعددی روبرو بود و در آغاز فعالیت خود، در تشخیص و ارزیابی ویژگیهای جامعهٔ ایران گاه دچار برخی اشتباهها نیز شد. با وجود این، کمونیستهای ایران با صداقت تمام عمل انقلابی خود را نقد و بررسی کردند و با تصحیح سیاستهای خود، کوشیدند ارزیابیهایی واقعبینانه در عرصهٔ سیاست داخلی ارائه کنند. تعیین خصلتِ انقلاب ملّی-دموکراتیک ایران که در انقلاب مشروطیت ناتمام ماند، و تلاش برای اتحاد عمل نیروهای ملّی، انقلابی، و ضداستبداد بر پایهٔ برنامهای مشترک، از زمره کوششهای علمی-نظری و عملی حزب کمونیست ایران طی دوران حیات آن بود.
با توجه به رویدادهای سرنوشت سازِ آن مقطع تاریخی مشخص و وظایف حزب در برابر آن، حزب کمونیست ایران چند ماه پس از کنگرهٔ اول، در جریان پلنوم (نشست) کمیتهٔ مرکزی، تصمیمهای تاریخی مهمی گرفت. حیدر عمواغلو شخصیت نامدار انقلاب مشروطیت را به دبیرکلی حزب برگزید و برای تعیین سیاستهای اصولی منطبق با وضعیت کشور و متناسب با توازن قوا در عرصهٔ سیاست داخلی، گام های عملی سازندهای برداشت. در این زمینه سندی با عنوان “تزهایی پیرامون وضعیت اجتماعی-اقتصادی ایران و تاکتیک حزب کمونیست ایران” توسط رهبری وقت حزب تنظیم شد. این سند که به تزهای حیدرخان شهرت یافته، در ماه دی ۱۳۰۰ به تصویب کمیتهٔ مرکزی حزب رسید. تزهای حیدرخان وظیفهٔ کمونیستهای ایران در آن دورهٔ مشخص تاریخی را در چارچوب همکاری و اتحادعمل “همهٔ طبقات از پرولتاریا گرفته تا بورژوازی متوسط برای مبارزه علیه قاجاریه و امپریالیستهای بیگانه” تعیین و یادآوری میکرد که “حزب کمونیست ایران (عدالت) خواهان آن است که با رهبران سرشناس جنبش آزادیبخش ملّی مانند میرزا کوچکخان و امثال او همکاری کند.” به این ترتیب، بر اساس تزهای حیدرخان، که در واقع برنامهٔ عمل حزب بود، فعالیتهای حزب کمونیست ایران اثربخشتر شد و مناسبات با دیگر گردانهای جنبش آزادیبخش ملّی بازسازی شد.
این دورهٔ حیات حزب کمونیست ایران در بر گیرندهٔ تجربههایی بسیار آموزنده و مهم برای همهٔ نیروهای ترقیخواه میهن ماست. در همین ایّام و در کوران حوادث پُرشتاب تاریخی، حزب کمونیست ایران با موضوع بغرنج تشخیص ماهیت طبقاتی و اجتماعی حکومت رضاخان مواجه بود. حزب برای بازشناسی سرشتِ طبقاتی و چندوچون حکومت رضاخان کار نظری-علمی قابل توجهی انجام داد.
دوّمین کنگرهٔ حزب کمونیست ایران، کنگرهٔ ارومیه، در سال ۱۳۰۶ در پاسخ به این چالشها و به منظور بهبودِ مبازرهٔ حزبی برگزار شد و کوشید راهکارهای عملی سیاسی مناسبی ارائه دهد. کنگرهٔ دوّم حزب و مصوّبههای آن در اعتلای جنبش کارگری و سندیکایی بهویژه درمناطق نفتی جنوب، در استان خوزستان نقشی بزرگ داشت.
علاوه بر اینها، حزب کمونیست ایران تجربهٔ بسیار موفق حضور در میان تودههای مردم و مشارکت در فعالیت جمعیتها و سازمانهای اجتماعی مترقی را در کارنامهٔ خود ثبت کرده است که شایستهٔ توجه جدّی است. همکاری و فعالیت در جمعیت فرهنگ رشت، انجمن پرورش قزوین، جمعیت فرهیخت بندر انزلی، و نمونههای دیگر، از فرازهای به یاد ماندنی فعالیتِ حزب کمونیست ایران در میان روشنفکران و جوانان و دهقانان است.
اعضا، هواداران، دوستداران حزب تودهٔ ایران و همهٔ مبارزان راستین راه رهایی زحمتکشان
زندگی و مبارزهٔ پُرفراز و نشیب و در عین حال پُرافتخار حزب کمونیست ایران، از ناکامیها و لغزشها تهی نبوده است، اما معیار و شاخص اصلی برای ارزیابی مبارزهٔ حزب کمونیست ایران نه این ناکامیها و لغزشها بلکه تکان و تحوّل نیرومندِ سازمانی و نظریای است که این حزب در جامعهٔ ما به سود بهروزی و سعادتِ مردم و سربلندی میهن پدید آورد.
حزب تودهٔ ایران ادامهدهندهٔ مستقیم و بیواسطهٔ مبارزهٔ حزب کمونیست ایران است. کمونیستهای آزادشده از زندان رضاخان در بنیادگذاری حزب تودهٔ ایران سهمی اساسی داشتند. ازاینروست که حزب تودهٔ ایران بهحق خود را ادامهدهندهٔ مبارزهٔ حزب کمونیست ایران و وارث سنّتهای آن حزب میداند. برخلاف تبلیغات هدفمند ارتجاع و امپریالیسم که کوشیدهاند و میکوشند که در تاریخ حزب کمونیست ایران سفسطه کنند و این حزب را مجموعهای از نیروها، افراد، و جریانهای متناقض و ناهمگون جلوه دهند، تردیدی نیست که حزب کمونیست ایران حزبی رزمنده در مبارزهٔ طبقاتی بود و شکلگیری و فعالیت آن ناشی از ضرورتها و نیازهای جامعهٔ آن روز ایران بود.
به همین ترتیب، حزب تودهٔ ایران ریشهای ژرف در هستی، تاریخ، و ضرورتهای جامعهٔ ما در قریب به ۸۰ سال اخیر دارد. تداوم مبارزهٔ کارگری و کمونیستی ایران در سه دورهٔ تاریخی خود تا امروز، این واقعیت را تأیید میکند. ادامهٔ مبارزهٔ پیگیر و نفوذ معنوی و اعتبار تاریخی حزب ما در صحنهٔ سیاسی ایران تا امروز، بهویژه پس از ضربههای مرگبار دو رژیم شاهنشاهی و ولایت فقیه به حزب در تلاش برای حذف آن از معادلههای سیاسی ایران با همدستی امپریالیسم، خود بهترین گواه ریشهٔ ژرف تاریخی آن در جامعهٔ ایران و حقانیت راه، اندیشه، و برنامههای آن است.
در صدمین سالگرد بنیادگذاری حزب کمونیست ایران، ما تودهایها، وارثان سنّتهای انقلابی حزب کمونیست ایران، با اتکا به تجربههای صد سالهٔ تاریخ جنبش کارگری و کمونیستی ایران، پرچم اتحاد عمل و همکاری همهٔ نیروهای راستین مدافع منافع مردم و میهن برای گذار به مرحلهٔ ملّی-دموکراتیک تحوّل اجتماعی در چارچوب جبههٔ واحد ضددیکتاتوری را همچنان برافراشته نگه میداریم و به مبارزه در این راه ادامه میدهیم.
حیات چهار دهه حکومت جمهوری اسلامی گواه آشکار و روشنِ ماهیتِ ضدمردمیِ حکومت سرمایهداری حاکم بر میهن ماست. سالها سرکوب و خفقان تأیید کنندهٔ این واقعیت است که منشأ فقر و فلاکت و سرکوب کنونی در ایران، “نظام “حاکم و نهادهای امنیتی اطلاعاتی آن هستند. رژیم ولایت فقیه سدّ اساسی راه پیشرفت کشور و برقراری حاکمیتی متکی به ارادهٔ مردم است. ۴۱ سال پس از انقلاب بهمن، و به شکست کشاندن آن توسط حاکمیت اسلامگرای انحصارطلب، اکنون جامعهٔ ما به تحوّلی بنیادی برای تأمین زندگی شایسته برای اکثریت مردم، بهویژه کارگران و زحمتکشان شهر و روستا نیاز دارد.
حزب تودهٔ ایران بر پایهٔ مصوبههای کنگرهٔ ششم خود برای برونرفت از اوضاع بحرانی کنونی و مبارزه پیروزمندانه با دیکتاتوری مذهبی حاکم، اتحاد عمل همهٔ نیروهای ترقیخواه و انقلابی و آزادیخواه را که خواهان برچیده شدن استبداد حاکم و برپایی حکومتی متکی به ارادهٔ مردم هستند، راهی مؤثر برای پیروزی در مبارزه میداند. بدون رهبری سیاسی معتبر و مؤثر و اتحاد عمل فراگیر بر پایهٔ برنامهای مشترک، پیروزی در مبارزه با استبداد مذهبی حاکم بسیار دشوار خواهد بود. ازاینرو، حزب ما به اتکای تجربههای تاریخی مبارزه در ایران، تشکیل جبههای گسترده و فراگیر از همهٔ نیروهای ضداستبداد، میهندوست، و آزادیخواه را برای گذار موفقیتآمیز به مرحله ملّی و دمکراتیک تحوّل اجتماعی مناسب و مؤثر میداند.
اصول برنامهیی و سیاستهای کنونی حزب تودهٔ ایران در عین حال مبتنی بر تجربهٔ صد سالهٔ جنبش کارگری و کمونیستی ایران است. آنچه جنبش مردمی و ضددیکتاتوری امروز میهن ما به آن نیاز دارد اتحاد عملِ اثرگذار نیروهای سیاسی جدّی دارای پایگاه اجتماعی، حول برنامهٔ سیاسی و مبارزاتی مردمی مشترک است. ازاینروست که حزب ما هدف مرحلهیی خود را تشکیل جبههٔ واحد ضددیکتاتوری و طرد رژیم ولایت فقیه و گذار از جمهوری اسلامی به حکومتِ ملی و دمکراتیک میداند و در این راه پیکار میکند.
حزب ما در صدمین سالگرد بنیادگذاری حزب کمونیست ایران، در تدارک برگزاری هفتمین کنگرهٔ خود است. برگزاری این کنگره با حضور فعال اعضا، هواداران، و دوستداران حزب نشانه و ضامن تداوم رزمِ پُرشور جنبش کارگری-کمونیستی و تلاش پیگیر حزب مدافع طبقهٔ کارگر ایران، حزب توده ایران، برای ارائهٔ راهکارهای عملی متناسب با شرایط خاص لحظه با هدفِ رسیدن به استقلال، عدالت اجتماعی، حقوق و آزادیهای دموکراتیک فردی و اجتماعی، و در هم شکستن و برچیدن استبداد مذهبی حاکم است.
کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران صدمین سالگرد بنیادگذاری حزب کمونیست ایران را به همهٔ اعضا، هواداران، و دوستداران حزب و همهٔ مدافعان حقوق مردم و طبقهٔ کارگر و دیگر زحمتکشان شادباش میگوید. در صدمین سالگرد حزب کمونیست ایران، به خاطرهٔ تابناکِ همهٔ مبارزان جنبش کارگری و کمونیستی ایران و همهٔ رزمندگان فداکار جنبش آزادیخواهانهٔ میهن و به تمام قهرمانان بنام و گمنام جنبش درود میفرستیم.
فرخنده باد صدمین سالگرد بنیادگذاری حزب کمونیست ایران!
زنده باد حزب تودهٔ ایران، حزب طبقه کارگر ایران، ادامهدهنده و وارث شایستهٔ حزب کمونیست ایران!
پیروز باد مبارزهٔ مردم ایران برضد دیکتاتوری مذهبی و برای طرد رژیم ولایتفقیه!
درود آتشین به جنبش کارگری و سندیکایی ایران که در اوضاع دشوار کنونی علیه استبداد و مداخلهٔ امپریالیسم مبارزه می کند!
درود پُرشور به زنان، جوانان و دانشجویان مبارز که برای کسب حقوق و آزادیهای دموکراتیک و رهایی میهن از چنگال دیکتاتوری ولایی میرزمند!
درود و افتخار بر همهٔ نیروهای راستین چپ، ملّی، آزادیخواه، ترقیخواه، و میهندوستِ ایران که علیه دیکتاتوری مذهبی حاکم، تحریمهای امپریالیستی، و مداخلهٔ خارجی مبارزه میکنند!
پیش به سوی اتحاد همهٔ نیروهای ترقیخواه، انقلابی، و آزادیخواه ایران در جبههٔ واحد ضد دیکتاتوری برای آزادی، صلح، استقلال، عدالت اجتماعی، و طرد رژیم ولایتفقیه!
کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران
۱ تیر ۱۳۹۹
از دیگر مطالب سایت
مطالب مرتبط با اين مقاله:
- حزب تودهٔ ایران، سرکوب تظاهرات مردمی و دخالتهای رژیم ولایی در عراق را شدیداً محکوم میکند!
- حزب تودهٔ ایران: تحریم انتخابات فرمایشی مجلس رژیم ولایت فقیه مبارزه با استبداد، ظلم، و فساد حاکم است!
- حزب تودهٔ ایران: برای حفظ صلح و خنثی کردن طرحهای تنشآفرین ارتجاع و امپریالیسم بکوشیم!
- حزب تودۀ ایران: استاد محمدرضا شجریان، خوانندهٔ هنرآفرین و نامی ایران درگذشت
شکی نیست که کمونیست ها و مارکسیست های ایرانی در سد سال اخیر در عرصه های مختلف گام های مثبتی به پیش برداشته و تلاش کرده اند که دستاوردهای مبارزانی و فرهنگی اروپا را در ایران شناساندن و اینجا و آنجا نیز مدرنیسم را به ایرانیان بشناسایند.
اما برای نسل امروز این پرسش مطرح است که مبالغه و بزرگ کردن نقش کمونیست ها، حزب کمونیست و بقول دوستان توده ای وارث حزب کمونیست ایران، حزب توده ایران ، امروز در کجا ایستاده و بر اساس ستایش مبالغه آمیز از سوی رهبری حزب توده ایران ، چرا در جامعه ما اندکی ناچیز طرفدار دارد؟ آیا عدم گرایش لایه های روشنفکری و چپ ایران به حزب توده ایران که وارث حزب کمونیست ایران است در سطح پایینی است؟ اگر آنطور که کمیته مرکزی حزب توده ایران برای کمونیست های ایران بر می شماره و تجزیه و تحلیل علمی از جامعه ایران ارایه داده و یا مروج این شیوه تحلیل بوده! چرا رهبر حزب توده ایران در بهمن ماه ۱۳۵۷ از رژیم استبداد مذهبی ولایت فقیه آیت اله خمینی حمایت بیدریغ کرد؟ آیا خمینی را رهبر و پیشوا دانستن و یا امام خمینی نجات دهنده زنان ایران است! عنوان جلد یکی از شماره های مجله زنان حزب توده و … یکی از همان تحلیل های علمی است که رهبری حزب توده نام می برد؟ رهبری حزب توده گذرا جمله کوتاهی در باره ناکامی ها و لغزش های حزب کمونیست و یا کمونیست های ایران بویژه حزب توده ایران نام می برد ولیکن برای آموزش نسل جوان امروز در پاراگرافی نام نمی برد که این لغزش ها چه بود؟ آیا حمایت از رژیم دیکتاتوری- مذهبی و شبه فاشیستی خمینی از همان تحلیل های علمی است و یا از لغزش های کوچک و بی ارزش؟ دوستان توده ای یک بار به خود آیید و حاصل و دستاوردهای احزاب کمونیست از جمله انقلاب کبیر اکتبر! انقلاب چین! انقلاب ویتنام ! انقلاب های اروپای شرقی به چه سرنوشتی دچار شده اند؟ اشکال در کجا است؟ آیا کمونیست ها مرتکب خطا شده اند و تحلیل های غلط از جامعه خود و از جهانی که در آن زیست می کنند، ارایه کرده اند و یا اشکال در جای دیگری است؟ من شکی ندارم که در ۱۵۰ سال اخیر مبارزان کمونیست برای آرزوهای خود دلاوری ها کردند، جان ها باختند، شکنجه ها ی وحشتناکی را تحمل کردند و در عرصه های فرهنگی کارهای سترگی انجام دادند، ولیکن اگر آنطور که شما از حزب کمونیست ایران، حزب توده ایران و به احتمال قوی احزاب برادر که شما در نشست های آنها شرکت می کنید! چه وضعیتی دارند و چه موقعیتی در جامعه خود و در جهان دارند؟ چرا؟ آیا این همه ناکامی ها به دلیل قدرت ارتجاع و تبلیغات و دسیسه های امپریالیسم و دشمنان کمونیسم است؟ یا یک جای کار کمونیست ها لنگ می زند؟
چه خوب بود که بمناسبت این همه تعریف و تمجیدصدومین سال تاسیس حزب کمونیست ایران، لیستی هم از اشتباهات و ندانم کاری های حزب کمونیست ایران و جانشین و ادامه دهنده آن، حزب توده ایران نام می بردید
چند مورد را نام می برم شاید در فرصت های مناسب و در تحلیل های علمی تان به آن ها اشاره ای کنید تا بر آدم هایی چون من بویژه نسل جوان امروز بسیار اموزنده خواهد بود.
۱- نقش حزب کمونیست شوروی در تشکیل احزاب کمونیست و دنباله روی احزاب کمونیست از حزب برادر بزرگ و سیاست های شوروی آن زمان؛
۲- تحلیل حزب کمونیست ایران از جنبش های ملی و نقش حزب کمونیست در رابطه با آنها،
۳- تحلیل از دولت رضا شاه و شرایط آن زمان ایران با اشاره به اینکه در مستبد بودن رضا شاه شکی ندارم ولیکن اتلاق ضدملی به رضا شاه جای پرسش است!
نقش حزب توده و نقش حزب کمونیست شوروی در ارایه تحلیل های حزب توده؛
۴- اتلاق ایادی امپریالیسم به اعضای حزب توده که به حزب توده ایراد داشتند و بویژه انتقاد به سیستم سوسیالیستی ! در شوروی؛
بطور مثال : دکتر خلیل ملکی، رهبران سازمان انقلابی حزب توده که از مایو آییم دفاع می کردند و …؛
۵- تحلیل حمایت از حکومت آیت اله خمینی از کجا آمد آیا این سیاست شوروی ها نبود که حزب توده می بایستی از این رژیم حمایت میکرد!؟
۶- چرا حزب توده به اغلب منقدین خود آنها را ضد انقلاب می دانست و یا آنها را ایادی امپریالیسم می دانست؟!
۷- نقش رهبری حزب توده ایران در توده ای کردن سازمان چریک های فداییان خلق ایران و نقش آن در انشعاب های این سازمان؛
۸- تحلیل های حزب توده ایران نسبت به احزاب جبهه ملی و اینجا و آنجا وابسته دانستن آنها به غرب و یا امپریالیسم!
۹- چرا انقلاب کبیر اکتبر به سرنوشت امروزین روسیه مبتلا شده و آیا تبدیل انقلاب کبیر پرولتاریا ی روسیه به سرمایه داری امروز و تبدیل انقلاب کبیر دهقانان و کارگران چنین به سرمایه داری کلان دولتی امروز همگی ناشی از تحلیل های علمی و مارکسیستی کمونیست ها است؟
۱۰- حزب توده ایران را حزب طبقه کارگر می دانید بدون اینکه از حزب طبقه کارگر تحلیلی ارایه کرده باشید ! سد سال است که شما امروز بمثابه وارث حزب کمونیست خود را حزب طبقه کارگر می دانید! واقعاً تا چه میزان جدی هستید؟ چه رابطه ای با حزب طبقه کارگر دارید و یا چند عضو کارگری دارید؟ جالب اینجا است که سازمان های کارگری و کمونیستی دیگری نیز خودرا نماینده سیاسی و یا حزب طبقه کارگر ایران می نامند! بالاخره کدامتان حزب پرولتاریای ایران هستید؟
در پایان باید اشاره کنم که آرزوی من استقرار حاکمیتی ملی و دمکرات که پای بند به مفاد حقوق بشر و انجام رفرم های لازم برای رفاه و عدالت عمومی هستم ولیکن وقتی کارنامه کمونیست های ایران و جهان را می بینم علیرغم آرزوهای نیک آنان نمی توانم بپذیرم که این همه تعریف و تمجید و این همه از خود راضی بودن به تحلیل های سیاسی و اقتصادی که تا به امروز کمونیست های ایران ارایه کرده اند، شایسته انسان های جدی و خرد گرا باشد.