جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

این ها مقدمه ی جنگ است؟

يادداشت سياسی اخبار روز پيرامون انفجارهای اخير در مراکز استراتژيک جمهوری اسلامی و نقش احتمالی اسرائيل در آن ها

اخبار روز – یادداشت سیاسی:

هنوز در ایران کسی حرف از جنگ نمی زند. سخنان مقامات رسمی در باره ی علت انفجار در خجیر و نطنز بین حادثه و خرابکاری در نوسان است. با فاصله گرفتن از زمان انفجار در این دو محل که یکی در منطقه ی استقرار موشک ها و تولید سوخت جامد برای آن ها قرار دارد و دیگری تولید سانتریفوژهای پیشرفته از نوع آی آر ۶ در نطنز، اظهارات مقامات جمهوری اسلامی از اتفاقی بودن انفجارها در جهت تائید “نقش عامل عمدی خارجی” از جمله حمله ی سایبری و حتی بمباران موضعی، چرخیده است. اکنون آنان رسما می گویند در این انفجارها “دستی از دور” دخالت داشته، علت را بررسی، عامل را هم شناسایی کرده اند اما بنا به ملاحظات امنیتی از اعلام آن فعلا خودداری می کنند.

با توجه به این که اتفاقی بودن انفجار در خجیر و نظنز با استناد به گزارش های منتشر شده و اظهارات مقامات رسمی منتفی اعلام شده، همه ی نگاه ها متوجه دخالت و نقش اسرائیل در این حملات است. این گمانه زنی تا به حال از سوی  اسرائیل رد نشده و سابقه ی اقدامات مشابه، گزارش ها و واکنش مقامات اسرائیل هم این سناریو را تقویت می کنند. حتی احتمال دارد عملیات انفجار را اسرائیل به تنهایی طراحی و اجرا نکرده باشد، همانطور که برنامه ی “استاکس نت” برای خراب کردن هزار سانتریفوژ کار فقط اسرائیل نبود و کشوری مثل هلند نیز در طراحی و عملیاتی کردن آن مشارکت داشت ولی همه ی عاملان با انگیزه های متفاوت ترجیح دادند حاصل حمله و موفقیت آن به نام اسرائیل تمام شود. برای جمهوری اسلامی هم مطلوبتر این بود که انگشت اتهام را به سوی اسرائیل بگیرد تا آمریکا و بخشی از دوستان اروپایی اسرائیل که پیوسته بر نظر و تلاش خود برای جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته ای و ابزارهای حمل آن تاکید کرده اند.  

از زمان افشای تلاش پنهانی جمهوری اسلامی در تاسیسات هسته ای زیرزمینی فردو تا به حال، اسرائیل و شرکای آن با حمله ی سایبری، حذف فیزیکی دانشمندان هسته ای، ارسال قطعات دستکاری شده و به اشکال مختلف؛ در حال جنگ و گریز با جمهوری اسلامی هستند. جمهوری اسلامی تا به حال در برابر ضرباتی که متحمل شده، اگرچه رجزخوانی کرده اما در عمل “خویشتن داری” نشان داده است. علت این “بردباری” و پرهیز از مقابله به مثل ناشی از ترس و ناتوانی بوده و یا ملاحظات تاکتیکی به هرحال دایره ی کشمکش در آن محدوده ی اتفاق باقی مانده و رژیم تهران خویشتن داری خود را نشانه ی قدرت ضربه پذیری و استقامت در برابر حملات قلمداد کرده است. در تمام این سال ها به انضمام حوادثی که در سوریه علیه امکانات مادی و انسانی جمهوری اسلامی روی داده، مقامات حکومت با قورت دادن زهر ضربات تهاجم، چنین وانمود می کنند که “اتفاق جزئی” بوده و کسی مرزهای ممنوعه شان را نقض نکرده است اما انفجار خجیر و نطنز پیام روشنی دارد و آن این است که مرز ممنوعه ای برای رویاپردازی اتمی وجود ندارد و گزینه ی نظامی چنان که بریان هوک دو روز پیش از انفجار نطنز بر آن تاکید کرد نه تنها روی میز است بلکه به شکل سایبری جریان دارد و خارج از اتاق فرمان مجازی با انفجار در خجیر و نطنز؛ پروژه ی جمهوری اسلامی را حداقل ماه ها به تعویق انداخته است.

آنچه در خجیر و نطنز هدف قرار گرفته، ماجرای قتل قاسم سلیمانی نیست که واشنگتن از طریق سویس به رهبران زخم خورده ی جمهوری اسلامی پیام دهد برای فرونشاندن خشم خود و کنترل حزب اللهی ها اجازه داشته باشند چند موشک به پایگاه های خالی آمریکا در عراق شلیک کنند و همچنان وانمود سازند که قادر هستند از مرزهای ممنوعه خود دفاع کنند.

در خجیر و نطنز مرزهای ممنوعه ی حکومت فرو ریخته اند و حالا رهبران رژیم با این پرسش مواجه هستند که بازهم به خویشتن داری ادامه دهند و یا ضرب شستی نشان دهند که اثر آن هم برای اسرائیل و شرکا ملموس باشد و هم به مردم ایران که با هر اتفاقی بیشتر متوجه ریختن پشم و پیله ی حکومت می شوند و امیدواری آنان به رهایی از شر آن جان تازه ای می گیرد، نشان دهد که حکومت آن قدرها هم دست و پا بسته نیست.

نزدیکی زمان انفجارها با انتخابات آمریکا و تلاش ترامپ برای پیروزی به هر بهایی، حساسیت و اهمیت واکنش رهبران جمهوری اسلامی را برای مردم ایران دوچندان می کند. حکومت بر سر دو راهی انتخاب قرار گرفته است. ” خویشتن داری” و یا “اقدام نظامی” به اشکال مختلف. هیچ یک از این دو انتخاب بدون هزینه نیست. بهای خویشتن داری، ادامه اقدامات اسرائیل و رجزخوانی در دایره بسته است ولی هزینه اقدام نظامی حال عملیات سایبری باشد و یا تحرک محدود توسط نیروهای نیابتی در اینجا و آنجا می تواند به برافروختن جنگ، آسیب مادی گسترده و تلفات انسانی منجر شود. با قاطعیت می توان گفت در هفته و ماه های آتی هر واکنش جمهوری اسلامی که اقدام نظامی آمریکا علیه ایران را در افکار مردم جهان موجه سازد، ترامپ از آن فرصت برای وارد آوردن ضربه برای وادار کردن جمهوری اسلامی به نشستن پای میز مذاکره و جلب آرای دوستدارانش در آمریکا استفاده خواهد کرد. بحران شدید مالی جمهوری اسلامی و این ارزیابی که تهران مثل سابق قادر به تامین هزینه ی درگیری نظامی مستقیم و نیابتی نیست، فکر توسل به جنگ محدود درواشنگتن و تل آویورا بیشتر تقویت می کند. با اقدام نظامی تلافی جویانه ی جمهوری اسلامی احتمال این که خطر بالقوه ی جنگ به فعل درآید بسیار بالاست.

مردم ایران نیازی به غنی سازی اورانیوم و پروژه ی اتمی جمهوری اسلامی ندارند. این پروژه به لحاظ اقتصادی و زیست محیطی به اندازه ی کافی برای ایران و منطقه زیانبار است، حالا خطر رویارویی نظامی هم بر آن افزوده شده و سایه جنگ نزدیکتر می شود.

 سود مردم ما اقدام در جهت برچیدن برنامه ی هسته ای و خشکاندن زمینه های درگیری نظامی به خاطر چرخیدن چند سانتریفوژ است. ایران تا به حال جز زیان دستاوردی از پروژه ی هسته ای جمهوری اسلامی نداشته است. کشوری که مردم آن بر روی دریای نفت در فقر غوطه می خورند، با غنی سازی اورانیوم و چرخیدن سانتریفوژها در نطنز به نان و نوایی نخواهند رسید.  

https://akhbar-rooz.com/?p=39173 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کیا
کیا
3 سال قبل

حق است!
جنگ خفیف مدت هاست که در جریان است،
آیا تشدید خواهد شد؟
برای آمریکا یک جنگ تمام عیار کاملا برد است؟
جواب را در این باید جستجو کرد ،که با یک جنگ تمام عیار کنترل را میتوانند هر دوطرف از دست بدهند !
در نتیجه با همین وضع برای آمریکا با برتری نظامی برد تضمینی تر است!

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x