روزنامه نگاران مستقل ایران با انتشار متنی تفصیلی اعلام کرده اند تن دادن به ساختار انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران را مردود میدانند. مشروح این بیانیه ی تفصیلی را در زیر می خوانید:
آنان که مخالف اتحاد و تشکلیابی مستقل خبرنگاران هستند، بعد از انتشار نامه اعتراضی ۱۰۰ خبرنگار نسبت به انفعال و ماهیت غیرکارگری انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران، به دنبال مجاب کردن خبرنگاران برای عضویت در انجمن هستند تا بار دیگر در پروسه فرسایشی که یکبار در زمان تأسیس انجمن کنونی نیز تکرار شده، فکر تشکلیابی مستقل را از ذهن خبرنگاران دور کنند.
اولین کد از حلقه نزدیکان عباس عبدی و دوستانش در هیئت مدیره انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران بیرون آمد، اگرچه آشکارا از سوی کانال انجمن صنفی استان تهران مطرح نشد. اما برنامه این بود که این کد از طریق برخی افراد به اصطلاح غیرانجمنی در بین خبرنگاران پخش شود.
این حلقه نزدیکان افرادی را به سراغ امضا کنندگان فرستادند تا این به اصطلاح چالش را پیش بکشند که شما که عضو انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران نیستید، پس حق اعتراض به عملکرد آن را نیز ندارید و تلویحاً تنها مسیر تغییر از درون ساختار فعلی و دولتساخته انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران را پیش روی خبرنگاران بگذارد.
در ادامه یادداشتی در روزنامه اعتماد به قلم مهرداد احمدشیخانی به چاپ رسید که همین ایده را بیشتر پرورد. شاید بودند، کسانی که همین گیر ذهنی را برای خودشان پررنگ کرده و در نهایت سعی کردند تا در بین خبرنگاران معترض بحث عضویت در انجمن دولت ساخته فعلی را به عنوان «اصلاحات» پیش بکشند و نگاهها از ارزیابی ریشهای مشکلات و موانع تشکلیابی خبرنگاران منحرف کنند.
اما آنان که امید به اصلاح انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران، بستهاند، حافظه تاریخی کوتاهمدتی دارند. آنان فراموش کردهاند، چطور دخالت مستقیم اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی موجب استعفای هیئت مدیره شد که هنوز نامه آن در رسانهها موجود است و بد نیست برای یادآوری آن تجربه را با دقت مرور کنیم. این استعفا سند شکست خبرنگاران در یک دورهای برای تشکیل انجمنی مستقل بود. حالا پیشینه تاریخی ما را فرا میخواند: آیا اشتباهات پیشین را تکرار میکنیم؟
خوب است نامه استعفای هیئت مدیره انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران را به یاد بیاوریم؛ وقتیکه با وجود رای اعضای مجمع عمومی و طی مراحل قانونی و اساسنامهای، وزارت کار به صورت غیرقانونی از ثبت انجمن و اعضای منتخب سر باز زد. در نامه استعفا آمده است: «متاسفانه با گذشت بیش از ۶ ماه از تاریخ برگزاری مجمع عمومی، هیچگونه اقدامی در این خصوص(صدور آگهی ثبت انجمن صنفی و ارسال آن به اداره کل ثبت شرکت ها جهت درج و انتشار در روزنامه رسمی) صورت نگرفت و اداره کل مذکور بدون ارائه هرگونه پاسخ حقوقی و قانونی به درخواستهای منتخبان مجمع عمومی، همچنان از صدور آگهی ثبت انجمن صنفی استنکاف ورزید و در جلساتی که بهصورت غیررسمی با اعضای محترم هیات رئیسه مجمع عمومی برگزار شد، مشخص شد که انتظارات اداره کار از نتیجه انتخابات انجمن صنفی، فاصله قابل توجهی با مطالبات روزنامه نگاران و رای اعضای مجمع موسس دارد!….به بیان روشن، اداره کار خواستار تغییر در ترکیب اعضاء هیأت مدیره منتخب مجمع موسس بود و هست.»
ما چطور میتوانیم اقدام به عضویت و برگزاری انتخابات در ساختاری کنیم که یکبار پیشینیان ما را زیر پای سرکوبش له کرد؟ سرکوب واژه چندان بعیدی نیست، همینکه فضای انتخاب نمایندگان مستقل کارگری انجمن صنفی از خبرنگاران گرفته شود، چه نام دیگری جز سرکوب دارد؟ به وضوح ابتکار عمل این مانعتراشی تاریخی برای خبرنگاران به دست اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی بود؛ چه وقتی که جلوی تشکیل انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران گرفته شد و آن را به صورت استانی تشکیل دادند و چه وقتی که در انتخاب نمایندگان دخالت کردند.
در نهایت در همان زمان علیرغم اعتراضات خبرنگاران و نمایندگانشان و طرح موضوع در رسانهها و مجلس وزارت کار مجبور به ثبت انجمن شد و این وزارتخانه بعد از ثبت در اقدامی «غیرقانونی» تعدادی از اعضای هیئت مدیره را با هیئت موسسی که فاقد سمت قانونی در آن زمان بود، رد صلاحیت کرد. لازم به ذکر است که این ردصلاحیت به صورت «غیرقانونی» رخ داد. توجه به این نکته برای کسانی که ذهنیت خود را تماماً بر قانون و مباحث حقوقی معطوف کردهاند، ضرورت دارد.
عین جملات استعفانامه از این قرار است: «در کمال ناباوری با خبر شدیم اداره مذکور به جای عمل به تکالیف قانونی خود، در اقدامی خلاف قانون و شئونات اداری یک نهاد حاکمیتی، با ارسال نامهای خطاب به« هیات رئیسه مجمع عمومی موسس»(که وفق قانون و پس از تایید مجمع عمومی، فاقد سمت قانونی است)، با کلیگویی و استفاده از عبارات نامفهوم، مبهم وغیرمستند، ادعا کرده که تعدادی از منتخبان، واجد شرایط مندرج در ماده ۳۱ اساسنامه مصوب نبوده و لازم است صورتجلسه تعیین سمت هیات مدیره به گونهای تنظیم شود که افرادی دیگر خارج از فهرست منتخبان اصلی و علی البدل مجمع عمومی موصوف، جایگزین آنها شوند!»
حالا برخی طرفداران انجمن و برخی همکاران به ما توصیه میکنند که بالاخره راهی جز عضویت در همین انجمن صنفی نداریم! انجمن صنفی فعلی که به صورت «غیرقانونی» روی کار آمده، حالا ایراد حقوقی و اساسنامهای برای ۱۰۰ خبرنگار معترض میتراشد، که وااسفا، شما که عضو انجمن نیستید چرا آن را نقد میکنید؟ پاسخ ما این است: «شما که غیرقانونی انتخاب شدید، چرا برای شیوه و لحن اعتراض ما تعیین تکلیف میکنید؟ شما چرا به اساسنامه تمکین نمیکنید» واقعیت این است که منافع آنها اقتضا میکند، در یک زمان به مباحث حقوقی اکتفا کنند و در زمانی دیگر آن را به فراموشی بسپارند و خلاف آن عمل کنند.
در این مرحله آنان یکصدا ما را به سکوت فرا میخوانند؛ اینکه حالا که ساختار ایران برای فعالیت صنفی باز نیست، سکوت کنید و قدم به قدم در همین ساختار اصلاح ایجاد کنید. ما به همان اندازه که با ممنوعیتهای فعالیت صنفی با گوشت و پوست و استخوان آشنایی داریم، کاملاً آشنا هستیم که عدم پاسخ ریشهای به مشکلات آن را سختتر میکند.
تاریخ شکلگیری انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران را نباید به فراموشی سپرد. بدون دخالتهای اساسنامهای و غیر اساسنامهای وزارت کار در شکلگیری انجمن؛ بدون وجود مصونیتهای قانونی و اساسنامهای برای فعالیت صنفی نمایندگان مستقل خبرنگاران که امنیت خبرنگاران به لحاظ شغلی و قضایی تامین کند؛ بدون از بین بردن شاهراههای هر نوع ردصلاحیت که نمونه آن در استعفانامه ثبت شده است؛ بدون به رسمیت شناختن حق داشتن نماینده یا نمایندگان کارگری(خبرنگاری) در هر کارگاه(رسانه) که مصونیت داشته باشند و با اعمال زور و فشار مدیرمسئول رسانه مطبوع از رده خارج نشده باشند، چطور میتوان فعالیت صنفی داشت؟ بدون یک چنین امکانات حداقلی چطور میتوان تشکل مستقلی ایجاد کرد؟
برخی میگویند، امثال عباس عبدی در هیئت مدیره فعلی، قدرت امتیازگیری بیشتری دارند، چه بسا این گزاره درست است اما ربطی به حل مشکلات صنفی ما ندارد، کما اینکه در پی اعتراضات خبرنگاران به وضعیت انفعالی انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران، امتیازی مثل اعطای تسهیلات کرونایی ۱۰ میلیون تومانی به اعضای انجمن به سرعت فراهم شد. چه بسا آنقدر نزد وزارت کار قدرت داشتند که فوراً انجمن توانست کمیتهای با وزارت کار و تامین اجتماعی با لیست جدیدی از وعده و وعیدها تشکیل دهد. مطمئناً هیچ نماینده مستقلی قدرت این را نداشت که فوراً محمدباقر نوبخت را به تامین منابع مالی برای امتیازات ویژه خبرنگاران ترغیب کند. به خوبی شاهد هستیم که نمایندگان مستقل کارگری چه سرنوشتی پیدا کردهاند. اما کارگران و معلمان و پرستاران تنها با شناخت ریشهای و رادیکالیسم تاکنون نتیجه گرفتهاند. عباس عبدی با تمام قدرت امتیازگیری اش هم ترکیب فعلی انجمن را مدیون وزارت کار است و هم دغدغه مشکلات و مسائل ما را ندارد. کما اینکه تمام این مدت در مقابل تمام مشکلات مزدی و بیمهای و امنیت شغلی ما سکوت کردند و حالا که اعتراضات بالا گرفته اقدامات نمایشی ترتیب دادهاند.
اساسنامه انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران ابهامات و ویژگیهایی دارد که میتواند شرایطی را برای عدم استقلال صنفی تشکل خبرنگاران و دخالت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به وجود بیاورد اما وزارت کار حتی نیاز به مفاد اساسنامهای هم نداشته و حتی بدون امتیازات اساسنامهای هم قبلاً در کار ما دخالت کرده است. امروز اگر برای بهتر شدن زندگی خودمان حساس و جدی هستیم، باید همان رادیکال ترین سوالات را بپرسیم. هیئت مدیره فعلی نه با عضویت خبرنگاران در انجمن و سپس اجماع پشت سر افرادی دیگر، بلکه باید به علت انتقادات و اعتراضات جدی مطرح شده در نامه ۱۰۰ خبرنگار نسبت به انفعال صنفی اش استعفا دهد. در صورت عدم استعفا، چنانکه انتظار میرود چنین نیز باشد، به هرحال هیچ مشروعیتی ندارد و طبق نامه مذکور ۱۰۰ خبرنگار غیر کارگری و فاقد مشروعیت از سوی خبرنگاران است. رفرمیستها عادت دارند که به مشروعیت تشکل از سوی دولت بیاندیشند، اما ما امروز در مقابل این ایده «مشروعیت تشکل از سوی خبرنگاران» را مطرح میکنیم. ما معیارمان را برای ایجاد یک تشکل مستقل پیگیری منافع خبرنگاران میدانیم. تشکلی که هیچگاه به دستمزدهای پایین خبرنگار حتی اشاره نکرده، چه منفعتی از ما را میتواند پیگیری کند؟
امروز برای خبرنگاران روشن است، تشکلی که در مقابل اعتراض ۱۰۰ خبرنگار به خود زحمت پاسخگویی نداده و نخواهد داد، نامشروع و فاقد صلاحیت است و هیچ اصلاحی آن صلاحیت را به آن باز نخواهد گرداند و غیرممکن است که حتی با عضویت تمامی خبرنگاران در این ساختار پوسیده، امکان جدیدی برای تشکل یابی ایجاد شود. امکان جدید برای متشکل شدن در گرو به میدان آمدن خبرنگاران و تقویت روح جمعی برای کنشهای صنفی، در گرو حمایت خودمان از نمایندگان و همکارانمان است. کما اینکه کارگران، معلمان و پرستاران معترض و هر استثمار شدهای در ایران همین کار را انجام میدهد و به تقویت امکانهای جمعی متوسل میشود.
باید دولت را ملزم کرد که از تعیین تکلیف برای تشکل خبرنگاران دست بکشد. هر کارگاه (رسانه) باید نماینده یا نمایندگانی واقعی برای طرح مطالبات خود با مصونیت قضایی و شغلی داشته باشد. این به ما امکان میدهد تا بتوانیم هرچه بیشتر رای و نظر بدنه را در ساختار نمایندگی و لیدری محقق کنیم. در عینحال ما لازم داریم که رسانه خودمان را داشته باشیم، تا در زمان ضدحملهها و در زمان سرکوبها صدای خودمان را بلند کنیم. پایه شکلگیری کانال مستقل روزنامهنگاران مستقل ایران بر همین اساس بوده و از همه شما دعوت میکنیم تا در راهی که ترسیم کردهایم، از امکانات کانال برای بیان حرفها، اخبار سرکوبها و مشکلات خود بهره ببرید. این کانال هیچ تعلق دستهای و گروهی ندارد و تنها خود را متعلق به حرکت رادیکالی میداند که بتواند راه نویی برای تشکلیابی صنفی خبرنگاران ترسیم کند. یادداشتهای خود را برای ما بفرستید و در صورتی که به این صحبتها نقد دارید، ما آن را منتشر خواهیم کرد.
روزنامه نگاران مستقل ایران