اعتصاب کارگران هفت تپه در سراسر ایران و جهان مورد توجه است. هر حرکت کارگر هفت تپه را با ذرهبین نگاه میکنند. این اعتصاب میتواند الگو باشد برای کارگران مراکزی که مشکل شبیه هفت تپه دارند. شعارهای قبلی کارگران هفت تپه را کارگران همه جا تکرار کردند. اما این روزها تعدادی از کارگران شعار “مفسد اقتصادی اعدام باید گردد” سر می دهند. این شعار با تعجب و انتقاد دوستان هفت تپه همراه شده است. می پرسند انتظار این بود که کارگران در صف اول علیه اعدام باشند نه برعکس. من از دل خون کارگر هفت تپه از اسدبیگی و رستمی خبر دارم، ولی شعار “اعدام باید گردد” جواب نیست و به کارگران ضرر میزند و کارگران را طرفدار قتل عمد دولتی نشان میدهد.
قتل در یک نزاع یا تصادف میتواند رخ بدهد اما اعدام فرق دارد. اینجا مراسمی از قبل، با تشریفات، با خونسردی، با نقشه برای یک قتل جدید و عامدانه برگزار میشود. هدف اعدام چیست؟ میگویند “اجرای عدالت”! اما کدام عدالت توسط جلاد و قتل عمد و آدمکشی قانونی متحقق شده است؟ هیچی. دولت این حق را بخود میدهد و حتی چهار حقوقدانان حکومتی نیز آنرا توجیه میکنند تا این حق آدمکشی دولتی را قانونی کنند. بعد لیست اعدامها را نگاه کنید… از اجرای عدالت کمترین خبری نیست، حتی از جرم و جنایت هم جلوگیری نکرده است، برعکس جنایت دولتی به تداوم جنایت غیردولتی امکان رشد میدهد. بیشترین قربانیان اعدام کارگرانند، فقرایند، زنانند، جوانان معترض و گرسنه و بیکارند. اعدام فقط سرکوب جامعه و کارگر را تشدید میکند. اعدام، آدمکشی قانونی دولتی است.
کارگران بیشترین قربانیان آدمکشی دولتی بودند. ما برای اول مه، برای سازمان کارگری و برای اعتصاب اعدام شده ایم. اعدام مثل تفنگی در دست دولت علیه ماست. از خودمان بپرسیم که چرا میلیونها نفر میگویند زندانیان را نباید اعدام کرد، بسیاری از ما نیز همین را میگوییم، کارگران در طول تاریخ قویترین مدافع حیات فردی بودند چون خودشان بیشترین قربانی خشونت دولتی و قضایی و اعدام بودند. حالا دراین فضا، بیاییم شعار اعدام باید گردد سردهیم، چه تصویری از کارگر هفت تپه مخابره میشود؟ قطعأ تصویری مخدوش.
کارگران بعنوان یک جنبش طبقاتی اعدام نمی خواهند. دولت کارگری نباید سیاست اعدام داشته باشد. اصلا دولت، هر دولتی، چرا باید حق کشتن آدمها را داشته باشد؟ کارگر کی برای اجرای عدالت به جلاد متوسل شده است؟ اگر عدالت کارگری هم به اعدام متکی باشد، دیگر چه ایرادی به اعدام توسط دولتهای سرمایه داران داریم؟ بعد الان از چه کسی میخواهیم اعدام را اجرا کند؟ قوه قضائیه؟ شعار اعدام اسدبیگی تماما ضرر است، ضررش بیشتر از خود اسدبیگی است. این شعار جنبش کارگری را از حکومتهایی که اعدام میکنند جدا نمیکند. همه ما عصبانی و خشمگین هستیم، حق داریم باشیم، و جایی شعار نادقیق میدهیم. لطفا همکاران در سخنرانیها بگویند که کارگران خواهان اجرای عدالت اند اما خواهان کشتن و اعدام هیچ کسی نیستند. جنبش کارگری طرفدار سنت عقبمانده چشم در مقابل چشم و خون در مقابل خون دوران عتیق نیست، کارگر خواهان برابری و حرمت و آزادی و عدالت و زندگی شورائی است نه زندان و شکنجه و اعدام. کارگر نهایت آزادیخواهی را میخواهد.
منبع: هفت تپه – کانال مستقل کارگران
از دیگر مطالب سایت
مطالب مرتبط با اين مقاله:
- هفدهمین روز جهانی ضد مجازات اعدام: کودکان، قربانیان پنهان
- آلمان خواستار لغو حکم اعدام امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی شد
- اعدام را لغو کنید، بازداشتها را متوقف کنید، زندانیان را آزاد کنید!- زنان آرزم
- نامه سرگشاده خطاب به سازمان ها و احزاب ایرانی، فعالین مدافع حقوق انسان و شخصیت های علیه اعدام
مطلبی بسیار بجا و مهم بخصوص در شرایطی که جنبش در حال اوج گیریست و رژیم برای سرکوب بیشتر و اعدام فعالان سیاسی گاه با اعدام مهره های سوخته خود این آدم کشی دولتی را توجیه خواهد کرد.
من در اینجا لازم میبینم که توجه همه کارگران و فعالان سیاسی چپ را به نکته ای بسیار مهم جلب کنم. ببینید دوستان برای حرکت به جلو ما چاره ای جز بازبینی خود و روش های تابحال پیشگرفته و اصلاح آنان نداریم, اگر واقعن به دیدگاه علمی به پدیده ها باور داریم. دوستان آیا زمان آن نرسیده که ما از واژه های مناسبتر و دقیقتر در فرهنگ سیاسی چپ استفاده کنیم؟ دوستان کلمات در هر جامعه ای و فرهنگی معنائی متفاوت میتواند داشته باشد. به همین دلیل است که امر ترجمه در انتقال مفاهیم بسیار مهم است. مثال ساده آن واژه “رولینگ استونز ” است که به غلط سنگ های غلطان ترجمه میشود ولی مفهوم آن ” نخاله ” است (سنگ و نخاله – آدم نخاله). واژه کارگر در ذهن توده مردم به گونه ای نقش بسته که بسیاری با وجود کارگر بودن خود را کارگر نمیبینند و پیام شما را درک نکرده و شما را نماینده خود ندانسته بدنبال یافتن رهبری برای خود به سراب پوپولیست ها میافتند. در عصر پیشرفت کامپیوتر و تکنولوژی و بزرگ شدن بخش های سرویس شاید بکار بردن واژگانی چون “کارکنان ” یا “زحمتکشان ” یا “محرومین” و یا ” کارکنان زحمتکش و محروم ” دربرگیرنده همه کارگران چه یدی و چه فکری باشد و چپ را از داشتن چنین سپاه بزرگی محروم نکند. شاید بد نباشد با یک نظر سنجی آنلاین در این مورد شناخت بهتری از ذهنیت مردم پیدا کنیم و ببینیم شغلشان چیست و آیا خود را کارگر میدانند یا نه.