بخش ورزشی-ایزابل آلنده، برادرزادهی سالوادور آلنده، رئیسجمهور فقید شیلی، در سال ۱۹۴۲ زاده شده است. پس از کودتای نظامی در شیلی، این کشور را ترک گفت، و پس از یک سلسله مبارزات مردم علیه دیکتاتوری پینوشه و برکناری او، همراه بسیاری دیگر از مبارزان و هنرمندان به شیلی بازگشت. خانه ارواح ،مهمترین و معروفترین رمان اوست، که یکی از آثار مهم ادبیات آمریکای لاتین به شمار میرود و تاکنون به زبانهای بسیاری ترجمه شده است.خانه ارواح (La Casa de los Espiritus) اولین رمان ایزابل آلنده نویسنده شیلیایی است. رمانی که چندسال پس از کودتا و در تبعید نوشته شده است و بهنوعی در روایت زندگی چند نسل از یک خانواده به بیان تغییرات اجتماعی جامعه شیلی از اوایل قرن بیستم تا یکیدوسال پس از کودتا (۱۹۷۳) میپردازد. این داستان دو راوی دارد. یکی جوان است و دیگری پیر، ترکیب این دو راوی که حدود ۷۰ سال فاصله سنی دارند و هدفشان بازسازی حدود ششهفت دهه از زندگی خانوادگی و اجتماعی است، خوب از کار درآمده است.
در توصیف بیشتر این نویسنده باید گفت،آلنده نویسنده قصه گویی است و این اصلاً یکی از مهمترین ویژگیهای افرادی است که در سبک رئالیسم جادویی مینویسند. آلنده نویسندهای است با سبکی که در حال و هوای رئالیسم جادویی که گاهی هم به رئالیسم میزند. او قصه گوی بسیار ماهری است و به لطف تجربههای زیستی متعددی که پشت سرگذاشته و از سویی سابقه سیاسی خانوادگی اش برخوردار از نوشتههایی با پس زمینههای تاریخی-سیاسی است. آلنده نثر روان و خوبی دارد، از سویی او هم خانواده «سالوادور آلنده»، سیاستمدار مشهور شیلیایی است که به تاریخ شیلی گره خورد و به جذابیت نوشتههای او افزوده است.ایزابل در نوشته های اش به فراز هائی از فوتبال آمریکای لاتین و جائی که آرژانتین همواره با پیر استعمار یعنی انگلیس در حالت جنگ و خصومت بسر برده است. در ادامه چند پرده از خانه ارواح را در این خصوص می خوانیم:
حمید شهریاری- استبان، کنار رودخانه و بهاجبار به پانچا تجاوز میکند و سالها بعد دخترش را درحال عشقبازی با برادرزادهی پانچا، در همان مکان مییابد و سالها بعد نوهاش توسط نوهی پانچا، بارها و بارها مورد تجاوز قرار میگیرد و کاری از دستش برنمیآید.
“یکی باید این چرخه را قطع نماید و اتفاقاً محقترین فرد برای گرفتن انتقام، اینکار را انجام میدهد چراکه وظیفهی خود را زندگی میداند و نه تداوم نفرت.”
چند پرده از خانه ارواح – ایزابل آلنده
۲ اکتبر. روز تولد ایزابل آلنده. بانوی نویسندهی اهل شیلی. متولد پرو. پسر عموی پدرش، سالوادور آلنده، رییس جمهور مارکسیست شیلی است که طی کودتائی سرنگون و کشته شد. آلنده با “خانهی ارواح” آغاز میکند. در آغاز دههی ۸۰. سرشار از تعلیق. رئالیسم جادویی نهفته در اثر. داستان نفرت و انتقام با ابزار خشونت و شهوت. داستانی آشنا در زمین فوتبال. داستانی که از محل زندگی آلنده آغاز شد. از شیلی. داستان دشمنی آرژانتین و انگلیس. در لندن، در مکزیک، فرانسه و ژاپن. داستان نفرت آرژانتینیها و انگلیسیها.فوتبال در آرژانتین. معشوقهی بریتانیاییها، هر جای دنیا که باشند همراه آنهاست. یک توپ چرمین و کلاههایی برای شناخته شدن ۱۱ بازیکن هر تیم. تیم کلاهسرخها به مصاف کلاهسفیدها میروند. تیم کارگران انگلیسی راهآهن بوینوسآیرس. فوتبال در آرژانتین متولد میشود. میان آرژانتینیها در قرن نوزده. با تلاشهای الکساندر واتسن هاتن. دبیر ورزش. موسس مدرسهی انگلیسیها در بوینوسآیرس. پدر فوتبال آرژانتین. مرد اسکاتلندی در سال ۱۸۹۱ فدراسیون فوتبال آرژانتین را تاسیس میکند.
خانمها،از کارخانه یکراست به کافه میدان آرماس میرفتند تا چای و شیرینی تناول کنند و پیشرفت فعالیتشان را مورد بحث قرار دهند، بیآنکه بگذارند این تفریح مختصر حتی لحظهای آنان را از آرمانهای شورانگیزشان منحرف کند…
خانه ارواح – ایزابل آلنده-ص۱۲۵
پیشرفت. رشد و بالندگی. فوتبال آرژانتین بزرگ میشود. بزرگ و بزرگتر. شکوفایی استعدادها و آرمانهای بزرگ. چهار بار قهرمانی آرژانتینیها در کوپا آمهریکا .گردهمایی با شکوه ملتهای جهان در مونتهویدئو برگزار خواهد شد. جولای ۱۹۳۰. آغاز جام جهانی فوتبال. آرژانتینیها به فینال میرسند. با شکست فرانسه در دور گروهی. با شکست ایالات متحدهی آمریکا. نایب قهرمانی جهان در جامی که سران اتحادیهی فوتبال انگلستان اهمیتی به آن ندادند. آرژانتین برای رقابت با انگلیس منتظر میماند. بازی دوستانه در سال ۱۹۵۳. نخستین پیروزی آرژانتین برابر انگلستان. ۳-۱ در بوینوسآیرس. یکی از مقامات سیاسی آرژآنتین بازی را اینطور توصیف میکند:
” ما راهآهن را ملی کرده بودیم، امروز توانستیم فوتبال را هم ملی کنیم!”
خشونت نظام حاکم را باید با خشونت انقلاب پاسخ داد. با صندوق رایگیری نمیتوان انقلاب کرد؛ انقلاب فقط با خون تحقق مییابد. چپگراهای یک نسل قبلتر معتقدند که از راه انتخابات میتوان کار را پیش برد و اتفاقاً از افراط وحشت داشتند:جنگهای چریکی فقط در حکومتهای استبدادی توجیهپذیر است، که تنها راه حلشان تیر درکردن است؛ اما در کشوری که با انتخابات میتوان دگرگونی ایجاد کرد، جنگ چریکی یک انحراف است.
خانه ارواح – ایزابل آلنده- ص۵۰۵
ملاقات در جام جهانی. آغاز جنگهای آرژانتین- انگلیس. در جام جهانی ۱۹۶۲. روز دوم جولای ۱۹۶۲. ران فلاور، بابی چارلتون و جیمی گریوز سه گل به آرژانتین میزنند. پیروزی ۳-۱ انگلیسیها و صعود به دور دوم. به لطف گل زدهی بیشتر. انتظار برای دیدار بعد. چهار سال بعد در ومبلی. بازی یکچهارم نهایی. آغاز بازی. آغاز نفرت و خشم. آنتونیو راتین، کاپیتان تیم ملی آرژانتین روی بابی چارلتون خطا میکند. کارت زرد برای هافبک آرژانتین. دقایقی بعد، راتین، جف هرست را سرنگون میکند. اخطار داور به راتین برای حفظ خونسردی. هنوز قانون دو کارت زرد و اخراج به جام جهانی راه نیافته. پرخاش راتین به داور آلمانی و تصمیم داور. اخراج راتین از زمین بازی در دقیقهی ۳۵. به خاطر توهین به داور.
خشم راتین. راتین هنگام خروج از زمین پرچم کرنر، که پرچم بریتانیاست را در دستانش مچاله میکند. جرقهی دشمنی مضاعف. یک بازی خشن. گل جف هرست در نیمهی دوم. اعتقاد آرژانتینیها به آفساید بودن گل. پایان بازی و نفرت بیپایان. سر الف رمزی، سرمربی انگلستان، اجازه نمیدهد بازیکنانش بعد از پایان بازی لباسهایشان را با آرژانتینیها عوض کنند. روزنامههای آرژانتینی، به آن بازی لقب “دزدی قرن” میدهند و الف رمزی مربی انگلستان به آرژانتینیها لقب “حیوان”!
کلارا اعتقاد نداشت که دنیا ماتمسرایی بیش نیست؛ میگفت جهان شوخی خداست؛ وقتی خود خدا هیچوقت آن را جدی نمیگیرد ابلهانه است که ما آن را جدی بگیریم.
خانه ارواح – ایزابل آلنده- ص۴۵۰
خداوند و دستهایش. آرژانتین، حریف انگلیسیها نمیشد. نه در زمین چمن ومبلی و نه در میان آبهای جزایر فالکلند. جزایری که ۱۳ هزار کیلومتر با خاک بریتانیا فاصله دارند و ۴۰۰ کیلومتر با خاک آرژانتین. اما مالکیت آن متعلق به امپراطوری بریتانیای کبیر است. درآغاز دههی ۸۰، ژنرال لئوپولدو گالتیری رییس جمهور آرژانتین برای بازپسگیری جزایر از انگلیسیها به آن حمله میکند. خسارت بزرگ برای آرژانتینیها. بیش از ۶۰۰ کشته. ناکام برابر بانوی آهنین. مارگارت تاچر، دولت آرژانتین را مجبور به تسلیم میکند.
ماتمسرای آرژانتینیها و خداوندگاری که اعتقاد دیگری دارد. خداوندگار قدکوتاه موفرفری. روزی که میتازد. روی خاک تفتیدهی مکزیک. انگلیسیها را نه با شلیک گلوله که با هنر نهفته در ساقهایش شکست میدهد. با گامهایش یک ملت را از جا بلند میکند. دیگر کسی در برابرش باقی نمانده. خداوند، دروازهی انگلستان را هدف میگیرد. به سادگی هر کار دیگری برای او. به سادگی پرواز در آسمان و بستن چشمان داور. به سادگی دیهگو آرماندو مارادونا! شبی که دکتر کوئواس و دستیارش جسد -رزا -را در آشپزخانه دریدند تا علت مرگ وی را دریابند، کلارا با چشمان کاملاً باز در رختخواب دراز کشیده بود و در تاریکی می لرزید. از مرگ رزا وحشت کرده بود، چرا که خودش گفته بود او می میرد، باور کرده بود همان طور که می تواند با نیروی ذهنی نمکدان را روی میز به حرکت درآورد، همان طور هم می تواند مرگ ومیر و وقوع زلزله و حتی سایر مصائب بدتر از آن ها را باعث شود.
خانه ارواح – ایزابل آلنده
آن شب در سنتاتین. آخرین جام جهانی قرن بیستم. تصویری از هر آنچه در نبرد آرژانتین- انگلیس رخ داده، در برابر چشمان ماست. پنالتی باتیستوتا را شیرر پاسخ میدهد. انگلستان دیگر آن تیم پر نخوت سالهای دور نیست. فوتبال زیبای تیم هادل. گل مایکل اوون چشمنواز است و گل زانتی هوشمندانه. ۲-۲ . کابوس همیشه به سراغ انگلیسیها میآید. ضربات پنالتی. لغزش دیوید بتی و پل اینس. شکست. حالا آرژانتینیها راه و رسم فریبکاری را آموختهاند. سیمئونه، بکام را سرنگون میکند. پسر خوشتیپ موطلایی، اسیر بازی مرد لاتینی میشود. بکامِ عصبانی و درگیری با سیمئونه. اخراج بکام.
چرخهی انتقام پابرجاست. ۴ سال بعد در ژاپن. بیلسا برابر اریکسن. تنها یک اتفاق کافیست. سرنگونی مایکل اوون. در برابر پوچتینو. اشارهی پیر لوییجی کولینا به نقطهی پنالتی. اشتباه یا درست؟ مرد ترسناک ایتالیایی هم فریب میخورد؟ لحظهی تلافی دوباره. این بار بکام با لباس سرخ. برابر پابلو کاوایرو. خبری از لغزش نیست. کاپیتان انگلیسی انتقام میگیرد. تنها گل بازی. حذف آرژانتین مدعی قهرمانی در دور گروهی. داستان تلافی و نفرت آرژانتینیها و انگلیسیها، ادامه دارد… آیا این داستان، هرگز به پایان خواهد رسید؟آن شب فکر می کردم که دیگر هیچ نیرویی برای دوباره عاشق شدن ندارم و هرگز لب به خنده نخواهم گشود و دنبال هیچ سودایی نخواهم رفت اما هرگز خیلی زیاد است . این را در زندگی طولانی ام بارها آموخته ام . خانه ارواح – ایزابل آلنده
رودست خوردن فیفا از چند باشگاه نابوده شده ایرانی
چند باشگاه جنوبی و شمالی از جمله این باشگاهها هستند که به خاطر بدهی به مربیان و بازیکنان خارجی با محرومیتهایی روبرو شده اند ولی فدراسیون در نامه ای به فیفا اعلام کرده این باشگاهها دیگر وجود خارجی ندارند.فیفا مدتی است در نامههای متعدد علیه چند باشگاه ایرانی، به فدراسیون فوتبال دستور داده تا این باشگاهها را از نقل و انتقالات محروم و یا آنها را به دسته پائینتر بفرستد. همه چیز روال عادیاش را طی کرده بجز یک موضوع مهم؛ اینکه باشگاههای فوق دیگر در فوتبال ایران وجود خارجی ندارند! چند باشگاه جنوبی و شمالی از جمله این باشگاهها هستند که به خاطر بدهی به مربیان و بازیکنان خارجی با محرومیتهایی روبرو شده اند ولی فدراسیون در نامه ای به فیفا اعلام کرده این باشگاهها دیگر وجود خارجی ندارند و به همین خاطر امکان محرومیت نیست.منتهی به نظر میرسد فدراسیون جهانی فوتبال اقدام دیگری در این زمینه کند و به هر حال طلب خارجیها را از فدراسیون فوتبال بگیرد. این اتفاق خوبی برای فدراسیون نیست چراکه به هر حال همین حالا با مشکلات مالی زیادی روبروست. فیفا تاکید کرده باید پول خارجیها پرداخت شود و کاری به این ندارد که آن باشگاهها وجود خارجی دارند یا ندارند؟ فدراسیون جهانی فوتبال اعلام کرده خارجیهایی که در این باشگاهها بازی کرده اند باید به حق خود برسند.
واکنش فیفا به اتهام دادستانی سوئیس به اینفانتینو
جانی اینفانتینو رئیس فیفا که اخیرا در سوئیس برای او پرونده تشکیل داده اند، فعلا بدون مشکل بر مسند کار باقی خواهد ماند.جانی اینفانتینو، رئیس فیفا با وجود تحقیقات دادستانی سوئیس درباره او و خبر برخی رسانههای جهانی مبنی بر لزوم برکناریاش از این سمت، همچنان به کارش ادامه خواهد داد و هیچ مشکلی قانونی نیز وجود ندارد.دو روز پیش دادستانی سوئیس پرونده ای علیه جانی اینفانتینو تشکیل داد که در آن او متهم به زد و بند با دادستان کل سوئیس “مایکل لائوبر” است و به نحوی باعث شده تا او از اختیاراتش سو استفاده کند.
پس از اینکه ملاقات مخفیانه لائوبر و اینفانتینو فاش شد، از وی خواسته شده تا از سمتش به عنوان دادستان کل سوئیس کنار برود. از دفتر او بود که پرونده های فساد فیفا در دوران بلاتر افشا شده بود اما حالا و او و اینفانتینو در مظان اتهام قرار دارند.استفان کلر به عنوان دادستان ویژه برای بررسی شکایت علیه اینفانتینو ، لائوبر و افراد دیگر منصوب شده است.سرویس رسانهای فیفا در واکنش به این اتفاق اعلام کرد:« هیچ چیزی مانع کار جانی اینفانتینو در فیفا نمیشود و او به کارش ادامه خواهد داد. رئیس فیفا در سوئیس تحت پیگرد قانونی قرار گرفته اما هنوز هیچ اتهامی به او تفهیم نشده است. فیفا اطمینان دارد که پس از پایان تحقیقات دادستانی سوئیس اثبات میشود که اینفانتینو مرتکب هیچ کار اشتباهی نشد و در دیدارش با دادستان پیشین سوئیس به وظایف قانونیاش وفادار بود.»
منچستر یونایتد به دنبال پسرِ اشمایکل افسانهای!
تیم فوتبال منچستریونایتد قصد دارد پسر دروازهبان افسانهای و اسبق خود را برای جایگزینی «داوید دخهآ» به خدمت بگیرد.تیم فوتبال منچستریونایتد که در مقاطعی از فصل از روی اشتباهات دروازهبان اول خود یعنی دخهآ گلهای بدی دریافت کرد، حالا میخواهد با خرید «کاسپر اشمایکل» پسر «پیتر اشمایکل» دروازهبان محبوب و افسانهای خود، از این اشتباهات در فصل آینده جلوگیری کند. روی کین, کاپیتان اسبق تیم فوتبال منچستریونایتد نیز پیش از این درباره دروازهبان اسپانیایی شیاطین سرخ، گفته بود: نظر من این است که اگر منچستر میخواهد لیگ جزیره را به چالش بکشد، باید سراغ خرید یک دروازهبان بهتر باشد. این تیم برای موفقیت به برخی تغییرات نیاز دارد.فرزند اشمایکل بزرگ در چند فصل اخیر عملکرد درخشانی در تیم لسترسیتی داشته و حتی با این تیم توانسته عنوان قهرمانی لیگ جزیره در فصل ۱۶–۲۰۱۵ را نیز بدست آورد.وی هنوز سه سال از قراردادش با تیم لسترسیتی باقیمانده است اما بند آزادسازی او ۱۰۹ میلیون پوند است که برای منچستر این رقمی حدودا ارزان به حساب میآید.
اینتر میلان به من خیانت کرد!
رونالدو برزیلی گفت: مصدومیت سرنوشت من بود، اما باید بابت اتفاقی که در تاریخ ۵ مِی رخ داد، مورد سرزنش قرار بگیریم. وقتی سرنوشتتان دست خودتان است و شما اجازه میدهید که از دستانتان خارج شود.رونالدو نازاریو که با جدایی از بارسلونا، بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۲ در عضویت اینتر بود و در ۹۹ بازی موفق شد ۵۹ گل برای نراتزوری به ثمر برساند، در گفتوگو با مجله «اسپورت ویک» که زیرمجموعه نشریه «گاتزتا دلو اسپورت» ایتالیاست، درباره مصدومیت شدیدی که در بازی اینتر با رم به آن دچار شد، گفت: وقتی در ورزشگاه المپیکو از ناحیه زانو دچار مصدومیت شدم، از درد به خودم میپیچیدم. با خودم میگفتم که آیا میتوانم به میادین بازگردم، شرایطم چطور است؟ اگرچه وقتی ترس اولیهام ریخت، متوجه شدم که در داخل زانویم مشکلی دارم که از آن بیاطلاع بودم. در آن مقطع آدم دیگری شده بودم، اما همچنان عاشق فوتبال بودم. آن اشتیاق بهترین مربی، پزشک، فیزیوتراپ و همتیمیهایم بود.رونالدو بعد از بازگشت از مصدومیت، اینتر را تا آستانه کسب اسکودتو برد، اما روز پنجم ماه مِی سال ۲۰۰۲ یکی دیگر از اتفاقات تلخ دوران بازیگری این بازیکن برزیلی رخ داد، وقتی که باخت ۴ – ۲ نراتزوری در خانه لاتزیو، باعث شد یوونتوس با کسب پیروزی در هفته پایانی، قهرمانی را از چنگ نراتزوری خارج کند. آن دیدار آخرین بازی رونالدو برای اینتر بود.وی صحبتهایش را اینطور ادامه داد: مصدومیت سرنوشت من بود، اما باید بابت اتفاقی که در تاریخ ۵ مِی رخ داد، مورد سرزنش قرار بگیریم. وقتی سرنوشتتان دست خودتان است و شما اجازه میدهید که از دستانتان خارج شود، نمیتوانید از دست شخص دیگری عصبانی شوید. ما در بازی با لاتزیو خودمان نبودیم و هرگز نفهمیدم که چه اتفاقی در آن بازی افتاد. به همین خاطر پس از آن بازی گریه کردم.ستاره پیشین تیمهای بارسلونا و رئال مادرید تصریح کرد: قهرمانی اسکودتو کمترین چیزی بود که میتوانستم به هواداران اینتر بابت عشقی که به من داشتند، بدهم. نمیدانستم که بازی با لاتزیو آخرین بازیام است و تنها به ماسیمو موراتی گفتم که ارتباطی با هکتور کوپر برقرار نکردم و هرگز هم برقرار نخواهم کرد. حتی سازش احتمالی بین من و کوپر وجود نداشت. مدتها بعد از خداحافظیمان، با موراتی دوباره صحبت کردم و ما یکدیگر را بخشیده بودیم. در آن موقع هیچیک از ما شاید گزینهای جز قطع همکاری با هم نداشتیم.رونالدو که در سال ۲۰۰۲ به رئال مادرید فروخته شد و در ماه ژانویه ۲۰۰۷ به رقیب دیرینه اینتر یعنی میلان پیوست، یادآور شد: اوضاع در آن مقطع خوب پیش نمیرفت، اما سیلویو برلوسکونی و فراتر از آن آدریانو گالیانی خیلی به من توجه داشتند. ارتباط با آنها خاطرهای است که باعث میشود هنوز هم به آن لبخند بزنم. احترام بین ما به جای خود پابرجاست.
اسطوره فوتبال برزیل ادامه داد: حالا شاید گفتن این جملات کار آسانتری باشد، اما حقیقت این است که در آن مقطع واقعاً میخواستم به اینتر بازگردم. هر کاری هم که از دستم ساخته بود، برای بازگشت به این تیم انجام دادم و تا جای ممکن هم صبر کردم، اما وقتی اینتر پاسخ مثبت یا منفی به من نداد، این بدین معنا بود که آنها من را نمیخواستند. احساس نمیکردم که با پیوستن به میلان یک خائن باشم، بلکه به نظرم این اینتر بود که به من خیانت کرد. پیوستن به میلان انتخاب عامهپسندی نبود، اما من هرگز از آنها نترسیدم.رونالدو نازاریو در بخش پایانی صحبتهایش با اشاره به بازگشت اینتر به روزهای اوجش با سرمربیگری آنتونیو کونته و با مالکیت گروه سونینگ چین گفت: من به خانواده ژانگ اعتماد دارم و رویای مشابهی به رویای هواداران اینتر دارم. با تمام احترامی که برای یوونتوس قائل هستم، باشگاهی که در ایتالیا الگویی برای اداره یک باشگاه و ساخت دورهای جدید است، اما زمان دیکتاتوری آنها در سری A به پایان رسیده است. حالا زمان سلطه اینتر بر فوتبال ایتالیاست و گزینه دیگری را برای این کار نمیبینم.