«رفتن»ـ نمونه وار می گویم ـ
یک واژه است، با چم اش دو فرایند:
من می روم؟
یا رفته می شوم؟!
فرق است، فرق هاست، در این و در آن روند:
هر چند
فرقی نمی توانم دید،
چون می کنم نظر به برآیند!
وقتی نشسته ام،
جای ام همان که هست می مانَد در مکان:
یعنی که رفتنی
در کار نیست.
امّا زمان،
وَ در زمان، مگر تنِ من
پیوسته در گذار نیست؟
من می شود که جابه جا نشوم در مکان:
یعنی به هیچ جا نروم.
امّا زمان چو می گذرد،
با آن،
آیا
من می روم؟
یا رفته می شوم؟!
شورِ رسیدن است و چیدنِ آن گل
به ژرفه ی این درّه ی هراس انگیز
آیا
که گام های مرا تیز می کند،
یا شیبِ راه
تُنداست و می دوانَدَم و
زین روست
گر بر شما چنین بنماید که می دَوَم؟!
بیست و دوم اردیبهشت ۱۳۹۸،
بیدرکجای لندن