یکشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۳
یکشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۳

سحرخوابی – احمد زاهدی لنگرودی

نه برماندن به دوستی نشسته‌ایم، که تهی دست

و نغمه‌ی چرخانِ گرامی، تنهاست

نگاهایمان بر هم محو می‌شود و عبور می‌کند

یکی آرام سیاه می‌شود.

پیاله‌ای که پر خواهد شد، تعللِ ماندن است

ورنه نگاه‌هاست که محو و سیاه

قمر، دیگر نمی‌چرخد که کوکِ گرامی هم تمام می‌شود.

 -آقا، صدا کنید نخوابد

دوستان نشسته‌اند.

چشمِ آن یکی آرام، باز می‌شود به‌جمع

 -سلام

دستی دسته‌ی دستگاه را کار می‌گیرد

و قمر دوباره می‌چرخد و می‌خواند.

تا کلامی جایِ پیاله‌هایِ خالی، پر شود

صبح شده

دوستان یک به ‌یک رفته‌اند.

آواز قمر نمی‌چرخد، دیگر

و نگاهی آرام سیاه می‌شود.

این شعر را با آواز و موسیقی «حمید خزاعی» در نشانی زیر بشنوید:

اين مطلب را به شبکه های اجتماعی ارسال کنيد

https://akhbar-rooz.com/?p=44257 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x