پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

قوانین و نهادهایِ۱۴۰۰ سال پیش، پاسخگویِ زندگی امروز نیستند – امیرحسین لادن

قوانین و نهاد های اجتماعی، باید همراه و منطبق با پیشرفت دانش و شعور انسان، و همگام و همزمان با اکتشافات و اختراعات باشند. رویدادها و نوآوری ها، دید و باور انسان را تحت تأثیر قرار می دهند؛ خواست های مردم و نیازهای جامعه را دگرگون می کنند؛ و انتظاراتِ جدیدی را رقم می زنند. بنابراین، بَدَویّتِ جامعه ی ۱۴۰۰ سال پیش، نمی تواند پاسخگویِ زندگی امروز باشد. مدنیت جامعه یِ امروز نیز، در گرویِ پویائیِ قوانین و نهادهایش می باشد.

آیا دانش و بینش، پس از چهارده قرن، تغییری نکرده است؟ آیا نوآوری ها و تکنولوژیِ امروز، با دیروز، یکسان هستند؟ آیا دید و برداشت و توقعات ۱۴۰۰ سال پیش، با دید و خواست های انسان امروز، در یک مدارند و همخوانند؟ تنها شباهتی که پس از گذشتِ صدها سال می توان تصور کرد،  غرایزِ حیوانی مانند خوردن و خوابیدن و نیازهای جنسی هستند. وگرنه شهروند امروز، کوچکترین شباهتی به انسان دیروز ندارد.

برای آشنائی بیشتر، چند نمونه از آداب و رسوم اشخاص و زمانی را که خمینی و جمهوری اسلامی، برای ایران به ارمغان آورده اند، با هم مرور می کنیم. صحرای عربستان ۱۴۰۰ سال پیش:

– مرد عرب پیش از سفر، شاخه ی گُل رَتَم را گره می زد. پس از بازگشت چنانچه گره باز شده بود، برای او بدین معنا بود که زنش به او خیانت کرده بود و … باید نابود شود؛

– در خشکسالی، هیزمِ دیرسوز را به دُم گاو می بستند، او را بالای تپه یا کوه می بردند، و هیزم را آتش میزدند. گاو بهر سو می گریخت، تا توجه خدا را به خشکسالی جلب نماید؛

– پس از درگذشت یک شخص ثروتمند یا قدرتمند، برای اینکه در آن دنیا پیاده نباشد، سر و گردن شترش را به طرف پشت می بستند، در چاله ای می انداختند، بدون آب، تا جان بدهد؛

– برای حفظ سلامتی در مقابل وبا و اجنه، به گردنشان، استخوان خرگوش آویزان می کردند و برای دور نگهداشتن ویروس و اجنه، عربده می کشیدند؛

در ضمنی که همه مان با ماجرای شرم آور و غیر انسانیِ زنده بگور کردن نوزاد دختر، آشنا هستیم! دزدی و چپاول، اسیر کردن و تجاوز، خشونت و بربریّت؛ بخشی از زندگی عادی و روزمره شان بود. دقیقاً روشی که امروز پس از چهل سال حکومت آخوندها، در ایران جاسازی و عادی شده است!

برای روشن کردن تفاوتِ فاحش، بین دیروز و امروز؛ نگاهی بیاندازید به زندگیِ شخصیِ خودتان. زمانی که ده سال داشتید و در دبستان بودید را مجسم کنید، آیا نیازها و خواست هایِ یک خردسال ده ساله، با نیازها و توقعات امروزتان یکسان است؟ آیا امروز، دانش و بینش تان، دید و برداشت و شعورتان، با آن خردسالِ ده ساله، یکی است؟ حتی از نظر جسمی، آنقدر تفاوت وجود دارد که نمی توانید لباسی را که در ده سالگی می پوشیدید، امروز به تن کنید! قوانین و نهادها نیز باید به روز درآیند، وگرنه مانند لباس ده سالگی در تن یک شهروند، بشدت – دست و پا گیر و محدود کننده و حتی – خفقان آور خواهد بود.

مشکلی که ما امروز با آن روبرو هستیم، حکومتی است که می خواهد با دید و برداشت و نسخه ی ۱۴۰۰ سال پیش، زندگی امروز مردم در قرن کامپیوتر و فضا را هدایت کند، و مشکلات جامعه قرن بیست و یکم را پاسخ بدهد! جامعه ی روحانیت (آخوندها)، از نظر دانش و بینش، شعور، و دید و برداشت، هنوز در دوران بدویت هستند. آیا سخنان این آخوندها را در مورد زمین لرزه، بخاطر دارید:

احمد جنتی در مورد پیش بینی زلزله: “این گونه مسائل با دعا و توجه به خدا، قابل جلوگیری است … با توسل، عبادت، خیرات و توبه می توان جلوی زلزله را گرفت”. 

احمد خاتمی: “معصومین می گویند اگر به درگاه خدا انابه (التماس) کنید، زلزله متوقف می شود، … هیچ کس جز معصومین که علم غیب دارند نمی توانند زمان دقیق زلزله را مشخص کنند … ما در قرآن آیه ی “ضد زلزله” داریم … که اگر کسی شب یا روز بخواهد بخوابد و آیه ی ۴۱ از سوره فاطره را بخواند خانه بر سر او خراب نخواهد شد.”

کاظم صدیقی: “بانوانی که ظاهر مناسبی ندارند باعث گسترش زنا در جامعه می شوند که این باعث افزایش زلزله است.  … بسیاری از بانوانی که ظاهر مناسبی ندارند … باعث لغزش دل های جوانان و آلودگی دامن آن ها و گسترش زنا در جامعه می شوند که باعث افزایش زلزله است.”

سخنان و باور آخوندها، در مورد مبارزه و مقابله با ویروس کرونا:

امام جمعه، تولیت آستان قدس حضرت معصومه، و نماینده ولی فقیه در استان قم، با تعطیل اماکن مذهبی مخالف بود. و گفت: “دشمن می خواهد قم را شهری نا امن نشان دهد و انتقام همه شکست های خود را از قم بگیرد. ما این حرم را دارالشفا می دانیم، دارالشفا یعنی مردم بیآیند و از امراض روحی و جسمی شفا بگیرند؛ نه تنها مردم نباید از رفتن به اماکن مذهبی در قم مانند حرم حضرت معصومه منع شوند، بل که برای گرفتن “شفای جسمی” به این اماکن بروند.

زیارت و ازدحام هزاران تن در حرم، مناسب ترین کانال برای شیوع ویروس کرونا بود، و استان قم بالاترین درصدِ مبتلایان و قربانیان را داشت.

علی خامنه ای به مردم می گوید برای مقابله با ویروس کرونا: باید توسل به شفاعت و وساطت از اعمه ی اطهار و طلب کمک از اون بزرگواران کرد. توسل به اعمه ی اطهار و بنی مکرم اسلام، می تواند خیلی از مشکلات را بر طرف کنند. توصیه می کنم دعای صحیفه ی سجادیه را که در مفاتیح هم هست را بخوانید. این دعای خیلی خوبی است.

“یک تاریخ نویس مصری از قول پیامبر نوشته: مکه و مدینه با فرشتگان احاطه شده است، و بیماری و طاعون نمی تواند وارد آن ها شود. ملاها در ایران نیز، مکه و مدینه را کمی گسترش دادند که شامل حرم و آرامگاه هم بشود. 

با در نظر گرفتنِ قِدمَت ۱۴۰۰ ساله ی دانش و بینش و شعورِ آخوندها، عقب مانده ترین قشرِ جامعه، نباید تعجب کنیم که چنین سخنانِ پوچ و بی معنی را بیان می کنند. فراموش نکنید که “از کوزه همان برون ترواد که در اوست.” آخوند خمینی و خامنه ای و جنتی و خاتمی و صدیقی و بقیه شان، در حدِ دانش و بینش و شعورشان سخن می گویند. پرسش اینجاست که آیا زندگی آنروز، و دانش و بینش آنزمان؛ می توانند پاسخ گویِ خواست ها و انتظاراتِ جامعه ی امروز بشری باشند؟ آیا کوچکترین شباهتی بین هزار و چهار صد سال پیش و امروز وجود دارد؟ آیا می توان انسانِ امروز را با قوانینِ قیمومت و آقا بالاسری و محدودیتهای چهارده قرن پیش، هدایت کرد؟ انسانِ امروز، به اقیانوسی از اطلاعات و دانش و بینش دسترسی دارد. ، شهروندی است که هم می داند و هم می فهمد و هم می تواند با اراده و انتخاب، زندگی خود را اداره کند. 

ولایت فقیه و شورای نگهبان و تشخیص مصلحت، متعلق به قرون بیخبری، و دوران نا آگاهی و بدویت است. دوران ارباب – رعیتیِ سلطنت، و امام – اُمتیِ مذهب، سپری شده اند؛ انسان امروز، با دانش و بینش به مقام شهروندی رسیده؛ نه اراده و انتخابش را واگذار می کند و نه حق و حقوقش را تسلیم دیگران می نماید. شهروند، خودش تصمیم می گیرد، شخصاً انتخاب می کند و آگاهانه گام بر میدارد. امروز روز برابری انسان ها و عدالت اجتماعی و حکومت مردمی است.

دو باورِ اندیشکده آگاهی و شناخت، ما را در مقابل ولایت فقیه قرار می دهد:

باور نخست: امروز، “خردگرایی” و پذیرش ارزش و آبروی انسان، حکم می کند که همه چیز باید، برای زندگی انسان و در خدمت انسان باشد. نوع حکومت؛ قوانین حاکم بر جامعه؛ آموزش و پرورش؛ سیستم اقتصادی؛ حتی ایدئولوژی و مذهب؛ همه و همه باید برای آسایش، آرامش، و پیشرفت انسان باشد. (دیباچه اندیشکده)

باور دوم: حکومت ها، بصورت کلی، یا خداسالار هستند و یا مردمسالار؛ یعنی یا مدعیِ مشروعیت الهی هستند و یا منتخب مردم. در چارچوب باور نخست، تنها حکومت انسان مدار و مورد پذیرش شهروندِ امروز، حکومت مردمسالار است. حکومتی که مشروعیتش از مردم است: حکومتی از مردم، بوسیله ی مردم و برای مردم. (دیباچه)  

این دو باور با اصل ولایت فقیه در تضاد هستند. اصلِ نخست: در جمهوری اسلامی فرض بر آنستکه انسان ها  قادر به تشخیص راه از چاه نیستند و باید تابع روحانیت که جانشین خداوند و مبین دین هستند، باشند. اصلِ دوم، جمهوری اسلامی بر این باور و یا در این توهم است که ولایت فقیه، نه امری انتخابی یا انتصابی است، بل که امری الهی.

قصد ما، برپائیِ جمهوری دموکراتیک و لائیک ایران است. جمهوری، یعنی نه به سلطنت؛ دموکراتیک، یعنی آری به انتخاب، لائیک، یعنی نه به فقاهت و دخالت مذهب، و ایران، یعنی همه چیز باید در چارچوب فرهنگ و یکپارچگی ملت و تمامیت ارضی کشور باشد.

امیرحسین لادن

چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۹

[email protected]

https://akhbar-rooz.com/?p=45307 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x