در انتهایِ آن ستونِ مُورّبِ نور
که از شکافِ باریکِ میانِ دو تکه اَبر
به زانوی زُمُختِ این تاکِ پیر
رسیده است؛
صورتِ خداست!
زانوی تاک را می بوسد
ساقه ی اسلیمی ی نازُکِ انگور را می بوسد
انگورِ پا به ماه را می بوسد
گرم می شود اندکی
جنینِ هسته ی فردا؛
در زهدانِ دانه ی پُر نور و رسیده ی انگور
چه شاعر خوبی است خدا!
هایدلبرگ. ۱۴ مهر ماه ۱۳۹۹