پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

اعلامیه تعدادی از هواداران حزب چپ ایران (فدائیان خلق) در داخل کشور: پیش به سوی تقویت حزب چپ ایران (فدائیان خلق)

پروسه تشکیل ” حزب چپ ایران (فدائیان خلق)” ، و مباحث مطروحه در این روند پر فراز و نشیب نقطه عطفی در تاریخ جنبش چپ ایران از یک سده پیش تا امروز به حساب می آید. برای ما بعنوان هواداران حزب چپ ایران (فدائیان خلق) که خوشبختانه امکان داشته ایم که تحولات مثبتی را که منجر به تشکیل حزب شده است دنبال کنیم، بسی جای امیدواری وخوش بینی به آینده به وجود آمده است که بالاخره جریانات مختلف با سوابق سیاسی متفاوت توانسته اند نقطه پایانی بگذارند به جدائی بین خودشان. طی این مدت مواضع سیاسی حزب روز به روز کامل تر و پخته تر شده است. اکنون نظرات حزب چپ به اعتقاد ما بیشترین انطباق را با برداشت دموکراتیک و تحول طلبانه از دیدگ‌اههای مارکسی دارد.

در ترکیب و سوابق ما هواداران حزب، فصل مشترک بسیار زیاد است. اکثر ما کسانی هستیم که در سال‌های ۵۷ و۵۸ قبل از انشعاب اکثریت – اقلیت، به عضویت سازمان فدائی در آمده ایم. سپس در مسیر تغییرات و انشعابات درون سازمان فدائی عده ای به اقلیت، تعدادی به گرایش شانزده آذر و تعدادی نیز به اکثریت پس از سال ۱۳۶۱ پیوسته بودند. پس از گرفتاریها و حبس ها و در سایه امانتداری وشرافت برخی رفقا، از کوران حوادث وجان سوزی ها، جان سالم به در برده ایم. طی تمامی این سالها، روابط رفیقانه و احترام متقابل را حفظ کردیم که موجب دیدارهای پراکنده و تبادل نظرهایی میشد. با تشکیل حزب چپ ایران (فدائیان خلق) با استفاده از آشنائیهای قبلی بحث ها و گفتگو ها تداوم یافت و به درک متقابل و پذیرش چارچوب های مواضع اعلام شده حزب رسیدیم. ما با تشکر از زحمات همه رفقائی که برای تشکیل حزب تلاش کرده اند همبستگی خود را  با برنامه و سیاستهای اعلام شده آن اعلام می داریم. البته هنوز هم با توجه به ارتباطاتی که داشته‌ایم این برای ما آشکار نیست که جایگاه و فاصله ما با حزب چپ ایران (فدائیان خلق) از نظر شورای مرکزی و هیات سیاسی- اجرائی چگونه است؟

رفقای گرامی! اخباری که از حزب چپ در سطح فعالان سیاسی منعکس می شود پرسش هائی برای ما ایجاد کرده که خواهان پاسخ هستیم: آیا از نظر رفقای شورای مرکزی حزب عاقبت و آینده  اشخاص و محافلی که در دو حزب “عضویت “دارند و در “آن واحد” به لحاظ عضویت تشکیلاتی می بایست دو اتوریته را پذیرا باشند چیست؟ در کنگره تشکیل حزب چپ قراری گذاشته  شد تا وضعیت اعضای “سازمان اکثریت” در یک بازه زمانی، برای وحدت تشکیلاتی با حزب چپ روشن شود. بسیاری از رهبران و کادرهای برجسته سازمان اکثریت در ارگانهای حزب چپ انتخاب شدند، تعدادی از اعضا و کادرهای سازمان اکثریت نیز به وحدت نپیوستند و برخی از آنها سالها پیش از اکثریت هم کناره گیری کرده و در سطح جنبش کناره گیری خود را اطلاع رسانی کرده بودند.

حالا دوباره بحث دو عضویتی جریان پیدا کرده و به نظر می رسد سازمان اکثریت که دوره گذاری در کنگره ۱۶ خود تصویب کرده بود، آن را کنار گذاشته و قصد انتقال تمام نیرو و امکانات خود را به حزب چپ زیر سوال برده است. این بحث برای ما که با تمام قوا به وحدت پیوسته ایم بی معناست. برای ما پس از نزدیک سه سال که از وحدت گذشته و در حالی که بیش از دوازده سال از آغاز پروسه وحدت می گذرد، بحث فعالیت در دو حزب قابل فهم نیست. از نظر ما می توان در درون یک حزب واحد، نقطه نظرات مختلف و فراکسیونهای متعدد داشت، ولی نمیتوان در یک لحظه تحت دو اتوریته سیاسی و تشکیلاتی فعالیت کرد.

رفقای عزیز! به اعتقاد ما وجود پدیده “دو عضویتی” به ابزار مناسبی در دست یک گرایش لیبرال دموکراتیک تبدیل شده است که هنوز در حکومت جمهوری اسلامی جوانه ها ونطفه های انقلابی و ضد امپریالیستی سراغ دارد. موفقیتهای چشمگیر حزب چپ در داخل و خارج کشور و جذب نیروهای چپ به صفوف هواداران، ظاهرا” انگیزشی بوده است تا این دوستان نیز به تکاپو در آیند.

تعیین تکلیف با قضیه “دو عضویتی ها” و روشن شدن تکلیف وحدت سازمان اکثریت با حزب چپ ایران(فدائبان خلق)، بسیار حیاتی است، و در این مقطع به عنوان یک پیچ تاریخی مهم بر سر راه حزب چپ قرار دارد. جالب برای ما اینست در حالی که اکثر کادرهای کیفی و مسئولین وقت سازمان اکثریت با تمام وجود در راه تشکیل حزب تلاش کردند و اینک نیز، برجسته ترین کادرهای رهبری سازمان اکثریت در ارگانهای مرکزی حزب چپ حضور دارند و نقش مهمی در تبیین و اعلام مواضع حزب به عهده گرفته اند، به نظر میرسد گرایش لیبرال دموکراتیک سعی دارد نقش همیشگی خود را در تضعیف تشکل های چپ و ایجاد تفرقه در صفوف آنها  ایفا کند. ما خواهان پیوستن همه اعضای سازمان اکثریت به حزب هستیم. همانگونه که دیگر جریانات تشکیل دهنده حزب عمل کرده اند. اما اگر برخی از این رفقا نمی پذیرند وجود یک سازمان مستقل بنام “اکثریت” با اعضائی که فقط عضویت آن را دارا باشند و یک حزب، بنام حزب چپ ایران(فدائیان خلق) که اعضا فقط عضو آن محسوب شوند،  راه حل دموکراتیک این مشکل ایجاد شده است. بالاخره باید این استخوان لای زخم درمان شود و اگر رفقائی تصور می کنند با عضویت در حزب و وحدت با صفوف آن، داشته ها و”لجستیک” معینی را از  دست خواهند داد ، بگذارید به حفظ دارائی خویش بپردازند.

تعدادی از هواداران حزب چپ ایران(فدائیان خلق) در داخل کشور

چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۹- ۷ اکتبر ۲۰۲۰

https://akhbar-rooz.com/?p=49526 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

7 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حیرت زده
حیرت زده
3 سال قبل

رژیم جمهوری اسلامی مشغول غارت و ویرانگری و جنایت و شلاق و زندان و اعدام است و شما ها مشغول تحقیر و تمسخر و لجن پاشی به سر و روی یکدیگرید.نبوغ شما در درک و تحلیل و …وخدمت صادقانه به مردم گرفتار در هزار خم مشکلات خرد کننده زندگی نکبتبار در نظام عدل الهی واقعا جای دست مریزاد دارد. سوال این است:چه کسانی برایتان دست می زنند و در خدمت که هستید؟؟؟؟؟…

آرمان شیرازی
آرمان شیرازی
3 سال قبل

آسان و ارزان سخن گفتن کار فرهیختگان نیست…

هم میهن ما “جواد”, که ظاهرا خود را بعنوان چپ معقول میشناسد, در یک جمله پربار و معنی میگوید “(نگهدار) فهمیده که القابی مثل فدایی، اکثریت، سوسیالیست، چپ و … فقط برایش دردسرساز هستند و دیگر احتیاجی به چسباندن آنها به خودش نمی بیند.” آیا “جواد” میداند و یا باور دارد که نگهدار دیگر, بی نیاز از لباس میش بر تن, با “برادران” اسلامی “همسفره” گشته است؟ پس چرا او هنوز درون و پیرامون “اکثریت” و “حزب چپ” پرسه میزند و بی بی سی هر گاه و بیگاه (بیگمان با موافقت او) از نام فدایی برای اعتبار بخشی به او بهره میگیرد؟!
چند چیز درباره “جواد”, این چپ معقول ما, مشخص نیست:
۱ – چرا او بجای دلیل آوری و گفتگوی متمدنانه از پرخاش و ناسزا بهره میگیرد تا, با گفته های آسان و ارزان, دیگران را سر جای خودشان بنشاند؟
۲ – چرا باور دارد که “القابی مثل فدایی، اکثریت، سوسیالیست، چپ … چیزی بجز رسوایی به بار نمی آورند”؟
۳ – چرا شمار بسیاری از انسان هایی را که ندیده و نمی شناسد ساده لوح و چپ نما میخواند؟
۴ – میزان سواد فارسی او چیست که واژه دماغ را “دماق” نوشته است؟
۵ – آیا او از “نگهداران” رژیم است که از معرفی درست آنان چنان برآشفته شده که با فرهنگ “دور منقلی” به این و آن پریده است؟

یک چیز اما آشکارست که آسان و ارزان سخن گفتن کار فرهیختگان نیست…

جواد
جواد
3 سال قبل

۱- دوران دلیل آوردن برای رد کردن خط توده ای – اکثریتی مدتها پیش گذشته. دیگر سالهای ۶۰-۱۳۵۹ نیست که این بحثها مطرح باشد. اگر هم خواننده نوآموزی اینجا هست که تازه شروع به خواندن تاریخ و نوشتجات چپ ایران کرده، می تواند به نشریات و جزوات همان زمان مراجعه کند.
۲- من هیچگاه ننوشتم که “القابی مثل فدایی، سوسیالیست، چپ و …” کلا رسوایی آور هستند (البته بجز “اکثریت” که همیشه رسوایی ببار آورده و می آورد). این القاب هنگامی رسوایی ببار می آورند که جریانی که در حقیقت راست گرا و مرتجع است می خواهد آنها را به خودش بچسباند. نگهدار سالها پیش فهمید که برای ایفای نقشش دیگر احتیاجی به آنها ندارد اما عده ای ساده لوح که فقط از نظر تکاملی عقب تر از نگهدار هستند هنوز اصرار بر استفاده از چنین القابی دارند که برایشان چیزی جز رسوایی به بار نمی آورد.
۳- برای تشخیص اینکه فردی ساده لوح و چپ نما است احتیاجی به دیدن او نیست بلکه باید مواضع سیاسی مطالعه شوند. اگر کسی هیچ شناختی از تاریخچه جریان “اکثریت” نداشته باشد، همین خودشیفتگی و خودبزرگ بینی موجود در جمله اول این بیانیه برای پی بردن به ساده لوحی و چپ نمایی نویسندگان و حامیان آن کفایت می کند.
۴- به راستی که غلط املایی معیاری عالی برای سنجش دانش و معلومات سیاسی و موضع طبقاتی افراد است! البته جای تأسف دارد که در نوشته شما نیز چنین غلط هایی هست!
۵- خواننده می تواند جمله اول بیانیه را یک بار بخواند و قضاوت کند که فرهنگ چه کسی دور منقلی است. تشکیل حزبی که در ایران به ندرت کسی اسمش را شنیده و پنج نفر کارگر را هم متشکل نساخته حقیقتاً “نقطه عطفی در تاریخ جنبش چپ ایران از یک سده پیش تا امروز به حساب می آید”!

سیاوش
3 سال قبل

چه دیدنی ؟!
بعد از سکوت چندین ساله تعدادی از هواداران حرب چپ ایران , که نه در کنگره وحدت و نه در کنگره اول , نشانی از آنها نبود به یک باره اطلاعیه ای صادر می کنند که انشای بهزاد و بهروز و مجید از رهبران سازمان اکثریت , نشسته بر روی دو صندلی , به مشام میرسد.
آنهایی که به انحلال سازمان فدائی می اندیشند , فقط به فکر تغییر نام هستند وگرنه پاشنه مبانی نظری و سیاسی , به روی همان در می چرخد.
پاسخی از دوستان ؛ نیروهای لیبرال بی بی سی , چگونه به حزب چپ دعوت شدند و در کنگره سند برنامه ای و سیاسی ارائه دادند ؟!

جواد
جواد
3 سال قبل

“پروسه تشکیل ” حزب چپ ایران (فدائیان خلق)” ، و مباحث مطروحه در این روند پر فراز و نشیب نقطه عطفی در تاریخ جنبش چپ ایران از یک سده پیش تا امروز به حساب می آید.”

این حرفهای دور منقلی چیست که می زنید؟ چنین حرفهایی نشان می دهد که یا آنقدر از زندگی واقعی دور و در دنیای ذهنی تان غرق شده اید که دیگر توان دیدن واقعیت را ندارید و یا دچار چنان نارسیسیسم (خودشیفتگی) شده اید که فراتر از نوک دماق تان را نمی بینید. در هر دو صورت با این حرفها فقط اعتبار و عقل خودتان را زیر سؤال می برید.

آرمان شیرازی
آرمان شیرازی
3 سال قبل

روشنیِ پگاهانه ی شما شوق سحرخیزی را, در ساکنان تاریکی, هزار چندان میکند…

برون دادن این اعلامیه نشانی از احساس مسئولیت و شکوفایی شهامت برای ایستادن در برابر دلالان و کارچاق کنان سیاسی یعنی همانانی ست که “هنوز… جوانه ها ونطفه های انقلابی و ضد امپریالیستی” در حکومتِ تبهکار اسلامی را چون تُفی چرکین به چهره ی خیزشهای مردم ایران در خرداد ماه ۸۸, دی ماه ۹۶, مرداد ماه ۹۷ و آبان ماه ۹۸ پرتآب میکنند! گرچه رسوایان و بدنامانی چون آقای فرخ نگهدار عَلَم و کُتَلِ این تعزیه “انقلابی و ضد امپریالیستی” را گاه, بهمراه دوستانی چون عطااله مهاجرانی و ملیحه محمدی, به بی بی سی می آرند, اما خود میدانند که با “انقلاب” بدرود گفته اند و ضدیتی نیز با امپریالیسم ندارند.

بگذار که این گرایش ۱) انقلاب را همسان و همسنگ “خشونت” بفهمد و بشناساند, ۲) همراهی و همکاری با واپسگرایان و جنایتکاران را در کالبد تغییرات میلیمتری تبلیغ کند, ۳) از کنار درد و رنج روزانه مردمان بی پروا و بی شرمانه بگذرد, ۴) جنبشهای مردمی ایران را, همصدا با جنایتکاران حکومتِ اسلامی, برآمدِ “اغتشاشگران” بخواند, و ۵) سوسیالیسم را, با فروپاشی دردناک شوروی, شکست خورده انگارد! گرچه اینان از هم اکنون با نقاب آنسوی نرده ها در کنار حکومت ویرانگرِ ایران ایستاده اند, توفانِ خیزشهای مردمی دیگر که بیگمان در راه ست, نقاب هاشان را بر خواهد کند و چهره های فنا شده شان را بر بیخبران نیز آشکار خواهد کرد. آری, گورکن, گور خود را نیز خواهد کند و خیاط را نیز از درونِ کوزه افتادن گریزی نیست!
از سوی دگر که بنگریم, پیدا نیست حکومتی که حتی سردارانِ خوش خدمتِ خود را سرِ دار می برد, با اینان که زمانی پرسه زنِ سوی دگر بودند چگونه رفتار خواهد کرد…

زندگی در آب و هم خشکی در سرشتِ دوزیستان است تا کاری در این زیستگاه و کاری در زیستگاه دگر کنند. دوزیستیِ سیاسی اما تمهید یا آماده سازیِ “هوشمندانه” راهیست بهرِ شبروان میانِ دو زیستگاه برای رُبایشِ هر دو (و اگر نشد, دست کم یک) زیستگاه در زمانی که چراغِ رَه-نِشان در ساحل آسودگی روشن شود…

دوستانِ ارجمند!
چبود و هستی شما کوشندگانِ بهروزی مردمانِ ایران, در شناساندن و ستیز همزمان با همین “گرایش لیبرال (به ظاهر) دموکراتیک” بلورین میشود. نیرو بخشی به حزب چپ, گستره ی کار شما, و پس زدن خیره سران و پیرانه سرانِ دگرسان ناپذیر از صفوف حزب چپ نیز بخشی از راه شماست.
اگر ما دستِ یاری را بسوی هم برافرازیم, گمانی نیست که “نومیدان”, “بریدگان”, “پراکندگان” و فراتر از همه, پرشماران جوانِ جوینده بهروزی چشم-در-راهند تا در خانه نو گرداگرد هم آیند!

یارانِ گرامی!
دشوارترین گام, در راه یگانگی با حقیقت, گام آغازین است, یعنی همین گام که شما برداشته اید. ستایشِ اکثریتِ عظیمِ مردمانِ زیر-خط-فقر-زی ایران بر شما!
آگاه باشید که روشنی پگاهانه ی شما شوق سحرخیزی را, در ساکنان تاریکی, هزار چندان میکند…

جواد
جواد
3 سال قبل

نبرد حماسی شما، با شمشیر چوبی به جنگ فرخ نگهدار رفتن، یک نمایش کمدی است. چیزهایی که گرایش او را بخاطر آن محکوم می کنید مواضعی است که سازمان “اکثریت” در زمانی که او رهبرش بود تبلیغ می کرد و سایر اعضا با شنیدنشان سر می جنباندند. حالا او فهمیده که القابی مثل فدایی، اکثریت، سوسیالیست، چپ و … فقط برایش دردسرساز هستند و دیگر احتیاجی به چسباندن آنها به خودش نمی بیند. اما شما ساده لوحانی اصرار دارید که هنوز هم این القاب را به خودتان بچسبانید که چیزی بجز رسوایی برایتان به بار نمی آورد. نه چپ ها شما را در صف شان می پذیرند و نه راست ها رغبتی به اتحاد با ساده لوحان چپ نما دارند.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x