با الهام از تابلوی «فریاد» اثر «ادوارد مونِک»
روی پل فریاد!
کر شده چشم
کور شده دهن
جنگ شده در آسمان
از اسب افتاده خورشید
زخمی شده ماه
پشت داده اند به کوه ستاره ها
از حرکت مانده اند رهگذران!
دشت ارغوانی،
آسمان آجری،
رود نیلی،
از آیینهگی افتاده آب
دست بر زانو گرفته سراب
راه خانه را گم کرده اند زخمی ها.
نردهیی میشکند.
پرهیبی محو می شود.
حلقهیی میافتد بر گردن رود.
زیر پل سکوت!
تاب بر داشته نگاه
خش افتاده بر صدا
درمانده اند رنگ ها
کلاه از سر بر داشته اند فریادها!
شب عاصی شده است !
۱۲ آپریل ۲۰۱۲
بازنوشت ۲۰ اکتبر ۲۰۲۰
چه خوش است شعر آقای کشفی را در اخبار روز خواندن، آنهم شعری به این زیبایی ودیوانگی (البته نوع شاعرانه اش یا به تعبیری از خود بیخود شدن)، شعرها برای نقاشی ها بسیار سروده اند، اما این شعر پیوندی عمیق و ارگانیک با نقاشی دارد، صفتها برای فعلها و قیدها برای نامها!؟ و باز شاعرِ چون نقاش، می شکند ومی شکند! و موصوف، صفتِ کلیشه ایش را از دست می دهد، چندان خیره درنقاشی شده ای که دهان باز ودو دست برگوشها می گریزی و می گریزی ونمی دانی به کجا و مهم نیست که کجا، تاب برداشته ای و از دشت و آسمان و رود و هر چیز و همه چیز می گریزی و می گریزی.
حکومتی که برنامه های متعددی برای جنگ و یا سرکوب سیستماتیک بر علیه مردم و معترضین تدارک دیده است.
ولی هیچ برنامه ای برای تامین دارو یا انسولین مردم کشور ندارد !!
ویدیویی پخش شده که در ان دختری از ابادان توسط نیروی انتظامی رڑیم ، شدیدا مورد ضرب و شتم قرار گرفته است .
۲۴ ساعت بعد «اقرار » تلویزیونی همان دختر جوان پخش میشود !!! مشخص است که نظام توتالیتر مذهبی دارای اطاق های فکر متعدد است .
برای هر واقعه و جنایت نیروهایش، برنامه های تکراری تبلیغاتی اخبار ، تظاهرات مزدورها تا شوهای تلویزیونی« اقرار » و حتما بسیار سناریو های دیگر ، از قبل اماده و برای اجرا تدارک دیده است !
شاید برای اولین بار باشد که یک نظام فاشیستی توتالیتر با چنین برنامه های اماده ای به جنگ مردمش میرود