تابستان هر سال، یادآور تابستان خونباری است که در سال ۱۳۶۷ بر میهن ما گذشته است: در آن زمان، و در پی جنایت و کشتارهای جمعی کردستان، خوزستان، ترکمن صحرا و اعدامهای پر شمار فردی یا گروهی از همان فردای انقلاب (یا قیام ۵۷ ) و دهه شصت ، رژیم اسلامی حاکم دست به جنایت هولناکی زد که به درستی فاجعهای ملی نام گرفته است. به فرمان شخص خمینی و با تشکیل و اعزام «هیأتهای مرگ»، هزاران تن از زندانیان سیاسی که دوران محکومیت حبس خود را سپری میکردند و یا حتی دوره محکومیت شان به پایان رسیده بود، به وسیله دژخیمان جمهوری اسلامی قتل عام شدند.
این کشتار دهشتناک، البته، نه اولین و نه آخرین جنایت رژیم حاکم نبوده و نیست. پس از آن و اکنون نیز، جنایتکاران حاکم برای حفظ بساط ننگین ستمگری و غارتگری شان، همچنان بر سر نیزه و سرکوب متکی بوده و هیچ ابایی از دستیازی به شکنجه، قتل و اعدام ندارند. بسیاری از کسانی که در تصمیمگیری و ارتکاب آن جنایت بزرگ دست داشتهاند، امروز هم در مناصب بالای حکومتی مصدرکارند. اگر چه برخی از اینان تحت لوای اصلاحطلبی اکنون در حاکمیت نیستند و یا از آن رانده شده اند، ولی اینان نیز به جای محکومیت صریح این فاجعه و پذیرش مسئولیت خود، همچنان دست به توجیه و یا تخفیف ابعاد آن زده و نشان می دهند که در مقابل عزم تودهها و عدالتخواهی جامعه، در چرخه حکومت اسلامی جای دارند. استبداد مذهبی حاکم، از همان اوان استقرار و طی چهل سال حاکمیت شوم خود، بر بنیان جور و ستم و اختناق، و سرکوب و قتل منتقدان، معارضان و مخالفانش، شکل گرفته و استمرار یافته است.
تلاشهای مادران، همسران، فرزندان و سایر بازماندگان قربانیان این کشتار، طی سی سال گذشته، هیچ گاه بیاثر یا بیثمر نبوده است: طنین فریادهای دادخواهی آنان و همچنین تکاپوهای نیروهای آزادیخواه و عدالتطلب در داخل و خارج کشور بوده است که با وجود همه تشبثات حکومت اسلامی، باعث شکستن سد سکوت و سانسور گشته است. همان تلاشها و پیگیریهای خانوادهها و بازماندگان، با وجود درد و رنج بسیار و تحمل فشارهای مستمر مزدوران حکومتی، بوده است که پرونده این جنایت بزرگ همچنان گشوده مانده است. هرچند که حرکت بازماندگان و یاران اعدام شدگان و همه کوشندگان دیگر برای دادخواهی و اجرای عدالت، در جهت رسیدن به مقصود خود هنوز راه درازی در پیش دارند، ولی بر اثر همین تلاشها و پیگیریها بوده است که این امر توجه برخی از مراجع و نهادهای بینالمللی مدافع حقوق بشر را به خود جلب کرده و موجب مطالبه آنها برای پاسخگوئی مسئولان جمهوری اسلامی در باره این کشتار زندنیان سیاسی، گردیده است.
۳۱ سال پس از آن تابستان جهنمی، حتی نام، محل دفن و وصیت نامه بسیاری از قربانیان هنوز ناشناخته است. در ۳۱ سال گذشته رهبران جمهوری اسلامی حاضر نشده اند که در باره این جنایت هولناک و نام و محل دفن قربانیان گزارشی بدهند. فراتر از آن، آن ها همچنان با بی شرمی تمام، از پرونده یکی از سیاهترین برگهای تاریخ شوم و نکبت بار خود دفاع می کنند. کسانی که اکنون در صدر دستگاه قضایی رژیم جا خوش کرده اند از عاملان و مجریان آن نسل کشی بودند. هم اینان اند که حالا با صدور احکام سنگین زندان، شکنجه، شلاق و قتل فعالان جنبش کارگری، دانشجویی، زنان، زیست محیطی، و اقلیتهای ملی و مذهبی، همچنان بر زیباترین گل های یاس کشورمان داس می کشند.
در سی و یکمین مین سالگرد آن تابستان خونین، باری دیگر، یاد و نام همه آن جانباختگان راه آزادی و عدالت را گرامی میداریم و همبستگی و همراهی خود را با خانوادهها و بازماندگان آنها ابراز میکنیم. ما نیز، به سهم خود، در جهت پیگیری کامل پرونده این فاجعه ملی در راستای اجرای عدالت میکوشیم و این کوشش را جزئی از مبارزه خویش علیه استبداد مذهبی حاکم و برای آزادی، دموکراسی و تأمین عدالت میدانیم. ما از هر گونه اقدامی که از جانب خانوادهها و بستگان اعدامشدگان و دیگر فعالان و نیروهای عدالتخواه در این زمینه انجام می گیرد، پشتیبانی میکنیم.
سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران
سرنگون
باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی، دمکراسی و زنده باد سوسیالیسم
پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۹۸ – ۲۶ سپتامبر ۲۰۱۹
از دیگر مطالب سایت
مطالب مرتبط با اين مقاله:
- اتحاد فدائیان: سرکوب وحشیانه و دستگیری کارگران شرکت هپکو را شدیدا محکوم می کنیم
- سازمان اتحاد فدائیان خلق: کشتار مردم در خیابانها را محکوم میکنیم!
- اتحاد فدائیان: ضرورت تشدید تلاشها به منظور حفظ صلح در منطقه و مقابله با سیاستهای ماجراجویانه جمهوری اسلامی
- سازمان اتحاد فدائیان خلق: یاد و خاطر رفیق ناصر خاکسار، یار و یاور دیرینه جنبش کارگری ایران، همواره زنده خواهد ماند!