در جهان دیروز ِ اشتفن تسوایک یادوارهای زنده وجود دارد از سقوط اروپای پیش از جنگ دوم جهانی. در جملهای زیبا از حذف به عنوان پیششرط نوشتن ِ کتابی خوب آمده است: ‘دور ریختن پرحرفی، روشن کردن مدام و تمرکز روی ساخت ِ درونی.’ کار ِ تسوایک شد کار ِ هنری که بسیاری نویسندهگان پرحرف باید بیاموزند.
جز نویسندگانی چون تسوایک که با کمترین واژهگان بیشترین حرف میزنند، به عکس نویسندگان پرحرف که با واژهگان بسیار اندک حرفی ندارند، نویسندهگانی نیز هستند که با واژهگان زیاد، حرف زیاد برای گفتن دارند. توماس برنارد یکی از نمونههای خوب است. نزدیکی او به تسوایک از این است که اتریشیست (زادهی شهر هیرلن هلند) و در یادوارههاش با ظرافت به شرح موجودات ِ خشن ِ نازی پرداخته است. تسوایک این کار را با راهپیمایی پیروزی نازیهای مشعل به دست کرده است. از خانهاش در سالزبورگ میبیند که چه شرّی برای جهان در راه است. شبها در آنسوی مرز با آلمان در برشتسگادن ایالت بایرن مشعل روشن میکنند و خود مینمایند. برنارد به نوبهی خود در یک کودک، نخستین بخش یادوارههاش، شرح میدهد که چهگونه در کودکی به روزهای یکشنبه در بایرن، جز جماعت سیاهپوش نمازگزار، یکباره سر و کلهی جماعت عربدهکش قهوهایپوش در میدان شهر پیدا شد. در نوشتهی تسوایک ِ اومانیست مهر ِ به انسان با همهی ضعفهاش در جایگاه ِ نخست اهمیت قرار دارد، اما در کار ِ برنارد ِ به تمامی سخرهگر نفرت از جهان و انسان میخوانیم.
توماس برنارد داستانی دارد با نام Die Billigesser (ارزان خوران) که داستانیست بیزمان. با خواندن ِ آن آدم آرزوی بودن ِ نویسندگانی چون برنارد میکند در اینجهان و جامعهی جهانی ِ کثرتباور. عصبانیتاش از همه کس و همه چیز را در صحنهای دیوانهوار از کنشگران بیهوده که خود در آن مییابیم، آورده است.
داستان ساده است، پر از شرحهای طولانی با جملههای طولانی و تکرارهایی که به هیچروی ملالآور نیست. کولر (Koller) کارمند دانشگاه، قصد دارد کتابی دربارهی چهرهخوانی (Physiognomy) بنویسد. شانزده سال است که دارد به آن فکر میکند اما هنوز سطری بر کاغذ ننوشته است. در بیمارستان که بود به فکر نوشتن آن افتاد. پایچپاش را به خاطر گازگرفتگی سگ قطع کردند. غرامت سنگینی از صاحب سگ دریافت کرد و از آن زمان دارد روی کتاب فکر میکند. روزهای هفته در غذاخوری ارزانی با چهار مشتری ثابت دیگر میگذراند.
روزی تصمیم میگیرد آن چهارنفر را موضوع کارش قرار دهد. در شیوهی شرح سخرهگر برنارد، پژواکی از جامعهی اکنون میبینیم: ‘آن آدم از آغاز همه کاری میکرد تا خود رها سازد از پدر و مادر و آموزگاران و جامعه و همه چیزی تا به تمامی رها شود از پدر و مادر و آموزگاران و جامعه تا که بعد با گذشت زمان بتواند بیرحمانه واقعیت را به روشنی ببیند و داوری کند…’
این انگار دستور کار هر نویسندهایست.
سپتامبر ۲۰۱۹
کوشیار پارسی