پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

همراه شو رفیق! – ف. تابان

روحانی انتخاب شده است، کابینه ی خود را هم تشکیل داده است، کابینه ای که در آن پر از جنایتکار و بازجو و شکنجه گر و سرکوب گر و دزد است. او این کابینه را به نام ۲۴ میلیون مردم اما با توافق و رضایت «رهبر» تشکیل داده است.

به این کابینه مجلس رای داده است، مجلسی که در تهران و بسیاری از جاهای دیگر، باز به نام مردم و با رای مردم رنگ اصلاح طلبی به خود گرفت. دست «فهرست امید»، در پشت جنایتکاران و بازجویان و شکنجه گرانی است که به کابینه ی اعتدال راه یافته اند. ائتلاف «امید» و «اعتدال» حاصلش شده است این کابینه.

بیرون از مجلس و دولت… رضا شهابی در زندان در اعتصاب غذاست، هیجده زندانی سیاسی که حتی هوا را از آن ها محروم کرده اند در خطر مرگ قرار دارند، کارگران و معلمان مستاصل از وضعیتی که بر آن ها تحمیل شده در برابر مجلس و ادارات کار و فرهنگ، به دنبال استیفای حقوق خود هستند و گوش شنوایی پیدا نمی کنند. از هر چهار گوشه ی ایران خبر اعدام و زندان می رسد…

آن ها که در انتخابات به «انفعال» و «بی عملی» و «خانه نشینی» متهم می شدند، در این روزها کوشیدند تا چهره ی واقعی کابینه ی ۲۴ میلیونی و وزرای جنایتکار و بازجو و شکنجه گر و سرکوب کننده آن را افشا کنند، شاهدان عینی شهادت دادند و فراکسیون امید چشم بر همه ی این شهادت ها و افشاگری ها بست و بر انتخاب این کابینه ی سیاه صحه گذاشت. در بیرون از مجلس از نمایش های زمان انتخابات خبری نبود، از «ستاره های بنفش»، زندانیانی که در زندان ها رای خود را به نام روحانی ریختند، هنرمندان و هنرپیشه هایی که به امید حضور زنان و اقلیت ها در استادیوم های ورزشی سخنرانی های آتشین کردند، چهره های محبوبی که انگشت های جوهری خود را به نمایش گذاشتند، مادران جانباختگانی که خون فرزندان خود را وثیقه پیروزی روحانی کردند، از هیجکدامشان موقع تشکیل کابینه و حضور افراد جنایتکار در آن، نشانی نبود. آیا وظیفه ی آن ها در فردای انتخابات تمام شده بود؟ پرسشی که همواره در مورد «انتخابات پارلمانی» وجود داشته است!

دلیل این همه محافظه کاری چیست؟
رای وابستگی می آورد، در همه جای دنیا گیرندگان رای خود را وابسته به رای دهندگان می دانند. در ایران اما برعکس است. رای دهنده ها به منتخب خود وابسته می شوند. رای در ایران، زبان انتقاد را کند می کند، به ویژه آن که این رای برای اثبات خود از میان کارزاری سخت با مخالفین بیرون آمده است و همواره باید ثابت کند که کارساز و موثر بوده است. سیستم انتخاباتی جمهوری اسلامی ایران رای دهندگان را به گروگان رای خود تبدیل کرده است. این سیستم دقیق طراحی شده. اصلاح طلبان و اخیرا معتدل ها نقش بسیار مهمی در آن برعهده گرفته اند. در برابر رای دهنده ها همواره یک شبح هولناک قرار دارد. این شبح یک زمان احمدی نژاد است، یک زمان جلیلی است و وقت دیگر، رئیسی است. حکومت با این اشباح رای مردم را به گروگان می گیرد. نقطه ی مرکزی این سیستم این استدلال است، «اگر روحانی نباشد، رئیسی می آید…» با این استدلال، اصلاح طلبان هر انتقادی را سست و بی اثر می کنند، نطفه ی هر فکر و عمل مستقلی را می کشند، به دست خود رای دهنده ها هم می کشند. این استدلال به آن ها اجازه می دهد بی مهابا وعده بدهند، بدون ترس به وعده های خود عمل نکنند و باز وعده های جدید بدهند (جالب است هنوز آقای جهانگیری دارد وعده می دهد سی درصد دولت دوازدهم زنان خواهند بود). آن ها می دانند با آن دو قطبی ترسناک خود، رای دهندگان را به گروگان گرفته اند و هر دو سال و چهار سال، حتی اگر بدترین عملکرد را داشته باشند، باز رای دهندگان را اسیر ترس خود می کنند. تا این دو قطبی ها در جامعه حاکم است، رای دهنده ها به آن ها نیاز خواهند داشت. آن ها با این سیستم دو قطبی و با شبح هایی که هر چند وقت یک بار در برابر چشمان مردم مضطرب قرار می گیرند، هر گونه اندیشه ی مستقل، و فکر کردن به چارچوبی فراتر از وضعیت موجود را از بین می برند.

این روزها ما یک بار دیگر شاهد همین واقعیت ناخوشایند هستیم. وعده دهندگان در همان گام نخست به وعده های خود خیانت کرده اند و رای دهندگان گویی آن وعده ها را نشنیده بوده اند. زبانشان اگر هم به حرکت در بیاید، هیچ برندگی دوران انتخابات را ندارد… حتی اگر رئیس جمهورشان سنت شکسته و برای همه ی وزرا با «رهبر» به توافق رسیده است، اگر کابینه از همه ی وعده ها تهی است، اما هنوز شبح رئیسی و رئیسی ها در برابر چشمانشان قرار دارد، و زبان اعتراض را کند و بی ثمر می کند.

برای این که به این گروگان گیری پایان داده شود، باید این دو قطبی کاذب در ذهن ها بشکند. چگونه؟ هر رای دهنده خود جزیی از روندی است که باید به قیام علیه این وضعیت منجر شود. در حال حاضر اعلام مخالفت با کابینه ی امنیتی برعهده ی کسانی افتاده است که در انتخاب آن هیچ نقشی نداشته اند. این وظیفه باید همگانی شود.



     از : ایران ایلخانی.

عنوان : آقای سیروس شفیعی،حال من خوب است،حال شما چطور است.
۱-تا آنجایی که من می دانم،در هر متن و نوشته ای،مهم اصل پیام است و لحن و گفتار متن، فرع ماجراست و نویسنده مجاز است که برای رساندن پیام خود هر لحن و بیانی را انتخاب کند؛پس آنچه را که شما تحت عنوان بحث ادیبانه و احمقانه،عمده کرده اید،بیانگر بی توجه ای شما به اصل پیام است،به عبارتی شما اصل مطلب را نادیده گرفته اید و چانه زنی بر سر فرعی میکنید که فاقد اهمیت است،بنابراین ناگزیرم که بگویم و بنویسم که چنین به نظر می رسد که شما سوال می کنید که فقط سوال کرده باشید،وگرنه روز ۲۷ مرداد ۱۳۹۶ به شما گفتم و نوشتم که حضرتعالی یا در جریان بحث نیستید،یا دارید خودزنی میکنید.
گفتم و نوشتم که تاریخ قلمرو احمق هاست و توضیح دادم که چرا.
گفتم و نوشتم که من نظر شخصی و تجربه اکتسابی خودم را بیان کردم.
گفتم و نوشتم که حال اگر شما آنرا به کل ذرات و پدیده های هستی تعمیم داده اید و نتیجه گرفته اید که همه احمقیم،گناه من نیست.
گفتم و نوشتم که نگاهی گذر به قلمرو تاریخ خودمان بکنید،به قلمرو دیکتاتوری ۷۰ سالهِ پرولتاریا،به تاریخ برده داری قدیم و جدید جهان نگاه بکنید تا دریابید که صفت احمق انسانی ترین گزینه ای بوده که من از آن استفاده کردم.
منتهی شما هیچ عنایتی به پاسخ من نکردید؛بنابراین تعجبی ندارد که چرا از تفاوت گفتاری در یک نوشته،به این نتیجه قطعی رسیده اید که بخش اول و دوم نوشته کپی رایت است!چرا؟ چون ادبیانه است! بخش سوم احمقانه است! چرا؟چون عالم نویسنده احمقانه است!واقعا که دستمریزاد به این منطق و استدال و تحلیل بی اساس شما.
۲-می دانم که پایه و اساس کلی فهم و درک هرکسی بر تجارب عینی و آموخته های اکتسابیش استوار است و سبک و سیاق گفتار و عملش گویای اندیشه و منش اوست،
پس ناگفته پیداست که هر رای و نظری می تواند درست باشد و قابل توجه،یا غلط باشد و بحث انگیز،،ولی رای و نظری که پایه و اساس منطقی نداشته باشد و استدالش بر فرض و گمان و تصور بنا شده باشد،پشیزی ارزش که ندارد هیچ،بلکه باید رعایت آموزه های دینی و انسانی را نیز فاکتور گرفت و آن را شدیدا به چالش کشید و جویا شد، برای شما که سالهای سال است دارید سوال می کنید و به دنبال پاسخ میگردید،چه فرقی می کند که جواب شما را آقای تابان بدهد،یا ایران ایلخانی،واقعا اگر اینچنین است که میگوئید،پس چرا توجه نمی کنید و ایراد بی اساس مبگیرید و استدال غیرمنطقی میکنید که من بی سوادم و از آنهمه صغرا کبرای بخش اول و دوم شما چیزی دستگیرم نشد،اگر کم سواد و بی سواد هستید و از کم و زیاد صغرا کبرای من چیزی دستگیرتان نشده است،پس چگونه و بر اساس کدام متر و معیار تشخیص داده اید که نوشته من کپی رایت است و آن از نظر علمی نادرست ارزیابی میکنید،مگر عضو هیئت علمی دانشگاه
هستید؛اصلا فرض بگیریم که شما عضو هیئت علمی دانشگاه هستید،بنابراین از شما انتظار میرود که دلایل نظر خود را اعلام کنید.
۳-من نمی دانم که چه عاملی باعث شده است که شما به این تصور غلط برسید که من نسبت به شما کینه و خصومت و پدر کشتگی دارم،مگر من درباره مذهب و اعتقاد شما حرفی زدم،یا در این رابطه از شما سوالی کردم که اعلام کرده اید:«خانم محترم من بهائی هستم در ضمن» مرد حسابی مگر من مفتش نظمیه هستم،بهایی هستی که باش،برای من فرقی نمی کند که شما بهایی و کلیمی،یهودی و مسیحی،مسلمان و بودئیسم باشی،یا بت پرست و گاو پرست و زرپرست،هرچه میخواهی باش،ولی یه رنگ و یک جور باش،مثل اعوان و انصار نظام مشرکین جور واجور و ناجور نباش.
۴-گفتم گذشته را با تفکر امروزمان به سیخ و نقد و نظر نکشیم،چرا که معمای گذشته،درست و غلط حل شده است و صحیح و منطقی نیست که بخواهیم با تفکر شصت سالگی، نقاط قوت و ضعف دوران بیست سالگی خودمان ارزیابی کنیم،گفتم که گذشته ژن وجود آدمی است،ژنیست که تغییرپذیرنیست،در این جمله «ژنیست» به معنیِ ژنیِ است‌،که من جهت خوانش بهتر،آن را بصورت سر هم نوشتم «ژنیست»پس انصاف بده که اگر جمله آغازین مطلب را بادقت خوانده بودی و کمی تعمق میکردی،مطمئنا سوال نمی کردی که منظور شما از ژنیست چیست،ژنیست دیگر چه معجونیست،ژنیست بی معنی است.
درآخر ناگفته نماند که انسانها در هر شرایطی همواره با تفکر خام و پخته خود طی طریق میکنند و با شناختی سطحی و عمیق،به ارزیابی و تحلیل مسائل می پردازند و انتخاب می کنند که رضا خان قلدر و مدرس شهید است و مصدق انگلیسی و کاشانی ملی است،که محمدرضا سگ زنجیری و خمینی امام و دین شمر و یزید و معاویه و ابن ملجم و ابوسفیان،همان دین علی و حسین و حسن است،که دوره انقلاب و انقلابی گری گذشته است و دوره دوره ماله و ماله کشی است،ولی تاریخ گذشته و قاضی زمان ثابت کرده است که تفکر و شناخت و انتخابشان همواره یا غلط بوده،یا درست بوده و غلط از آب درآمده است؛چرا که تفکر و شناخت آدمی،همواره تابع شرایط محیطی و مناسبات اجتماعی و منافع فردی بوده است.
باقی بقای شما.
سوال و ابهام دیگری اگر دارید،بفرمائید،بقدر توان در خدمتم.
٨۰٨۰۴ – تاریخ انتشار : ۶ شهریور ۱٣۹۶       

     از : سیروس شفیعی

عنوان : خانم ایلخانی
با سلام…..بنظر شما خانمی هستید،از گونه نوشتنتان پیداست.
سلام خانم ایلخانی..خانم من یه گهی خوردم ،بعدهم پشیمان شدم،ببخشید.همسر بنده وقتی فهمید که من دسته گلی به اب دادم واز دو سه روزقبل مشغول بحث و جدل با شما هستم،کلی دادو قال راه انداخت که : تو جواب منو زورت میاد از این اطاق به اون اطاق بدی پیر مرد،اونوقت میخوای تازه بشینی با مردم کلنجار بری؟ سر پیریو معرکه گیری..افتاب لگن هفت دس…شام نهار هیچی..خجالت بکش پیر مرد!!دیدم راست میگه…بعد هم تهدیدم کرد اگر به این ..نت بازی ها..نشستن پای این جعبه و با ملت دل دادن و قلوه ستادن..ادامه دهم..همان لحظه جعبه را راهی اطاق اشغالدونی خواهد کرد..نمیدانید خانم محترم هر چقدر من بی شهامتم..همسر بنده بالعکس !بعد هم من خانم هر چه نوشتم همه غلط و اشتباه بی پایه بوده..ندیدبگیرید..بی سوادی ست دیگرخانم من تا کلاس ۹ بیشتر نخوانده ام،سیکل میگفتند زمان استبداد شاهی.شما راست میگید،درست و منطقی میگید بنده نمیفهمم…غلط از من است .از ان سالها ۴۰ سال گذشت،سرنوشت ما (بنده خودم رو عرض میکنم سرور) سرنوشت ما،ارزوها و رویا ها ..همه بر باد رفت..تازه بعد از این سالها خواندیم و شنیدیم چه شد!
خوش و تندرست باشید با خانواده عزیزتان..
کوچیک شما .س.شفیعی راد
٨۰٨۰۲ – تاریخ انتشار : ۶ شهریور ۱٣۹۶       

     از : ایران ایلخانی.

عنوان : آقای سیروس شفیعی،لطفا مزاح نکنید قربان.
صبح زود،پاسخی در حد درک و توانم برای شما نوشتم،منتهی تا این لحظه در بخش نظرات به ثبت نرسیده است،بنابراین برای رفع هرگونه سوءتفاهمی،ناگزیرم که خدمت شما عرض کنم،اگر تمایل دارید که پاسخ سوالهایتان را بشنوید،به پیشنهاد خود عمل کنید و آدرس ای میل تان را مرقوم بفرمائید،تا پاسخم را برایتان بفرستم.
٨۰٨۰۰ – تاریخ انتشار : ۶ شهریور ۱٣۹۶       

     از : فرهاد عاصمی

عنوان : «قیام علیه وضعیت»
دوست گرامی ف. تابان
شما به درستی گروگان گیری رای دهندگان را در پایان نوشتار خود برجسته و قیام علیه آن را ضروری اعلام می کنید. با این موضع من موافقم. پرسشی که اما بلافاصله به ذهن راه می یابد، این پرسش است که «قیام» دارای کدام برنامه است؟ چه چیزی را به عنوان جایگزین برای وضع موجود که نمی خواهد، پیشنهاد می کند؟
از آنجا که پاسخ به این پرسش در حوصله ی این سطور کوتاه نیست، من به طور مجزا به آن خواهم پرداخت و امیدوارم امکان انتشار آن در اخبار روز، زمینه ادامه بحث مشخص را درباره ی «قیام» مورد نظر شما به طور مشخص ممکن سازد.

شما به درستی می نویسید:
«برای این که به این گروگان گیری پایان داده شود، باید این دو قطبی کاذب در ذهن ها بشکند. چگونه؟ هر رای دهنده خود جزیی از روندی است که باید به قیام علیه این وضعیت منجر شود. در حال حاضر اعلام مخالفت با کابینه ی امنیتی برعهده ی کسانی افتاده است که در انتخاب آن هیچ نقشی نداشته اند. این وظیفه باید همگانی شود.»
٨۰۷۷۵ – تاریخ انتشار : ۵ شهریور ۱٣۹۶       

     از : سیروس شفیعی

عنوان : جناب تابان
اقا سلام..بخدمت شما عرض شود که من مدت زمان زیادی نیست که با این جعبه کار میکنم و در خصوص سایت های فارسی زبان اشنا شده ام.تصور من این بود که مقاله هائی که به سایت شما ارائه داده میشود،معمولا برای بحث و گفتگو ست ،برای رسیدن به واقعیت ها و حقایق کشورمان و تجربیات گذشته و روشن شدن انبوه اشتباهات گذشته چه از جانب مردم و چه دولت ها.تحلیلی درست و منطقی از چرای روزگار امروز مملکتمان بدست اوریم ،بفهمیم که چرا چنین شد؟
گویا چنین نیست ،منقصود بحث و گفتگو نیست،مقاله هائی فرستاده میشوند برای سایت و اشخاصی هم نظرات خویش را مینویسند.پرسش و پاسخی در کار نیست بنا بر این.اگر من از شما پرسشی کردم تنها بدلیل اشتباه من بود بی اطلاعی از چگونگی سایت اخبار روز و شیوه کاریش. وقتی در بخش سیاسی مقاله ها بالا و پائین شد،وقتی شما پاسخی به بنده ندادیدو باز زمانی که مقاله شما به ارشیو فرستاده شد و از ردیف صفحه اصلی برداشته شد و بعد از چند روزی بجای شما “کامنت گذاری به نام ایران ایلخانی” پاسخ مرا داد،راستش گیج شدم..من اقای محترم تا کنون چنین مکاتبه هائی با سایتی نداشتم این اولین بار بود و اخرین بار..نمیدانستم و نمیدانم ..هیچ از سایتها نمیدانم!
هموطن گرامی،دوست ناشناخته عزیز و برادر محترم اقای تابان این دو روز را با سایت شما،مقاله ها و نظرات ارشیو،گذراندم و تمام وقت سعی کردم بفهمم هدف سایت شما چیست؟ کافی بود.کلاف سر در گم ما نداشتن تصویری ست درست و منطقی ،همگام با معادلات سیاسی/ اجتماعی و بخصوص اقتصادی جهان است ،نداریم همگی ما هنوز از وضعیت کشور و ملتمان گیجیم.شما و انسانهای شرافتمندی چون شما که با ساختن چنین سایتی در جهت بیداری ایرانیان کوشیده و میکوشید،دوست عزیز قابل ستایشید.لااقل بهتر از مائید که نشسته ایم و فقط ایراد میگیریم من خودم را میگویم اقای عزیز .چرا ا بدین روزگار مبتلا شده ایم؟ پرسشی ست که هر شخصی،گروهی و جمعیتی برای خود جوابی دارد.اما همانطوریکه شما هم میدانید ،میدانم که از من نیز ،بهتر میدانید که : ما ایرانیان نه توانسته ایم و نه میتوانیم با هم دست در دست حتی با تمام اختلاف نظر ها و سلیقه ها یمان ،با دوستی و احترام به بحث و گفتگو بنشینیم.شاید یکی و مهمترین اشفتگی امروزمان هم همین دوری از هم و به قول کسروی:پراکندگی ایرانیان است..به هر حال موفق و پیروز باشید دوست عزیز کار شما و تلاش شما هر چقدر هم که باشد ..از دیگران و بنده ئی که قدمی بر نمیداریم بسیار بسیار ارزشمند تر است…ایکاش کمی نزدیک تر و مهربان تر میبودیم با یکدیگر.
با تشکر.شفیعی راد
٨۰۷۶۶ – تاریخ انتشار : ۵ شهریور ۱٣۹۶       

     از : سیروس شفیعی

عنوان : خانم ایلخانی
خانم ایلخانی مکتب اسلام یا سوسیالیسم،کمونیسم،بودیسم..و غیره بعنوان یک مکتب و ایدئولوژی و طرفداران ان مکاتب را سوسیالیست،کمونیست و یا بودیست مینامند..ژن که ماده ،جوهر و ذات است را مگر میتوان ، ژنیست “نامگذاری کرد؟
ممکن است توضیحی بفرمائید در این باره که منظور شما از ژنیست چیست؟
چنین لغتی را بنده در هیچیک از کتب لغت نامه از طریق نت ،نیافتم..دهخدا را نیز نگاه کردم با دقت باز نبود.چنین لغتی ایا هست در لغت نامه ئی؟ در صورت بودن میتوانید ادرس کتاب و نام ان لغت نامه را برای این حقیر بفرستید.ممنونم از شما خانم
٨۰۷۵۹ – تاریخ انتشار : ۵ شهریور ۱٣۹۶       

     از : سیروس شفیعی

عنوان : بار دوم و اخرین بار خانم ایلخانی محترم
اخبار روز عزیز..در دو قسمت مینویسم که زیاد نباسد..ما دیگر مزاحم شما اقای تابان نخواهیم شد..قربان این اخرین نوشته بنده است.
خانم محترم نوشته شما ست :.
رژیم گذشته تداوم تاریخ است و نظام حاکم تداوم استبداد.
نظام ملایان و استبداد دینی تاریخ نیست ؟ عجب! رژیم های قبل از محمد رضا پس چیست و در چه چارچوبی از دید شما ،قرار میگیرند؟ دوران صفویه،قاجار،ساسانیان و غیره چه میشوند؟کجای پژوهش های علمی تاریخ دوران های حاکمان منطقه ئی را طبقه بندی کرده اند البته بدین صورتی که شما دسته بندی کردید؟؟تمام دورانهای سلسله ها و شاهان و دولت های در ایران و در تمام اقصی نقاط جهان همگی حکومت های استبداد و زور و اختناق بوده است…کما بیش/زیاد و کم..کدام برهه از تاریخ ما :تداوم استبداد :نداشته ایم؟ چه میگوئید بانوی گرامی؟
رژیم و نظام در واقع یک “سیستم اند” سیستمی که امور مردمان ان مملکت را اداره میکنند…این قطعه نوشته شماست:
گذشته را نباید با تفکر امروزمان به سیخ نقد و نظر بکشیم،گذشته ژن وجود آدمیست،
ژنیست که تغییرپذیر نیست،جسد محبوب و منفوریست که می توان به دفعات مختلف آن را کالبد شکافی کرد و هر بار به نتایج تازه ای دست یافت.
واژه “ژن” جوهر ادمی ست ،جوهر هستی ست..گفته میشود :ژن انسان فاسد گشته است چرا که تجاوز میکند،میکشد،اخلاق را زیر پا نهاده است و ارزش پول و تجملات و ثروت را منتقل نموده است به زیر اخلاق و کردار..بقول کنفسیوس فیلسوف چین باستان:وقتی اخلاق توسط تجملات و ثروت به زیر کشیده شود ..انگاه باید فاتحه انسان و مدنیت را..خواند…که امروز جهان است.چکیده این دو خط چیست خانم؟
به زبانی ساده: نحوه زندگی انسان ها و تاریخ گذشته های ما ،میتواند راهنمای انسانها باشد در انتخاب عمل درست تر و بهتر اینده..غیر از این است؟تجربه اندوختن و اموختن از گذشته .تفکر بعنوان ماده..متعلق به دیروز و امروز فردا نیست که ..هست؟
انسان همواره با تفکر زندگی میکند..ارزیابی میکند و انتخاب..با تفکر پیشرفته امروز است که گذشته های اشتباه خویش را باید نقد کرد و بهتر و درست تر انتخاب..اینطور نیست خانم؟؟ اما به اعتقاد شما با فکر پخته تر و پیشرفته امروزمان.. نباید نقد گذشته کرد و درست تر عمل..خانم چه نوشته اید؟؟حالتان خوب است ؟
اغاز نوشته شما اشتباه است خانم محترم.مگر رژیم گذشته استبدادی نبوده است؟
مگر نظام حاکم دینی تداوم و امتداد تاریخ”تاریخ روند هستی ..بودن..” نیست؟
من خانم سوادم کم است..ساده بنویسید..شما روند هستی و پدیده های هستی را به دو بخش تقسیم میکنید..در کل..تاریخ را به دو بخش کرده اید..سر در نمیاورم من خانم!
هموطن و خانم محترم و گرامی..سر به سر ما گذاشته اید ؟
این ادبیات شما..عجیب است و غریب..ژنیست دیگر چه معجونیست؟ ژن بله اما ژنیست..نشنیده بودیم .خانم محترم بخش های اول و دوم نوشته شما هیچگونه پایه علمی ندارد.نمیدانم از کدام منبعی گرفته اید ..اما از نظر علمی نوشته های شما نادرست ارزیابی میشود..میتوانید به استادی ،کسی ،کارشناسی که در همان فرنگتان است مراجعه کنید و بپرسید..بیراهه زده اید از هر منبعی که استفاده کرده باشید..ان کتاب یا رساله یا تحقیق هیچگونه پایه درست و علمی ندارد.اگر مایل بودید بنده ادرس ای میل خود را میفرستم برایتان تا بتوانیم ازاد تر و راحت تر بحث کنیم در این باره.

با تشکر از اخبار روز محترم
س.شفیعی راد
٨۰۷۵٨ – تاریخ انتشار : ۵ شهریور ۱٣۹۶       

     از : سیروس شفیعی

عنوان : خانم ایلخانی
با سلام به شما.
سالهای سال است که بدنبال این چرا هستم که : چرا ما ایرانیان اینهمه از هم دوریم و نشناخته و شناخته پر از کینه و بدبینی و احساس نفرت از هم ایم؟
نیافتم که نیافتم.باری هموطن ..شما همه ادمها را احمق خطاب کردید..ما نوشتیم چرا..چرا همه عالم و ادم را احمق میدانید خانم محترم ؟ نوشتید قصذ جسارت نداشتم!!
باری..ما از شخص دیگری پرسشی کردیم ..شما پاسخ دادید..امروز در این جعبه من میتوانم خانم ایلخانی باشم..اقای تابان باشم و اقای مشهدی عباس باشم..من شما و شما مرا نمیشناسید.بخش اول نوشته شما با بخش سوم دارای دو ادبیات مختلفی هستند.تا بخش ۳..ببخشید رک وراست مینویسم..

تا بخش سوم قطعاتی از نوشته های ،محمود نکوح روح و شفا و نویسنده ئی که خانمی ست از فعالان زنان که نامش را حظور ذهن ندارم..انتخاب کرده اید .
بخش سوم همان ادبیات “عالم احمقان خودتان است..باری..ادم میتواند از نوشته های خوب و با مفهوم دیگران استفاده کند ..ما ایرانیان قرنهاست که بی قانون زندگی کرده ایم..بیلمز بیلمزیم..ما قبیله ایرانی خانم از هموطنان دیگر نردبانی میسازیم برای پیشرفت خود،امروز پای فرهنگ ادعای تمدن ۳۰۰۰ ساله خود را میخوریم!!
خانم من سوادم تا سیکل سابق است .در امریکای جنوبی کارگری هستم ساده..گفتم شما را نمیشناسم شاید شما اقای تابان باشید..هیچ اعتمادی به هیچ چیزی نیست امروز!!ایشان پاسخ ندادند ..شما بجایش میدهید..کسی که با ان ادبیات ادم و عالم را احمق مینامد..قادر نیست چنین ادبیاتی را هم!!داشته باشد!!
ان ادبیات انسانی ست پر از کینه و درد..این یک اما ،اندیشمند یست ارام و صبور و انسانی عاشق انسان و انسانیت..و این دو صفت در یک جسم و تفکر ..عجیب است!
بچه که بودیم در این جور مواقع معلم میگفت:گفتم..فلانی..تو اسمت مجیده؟؟دو تا فحش خواهر و مادر هم میگفت..ما در ان کشور بزرگ شدیم..حالا ما بزبان فرنگی میگوئیم خانم عزیز اسم شما اقای تابان است؟
اینروزها بسیارند که از کتب جدید برمیدارند و قطعاتی را به جایش برای سایت ها میفرستند..امروز همه ما سقراط و ولتر و روسوی قرن هفدهم شده ایم..خبر نداریم..
خانم ما از انهمه صغرا کبرای بخش اول و دوم شما چیزی دستگیرمان نشد..چندین واژه فرنگی نیز بکار بردید..من انگلیسی نمیدانم خانم…و نمیدانم اینهمه کینه شما نسبت به بنده چیست و چرا؟اخوندای شما ۳۶ سال پیش ما را اش و لاش کردند و از خانه امان بیرون انداختند..تا جائیکه میدانم من هیچ سمنی با فرنگ نشینان ندارم..به کسی هم بدی نکرده ام..در این گوشه دنیا کشک خودم را میسابم و نان خودم را میخورم ..اینهمه حس کینه شما نسبت به بنده چیست؟؟میشناسید مرا؟من تا ۲۸ سالگی که از ایران بیرون امدم”سال ۶۲” در شهرداری منطقه ۲ میدان کلانتری”یوسف اباد” کارمیکردم..خانم سارمی ..از اقوام ارمنی رئیس بنده و بخش ما بود..همین اگر مرا میشناسید..بنویسید..حس میکنم مرا با کس دیگری اشتباه گرفته اید خانم محترم..این اولین باری ست که از طرف ناشناخته ئی اینهمه احساس تنفر و کینه ..در من حس میشود از طرف شما!
میخواهید ادم فضول کم باشد..چشم دیگر سوالی نمیکنم..ارزو کنیم نسل های اینده اگر دیوانه گان عالم با اتمی همه را نابود نکنند..نسل های اینده و ایران اینده سرافراز و ازاد باشد..بقول مشیری:بنده عشق چنان طرح محبت ریزد…
کز سر خواجگی کون و مکان بر خیزد..هموطن هر یک از ما نتیجه چگونگی کردار خود را در زندگی امروزش در میابد.تندرست خوش احوال باشید همگی.
مخلص شما..( خانم محترم من بهائی هستم در ضمن)
اخبار روز محترم ببخشید ما دیگر مزاحم شما نخواهیم شد دوستان عزیز..اخرین بار هم شلختگی مرا ببخشید و این یکی را منتشر کنید..اگر میل داشتید و صلاح دانستید.
٨۰۷۵۷ – تاریخ انتشار : ۵ شهریور ۱٣۹۶       

     از : ایران ایلخانی.

عنوان : آقای تابان، با سپاس از توجه شما.
درصورت امکان یه بیلانی از عملکرد این نهاد ارائه بفرمائید.
ممنون.
٨۰۷۴۵ – تاریخ انتشار : ۴ شهریور ۱٣۹۶       

     از : ایران ایلخانی.

عنوان : آقای شفیعی،گندم ندهد بار،چُو جوُ میکاریم.
۱-رژیم گذشته تداوم تاریخ است و نظام حاکم تداوم استبداد.
گذشته را نباید با تفکر امروزمان به سیخ نقد و نظر بکشیم،گذشته ژن وجود آدمیست،
ژنیست که تغییرپذیر نیست،جسد محبوب و منفوریست که می توان به دفعات مختلف آن را کالبد شکافی کرد و هر بار به نتایج تازه ای دست یافت.
سی و چند سال پیش ما جمع بودیم،دَس پس و پیشمان پیدا بود،خانه و خانواده و کوچه و محله و خیابان و در و همسایه و فامیل و دوست و آشنا برایمان کم و بیش معناداشت،
جماعتی بودیم اجاره نشین و خوش نشین،ساده و سرخوش؛فارغ از زشت و زیبا،
دستمان دست انداز و پایمان پاانداز نبود و خوب و بد زندگی مان در حال می گذشت و درست و غلط تصور روشنی از آینده نداشتیم و آینده مان شد امروزی که کران تا کران،از هر سمت و سو که بنگری دیگر نه از تاک نشانی مانده و نه از تاک نشان.
۲-خواستن، توانستن و یافتن،دریافتن نیست.
گذشته و حال،همزاد آینده اند و حالِ برآیند گذشته است و آینده فرآیند عینی و ذهنی گذشته و تاریخ بیانگر روندی ست که طی شده است،بنابراین استبدادی که امروز گریبانمان را گرفته،امر بدیع و تازه ای نیست که بخواهیم فرم و تیپ و کمیت و کیفیت آن را تحلیل و ارزیابی کنیم،مشکل ما،استبداد و نداشتن یک یا چند تحلیل جامع و منطقی از گذشته نیست،مشکل ما،عجوزه هزار دامادیست که تابع زمان است و در هر شرایطی بنا به ضرورت تغییر شکل و آهنگ می دهد؛مشکل ما، عینی کردن نظرات ذهنی است که گاو نر می خواهد و مرد عملی که یافت نمی شود،مشکل ما،شرایط آچمز سیاسی
و کیش فرهنگی و مات اجتماعیِ است که در آن بسر می بریم،مشکل ما،سونامی عدم درک مطلبیست که نرگس موسوی می گوید:مامی و دَدیِ به حسن رای میدهند و همه سایتهای مخالف و موافق هم این ناسزای درشت را بی هیچ پرسش و تعجبی باز نشر میکنند،بااینحال کاسه داغ تر از آشی خبر را دیسلایک می کند:که من تا عکس انگشت جوهری و نشان ویکتوری آنها را به چشم نبینم،باور نمی کنم.
۳-حال تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل.
مطلب آخر اینکه ما کم سواد و بی تجربه و نا اگاه،بودیم دُرست،ولی نداشتن دانش و تجربه و تحلیل جامع نظری و عقاید خاص و منحصر بفرد،دلیل مقعول و دادگاه پسندی برای عدم تشخیص سره از ناسره نیست،چراکه من و ما و شما هرچه نداشتیم،چشم و گوش و حس و عصب که داشتیم،پس چرا با اینکه همان روز اول به چشم دیدیم و بگوش شنیدیم که گفت هیچ و غیروذالک…رگ و عصبمان تحریک نشد و از توهم و خواب خمار بیدار نشدیم و خود را اسیر دَست و پا بستهِ دور باطل هیچ در هیچ رهبران مذهبی و سیاسی کردیم که با همه اسم و رسم و عقاید خاص و منحصر بفردی که داشتند، درهنگامه کارزار بهره ای از دانش عملی و تجربه نظری و اکتسابی پنجاه و هفت ساله خود نبرده اند و ما را سکه یه پول کردند و خود مضحکه و رسوای تاریخ شدند.
با سپاس.
٨۰۷۴۰ – تاریخ انتشار : ۴ شهریور ۱٣۹۶       

     از : کیا

عنوان : بجناب ف!
نکاتی را که جمعبندی کرده ای،جالب است ولی از طرف دیگران سخن گفتن شیوه ولائی مورد پسند نخواهد افتاد.
٨۰۷٣۲ – تاریخ انتشار : ۴ شهریور ۱٣۹۶       

     از : masoud memar

عنوان : حضور آقای تابان
آقای تابان اولأ با سپاس از پاسخگوئی شما یک نکته در مورد نوشته خود را ضروری میدانم ٫ وقتی میگویم دخالت آشکار و علنی رهبر تمامی مسئولیت را بدوش او می اندازد مسلمأ این توهم و انتظار را ندارم که رهبر مسئولیت را میپذیرد و پاسخگو میشود بلکه چه بخواهد چه نخواهد جامعه مسئولیت را روی دوشش میگذارد یعنی اگر جامعه در این ۴ سال اقناع نشد مستقیمأ در مقابل رهبر خواهد ایستاد و دو راه بیشتر نخواهد داشت یا عقب نشینی میکند یا عقب مینشانندش جنبش ۸۸ هنوز زنده است اگر آنزمان به نتایج آرا اعتراض کرد با روشن شدن جایگاهها و سنگرها قادر به عمل خواهد شد و چه رهبر بخواهد چه نخواهد به حقوق و مطالبات خود دست خواهد یافت .اولأ روحانی تنها نیست دومأ او میداند اگر بفرض نصف کابینه را چانه زنی میکرد و مثلأ وزرای خوشنام و مردمی را انتخاب میکرد آنگاه آزموده را دوباره می آزمود و خطا میکرد مثل دولت خاتمی با یک دولت موازی در سایه طرف بود و تریبون های نماز جمعه تمامی رایزنی های وزرا را مسکوت میکردند یک نمونه کوچک که وزارت ارشاد مجوز برای کنسرت در مشهد صادر کرد و علم الهدی امام جمعه مشهد گفت که آنقدر در مشهد عاشقان امام رضا هستند که اجازه عیاشی در مشهد را نخواهند گذاشت ٫ حمله به سفارتخانه ها و ترورها که جای خود دارد. مگر مجلس ششم یا دولت خاتمی توانست کار بجائی ببرد اگر روحانی و تیمش توانستند پرونده هسته ای را جمع و جور کنند با حمایت بی چون و چرای رهبری موفق شدند در غیر اینصورت امکانپذیر نبود.
٨۰۷۲۶ – تاریخ انتشار : ٣ شهریور ۱٣۹۶       

     از : علی رضا ف…

عنوان : تغیرات در سایت اخبار روز
رفیق تابان دیگر وقت اظهار نظر شخصی گذشته ,باید بسوی برنامه ریزی تاریخی پیش رویم و آن را بکار بندیم.و ابزار آن عبارتست از :۱–داشتن سازمان,حزب یانیروی پشروی چپ با افکار سوسیالیسم دمکراتیک رادیکال ۲–ارتباط با جامعه ایران جهت شناخت مردم با این نیروی چپ.۳–اطلاع رسانی فراگیر و گسترده توسط سایت اخبار روز به عنوان اصلی ترین منبع اطلاعات ,جهت رشد افکار عمومی, در جامعه ایران ….مبارزه اقتصادی بدون مبارزه سیاسی که در شرایط امروزی به یکدیگر گره خورده اند امکان پذیر نیست و از بستر آن باید بتدریج مبارزات طبقاتی شکل خود را بدست آورد….بنابر این۱–آمار نشان میدهد که ۳۵ در صد واجدین انتخابات بدون رای دادن و۵۰ درصد دارای رای خاکستری هستند پس یکی از روشهای مبارزه طبقاتی تحریم انتخابات است ۲–تشکیل دولت با ۲۰در صد آرای مردم در واقع سلب مشروعیت نظام است ۳–مرحله بعدی راهپیمایی های مردمی جهت کسب خواسته های قانونی است ۴–در صورت مقابله حکومت,مرحله بعدی اعتصابات عمومی است که شکل خود را عیان میکند ۵– در مرحله آخر مبارزات مدنی مردم برای کسب قدرت دمکراتیک خود با در صد اندکی قیام مسلحانه بدست می آیید.
٨۰۷۲۱ – تاریخ انتشار : ٣ شهریور ۱٣۹۶       

     از : عباس تهرانی

عنوان : اقای تابان گرامی
با سلام به همه.اقای تابان شما چه نظر و عقیده ئی دارید نسبت به وقایع سال ۱۳۵۷ ایران؟ ایا انقلابی خود جوش از مردم ایران بود که تحت شرائطی ناگزیر،به خیابانها امدند؟
ایا کشور ما ایران دارای ان شرائط جان به لب رسیده …بود که انقلاب شد یا که ..چه جور میبینید وقایع ان سال را ؟ چنانچه خواستید جواب بدهید لطفا ساده و واضح بنویسید .
قبلا از پاسخ شما متشکرم قربان.
عباس .
٨۰۷۲۰ – تاریخ انتشار : ٣ شهریور ۱٣۹۶       

     از : سیروس شفیعی

عنوان : اقای تابان
بحث در مورد گذشته بیشتر به یک بحث نوستالوژیک تبدیل شده است. حکومت که استبدادی باشد، جامعه را می تواند به هزار راه بکشد.

جناب تابان در این قطعه از نوشته شما دو مقوله جدا گانه است:
بحث در باره گذشته/ استبداد.”شما نیز میدانید که با یک تحلیل و ارزیابی جامع،منطقی و روشن از گذشته است که میتوان امروز و اینده ئی بهترو موفق تر ترسیم نمود بله؟
من هنوز به تحلیل و یا ارزیابی جامع و کارشناسانه در باره گذشته و ایران بر نخورده ام،شاید باشد اما من هنوز ندیده ام و نخوانده ام جائی ،اینکه بیستو چند ساله دوران محمد رضا چگونه و با چه معیاری ارزیابی شده؟ در یک دوران مشخص تاریخی ئی که در رابطه با سیاست های جهانی تحلیل شود و نه تنها در داخل مرزهای خود.ندیدم تا بحال.همیشه گفته شده است : استبداد شاهی..اگر شما بخواهید دو نظام گذشته و امروز ایران را در “میگوئیم خانه یک مربع” که استبداد نام گذاری شود..قرار دهیم ،رژیم گذشته کجا قرار میگیرد و نظام دینی امروز کجا؟
ایا واژه استبداد در هر دو باید به یک شکل و ارزش و فرم ،بکار گرفته شود؟اگر ان استبداد بود پس امروز چیست؟اینهم استبداد؟ ان هم ؟
بحث نوستالوژیک شده است ..گذشته ما!ایا فکر نمیکنید که هنوز بعد از نزدیک به ۴۰ سال ،ما یک نگاه روشن و واقع گرایانه ئی از رژیم قبل نداریم هنوز؟ تعصبات ما ایرانیان بعضا برایمان دردرسر ساز شده است.همه از دو پدر و پسر بد گوئی میکنند بدون یک ارزیابی علمی و واقعی..هم دوره او و پدرش و هم دوره ملایان را ،هر سه را “استبداد” نام گذاری کرده ایم ایا فکر میکنید تحلیل درستی ست؟
ما در ان زمان جوانانی بودیم بین سنین بیست تا سی،بی تجربه و نا اگاه،اغلب هجده ساله ،فکر نمیکنم ان زمان با ان شرائطی که ما داشتیم به لحاظ دانش و تجربه ،خوب را از بد و درست را از نادرست تشخیص میدادیم و بدنبال رهبران سیاسی احزاب ،راه نمیافتادیم .هیچکسی ان زمان از خود عقاید خاص و منحصر بفرد خود ،نداشت زیرا کم سواد بودیم از تاریخ کشورمان و گذشته ها.
اطاعت های کور کورانه ئی بیش نبودند.ایا این را ما و شما امروز قبول داریم ؟
قبول داریم که اشتباه کردیم که بدنبال عقاید و مقاصد و اهداف رهبران سیاسی ،کورکورانه براه افتادیم؟ اقای تابان؟
با تشکر.شفیعی راد
٨۰۷۱۶ – تاریخ انتشار : ٣ شهریور ۱٣۹۶       

     از : ف. تابان

عنوان : پاسخ به چند پرسش
ممنون از دوستانی که در مورد این مقاله نظر گذاشته اند. بیشتر نظرها، اظهارنظر هست که من لزوما برای همه ی آن ها جوابی ندارم.

پهلوان پرسیده است نقشه راه مشخص دارید و یا فقط مخالفت می کنید. بعضی وقت ها مخالفت کردن هم خودش یک ارزش است. اخبار روز فقط به اعتصاب غذای رضا شهابی نپرداخته است. احتمالا ایشان گذری سری به این سایت زده اند. ما همواره از همه ی زندانیان سیاسی تا جایی که دستمان رسیده است دفاع کرده ایم. از نقشه ی راه نمی دانم منظور چیست، اما آن چه به موضوع انتخابات مربوط می شود، بارها تاکید کرده ام باید سیاست ما پافشاری روی انتخابات آزاد باشد و هر بار به یک بهانه انتخابات غیرآزاد را تایید نکنیم.

در مورد اظهارنظر آقای علی خوی. من نمی گویم که «ملا روحانی» منتخب انگلیس و فرانسه است، اما این را می دانم که «رادیو سلطنتی» که «اتفاقا» به عنوان یک رسانه قابل اعتماد و پر طرفدار در میان ایرانیان عمل می کند برای انتخاب او سنگ تمام گذاشت.

جناب مسعود معمار، در متن خود به موضوع مسئولیت پذیری اشاره کرده اید. مسئولیت ناپذیری از جمله دردهای جامعه ی ایران است. مگر رای دهندگان در برابر رای خود که حاصلش تشکیل این کابینه است مسئولیت می پذیرند؟ مگر آقای روحانی نسبت به آن هم وعده هایی که داده مسئولیت می پذیرد، حداکثر یک کلمه می گوید «نشد»! به همین روال آقای رهبر هم کوچکترین مسئولیتی در مورد کارهایش نمی پذیرد. مسئولیت پذیر کردن جامعه و دولت و سیاسیون باید یکی از هدف های جنبش آگاهکرانه در ایران باشد.

آقای سیروس شفیعی. من هم در انقلاب شرکت کردم اما اصلا نمی خواستم امروزم این باشد که هست. بحث در مورد گذشته بیشتر به یک بحث نوستالوژیک تبدیل شده است. حکومت که استبدادی باشد، جامعه را می تواند به هزار راه بکشد. راه برای حرف زدن و اعتراض کردن باید به موقع باز شود و یا باز باشد تا مردم بتوانند آگاهی های ضرور را کسب کنند و تصمیات درست بگیرند.

آقای سیامک رهگذر، من از حکومت اسلامی انتظار بهبود کارها را ندارم. نوشتن در مورد این موضوعات و یادآوری آن چه که می گفتند و آن چه که شد، ربطی به توهم داشتن ندارد. نمی توان در خانه نشست و یک بار برای همیشه گفت: من از اول هم گفته بودم… مبارزه ی سیاسی یعنی همین ذره ذره افشا کردن و برای حقوق خود جنگیدن.

کیا گرامی نوشته است چرا تاکید را بر شرکت کردن و یا نکردن در انتخابات می گذاریم. اگر یادتان باشد تا پیش از دوران خاتمی، انتخابات می آمد و می رفت و حتی بعضی خبر نمی شدند. اما به تدریج خود حکومت مساله ی «شرکت یا عدم شرکت» در انتخابات را به موضع مرگ و زندگی تبدیل کرد. من فکر نمی کنم با شرکت نکردن در انتخابات حکومت رفتنی می شود، اما ما باید راهی برای برگزاری انتخابات آزاد در ایران پیدا کنیم. تا ابد که نمی توان بین روحانی و رئیسی معطل ماند. شرکت دائم مردم در چنین انتخاباتی موضوع انتخابات آزاد را تعویق به محال می کند.

جناب اردشیر زارعی قنواتی. من هم می دانم که مشکل بزرگ همین «اپوزیسیون اپورتونیست» است که جمهوری اسلامی را تا توی خانه های ما هم آورده است. منظور من البته رای دادن نیست، اما می دانم که از رای دادن شروع می شود. وقتی کسی به کسی و یا سیستمی رای می دهد به تدریج پروسه ی آشتی و «ما» شدن شروع می شود.

خانم ایران ایلخانی. چندین نهاد به این منظور و برای طرح این دادخواست های ملی شکل گرفته است، یکی اضافه شدن بر آن ها مشکلی را حل نمی کند. مساله ی مهم این است که این دادخواست ها مورد پشتیبانی جامعه و مردم قرار بگیرد و در این راه هر کس مسئولیت خود را ایفا کند.

اگر پاسخی را از قلم انداخته ام، پوزش می خواهم.
٨۰۷۱۰ – تاریخ انتشار : ٣ شهریور ۱٣۹۶       

     از : ایران ایلخانی.

عنوان : آقای فواد تابان.صلاح کار خویش،خسروان دانند.
اکنون برای اثبات دادخواهی،مدارک صوتی و تصویری فراوانی در اختیار داریم و قاتل و غارتگر و متجاوز حاضرند و سرزمین ویران ایران و برج بلند گلستان خاوران حاضر و هیچ راه گریز و کتمانی وجود ندارد و همه چیز برای درهم شکستن ستون دفاعی و خاکریز نظام مشرکین آماده است،بنابراین وظیفه ملی و میهنی همه شخصیت ها،سازمان ها و احزاب و گروهها و رسانه ها و افراد ایرانی اعم از فارس و کرد و ترک و عرب و بلوچ و سنی و بهایی و زردتشتی است که علیه کلیت نظام به مراجع ذیصلاح و مجامع حقوق بشری دادخواست دادخواهی بنویسند و نسبت به چهار دهه خلف وعده و قتل و غارت و تجاوز آشکار و سیستماتیک جاری اقامه دعوا نمایند.آقای تابان از شما انتظار می رود که به عنوان مسئول سایت اخبار روز،رشادت بخرج دهید و ندای حق طلبی و فراخوان همراه جنبش دادخواهی شو… را مکتوب کنید و از وکلای دادگستری و شخصیتهای سیاسی و فرهنگی و مذهبی ساکن داخل و خارج کشور،فعالین مدنی و کنشگران حقوق بشری…
بخواهید که قبول مسئولیت کنند و شما را در تحقق این داد خواست ملی یاری نمایند؛
باشد که ندای حق طلبی شما شنیده شود و فراخوان همراه جنبش دادخواهی شو…
پاسخی درخور بگیرد و قطره ها دوباره دریا شوند،در هرحال سنگ مفت است و گنجشگ مفت،قدر جایگاه و شخصیت و منزلت خود را بدانید و به اعتبار نامتان آن کنید که بایسته و شایسته است،باور بفرمائید که کار شما در حوضچه اکنون می تواند یادآور تیزبینی و
صراحت و شهامت بی نظیر مهشید امیر شاهی باشد و در آتیه دور و نزدیک زبان ملامتگر کسانی که توجیه کننده وضع موجود بودند و آشکار و پنهان بیان کردند که منسوخ شد حق و معدوم شد حق طلب؛را به تحسین و تمجید وادارد.
موفقیت و سرفرازی شما،سبب خرسندی من است.
٨۰۷۰۵ – تاریخ انتشار : ۲ شهریور ۱٣۹۶       

     از : قربان شفیقی

عنوان : جواب بده
ایکاش دوستان همیشه حاضر ،برای شرکت در انتخابات . نظراتشان را مبنوشتند.کسی که انگشت اش را رنگی میکند الان چی میگه؟ایا خودش را برای چهار سال دیگه در خارج از کشور اماده میکنه و یا ؟؟؟
٨۰۷۰۱ – تاریخ انتشار : ۲ شهریور ۱٣۹۶       

     از : masoud memar

عنوان : حضو آقای سیامک رهگذر
آقای سیامک رهگذر شما وقتی میگوئید : « اگر مردم ناراضی ایرانی برای نشان دادن اعتراض خود از اوضاع خودشان و کشور نمیتوانند به خیابانها بریزند حداقل نمی توانند با شرکت نکردن در انتخابات از این طریق نارضایتی خود را نشان بدهند؟ » نشانگر این است که مبارزات اجتماعی و چالشهای زمینی را نمی بینید ٫ شما به حرف خامنه ای که میگوید رأی مردم رأی به نظام است را ملاک قرار میدهید ٫ او برای پنهان کردن شکست خود به این مسئله تأکید میکند. هم بیت رهبری هم وزارت اطلاعات هم سیاستمداران هم مردم همگی به نارضایتی مردم از حکومت اشراف کامل دارند چه شرکت بکنند چه نکنند. کاملأ درست میگوئیذ که ساختار حقوقی در ایران بخصوص اصل ولایت فقیه ٫ دست بالا را به رهبری داده است اما ۴۰ سال قبل نیست که کسی بدون اجازه رهبر آب نخورد. اگر اینطور بود نه نیازی به تقلب گسترده و پرهزینه ۸۸ داشت نه حساسیت در مورد کابینه دولت. نارضایتی جامعه برای آنها کاملأ روشن و مسلم است اما مطلوب آنها یک جامعه منفعل و خانه نشین است بغیر از مواردی که در بن بست قرار میگیرد و مجبور به نرمش های قهرمانانه میشود . شما میگوئید : « یکبار امتحان کنید شاید سران فاسد این رژیم سر عقل آمدند؟ » شاید تحریم سراسری انتخابات ۹۰ را فراموش کرده اید که تک رأی خاتمی در حوزه دماوند به سرتیتر رسانه ها رفت و همین موجب نرمش قهرمانه شد . این چهار سال دولت روحانی تعیین کننده و به بیان دیگر آغاز و سرفصل تحولات سیاسی خواهد بود . تکلیف همه با هم مشخص خواهد شد و بازی موش و گربه قدرت در قدرت دولت در دولت و امید به تغییر در این چهارچوب حقوقی را یا ممکن یا ناممکن برملا خواهد کرد یا آغازی نوین یا آغاز فروپاشی
٨۰۶۹۹ – تاریخ انتشار : ۲ شهریور ۱٣۹۶       

     از : کیا

عنوان : ما همه یک هدف داریم.
دوستی از کامنت من این برداشت را کرد ه است ،که من در انتخابت شرکت میکنم!
من حدودا ۳۰ سال است در انتخابات جمهوری‌اسلامی شرکت نکرده ام حتی شناسنامه این
حکومت را ندارم.
لنین: وقتی پیشاهنگ جدا از توده است،میبایست در سطح تو ده خود را پایین بیاورد را فراموش نکنیم!
٨۰۶۹۲ – تاریخ انتشار : ۲ شهریور ۱٣۹۶       

     از : اردشیر زارعی قنواتی

عنوان : دوقطبی های مهندسی شده
جناب تابان عزیز:
این مطلب خوب و مبتنی بر واقعیت عینی است. در ایران انتخابات در همه ابعاد خود مهندسی می شود. در مرحله اول به صورت حذفی برای گزینش کاندیدای داوطلب رقابت توسط نهادهای قدرت از جمله شورای نگهبان و در مرحله دوم به صورت نرم و جذبی با همین دوقطبی های انتخاب بین “بد و بدتر” که متاسفانه در این مرحله احزاب حکومتی (اصولگرا – اصلاح طلب) و همچنین مخالفان اپورتونیست که می پندارند در قالب چنین رفرم هایی دمکراتیزاسیون اجتماعی در مسیر درست خود طی طریق می کند. مشکل بزرگ دقیقا همین اپوزیسیون رفرمیست می باشند که بعضا صادقانه و یا عامدانه بخش بزرگی از رای دهندگان خاکستری را در چارچوب رای “سلبی” پشت سر یک کاندیدای مشخص بسیج می کنند. این سناریو را سال ها و دوره هایی در مقاطع انتخاباتی توسط حاکمیت به درستی آزموده و مورد استفاده قرار گرفته و جواب هم داده است. روزی که جامعه و اکثریت مردم فارغ از این مهندسی ها و رای های سلبی با جنبش های مطالبه محور یا نافرمانی مدنی در زمین مطلوب خود دست به بازی سیاست بزنند، از یک طرف ساختار سیاسی حاکم مجبور به عقب نشینی می شود و از طرف دیگر با شفاف سازی حوزه سیاست در قاعده اجتماعی گروه ها و جریانات سیاسی چون باید پاسخگوی تصمیم و اقدامات خود باشند برای حفظ حایگاه و اعتبار خویش موظف به رعایت مطالبات مدنی می شوند. با احترام
٨۰۶۹۱ – تاریخ انتشار : ۲ شهریور ۱٣۹۶       

     از : masoud memar

عنوان : توضیحی چند به جنابان تهرانی و کیا
آقای تهرانی حق دارید هر گاه چیزی مینویسم و دوباره آنرا میخوانم متوجه میشوم چیزی را که میخواستم بگویم ادا نکرده ام. سعی میکنم کوتاه توضیح دهم : تمامی الیت های و جریان ها و سازمانهای سیاسی که در انقلاب حضور داشتند هر کدام اهداف و آرمانهائی داشتند که لزومأ یکسان نبود غیر از فروپاشی نظام پهلوی که نقطه اشتراک بود ٫ از جریانهای چپ و مارکسیست فاکتور میگیرم چون خود هیچوقت در ساختار قدرت قرار نگرفتند . جریانهای مذهبی چه در ساختار قدرت چه خارج از آن هر کدام آرمان و منش خود را داشتند دارند و خواهند داشت و در روند ۴ دهه نیز با تجربه و آزمون نیز طبیعأ آن فرد ۴۰ سال پیش نیستند. بنابه ساختار حقوقی ولایت فقیه ٫ نیروهائی که از بدو انقلاب تا به امروز در ساختار قدرت بوده اند یا هستند به ظاهر هم که شده این اصل را پذیرفته اند حتی نیروهائی که خارج از ساختار قدرت در ایران طبق قانون اساسی مبارزه سیاسی میکنند حداقل این اصل را آشکار رد نمیکنند بلکه آنرا باب میل خود تفسیر متفاوت میکنند. جامعه ایران در مجموع نسبت به ۴ دهه قبل بمراتب تغییرات بنیادین کرده است از مزه دهان و نوع زندگی بگیرید تا آگاهی به حقوق خویش و سهم خواهی در تعیین سرنوشت اما حکومت با سایز جامعه متناسب نیست و دیر یا زود حکومت باید با خواست اکثریت جامعه متناسب گردد در غیر اینصورت حکومت فرو خواهد پاشید. ایران مراحل تقلب انتخاباتی و دولت در دولت را پشت سر گذاشته است٫ زمانی که خاتمی در اروپا پروسه گفتگوی تمدن ها را پیش میبرد همزمان عوامل وزارت اطلاعات پروسه قتلهای زنجیره ای را سازمان میداد زمانی که ظریف سیاست تنشزدائی در منطقه را رایزنی میکرد انصار حزب الله از دیوار سفارت عربستان بالا میرفت زمانی که هیئت دیپلماسی در مذاکره سیاست برد برد را پیش میبرد کیهان شریعتمداری برجام را ذلیل تر از قرداد ترکمنچای قلمداد میکرد و تریبون های نماز جمعه گفتگو و سازش با شیطان بزرگ را فتنه جدید میخواند و …
جناب محترم کیا ٫ حق باشماست که خامنه ای هیچوقت پاسخگو نبوده است و به احتمال زیاد یعنی قطعأ نیز نخواهد شد اما آنزمان رل پشتیبانی از دولت احمدی نژاد را ایفا میکرد و گفت نظرم به نظرش نزدیکتر است اما در ظاهر مسئولیت خرج و دخل و اختلاس ها را به دولت حواله میکرد. این برای نخستین بار است که کابینه دولت بعنوان کابینه رهبر ثبت شد از تک تک وزرا تا معاونین. چه بخواهد چه نخواهد بار مسئولیت بدوش اوست دولت چه در جهت خواست عمومی قدم بردارد چه در مقابلش مقاومت کند. تکالیف روشنتر میشود هم برای سیاستمداران هم برای مردم ٫ با قانونمدار شدن و چینش مهره ها توسط شخص خامنه ای ٫ رل و ژست چهار سال بعدی اپوزسیونی در قبال دولت از خامنه ای خلع شد. اگر کارنامه دولت و شرایط اجتماعی نیز منفی و مغایر با خواست عمومی شد یقین دارم که هیچ کسی با هر ترفند و برنامه و امکان و وسیله ای قادر نخواهد شد تحریم عمومی انتخابات را بشکند. من بسته به نگرش خود احتمال میدهم که خامنه ای بدنبال خرید زمان بوده است و با اشراف به نبودش در چهار سال آینده خواسته است تا لحظه پایان عمر خود فعلأ همه کابینه را تحت کنترل خویش داشته باشد و برای بعد از خود چه محاسباتی کرده است را فعلأ از بیانش صرفنظر میکنم اما به یقین میگویم که طرحش عملی نخواهد شد برای همین گفتم که اگر به استخر نبرندش آنهائی که پشت خامنه ای به صف هستند و به اشتباهات محاسبه ای او باور دارند.
٨۰۶٨۷ – تاریخ انتشار : ۱ شهریور ۱٣۹۶       

     از : سیامک رهگذر

عنوان : در جواب به – کیا
هموطن گرامی میپرسی:” .چرا تکیه را به شرکت کردن یا شرکت نکردن مردم در انتخابات می‌گذاریم. فکر کرده اید، که اگر کسی در انتخابات شرکت نکند ر ژیم رفتنی است؟” با شرکت نکردن مردم در انتخابات غیر دمکراتیک رژیم رفتنی نیست ولی میفهمد که مردم بدینوسیله با شرکت نکردن خود اعتراض و نارضایتی خود را نسبت به حاکمیت نشان میدهند. پس میشود از تحریم یا بایکوت کردن انتخابات همیشه جعلی رژیم ملاها بعنوان “ابزار فشار” روی رژیم استفاده کرد و بدینوسیله از حاکمیت امتیاز به نفع مردم گرفت. ولی میبینیم که مردم نادان و ترسوی ایرانی بدون اینکه شرکت خود را مشروط به گرفتن یکسری امتیازات بکنند با کمال میل حتی نصف روز را در صف انتظار برای ریختن رای خود صرف میکنند بدون اینکه قبل از آن مغز خود را بکار بیاندازند و از خود بپرسند آیا با این انتخابشان چیزی به نفع مردم عوض میشود یا همان آش و همان کاسه باقی میماند؟ آیا این مردم قبل از انتخابات نمیدانند که در چارچوب ساختار سیاسی یا حکومتی این رژیم ننگ اسلامی رهبر دیکتاتور آن بالا نشسته و شخص رئیس جمهور قدرت آنچنانی ندارد و حتی بدون اجازه رهبری و سپاه آب هم نمیتواند بخورد؟ پس چرا باز هم در انتخابات شرکت میکنند و ارزش خود را پائین میآورند؟ در آن ایران خراب شده گویا همه چیز برعکس است بجای اینکه دولت و حاکمیت به ساز اکثریت مردم برقصد ولی اکثریت مردم به ساز یک ملای ابله و یک مشت سپاهی و بسیجی اطراف رهبری که سلاح هم در دستشان دارند میرقصند؟ خب اگر قرار است که تنها یک مغز بیمار رهبری برای هشتاد میلیون ایرانی تنها تصمیم گیرنده باشد دیگر مسخره بازی انتخابات برای چیست؟ آیا این زنان شرکت کننده در انتخابات نمیدانند تا زمانیکه حکومت و قانون اساسی کشور بر اساس فقه اسلام است زنان نمیتوانند از حقوق برابر با مردها برخوردار باشند چه برسد که مشکل حجاب اجباری شان برداشته شود؟ حالا شما بگو ببینم باز چرا چنین زنانی در انتخابات شرکت میکنند با اینکه میدانند وضعیت زنان در یک جامعه اسلامی حتی سر سوزنی بهتر نخواهد شد؟ یا امثال شما قبل از شرکت در انتخابات نمیدانید که این رژیم آخوندی نمیتواند به مردم آزادی بیان بدهد چونکه ریشه خودش و اسلام زده میشود. پس چرا باز فریب قول و وعده دادن فضای باز سیاسی آخوند روحانی را میخورید؟ در مورد حصر سران اپوزیسیون خودی هم همه حرفها زده شد و تنها رهبر تصمیم گیرنده است و ملا روحانی بدون قدرت! من برای شما لیستی میتوانم تهیه بکنم با اینکه این مردم شرکت کننده در انتخابات خیلی چیزها را از قبل میدانند که با رای خود نمیتوانند چیزی را بطور مثبت تغییر بدهند ولی باز سرشان را مثل کبک زیر برف کردند و میدوند پای صندوق رای تا دل رهبر دیکتاتور را شاد کنند. مردم ایران شبیه آن زنانی هستند که روز و شب از شوهرشان کتک میخورند و مورد بدآزاری قرار میگیرند ولی شهامت ندارند که از شوهر جدا شوند یا طلاق بگیرند و تن به هر خواری و ظلم و ستم میدهند ولی نه نمیگویند. خب شما با چنین مردمی با این سطح شعور پائین سیاسی به کجا میخواهید برسید؟ آینده سیاه و نکبت بار بدتری در انتظار شما مردم درون ایران است و شاید صدای جنگ و طبل حمله نظامی را نمی شنوید؟ مشکل بیماری ایران و مردمش فقط یک نسخه درمانی دارد و آن کوتاه شدن دست ملایان از حکومت است و در دراز مدت ریشه کن کردن اسلام در ایران که باعث هم بدبختی ها شده و هست! وگرنه با صد انتخابات دیگر فقط بازیچه دست یک مشت اسلامگرایان مرتجع شدید و میشوید! یاد بگیرید و به مردم بفهمانید که با شرکت نکردن در انتخابات فرمایشی میشود بعنوان ابزار فشار روی رژیم ضد مردمی شاید یکسری امتیازات به نفع مردم درمانده ایران گرفت! وقتیکه خامنه ای ملعون بعد از هر انتخابات میگوید که شرکت گسترده مردم در انتخابات نشانه اعتماد و اعتقاد مردم به نظام اسلامی است خب شما به او این مشروعیت را دادید یا میدهید که چیزی عوض نشود و همه چیز بر منوال سابق بماند و کار رژیم هم درست است و لابد مردم راضی اند که اینقدر استقبال کردند از انتخابات! اگر مردم ناراضی ایرانی برای نشان دادن اعتراض خود از اوضاع خودشان و کشور نمیتوانند به خیابانها بریزند حداقل نمی توانند با شرکت نکردن در انتخابات از این طریق نارضایتی خود را نشان بدهند؟ یکبار امتحان کنید شاید سران فاسد این رژیم سر عقل آمدند؟ راه حل دیگری برای نجات ایران و مردمش نیست بجز سرنگونی حکومت اسلامی در ایران!
٨۰۶٨۶ – تاریخ انتشار : ۱ شهریور ۱٣۹۶       

     از : کیا

عنوان : چند نکته!
۱.چرا تکیه را به شرکت کردن یا شرکت نکردن مردم در انتخابات می‌گذاریم.
فکر کرده اید، که اگر کسی در انتخابات شرکت نکند ر ژیم رفتنی است؟
۲.رفیق معمار سعی کرده است یکدستی حکومت را بمسئولیت پزیری خامنه ای بچسباند،و فراموش کرده که دولت احمدی نژاد هم دولت یکدست بود ولی خامنه ای مسئولیت ناپذیر است.
۳.حکومت کاملا نظامی و امنیتی است که متاسفانه اصلاح‌طلبان هم دل خوش کردهاند با دادگاهی حصریان به نتیجه آزادی آنها میرسند!
در نتیجه‌اش راه اصلی میماند:
همگرائی،اتحاد و سازماندهی مردم برای حفاظت خویش در مقابل این غارتگران!
٨۰۶۷۹ – تاریخ انتشار : ۱ شهریور ۱٣۹۶       

     از : سیامک رهگذر

عنوان : آیا جناب تابان انتظار بیشتر یا دیگری از انتخاب مجدد یک آخوند داشت؟
از شما بزرگوار دیگر باید بعید باشد که انتظار دیگری یا بهتری غیر از این داشتید یا نه شاید هنوز نسبت به این رژیم کمی توهم دارید؟ نوشتید:” روحانی انتخاب شده است، کابینه ی خود را هم تشکیل داده است، کابینه ای که در آن پر از جنایتکار و بازجو و شکنجه گر و سرکوب گر و دزد است.” این حکومت اولا با رعب و وحشت و اعدامها و بگیر و ببند و قتل و غارت توانست ملت درمانده ایرانی را به گروگان بگیرد و بعد از گروگان گیری هم دیگر هر بلائی دلشان میخواهد میتوانند بر سر این مردم زبان بسته بیاورند که البته خودشان هم بی تقصیر نیستد وقتیکه در انتخابات این رژیم ضد مردمی شرکت میکنند و بعد جلوی دوربین علامت ویکتوری یا پیروزی را هم نشان میدهند که باید واقعاً به حال چنین مردم ناآگاه و نادانی گریه کرد که برای یک آخوند ( ملا !!!) رای میدهند که نجاتگرشان شود؟
جنابعالی قبل از انتخابات به اتفاق من و دیگر رفقای مخالف رژیم بارها تذکر دادیم که شرکت در انتخابات یعنی مشروعیت بخشیدن به نظام دیکتاتوری اسلامی است و نشانه اعتماد و اعتقاد رای دهندگان به رژیمی که خودشان را به اسارت و ظلم میکشد و با انتخاب ملا روحانی کمتر چیزی عوض خواهد شد چونکه او فقط یک عروسک زشت خیمه شب بازی رهبر است و تمام قدرت سیاسی و اقتصادی و نظامی و غیره توسط سپاه پاسداران قبضه شده و بخاری از این آخوند برنخواهد آمد. از قدیم گفتند سالی که نکوست از بهارش پیداست. از اعضای کابینه اش معلومه چه گُلی بر سر ملت ایرانی ساده لوح خواهند زد. استاد تابان وقتیکه خود ملت این نظام اسلامی را بارها و بارها تایید میکنند و میخواهند پس لابد لیاقت همین رژیم و حکومت را هم دارند و از قدیم گفتند خلایق هرچه لایق! جمله برتراند راسل را که قبلاً بعد از انتخابات اخیر آوردم دیگر تکرار نمیکنم! سلامت باشید!
٨۰۶۷٨ – تاریخ انتشار : ۱ شهریور ۱٣۹۶       

     از : جمشید بهروزی

عنوان : آقای تابان، خسته نباشید.
زمانی که دوستان انقلابی شدند،دشمنان ضدانقلاب شدند.
دوستان به دولت موقت رای دادند.
دشمنان به جای رای،بفرما زدند!
زمانی که دوستان امت شدند،دشمنان ملت شدند
دوستان به دولت خدمتگذار رای دادند.
دشمنان به جای رای،بفرما زدند!
زمانی که دوستان لیبرال شدند،دشمنان مدنی شدند.
دوستان به دولت سازندگی رای دادند.
دشمنان به جای رای،بفرما زدند!
زمانی که دوستان مدنی شدند،دشمنان سبز شدند.
دوستان به دولت اصلاحات رای دادند.
دشمنان به جای رای،بفرما زدند!
زمانی که دوستان سبز شدند،دشمنان رادیکال شدند.
دوستان به دولت کودتا رای دادند.
دشمنان به جای رای،بفرما زدند!
زمانی که دوستان رادیکال شدند،دشمنان قهوه ای شدند.
دوستان به دولت تدبیر و امید رای دادند.
دشمنان به جای رای،بفرما زدند!
زمانی که دوستان قهوه ای شدند،دشمنان سیاه شدند.
دوستان به لیست امید رای دادی.
دشمنان به جای رای،بفرما زدند!
زمانی که دوستان سیاه شدند،دشمنان طوفان خنده شدند.
دوستان چهل سال رای دادند و دائما رنگ به رنگ شدند.
دشمنان چهل سال بفرما زدند و رنگ به رنگ نشدند.
دوستان در خوشبینانه ترین حالت،چون علی تنها مانده اند و حوض بی ماهی.
دشمنان در بدترین حالت،همان سنگ تیپاخورده ا ی هستند که میدانند تمیز دوست از دشمن.
٨۰۶۷۶ – تاریخ انتشار : ۱ شهریور ۱٣۹۶       

     از : عباس تهرانی

عنوان : اقای معمار گرامی
اقای معمار من چندین بار نوشته شما را خواندم،میخوانم اما لپ مطلب و چکیده نوشته شمار ا نمیفهمم..منظورتان چیست اقای معمار ؟ چه میخواهید بگوئید؟
با تشکر….راستی دوستان امروز در همین گویا تصاویری منتشر شده است از اردیبهشت ماه ۵۹ از سفارت ایران در لندن…ببینید چه جالب است .
عجیب است من هرگز ندیده بودم!
گروه الشهید که خود را طرفدار خود مختاری خوزستان!! معرفی کرده اند..!
ب نفت این ماده خانه خراب کن ،لعنت که چه روزگار ملت ها را تباه کرد.تمام تلاش های وحشیانه اینها کمپانی های نفتی غربی در این یک قرن اخیر این است که خوزستان را از ایران ببرند.البته نفت را و نه مردم را..فقط نفت را ببرند.مردم و خوزستان بماند…بخدا اگر چنین بشود ما ،ایرانیان به ارامش و سعادت ابدی خواهیم رسید..باور کنید دوستان این همه بدبختی ها و قربانی ها و گرفتاری های ما از همین نفت لعنتی ست…
خیلی تعجب کردم بعد از ۴۰ سال این خبر را من میشنوم.ادم بعد از مهاجرت به اخبارها و اینتر نت و این قبیل بیشتر توجه میکند و دنبال میکند..اولین بار است من شنیدم و دیدم..شما دوستان چطور ایا میدانستید؟
با تشکر
اخبار روز محترم و گرامی ببخشید این را منتشر بفرمائید بسیار سپازگذارم
٨۰۶۷٣ – تاریخ انتشار : ۱ شهریور ۱٣۹۶       

     از : سیروس شفیعی

عنوان : مردمانی که همراه بادها ..به هر طرفی پرتاب شدیم!
با سلام اقای تابان..بله همراه شو رفیق،اما همواره درست بر عکس این عمل کردیم.نمیدانم شما و یا دوستان چند سال دارید ،من در سال ۵۷ چهار سالی بود که بعد از دو سال دوره سربازی ،در یکی از اداره جات استخدام بودم.زندگی اغاز شه بود!بیاد دارم در خیابانهای مرکزو شمالی تهران تظاهرات مردم دقیقا مانند تظاهرات امروز اروپا،خانمها و اقایان متجدد،بالباس های مرتب مد روز،ایران تنها کشوری بود در خاور میانه که خیلی زود خود را با فرهنگ اروپائی تطبیق داده بود،انروز فکر میکنم اگر از ان انبوه تهرانی ها “در شهرستانها نیز همینطور بود” میپرسیدی مقصود چیست؟ نمیدانست برای چه امده است و چه میخواهدو ایا خمینی را میشناخت؟اطلاعاتی در مورد تاریخ وملی شدن نفت،مشروطه و ذات جماعتی بنام اخوند ،داشت؟ دوستان هر دو پدر بزرگاهای من اخوند بوده اند..یکی بر ضد رضا خان و دیگری با رضا خان و دستگاه او..هیچکس تابا این جماعت زندگی نکند..جوهر و ذات اینها را ..نمیشناسد!اگر دقت کرده باشید در اروپا وقتی از ایران خبری میدهند در اغاز خبر، همیشه..همیشه..دوربین بسمت یک دیوار بزرگ که تصویر خمینی و خامنه ایست و بین اینها کلماتی ست عربی،میرود و بعد دوربین میاید پائین بسمت مردم که همیشه هم در جنوب تهران است و چادر و خانمها همه با پوشش های تمام عیار! درنقطه نظرها دوستان از دولت های استعماری فرانسه و بریتانیا نام برده اند و بدرستی هم.اینها میخواستند ایران وطن ما را تا سطح کشورهای اسلامی عقب افتاده خاورمیانه ،پائین اورده هم سطح کنند که کردند..شما ببینید امروز بعد از ۴۰ سال و اینهمه تجربه از شگرد های ملایان در اروپا مردم در صف های طولانی به ملا حسن رای دادند.پرسیدم چرا ؟گفتند:روحانی از رئیسی بهتر است!!
گفتم: شما به نظام وقانون اساسی و جمهوری اسلامی رای میدهید،شما رای به صغیر بودن ما و نیاز به نماینده خدا یک رهبر..که همه اختیارات ما در دست او باشد رای میدهید…متوجه نیستید؟
این بازی ها سی سال است که اجرا میشود!مانند بز اخوش بمن خیره میشود!
هموطنان ما هرگز نفهمیدیم چه میخواهیم..بعد از مشروطه در دوره ملی شدن نفت و ۵۷.ما همیشه مانند باد در جهت های مختلف وزیدیم.تصاویر صفهای طولانی از پایتخت های اروپا و ایرانیانی که رای دادند..اخرین قطعه سناریوی غم انگیز روزگار ما بود!برای من.
شعریست که میگوید: بر خانه خود اتش زده ام از دیگری چه گلایه؟..چنین چیزی بخاطرم نیست.ما خود بدست خویش سرنوشت خویش را چنین رقم زده ایم.پدر من از قول چرچیل میگفت: عرب ها را سیر نگهدارید و ایرانیان را گرسنه!!
چیزی بود که پیرمردهای ان دوره میگفتند.از هیچ،چیزی تولید و بوجود نمیاید.تصاویر ان روز ایران و امروز ایران.سیاست های دولت های غربی و کمپانی های نفتی و دخالت های انان در امور ایران ،نتیجه اش امروز است.ما مردم هیچوقت درخود غور نکردیم و اشتباهات خود و نسل خود را معترف نشدیم.ما خودمان میخواستیم امروز مان این باشد!چرا؟
امروز هم بهای استقلال و ازادی و سعادت وطن ما و مردم ما..بیرون ریختن اشغالگران چپاولگر و دزد است که بنام اسلام بر کشور ما لنگر انداخته و غارتمان کرده اند..
مادر توست این وطن که در طلبش خصم….
نار تطاول به خاندان تو افکند..اتش و خون…ادیب فراهانی
اخبار روز محترم امیدوارم از اندازه بیشتر نشده باشد.سعی کردم
با تشکر از شما.س.شفیعی راد (ببخشید این درست است،چند غلط داشت)
٨۰۶۷۱ – تاریخ انتشار : ۱ شهریور ۱٣۹۶       

     از : masoud memar

عنوان : روند بسمت شفافیت اگر خامنه ای هوس استخر نکند !
آقای تابان ۴ دهه از انقلاب میگذرد ٫ از اولین دولت که با دولت موقت بازرگان نامیده میشود تا امروز ٫ قدرتهای پشت پرده از وزارت اطلاعات تا اطلاعات سپاه از مراجع تقلید تا ایثارگران از بیت رهبری تا دلواپسان از اتاق بازرگانی که سالها دست موتلفه بود تا مافیای چاقاق در سپاه از سپاه قدس تا انصار حزب الله و … بنوعی بعنوان دولت در سایه و بطور موازی برنامه های خود را عملی کرده اند و مسئولیت اعمالشان را چون در خفا بودند و هستند به حساب دولت روانه کردند که با تسخیر سفارت اولین رئیس دولت استعفا داد اولین رئیس جمهور عزل شد اولین نایب رهبری عزل و حصر شد با استعفای موسوی ادامه داشت تا برای اولین بار خاتمی نقش دولت در سایه یا موازی را آشکار کرد و گفت : « در این هشت سال دولت یک تدارکاتچی بیش نبود » معنی میدانی این اعتراف این است که دولت کاره ای نیست و نیروهائی کار خود را میکنند . این نیروها حی و حاضرند و با ۲۴ میلیون که سهل است با چهل میلیون هم بسته به میدان و توان خود ٫ بدنبال اهداف خود خواهد رفت. پراکندگی در صفوف اصولگرایان و اعلام جبهه پایداری بعنوان تشکیل دولت موازی از سوی جلیلی و طرد شدن باند مشائی-احمدی نژاد از قدرت و مخالفت با رهبری ٫ تشکیل یک کابینه به نام رهبری هم دست مافیاهای قدرت برای تشکیل دولت موازی را از بین میبرد هم بیت رهبری را از نقش اپوزسیون و منتقد دولت خارج کرده و در تمامی اعمال دولت رهبر را پاسخگو میکند و نقد از دولت بمثابه نقد از رهبر میشود ٫ هم در پروسه صفوف و تکالیف را شفاف تر میکند. چه در زمینه سیاسی چه اقتصادی چه روابط بین الملل چه تکلیف مردم با حکومت . این مهم را روحانی توانست انجام دهد . حال اگر سیاست ها و برنامه های کاملأ متضاد با اهداف اعتدالیون از سوی دولت اتخاذ شود آنوقت این جبهه باید تکلیفش را با مردم و صف خود را بیت رهبری مشخص و روشن کند . اگر هم کارشکنی و چوب لای چرخ دولت از جانب مافیاهای قدرت در خفا صورت بگیرد آنگاه بیت رهبری باید پاسخگو به دولتی باشد که نه تنها تک تک وزرا بلکه معاونینش را برگزیده است .
٨۰۶۶۶ – تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣۹۶       

     از : علی خوی

عنوان : اصلاح طلبها تایر زاپاس جمهوری اسلامی هستند
اقا : ملا روحانی قبل از اینکه منتخب بخشی از مردمان ایران باشد منتخب انگلیس و فرانسه است. اگر رئیسی رئس جمهور می شد انگلیس و فرانسه چطور بنام برجام از جنایتهای علنی رئیسی در مجامع بین المللی دفاع می کردند؟ و یا مگر خود جمهوری اسلامی می توانست در این شرایط جهان و جمهوری اسلامی حرفی برای گفتن داشته باشد؟
بلی رئیسی یک مهره سوخته برای فریب مردمان ایران بود.
فقط در این چند ماه اول سود رئیس جمهور بودن ملا روحانی را انگلیس و فرانسه برده یا رای دهنده گان به روحانی؟ ملیت روحانی سرخکی است یعنی نه فارس است نه ترک
و یا سایر ملیتهای ایران. و دقیقا اصل مسله اینجاست و بیشتر به این خاطر او را بالا اورده اند. یعنی احساسی برای مردمان ایران ندارد. و دست پرورده برادر انگلیس است .چنانکه شاهرودی عراقی را بالا می اورند. لاریجانیهای متولد عراق را بالا می اورند. ووووو و عده ای فکر می کنند با رای انها در ایران شاه می رود ملا می اید نخست وزریر می رود رئیس جمهور می اید احمدی نژاد می رود روحانی می اید نخیر اصلا چنین نیست. همان خمینی و خامنه ای هم با خواست و همایت انگلیس و فرانسه در تخت پاده شاهی نشسته اند
٨۰۶۶۵ – تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣۹۶       

     از : قربان شفیقی ترکمن

عنوان : در رای گیری همراه نشو
همانطور که پیش بینیش زیاد سخت نیود ،وزرا تحت نظر و تایید ولی فقیه،انتصاب و توسط اعتدالیون واصلاح طلبانو اصول گرایان در محلس با حداکثر رای تایید گردیدند.بعد از ۴ دهه بایستی تفهیم شده باشیم از راست اصولگرا یی چون اجمدی نژاد تا روحانی معتدل و خاتمی اصلاح طلب بک وظیفه مقدس دارند و ان حفظ این نظام ولایی با این قانون اساسی اش می باشد. انها تدارکچی بیش نیستند. حتا موسوی و کروبی هم از این چارچوب خارج نمیباشد.اخوند ها این دو را برای روز مبادا در اب نمک گذاشتند تا از ان استفاده کنند.
تا موقعی که ” اپوزیسیون” مبارزه خود را محدود کرده بر هر چهار سال با رنگ کردن انگشتش و دادن رای ،این نظام پا برجاست.اصلاحات در خدمت حفظ این سیستم است.
جناب لندن نشینی که در صف رای دهندگان ،در مقابل معترضین به ” انتخابات”با مشت های گره کرده ” زنده باد ایران ” را شعار میداد. اگر ریگی به پای کسی نباشه باید قبول بکند که منظور وی زنده باد جنایتکاران بوده است.زنده باد مجریان ریز ودرشت قتل عام زندانیان بوده است.حال ان دوستان قلم بدست بگیرند و از رای خود به روحانی دفاع کنند
٨۰۶۶٣ – تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣۹۶       

     از : پهلوان

عنوان : نقشه راه
یک نقشه راه مشخص دارید که بعد از مخالفت با کابینه چه اتفاقی می افتد مسائل را باید چطور پیش برد یا فقط به نفس مخالفت فکر میکنید؟
در ضمن دو قطبی هائی که باید بشکنند یکی نیستند متعدند .جامعه ایرانی خارج کشوری و داخل کشوریش در تفکر پر از این دو قطبی هاست. چطور این دو قطبی ها را حل کنیم؟
شما خودت غیر از رضا شهابی، زندانی و دربند تحت فشار دیگری یادت نمی امد که کمونیست نباشد؟ چرا همه تبعیض میخواهند و چشم بستن به قطبی که دوستش ندارند. از کرد و فارس و ترک و فارس بگیر برو، تموم شدنی هم نیست
٨۰۶۶۲ – تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣۹۶       

     از : کیا

عنوان : حاکمیت در خیال سرکوب ۶۷ به سر میبرد!
جنگ در خارج و سرکوب در داخل این بار نعمت نیست!
زندانیان سیاسی پیشتازان نبرد علیه دیکتاتوری حاکم را همین رهدهندگان ،سوء استفاده شده رها خواهند کرد.
حاکمیت با آمار سازی در انتخابات به پشتبانی مردم نمیتواند اعتماد. کند چون فریب خویش است
و این را شاهد خواهیم بود.
٨۰۶۶۱ – تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣۹۶       

 

https://akhbar-rooz.com/?p=8952 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x