گفتگو با سایت انتخابات ازاد
این گفتگو حدود دو هفته پیش با سایت انتخابات آزاد انجام شده و در این سایت درج شده است.
تعریف شما از انتخابات آزاد چیست؟ آن را به منزله استراتژی ارزیابی میکنید و یا تاکتیکی برای دوره گذار میبینید؟
انتخابات آزاد یعنی انتخاباتی که در آن بدون اعمال نظر و آزادانه مردم بتوانند نظر خود را اعمال کنند. پیش شرط های چنین نوعی از انتخابات همه شناخته شده و مورد پذیرش نیروهای دموکراتیک است. حق انتخاب شدن و انتخاب کردن فارع از گرایش های مذهبی، سیاسی، جنسیتی، طبقاتی، قومی و ملی، فراهم بودن شرایط برای انتخابات آگاهانه ی مردم از جمله فعالیت آزادانه ی احزاب و مطبوعات و سندیکاها و تشکل های صنفی و سیاسی که روند چنین انتخاباتی را تضمین می کنند.
در این جا بر روی این نکته تصریح می کنم که «انتخابات آزاد» برای چه؟ این سوال به ویژه با توجه به ساختار خود ویژه و بسیار تو در توی نظام فعلی اهمیت پیدا می کند. به طور مثال «انتخابات آزاد» برای ریاست جمهوری و یا مجلس شورای اسلامی در حالی که ولایت فقیه بالای این نظام نشسته است و قدرت بسیاری دارد، نمی تواند یک هدف استراتژیک برای استقرار دموکراسی در ایران باشد. من از انتخابات آزاد، انتقال کامل قدرت به مردم را می فهم. بنابر این اگر انتخابات آزادی قرار است برگزار شود که همه ی قدرت را به مردم بسپارد، نخستین شرط آن، انحلال و الغای نهادهای غیرانتخابی و در راس آن ها ولایت فقیه است. با این دید، می توان انتخابات آزاد را به عنوان یک هدف استراتژیک در نظر گرفت و آن را – مسامحتا – به معنای گذار به حکومت دموکراتیک دانست. مسامحتا را از این رو می گویم که برگزاری انتخابات آزاد در شرایط بحرانی که پارامترهای مختلفی در آن عمل می کند، الزاما به تاسیس یک حکومت دموکراتیک نخواهد انجامید. از همین رو به نظر من اگر صحبت از استراتژی و راه بردهای دراز مدت است بهتر است از تاسیس نظام دموکراتیک سخن گفت که قاعدتا باید با انتخابات آزاد محقق شود، اما ما شرایطی مثل عراق و افغانستان را در کنار خود تجربه کرده ایم. برگزاری انتخابات آزاد در چنین شرایطی الزاما نمی تواند به تاسیس یک حکومت دموکراتیک بیانجامد.
اما اگر منظور از انتخابات آزاد، برگزاری انتخابات های مرسوم در حکومت اسلامی با حفظ ساختار فعلی مثل انتخابات ریاست جمهوری و مجلس و شوراها است، این ها اصلا نمی توانند به معنای گذار به دموکراسی باشند و به عنوان تاکتیک های مبارزاتی که قدرت ولایت فقیه را می تواند مورد تهدید قرار دهد، البته قابل دفاع هستند.
آیا در سیستم فعلی و تعریفی که قانون اساسی جمهوری اسلامی از انتخابات آزاد دارد امکان برگزاری انتخابات آزاد موجود است؟
انتخابات آزاد را اگر واقع بینانه نگاه کنیم به هر حال یک مفهوم نسبی است. در چارچوبه ی نظام فعلی و تحت شرایطی ممکن است انتخاباتی نسبتا آزاد برگزار شود، مثل آن مدلی که اصلاح طلبان مدنظر دارند و یا داشته اند. مثلا با حذف نظارت استصوابی شورای نگهبان. اما چنین انتخاباتی تحت قوانین موجود و از جمله قانون اساسی جمهوری اسلامی نمی تواند انتخابات آزادی باشد که به استقرار حکومت دموکراسی در ایران منجر شود. شرط اصلی استقرار نظام دموکراتیک در کشور ما انحلال ولایت فقیه و قانون اساسی آن است. قانون اساسی جمهوری اسلامی اجازه ی چنین حرکتی را نمی دهد و از همین نظر انتخابات ازاد به معنی واقعی آن در چهارچوبه ی قوانین و نهادهای موجود ممکن نیست و همان طور که در سوال قبلی گفتم در دو حالت ممکن است قابل تحقق باشد. حالت اول انحلال نهادهای غیرانتخابی قانونی یعنی انحلال و سقوط حکومت اسلامی و حالت دوم در شرایطی که این نهادها و نظام اسلامی اتوریته و توانایی حکومت کردن خود را از دست داده باشد و عملا نوعی حکومت دو گانه شکل گرفته باشد.
آیا انتخابات آزاد را به عنوان استراتژی برای دوران گذار می دانید؟
«دوران گذار» مفهوم ناروشن و تعریف نشده ای است و آن را باید تعریف کرد تا بتوان پاسخ مشخص و حدالامکان دقیقی به پرسش داد.
درخواست انتخابات آزاد همواره به عنوان یکی از اساسی ترین درخواست های جنبش دموکراتیک در سطح جامعه باید مطرح باشد و مسلم است که برای استقرار جمهوری دموکراتیک جامعه ی ایران به یک انتخابات ازاد نیاز دارد. این انتخابات می تواند به عنوان موسس حکومت جدید در نظر گرفته شود که مردم با ابراز و اعمال نظر خود، ان را مشخص خواهند کرد. در این مورد فکر نمی کنم دست کم بین طیف بزرگی از نیروهایی که به حکومت دموکراسی با مشخصه های شناخته شده ی امروز معتقد هستند، اختلافی به وجود داشته باشد. یعنی این که استقرار هرگونه حکومت دموکراتیک در ایران باید از طریق انتخابات ازاد عملی شود.
بحث و گفتگو اما بیشتر در مورد چگونگی و شرایط و زمان انتخابات آزاد و هدف آن است. یا به طور ساده تر، انتخابات آزاد بر سر چه؟ و با یا بی جمهوری اسلامی؟ من با این پیش فرض به مساله نگاه می کنم که برگزاری انتخاباتی که بخواهد قدرت را به مردم تفویض کند، در حکومت جمهوری اسلامی غیرمحتمل و ناممکن است. در این نظر هم به تجربه و هم به قوانین و ساختارهای این حکومت و از جمله قانون اساسی اش استناد می کنم. برقراری دموکراسی بدون برکناری یا انحلال ساختارهای غیرانتخابی حکومت فعلی و قانون اساسی آن ممکن نیست. یعنی نگاه اصلاح گرانه به تحولات آینده جامعه ندارم. با این نگاه، «استراتژی» در نظر من انحلال حکومت اسلامی و سپس تشکیل حکومت دموکراتیک از طریق انتخابات ازاد است. اگر موضوع انحلال جمهوری اسلامی یک جنبه ی مهم از «دوران گذار» باشد ان وقت می توان گفت که این جنبه ی مهم الزاما از طریق انتخابات آزاد صورت نخواهد گرفت. یعنی تشکیل حکومت دموکراتیک از طریق انتخابات آزاد یک دید و نگاه استراتژیک است. اما انحلال جمهوری اسلامی از طریق انتخابات آزاد فقط یکی از احتمال هاست.
پایان دادن به این حکومت می تواند از راه های دیگری هم صورت بگیرد و به این دلیل در این جا نمی توان و نباید از انتخابات آزاد به عنوان یک استراتژی نام برد. این احتمال را نمی توان حتی به عنوان مطمئن ترین و ممکن ترین احتمال به حساب آورد. برای برگزاری انتخابات آزاد پیش شرطی هایی مهم است که دست یابی به آن پیش شرط ها در حکومت اسلامی و چارچوبه ی قانونی آن بسیار دشوار است. آزادی احزاب و اجتماعات و مطبوعات از این پیش شرط هاست که در حکومت ایران نه تنها تامین نمی شود بلکه ابزار قانونی سرکوب آن نیز در دست است. مهم تر از آن ها این است که حاکمان آمادگی پذیرایی برگزاری چنین انتخاباتی را داشته باشند. تجربه ی یک ساله ی جنبش سبز نشان داده است که حکومت در ایران آمادگی برای عقب نشینی و پذیرش خواسته های مردم را ندارد. با توجه به این داده ها فکر می کنم برگزاری انتخابات آزاد در ایران برای تاسیس یک جمهوری دموکراتیک یا بعد از انحلال حکومت فعلی و یا در شرایطی که بر اثر گسترش جنبش مردم این حکومت فلج شده و از کار افتاده باشد، عملی خواهد بود.
از چه روش ها و استراتژی هایی می توان استفاده کرد تا دولت کنونی و یا بهتر بگوییم جمهوری اسلامی را منحل کنیم تا به دموکراسی برسیم در حقیقت چه راه ها و روشی برای رسیدن به این هدف پیشنهاد دارید ؟باتوجه به این که داشتن انتخابات آزاد و دموکراسی لازم و ملزوم یک دیگرند و شما معتقدید که با جمهوری اسلامی نمی توان به این اهداف دستیابی داشت.
استراتژی در نگاه من، انحلال حکومت فعلی و همه ی نهادهای غیرانتخابی و قوانین ضددموکراتیک و ایجاد یک جمهوری دموکراتیک متکی بر انتخابات آزاد است. اما روش ها برای رسیدن به این نقطه، گوناگون و متغیر هستند. بسیاری از ان ها را ما در همین جبنش سبز در یک ساله ی اخیر تجربه کرده ایم. قبل از آن هم بوده است. اشکال اساسی مبارزه، شامل آگاهی بخشیدن به جامعه، افشاگری علیه حکومت دیکتاتوری، دامن زدن به مبارزه ی صنفی – مطالباتی و سیاسی مردم و سازمانگری این مبارزات، حرکت روی تضادها و اختلافات در درون حکومت، روش های معمول در هر مبارزه ی سیاسی هستند. اما مهم تر از این ها چشم اندازی است که مجموعه ی این اقدامات در خدمت آن قرار می گیرد یا باید قرار بگیرد. در این جا ما با یک چالش بزرگ مواجه هستیم. بخش مهمی از فعالان سیاسی و نیروهای موثر در جنبش، مجموعه ی این روش ها را به کار می گیرند تا حکومت اسلامی را اصلاح کنند. بارها از مسئولین درجه ی اول اصلاح طلب شنیده ایم که برای حفظ جمهوری اسلامی این اصلاحات ضروری است و آن ها می خواهند این اصلاحات را انجام دهند تا جمهوری اسلامی را از خطر سقوط نجات داده و به آن چهره ی «انسانی» ببخشند. من با چینن نوعی از اصلاحات موافق نیستم. تجربه یک ساله ی جنبش سبز نشان داد که چنان چه انرژی، خواست ها و مبارزات مردم در چنین چهارچوب هایی قرار بگیرد، تا حدود زیادی پتانسیل و تاثیرگذاری خود را از دست خواهد داد و دیر یا زود در مسیر شکست قرار خواهد گرفت. مجموعه ی اشکال مبارزه، را باید با توجه به چشم اندازهای استراتژیک و این که در راستای کدام اهداف به کار گرفته می شوند مورد ملاحظه قرار داد و ارزش گذاری کرد.
از این روست که تاکید دارم، وضعیت یک مرحله از گذار – یعنی مرحله ای که به انحلال حکومت فعلی می انجامد – را نمی توان الزاما با برگزاری انتخابات آزاد همطراز کرد و یکی دانست. شاید مردم ایران نتوانند جمهوری اسلامی را از طریق یک انتخابات تعویض کنند. زیرا برگزاری چنین انتخاباتی فقط به خواست مردم و نیروهای اپوزیسیون بستگی ندارد و سرنوشت آن در نظام کنونی به میزان بسیار بیشتری بسته به تصمیم حکومت است که متاسفانه هیچ چشم انداز امیدوارکننده ای نسبت به آن وجود ندارد. از همین رو فکر کنم خلاصه کردن مبارزه علیه جمهوری اسلامی در «انتخابات آزاد» اشتباه است و نمی تواند به هدف استقرار دموکراسی در ایران کمک کند.
رابطه انتخابات آزاد و دموکراسی سازی در ایران را چه می بینید؟
اگر منظور از «دموکراسی سازی» به معنای ساختن یک نظام دموکراتیک در ایران باشد، برگزاری انتخابات آزاد، آن هم نه برای یک بار، پیش شرط خدشه ناپذیر و بدون گفتگوی آن است. یعنی نمی توان از نظام دموکراتیک صحبت کرد اما در چنین نظامی انتخابات آزاد به معنای انتخابی بودن همه ی مسئولین آن که به صورت آزادانه صورت بگیرد، وجود نداشته باشد.
اما اگر منظور از «دموکراسی سازی» تقویت فرهنگ و رفتار دموکراتیک در کشور است، باید تصریح کرد انتخابات آزاد یکی از – و البته از جمله مهم ترین – پیش شرط های آن است. برای ایجاد فرهنگ دموکراتیک در کشور ما احتیاج به نهادهای مختلف دموکراتیک از جمله انجمن ها، سندیکاها و سازمان های مردم نهادی داریم که در مناطق جغرافیایی و محیط های کار و فعالیت تشکیل شوند و هم تمرین دموکراسی باشند و هم فرهنگ و عادات دموکراسی را که شاید بتوان در مهم ترین وجه آن پذیرش نظر اکثریت، احترام به حقوق اقلیت و انتخاب آزادانه ی همه مسئولیت ها دانست، در جامعه گسترش دهند و نهادینه کنند.
جایگاه انتخابات آزاد در مجموعه دوستان هم فکر شما چیست؟ و آیا سازمان شما به الزامات و نتایج انتخابات آزاد تن میدهد؟
من به این سوال نمی توانم جواب بدهم، فقط می توانم نظرات خود را مطرح و از آن دفاع کنم. این که «دوستان همفکر» اصلا چه کسانی هستند بر من معلوم نیست. در مورد سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) هم قاعدتا باید نمایندگان رسمی آن پاسخگوی چنین سوالی باشند. من فقط این را می دانم و تاکید می کنم که هر سازمان و حزبی اگر خود را یک مجموعه ی دموکرات می شناسد قاعدتا باید به الزامات و نتایج انتخابات آزاد وفادار باشد.
کمپین انتخابات آزاد چه تاثیری در جلب مشارکت همه گروههای سیاسی و مبارزه انتخاباتی بدون خشونت دارد؟ و اصولا آیا کمپین اتنخابات آزاد قدرت جمع کردن گروههای سیاسی داخل و خارج را دارد؟
در این مورد باید دیدی واقع بینانه داشت. رشد جنبش دموکراتیک در ایران به طور امیدوارکننده ای به تقویت این ایده (انتخابات آزاد) یاری رسانده است و ما امروز شاهدیم که گروه ها و افراد و شخصیت های بیشتری از برگزاری انتخابات آزاد دفاع می کنند. قطعا چنین کمپین هایی اگر از یکجانبه نگری و افراط گری پرهیز کنند در تقویت این روند نقش موثری ایفا می کنند.
از آن جا که انتخابات آزاد، بالاترین داور در هر جامعه ای است، باید امیدوار بود که گروه های سیاسی در داخل و خارج از کشور چنین داوری ی را بپذیرند. از این نظر انتخابات ازاد می تواند نقطه ی مشترک همه ی گروه های سیاسی با هر گرایشی که دارند باشد. در عین حال این نقطه ی مشترک شروع افتراق بین این گروه هاست. طبیعی است که هر گروه سیاسی با اهداف معین خود در انتخابات شرکت خواهد کرد و برنامه های خود را خواهد داشت. اما انتخابات آزاد این کارکرد مثبت را دارد که می تواند رقابت ها را در مسیری دموکراتیک و مسالمت آمیز هدایت کرده و در نهایت داوری را به رای دهندگان بسپارد.
از این نظر انتخابات آزاد می تواند نقطه ی اشتراک گروه ها و گرایش های مختلف سیاسی در کشور باشد. اما این «می تواند» هرگز به این معنی نیست که امروز قابل تحقق است. من فکر می کنم در این مسیر هنوز باید موانع زیادی از سر راه بر داشته شود.
بستر شکل گیری چنین کمپینی چیست و ما برای شکل گیری این کمپین نیاز به چه ابزارهایی داریم؟
بستر شکل گیری چنین کمپینی ضرورت هایی است که به خصوص بعد از شروع جنبش سبز در کشور ما کاملا حس می شود. در جامعه ی ما راه حل های مختلفی از سوی گرایشات مختلف سیاسی مطرح می شود که طبیعتا هر کدام از این گرایش ها نیز مایلند و می کوشند که برنامه های خود را پیش ببرند و عملی کنند. ما دو راه بیشتر در پیش نداریم. یا این گرایش ها در مسیری مسالمت آمیز با هم به رقابت بپردازند که این مسیر جز انتخابات نمی تواند باشد، یا در صدد حذف یکدیگر بر آیند. شیوه ای که تا به حال به طور عمده تنظیم کننده ی مناسبات بین گروه های سیاسی در جامعه ی ما بوده است. خوشبختانه گسترش فرهنگ دموکراتیک در جامعه ی ما روز به روز طرفداران راه اول را تقویت کرده است و این بستری است که طرفداران انتخابات آزاد می توانند با اتکا به آن امیدوارانه به حرکت خود ادامه بدهند.
ابزارهای ما برای پیش رفتن در این مسیر و به سوی این هدف، همان ابزارهایی است که هر گروه سیاسی در مبارزه ی خود در اختیار دارد. متاسفانه این ابزار به دلیل اختناق شدید حاکم در جامعه امروز خیلی زیاد نیستند. اما ما در این راه جز کار صبورانه، اطلاع رسانی و آگاه سازی سلاح دیگری در اختیار نداریم.
درونی شدن فرهنگ انتخابات آزاد چه تاثیری در شکل گیری جامعه مدنی و تقویت مبارزات مدنی در ایران دارد؟
باید به این نکته توجه داشت که این رابطه یک رابطه ی الزاما دو جانبه است. یعنی از یک سو گسترش مبارزه برای انتخابات آزاد به تقویت جامعه ی مدنی در ایران کمک می کند و از سوی دیگر شکل گیری جامعه ی مدنی که مسیری البته بسیار بسیار متنوع دارد خود به گسترش فرهنگ انتخابات کمک می رساند.
جنبش سبز با شعار رای من کجاست شکل گرفت شما چه شعار و تیتری را برای حفظ تکثر جنبش سبز پیشنهاد دارید.
من مایلم در اینجا به نکته ای توجه کنم که در جنبش سبز آن را شاید با تلخی تجربه کردیم. جامعه ی ما از اقشار مختلف با خواست ها و گرایشات بسیار متنوعی تشکیل شده است که این اقشار مختلف الزاما، در نخستین قدم های خود، آخرین هدف ها را در مقابل خود نمی گذارند. این به آن معناست که تاکید بر انتخابات آزاد به هیچ وجه نباید باعث غفلت و بی توجهی نسبت به این خواست های متنوع شود. فعالین سیاسی هرگز نمی توانند با تاکید صرف بر انتخابات آزاد این اقشار مختلف را به عرصه ی مبارزه و به دفاع از انتخابات آزاد بکشانند. مبارزه ی سیاسی در کشور ما باید مجموعه ای از شعارها از شعارهای اقتصادی تا فرهنگی و سیاسی و اجتماعی را مطرح کند و از طریق این مجموعه ی شعارها و مطالبات که هر کدام به خواست های فوری و فردای گروه های معینی از جامعه پاسخ می دهند مردم را برای یک مبارزه ی سراسری به منظور استقرار حکومت دموکراتیک در ایران آماده کنند. از این رو من به جای «شعار پیشنهادی» فکر می کنم ما باید مجموعه ای از مطالبات را مطرح کنیم که اقشار مختلف مردم شامل زنان، جوانان و دانشجویان، کارگران، اقلیت های ملی و قومی و دیگران، خواست ها و آرزوهای خود را در آن ها باز یابند و این شعارها و مطالبات را بتوانیم به مطالبه ی اصلی پیوند بدهیم.
از این نظر محدود کردن و یا خلاصه کردن همه ی مطالبات مردم در خواست «انتخابات آزاد» نه تنها نمی تواند به گسترش این مطالبه کمک کند، بلکه زمینه های تضعیف آن را هم فراهم خواهد آورد.
از : پ پیمان
عنوان : پاسخی کوتاه به آقا و یا خانم ” خسته از حرف های بی پایه” |
از : هومن دبیری
عنوان : پاسخ شما با «تیتر دوم » این پست همخوانی ندارد |
از : خسته از حرفهای بی پایه
عنوان : آقای تابان شما تشریف ببرید ایران لنگش کنید |