گفتگو با رادیو رسانه به مناسبت سالگرد انقلاب اکتبر
کار آنلاین: نود و یک سال از پیروزی انقلاب سوسیالیستی اکتبر در روسیه و استقرار کشور شوراها و اتحاد جماهیر شوروی می گذرد. انقلابی که بدون شک تاثیرات انکارناپذیری در تحولات جهانی از خود به جای گذاشت. انقلاب اکتبر اگرچه به عنوان نخستین تجربه جامعه بشری در امر استقرار سوسیالیسم نتوانست موفق شود، اما نشان اشتیاقی ژرف از میل انسان به استقرار جامعه ای عاری از استثمار داشت.
در زیر مصاحبه خلیل مومنی از رادیو رسانه با رفیق ف. تابان، که به این مناسبت انجام شده است، از نظرتان می گذرد:
با درود رفیق تابان و با سپاس از این که دعوت ما را برای این مصاحبه پذیرفتید. می دانید که نود و یک سال پیش در چنین روزهائی در بخشی از جهان انقلابی به وقوع پیوست که همان طور که ضرب المثل قدیمی می گوید: “بچه دوست داشتنی نامهای بسیاری را صاحب است” این انقلاب نیز با نامهای انقلاب اکتبر، انقلاب سوسیالیستی، انقلاب بلشویکی و غیره نامگذاری شد. ابتدا می خواهم بپرسم با نگاه امروزین، انقلاب اکتبر را چگونه ارزیابی می کنید؟
علیرغم این که نود و یک سال از این انقلاب گذشته ولی هنوز برای یک ارزیابی تاریخی از این انقلاب شرایط مناسبی فراهم نشده است. نیروهائی که با افکار سوسیالیستی این انقلاب را ساختند و نیروهائی که مخالف این انقلاب بودند، هر دو طرف این قضیه، کماکان در عرصه جهان و بین المللی فعال هستند. از این نظر زمان برای ارزیابی تاریخی و بیطرفانه از این انقلاب هنوز فرا نرسیده است.
این انقلاب را مقایسه بکنیم با انقلابی مثل انقلاب فرانسه، که به هر حال یک طرف این انقلاب، یعنی ضدانقلاب آن، از گردونه تاریخ خارج شده است و امروز می شود ارزیابی بیطرفانه ای از آن کرد. ولی در مورد انقلاب اکتبر این وضعیت نیست. یعنی هم نیروهائی که انقلاب علیه آنان صورت گرفت و هم نیروهائی که انقلاب را صورت دادند، امروز کماکان در عرصه بین المللی رودرروی هم ایستاده اند و به این اعتبار نمی شود یک ارزیابی بیطرفانه از این انقلاب ارائه داد.
اما در مورد این انقلاب هم از زوایای مختلفی بهرحال ارزیابی صورت می گیرد. ما از زاویه نگاه خوداین انقلاب را ارزیابی می کنیم و من فکر می کنم علیرغم این که این انقلاب شکست خورد و نتوانست به اهداف خود برسد ولی چهره جهان را دگرگون کرد و تاثیرات بسیار زیادی را در عرصه جهانی و مناسبات بین المللی باقی گذاشت که برخی از این تاثیرات تا همین امروز هم باقی است و بدون تردید می شود به عنوان یکی از بزرگترین رویدادهای قرن بیستم از این انقلاب نام برد.
بله، انقلاب اکتبر در اصل با دورنمائی که کارگر و طبقه زحمتکش را از یوغ استبداد و غل و زنجیرهای سرمایه رها سازد آغاز و سپس تدارک سوسیالیزم و فراروئی به کمونیزم را در افق آینده ترسیم می کرد. آیا می توان با توجه به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی پایان این افق را مطلق دانست؟ یا آن را صرفاً وقفه ای در رسیدن به آن باید تلقی کرد؟
به هیچ وجه نمی توان پایان این افق را اعلام کرد. خیلی ها آمدند و با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی این پایان را اعلام کردند. ولی واقعیتی که امروز در جهان در پیش روی ما هست نشان می دهد مبارزه برای آن اهدافی که انقلاب اکتبر بخاطر آن متحقق شد کماکان در سطح جهان ادامه دارد و این انقلاب جزئی از تلاش بشریت برای دست یابی به این آرمانها و ایده آل ها بود.
من چندین بار دیگر هم این موضوع را تاکید کرده ام، که شاید در زمان گذشته درک ساده انگارانه ای از سوسیالیسم و بویژه از پیروزی سوسیالیسم و کمونیسم در جهان وجود داشته است و انقلابیون اکتبر مثل امروز با پیچیدگی هائی که در دنیا با آن مواجه شدیم به این موضوع نگاه نمی کردند. ساختن سوسیالیزم به عنوان یک نظام اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کار بسیار سترگ و بزرگی است. ما از این تجربه نود سال و حتی قبل از آن می توانیم این درس را بگیریم. این تصور که با اولین تلاش می بایست این حرکت به یک نتیجه ای برسد و سوسیالیسم حداقل در بخشی از جهان مستقر بشود، از یک طرف به نظر من درک ساده انگارانه از مسئله سوسیالیزم بود و از طرفی دیگر و بویژه می خواهم روی این تاکید کنم که یک درک انحرافی، یک درک ضدسوسیالیستی، که از طرف جبهه سرمایه داری تبلیغ می شود که چنین انتظاری تولید بشود که با یک حرکت و با یک انقلاب می بایست سوسیالیسم در جهان متحقق می شد، و چون نشد، پس اصلا عملی نیست این کار.
صحیح این است که ما انقلاب اکتبر را تلاشی در جهت این آرمان بزرگ بدانیم که ناموفق ماند، از این زاویه که نتوانست به آنچه که می خواست دست پیدا بکند. ولی برای ما تجارب زیادی باقی گذاشته که هر حرکتی به طرف سوسیالیزم بدون توجه به این تجارب ناممکن و ناموفق خواهد بود.
امروز آن نقطه از جهان یعنی مهد سوسیالیزم از نظر اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی با کشمکشهای جهانی روبرو است. از طرفی دیگر آنها امروز در تلاشند که جهان را از حالتی یک قطبی که بعد از فروپاشی از آن نام برده می شود به مصاف بکشند و نهایتاً در تلاش اند برای بازیابی جایگاه قبلی خویش. این امکان را از لحاظ سیاسی ونیز نظامی چگونه می توان ارزیابی کرد؟
هر تلاشی که امروز برای پایان دادن به نظام تک قطبی در جهان که زیر سیطره مطلق آمریکا باشد و صورت می گیرد تلاشی است که باید از آن استفاده کرد. از این زاویه شاید بشود گفت که حرکت مثبتی است که به این وضعیت تک قطبی در جهان پایان بدهد و قدرت در عرصه بین المللی را تقسیم بکند.
ولی تلاشهائی که امروز از طرف دولت روسیه صورت می گیرد ربطی به پیشینیان آنها ندارد و این را نمی شود ادامه آن تلاشهائی که با انقلاب اکتبر شروع شد، در نظر گرفت. روسیه امروز بعد از فروپاشی اتحاد شوروی به جزیی از نظام سرمایه داری جهانی تبدیل شده است که البته به دلیل حاکمیت هفتاد ساله آن چیزی که با انقلاب اکتبر بوجود آمده بود، با پیچیدگیهای خاص خود و همان طور که خودتان اشاره کردید در آن جا کشمکشهای زیادی وجود دارد. ولی این اشتباه است که ما سیاستها و تلاشهای امروز دولت روسیه را ادامه آنچه که پیشینیان شروع کردند و می خواستند، بدانیم.
با توجه به بحران سرمایه و جهان سرمایه داری امروز، هم نگاه و هم بازبینی و باز خوانی کتاب “کاپیتـــــال” مارکس که در یک ماه و نیم گذشته فروشی به اندازه کل سال ۲۰۰۷ را داشته، آیا می توان بر این باور بود که جهان و مردم کشورهای مختلف که دیگر تنها کشورهای در حال رشد و صنعتی را در بر نمی گیرد ایدئولوژی سوسیالیستی و نیز سوسیالیزم را نه تنها پایان یافته و متعلق به گذشته نداند، بلکه برای استفاده و بهره گیری از این اندیشه و شیوه های پیشنهادی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن تلاشی جدید صورت دهند؟
هر بحران سرمایه داری و هر وضعیت نابهنجاری که در نظام سرمایه داری جهانی بوجود می آید خواه ناخواه این فکر را، چه در نزد نیروهای روشنفکر و صاحب اندیشه و چه در نزد توده های مردم، بوجود می آورد که برای رهائی از این بحران ها و بدبختی ها چه باید کرد. بحران اخیری که در نظام سرمایه داری بین المللی بوجود آمده است از این روی حائز اهمیت است که بعد از پیروزیهای پی درپی این نظام، بعد از اعلام “پایان تاریخ”، بعد از اعلام این که نظام سرمایه داری یگانه انتخاب و آخرین انتخاب تاریخی بشریت است، به وقوع پیوسته و ایدئولوژی و تفکر محافظه کاری نو را که بر جهان ما غالب شده بود با ضربه سختی از نظر اقتصادی مواجه کرده است.
این شکست در عرصه اقتصاد با شکست سیاسی هم همراه شده است و با شکست جمهوریخواهان و ادامه دهندگان راه جرج بوش که به عنوان مظهر این سیاست مطرح می شد، امروز سرمایه داری هم از نظر سیاسی و هم از نظر اقتصادی ضربات جدی خورده است. بطوری که مسئله بازنگری در این نوع نئولیبرالیسم دیگر مسئله فقط سوسیالیستها و کمونیست ها نیست. بلکه خود بخشهای مختلفی از متفکرین نظام سرمایه داری را هم به فکر انداخته و اندیشه اقتصاد بدون کنترل و اقتصاد بدون نظارت که هسته اصلی این تفکر را تشکیل می داده است امروز به شدت زیر سئوال رفته است.
تمام اینها زمینه های مساعدتری را برای این فکر بوجود می آورد که نظام سرمایه داری نظام ایده آلی نیست. حتی اگر این نتیجه گیری امروز بطور مستقیم به این تفکر نرسد که جایگزین این نظام باید سوسیالیسم باشد، ولی زمینه های رشد افکار سوسیالیستی و چپ گرایانه را تقویت می کند. هر بحرانی که نظام سرمایه داری به آن دچار بشود زمینه های بیشتری را برای رشد تفکرات سوسیالیستی در جهان ما بوجود خواهد آورد کما این که در این یکی دو ماهه های اخیر هم بوجود آورد.
رفیق تابان به عنوان آخرین سئوال تاثیرات انقلاب اکتبر، دولت و تاثیرات اتحاد جماهیر شوروی را بر جامعه احزاب ایرانی چگونه ارزیابی می کنید؟ و نیز درسی که از انقلاب اکتبر می توان گرفت چه می تواند باشد؟
تاثیر این انقلاب بر کشور ما فوق العاده زیاد بود. یعنی بیشتر از آن چه که این انقلاب بر سایر کشورها داشت. یکی از دلایلش هم این بود که هم مرز بودن کشور ما با شوروی سابق و رفت و آمد مرتب روشنفکران و کارگرا ایرانی به آن جا، این انقلاب را به یک حادثه بسیار تاثیرگذار در جامعه ما تبدیل کرد. برخی از اولین تصمیمات دولت سوسیالیستی بعد از انقلاب اکتبر، از جمله لغو قراردادهای استعماری حکومت تزاری با ایران، هم این تاثیرات را تشدید کرد.
به این ترتیب می بینیم که تاثیرات بسیار زیادی در جامعه ما داشته و از نظر فکری و ایدئولوژیک هم چپ ایران به طور کلی تا همین اواخر تقریباً زیر سیطره افکاری که منشاء آن حزب کمونیست شوروی بود قرار داشت. به تعبیری که امروز مصطلح شده چپ ما یک چپ روسی بود. اکثریت خیلی زیادی از آنها مارکسیست- لنینیست خالص بوده اند و همه آن نکات منفی و مثبتی که آن تئوری و تفکر و آن ایدئولوژی داشت، چپ ما از آن تاثیر پذیرفت.
اگر قرار باشد ما درسی از این تجربه بگیریم این است که ساختمان سوسیالیزم نه اراده گرایانه امکان پذیر است و نه امروز در جهان به هم پیوسته ما می شود این امید را داشت که در کشوری مثل کشور ما، انقلابیون و سوسیالیست ها با چشم بستن به همه دنیا، یک تنه انقلاب سوسیالیستی را جلو ببرند. همان طوری که در ابتدای صحبتم هم گفتم، راه بسیار مشکل و سخت است، ولی نه به این معنی که غیرممکن است.
هم پیش از انقلاب اکتبر و هم بعد از انقلاب اکتبر خواسته های عدالتخواهانه و آزادیخواهانه در مردم سرتاسر جهان وجود داشته و وجود خواهد داشت. ما که از موضع عدالت طلبانه به قضایا نگاه می کنیم به این نتیجه می رسیم که یک نظامی که عادلانه نباشد نمی تواند انتخاب آخر تاریخ و جامعه انسانی باشد. به انقلاب اکتبر و مجموعه دستاوردها و ضددستاوردهای بعدی آن باید به عنوان یک تجربه در جنبش سوسیالیستی نگریست. تجربه ای که در اساس آن ناموفق بوده است. ولی ما این را به خاطر بیاوریم که نظامهای اقصادی – اجتماعی براحتی از بین نمی روند، براحتی هم مستقر نمی شوند. نظام سرمایه داری حدود پانصد تا ششصد سال طول کشیده است که به این مرحله رسیده است. از مراحل مختلفی گذشته است، بالا و پائین های زیادی داشته، تا مرز فروپاشی پیش رفته است.
پاسخ من به آنهائی که حکم می کنند به دلیل تجربه ناموفق انقلاب اکتبر پس سوسیالیزم را شکست خورده بدانیم، این است که همان زمانی که سرمایه داری نیاز داشت تا از آن سرمایه داری بدوی و وحشی به این مرحله برسد؛ همان زمان را به سوسیالیست ها بدهیم و بعد قضاوت بکنیم. در مورد سیستم سوسیالیزم با یک تجربه شصت هفتاد ساله قضاوت کردن، قضاوت صحیحی از آب در نخواهد آمد.
این متن توسط اخبار روز ادیت شده است
از : محقق ح
عنوان : وصیت نامه لنین! لنین در حال مرگ بود و داشت با استالین حرف میزد! لنین گفت: من فقط نگران یک مسئله هستم و اون این که مردم با تو همراه نشوند! عقیده تو چیست رفیق استالین؟ استالین گفت: با من همراه میشوند من مطمئنم! لنین گفت: امیدوارم!اما اگر همراه نشدند چه؟ استالین گفت: اشکالی ندارد آنگاه با تو همراه میشوند! ۴۵۵۲ – تاریخ انتشار : ۲٨ آبان ۱٣٨۷
|
از : سطحی
عنوان : شما یا هیچ نمی دانید ویا کارگزار بسیار پررویی هستید و یا فکر می کنید در عصر اینترنت و مهاجرت و سقوط مرزهای اطلاعاتی می توانید مردم را مثل ۱۹۱۷ سیاه کنید۰ اگر نظامهای کمونیستی خوب بودند که درشان مثل نظامهای دموکراتیک غربی باز بود به روی خبر نگاران و به مردمشان اجازه می دادند که به کشورهای دیگر که تحت ستم امپریالیست ها و سرمایه داران بودند بروند و ببینند که کشور خودشان چه بهشتی است و یکوقت اشتباها انقلاب نکنند۰ این حرفهای مسخره و شرط و شروط گذاری برای ورود خبرنگاران و خروج اتباع داخلی و دسترسی مردم به اخبار و رسانه های خارجی همه شبیه ادا و اطوارهای رژیم دیکتاتوری ج ا است که دائما بهانه می آورد که تهاجم فرهنگی و مغرض بودن خبرنگاران خارجی و فاسد بودن کشورهای غربی دلیل بسته بودن سیستم است ۰ مگر ما مغز خر خورده ایم که کشور را در بست بدهیم به دست یک سیستم دیکتاتوری که ما را از جهان خارج ایزوله کرده و بعد مثل کیم جونگ ایل خودش و دوستانش از همه مواهب برخوردار باشند و حتی فیلم های هالیوودی در خلوت تماشا کنند بعد به ما بگویند شما سطح زندگیتان ازهمه مردم جهان بالاترست چون ما می گوئیم و به لحاظ خطر هجوم فرهنگی نمی توانیم اجازه دهیم کسی از بیرون بیاید و این موضوع را تایید کند۰ ضمنا شماها هم برای سلامت روح و روانتان خوب نیست بروید به این ممالک امپریالیستی۰ ولایت فقیه ( رهبر عالیقدر حزب کمونیست ) صلاح شما را بهتر می داند۰ حاصل کار چه شد ؟ در سال ۱۹۸۰ به مردم شوروی با اطلاعات دروغ می گفتند که سطح زندگی آنها بالاتر از سطح زندگی اروپائیان است۰ دیوار برلین فروریخت و ویترین کمونیسم در اروپا یعنی آلمان شرقی وقتی به آلمان غربی پیوست چنان فاصله اقتصادیش با آلمان غربی بالا بود که تفاوت نرخ واحد پول آن هزینه ها را حدود ۴ برابر کرد یعنی در آمد قسمت شرقی حدودا تقسیم بر ۴ شد۰ مردم تحصیل کرده کشور شوراها و دیکتاتوری پرولتاریا دسته دسته به کشورهای غربی مهاجرت و با وجود داشتن مدارک عالی علمی به زندگی کارگری با حداقل دستمزد در این کشورها رضایت دادند۰ هنوز پس از شکوفایی شترگاوپلنگ پوتین این روسهای فراری در کشورهای غربی به همان مشاغل پایین راضی هستند و به کشور مادر برنمی گردند؟ در روسیه هنوز اکثریت مردم که بهشت کمونیستی را تجربه کرده اند تره برای بازگشت آن رژیم هم خورد نمی کنند تا چه رسد به انقلاب دائمی دیکتاتوری پرولتاریا و انتر ناسیونالیسم ۰ شما نوکران ایرانی روس تنها نوکرانی هستید که تا این اندازه به آن نظام وحشتناک پایبندید۰ امیدوارم که برای آن حقوق قابل ملاحظه ای دریافت می کنید۰ در نظام کاسترو پس از نزدیک به ۵۰ سال تمرین سیاست سوسیالیستی و کمک های میلیاردی گرفتن از شوروی سابق با داشتن فقط ۱۲ میلیون جمعیت و آنهمه صادرات نیشکر و سیگار دختران جوان کوبایی به تن فروشی در مقابل دریافت ۲۰ دلار (که بسیار پایین تر از نرخ آن حتی در کشورهای در حال توسعه است ) به توریست های غربی سعی در امرار معاش دارند۰ کامپیوتر خانگی تا همین امسال ممنوع بود۰ دسترسی خصوصی به اینترنت به بهانه نبودن کابل یک رویا بود بماند که با کمک شوروی سابق امکان دسترسی از طریق ماهواره همواره وجود داشت۰ هیچ کالای صنعتی در این کشورتولید نشد که بتواند اقلا به کشورهای کمونیستی صادر شود۰ هزینه تهیه پاسپورت و مسافرت خارج ( حتی در صورت اجازه حزب کمونیست ) برابر ۳ تا ۵ سال حقوق یک فرد عادیست ( یعنی غیر ممکن).
در کره شمالی وقتی به عنوان توریست خارجی (اگر اجازه دهند) یا حتی خبرنگار وارد شوی اول سل فونت را می گیرند۰ شما می توانید با نصف حقوق کارگری یک ماه کانادا به یک تور ۷ روزه شامل تمام مخارج به کوبا بروید۰ اگریک ماه بگذارید به هتل های ۵ ستاره با پذیرایی بهتر ۰ در کره جنوبی که فاقد هر گونه امکانات خدادادی است در آمد سرانه حدود ۲۴۰۰۰ دلار است ۰ آنها با روی آوردن به صنعت و کار مداوم و کیفیت مطلوب با قیمت قابل قبول بازار اتوموبیل و کامپیوتر و تلویزیون و ۰۰۰ را حتی از کشورهای پیشرفته غربی گرفته اند۰ چین ملی ( تایپه) و سنگاپور و مالزی و تایلند و هنگ کنگ و ۰۰۰ نمونه های موفق بازار آزاد و درهای باز هستند۰ اگر ریگی به کفش کمونیست ها نبود درهایشان را اینقدر سفت نمی بستند و مانع تماس مردشان با جهان آزاد نمی شدند۰ آنها با نشان دادن فیلمهای مربوط به جنگ جهانی دوم و یا فیلمهایی که نشان دهنده جرم و جنایت بی کنترل درکشورهای غربی بود مردمشان را فریب می دادند مثل همین کاری که ج ا می کند۰ جهان غرب هرچه بد باشد و ترسناک درش بازست و تمامی اخبار آن قابل دسترسی از طریق اینترنت و روزنامه های رنگ و وارنگ مخالف هست ۰ حتی اگر فرض کنیم که جریانهای اصلی رسانه ها مسائل را بزرگ و کوچک می کنند باز این امر مطلق نیست و همه نظرها به نوعی مطرح می شود و امکان دسترسی به آنها هست ۰ چه ادعاهایی توسط شما دشمنان قسم خورده سرمایه داری و حتی طالبانیست ها مطرح شده که ما آنرا حداقل دو سه بار در رسانه های معروف آمریکایی که متهم به جانب داری هستند نشنیده باشیم۰ حتی کاندیدای جمهوریخواه ران پل مسائلی را مطرح می کند که فقط از زبان سوپر چپ ها در آمریکا و بقیه نقاط می شنویم و تمام ویدیوی آن پس از پخش از سی ان ان بلافاصله روی یو تیوب است ۰ یک کشور کمونیست نشان بدهید که یک بار یکی از بزرگان حزبش در یک رقابت حزبی به اندازه ران پال با سیاست های جاری حزب کمونیست از پایه مخالفت کرده باشد و از دشمن فرضی کشور(در زمان جنگ )دفاع و به خودیها حمله کند و تلویزیون سراسری آنرا پخش کند۰ شما یا هیچ نمی دانید ویا کارگزار بسیار پررویی هستید و یا فکر می کنید در عصر اینترنت و مهاجرت و سقوط مرزهای اطلاعاتی می توانید مردم را مثل ۱۹۱۷ سیاه کنید۰ ۴۵۵۱ – تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱٣٨۷
|
از : انوش وداد
عنوان : ضرورت کنترل مستقل دهکده ی جهانی جناب بهرام م خواهشمند ست چند نمونه از سازمانهای جهانی مورد نظرتان را نام ببرید تا موضوع روشن تر شود. ۱.در صورتیکه در باره ی تعریف و کم وکیف ونقش این سازمانهای جهانی توافق داشته باشیم . واقعا و جدی من هم از هر نظر از شما جانبداری خواهم کرد که این سازمانهای جهانی باید امکان حضوری مستقل در دیکتاتوریهای کمونیستی داشته باشند .
۲. اما بدون ملاحظه، انتظار میرود که این سازمانهای جهانی به سیاست ها و عملکرد های جهانسوز کشورهای امپریالیستی هم توجه مبذول نمایند. وگرنه نمی توانند مورد اعتماد کشورهای کمونیستی واقع شوند. و تعریف جهانی بودن آنها بی معنی فقط شعار و کلیشه و تشریفات خواهد شد.
۳. امیدوارم این سازمانهای جهانی ، مستقلا حساب خود را با جمهوری اسلامی هم روشن کنند . ۴۵۵۰ – تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱٣٨۷
|
از : بهرام م
عنوان : عدم امکان حضوری مستقل در دیکتاتوریهای کمونیستی دوست عزیز آقای اردشیر، سازمانهای جهانی چگونه میتوانند از آمار بازار سیاه در کشورهای دیکتاتور زده ای که در آنها اجازه هیچ نوع فعالیتی به ارگانهای مستقل نمیدهند عرضه کنند؟ سازمانهای جهانی برای چنین کاری نیاز به حضوری مستقل و بدون کارشکنی در این کشورها دارند. آیا نفس اینکه شهروندان کشورهای بلوک شرق با خرسندی هر چه تمامتر از سقوط دیکتاتوریهای مارکسیستی حمایت کردند، خود نشانه ای از سرکوبگر بودن این نظامها نیست؟ ۴۵۴۵ – تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱٣٨۷
|
از : اردشیر _۲۰ شمالی
عنوان : انقلاب اکتبر، تجربه ی اول بود! با نشکر از همه هوطنان که به نوشته ام در بخش اطهار نظر کرذتد. هم وطنی که اشاره کردتد که شکست در روسیه نشان ذاذ که راه رشد غیر سرمایه داری تظر نادرستی بود .لطف که چند سطری بیشتر از این جمله توضیخ بفزماِِید که راه رشد غیر سرمایه داری چه است که غلط است؟ دوستانی که در مورد مثال که ار فقر و از بی کاری و از ….. نوشتند لطف کنند آمار معتبر پذیرفته جهانی ماتتد آمار سازمانهای جهانی را معرفی کتتد تا من هم بخوانم و با این دوستان در صخت نوشته هایشان همراه شوم. دوستان اگر برایتان آشنایی به موضوع مورد نخث اهمیت دارد من آدرسی از نوشته را که خواتدم و همراه است با آمار سازمان ملل یاد آوری میکتم ….نشریه دنیا زمستان ۱۳۷۶ در پارکراف … تاثیرات انقلاب اتقلاب اکتبر در جهان…
بار دیگر از همه شما هموطنان که با هم مکاتبه در این بخش داشیم ممنونم. ۴۵۴٣ – تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱٣٨۷
|
از : عنتری
عنوان : انترناسیونال یا عنترناسیونال روسی ؟ اخه باز ما یک چیزی می نویسیم اخبار روز سانسور می کند۰ پسر جان آ ر یک مارکسیست ( بقیه آر ها و ار ها و ۰۰۰۰ غیر مارکسیست و کمی مارکسیست منظور من همین آر هست که سوزنش سال ۱۹۱۷ گیر کرده و یکریز شعار انترناسیونال می دهد ) مرحوم جلال آل احمد گفت که بعد از مدتها مبارزه زیر پرچم جهانی انترناسیونال متوجه شدم که عنترش مائیم و ناسیونالش روسیه ۰ چیزی به نام انترناسیونال وجود نداردجز مجموعه ای از کمونیست های روسی و چیی و ایرانی و کوبایی و ۰۰۰ که هر وقت پای منافع کشورشان پیش می آید ناسیونالیست دو آتشه می شوند و از همه عنتر ناسیونالها می خواهند به نفع ناسیونال آنها ادا و اطوار در بیاورند۰ البته به جز ایرانیها که به نفع دولت فخیمه روسیه بیشتر پیازداغ می کنند تا کشور خودشان ۰ لنین آغازگر استالینیسم است ۰ تروتسکی هم مثل خاتمی تغییرات داخل چارچوب را می خواست که استالین زرنگتر بود و با سکوت معنی دار لنین زیر آبش را زد و اورا به آمریکای جنوبی تبعید و یکنفر را فرستاد آنجا و راحتش کرد۰ راستی چرا انتر ناسیونال شما سرآمدش دونفر روسی هستند ؟ نمی شد یک نفرشان از یکی دیگر از این ناسیونال ها (عنتر ها ) باشد که ما کمتر به توده ای بودن شما و ماموریت مخفی تان در حفظ منافع جهان اسلام کمونیسم روسی و امت واحده انترناسیونال روسی شک کنیم ؟ چه کسی مرز هایش را برداشته که شما ستون پنجم روسیه از مردم ایران می خواهید به نفع کمونیست های روسی دروازه باز کنند ۰ ۴۵۴۱ – تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱٣٨۷
|
از : R یک مارکسیست
عنوان : انقلاب بزرگ ۱۹۱۷ انقلاب اکتبر زنده است. برای دشمنان انسانیت و دست راستی های ایرانی و خارجی متاسفم اما انقلاب بزرگ ۱۹۱۷ نشان داد که کارگران به رهبری یک حزب انقلابی و رهبری امثال لنین و تروتسکی می توانند سرمایه داری را سرنگون کنند.
شکست انقلاب اکتبر به خاطر شکست انقلاب در آلمان و سایر کشورهای اروپائی نشان داد که سوسیالیزم در یک کشور غیر ممکن است و انقلاب باید انترناسیونالیستی باشد. ((کارگران جهان متحد شوید)).
سوسیالیزم انقلابی ایران باید پوست افکنی کند و خود را از توحمات ضد انقلابی استالینیستی و توده ای و فدائی رهاند. خیانت حزب توده به کارگران چه در کودتای ۲۸ مرداد و چه در انقلاب ۵۷ ثابت کرد که استالینیزم یک ایدئولوژی اصلاح طلب و ضد انقلابی است. سوسیالیزم انقلابی ایران یک سوسیالیزم انترناسیونالیستی . دشمن ما در خانه ماست و دشمن ما در درجه اول طبقه سرمایه دار ایران و دست راستی ها هستند.
ما سوسیالیسهای انقلابی خود را وارث سنت انقلاب بزرگ اکتبر می دانیم. درود بر انقلاب اکتبر. درود بر لنین. درود بر تروتسکی. درود بر انترناسیونالیزم. ۴۵۴۰ – تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱٣٨۷
|
از : خورده بورژای متوسط شهری ۰۹۸
عنوان : شما چرا؟! اولا فرض می کنیم تمام این دستاورد ها یی که شما گفتی درست! اما وقتی تو رو تو بهشت هم زندانی کنن و دورت دیوار بکشن برات می شه چهنم و یک روزی از آنجا فرار میکنی! دوما اگر این دستاورد ها آرزوی مردم مدرنترین کشور ها جهان بود! چرا آرزوی مردم اتحادشوروی فرار از این بهشت خیالی بودن! سوما فرض می کنیم ملت روس نادان بود و براثر تبلیغات امپریالیستی این کار می کرد ! اما شما چرا؟! از این همه دستاورد گذشتین و از افغانستان و تاجیکستان تشریف آوردین به کشور های مدرنی چون انگلستان هلند آلمان و دانمارک…! ۴۵٣۴ – تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱٣٨۷
|
از : باو فای روسی
عنوان : از که نالیم که از ماست که بر ماست ۰ دوست عزیز روسی اردشیر اف شمالی
ممکن است بگویی که این مردم نمک نشناس روس که این همه در موهبت های کمونیسم غرق بودند چطور شد بر علیه بهشت کمونیسم شوریدند؟ این موهبات در ج ا هم هست ولی فقط برای سپاه و بسیج و ملاها۰ شاید به همین دلیل آنها تا مرز جان از این نظام حمایت می کنند۰
مشکل این است که در روسیه اعضای حزب کمونیست و وابستگان قدرت از این مواهب که بر شمردید برخوردار بودند و بقیه که بی نصیب بودند به گورباچف و نهضت او روی آوردند . پس چون اکثریت با او شد انقلاب دیگری پدیدار گردید که برخلاف اولی خونریز و سفاک نبود و چهره کریه استبداد و مافیای حزبی را نشان داد۰ اما چرا در ج ا این اتفاق نمی افتد ؟ یک اقلیت ۱۰ تا ۱۵ درصدی حکومت گر از انواع مواهب برخوردارست۰ یک اقلیت بازاری دلال هم از وضعیت موجود سود میبرد با وجود اینکه با کلیات رژیم و ارتجاعی بودن آن در زمینه فرهنگ و اجتماع موافق نیست ۰ اکتریت مردم که هم مشکل اقتصادی دارند و هم فرهنگی اجتماعی اما فاقد نماینده سیاسی در داخل قدرت و در میان اپوزیسیون هستند و این رمز ثبات یک رژیم عصر حجری است ۰ چرا چنین است ؟ روشنفکران و فعالان سیاسی و اصحاب مطبوعات منکوب و مقهور یک طرز فکر ضد امپریالیستی کور هستند به سردمداری حزب توده و سایر هواداران روسیه در ایران که در یک توطئه سکوت ( از ترس متهم شدن به مزدوری آمریکا) از ابعاد فاجعه آمیز غارتگری روسها در فضای دشمنی کور با آمریکا پرده بر نمی دارند۰ افکار عمومی همراه با تبلیغات شدید رسانه ای رژیم علیه آمریکا به نفع حضور پنهان روسها ( از طرف این چپ ها) مجانی بمباران می شود۰ بخش عمده ای از مردم سرخورده از حرکتهای شلوغ و بی هدف سیاسی که دائما به مزدوری آمریکا متهم می شوند هیچ رهبری سیاسی ملی را که شایسته به دست گرفتن قدرت باشد نمی شناسند۰ هر چهره ملی و مردمی که در ایران ظاهر می شود به طور همزمان توسط رژیم و متحدین چپش لجن مال می شود۰ سلطنت طلبان هم در رویای حکومت مدرن ولو استبدادی شاه سابق به هیچ حکومت ملی و مردمی رضایت نمی دهند۰ در میان ملی گرایان هم کسی که بخواهد خطر کرده و بدون ترس از کوبیده شدن توسط چپ ها و سلطنت طلبان با ارائه برنامه و خط مشی سیاسی روشن وارد میدان مبارزه در هر دو قطب (کمونیسم روس زده و رژیم فاسد حمایت شده توسط روسیه از یک سو و وادادگی در مقابل آمریکا از سوی دیگر) شود وجود ندارد۰
پس تا زمانی که گورباچف ایران در افق سیاسی پدیدار نیست و اکثریت خاموش ایران صبح تا شب توسط بوغ های تبلیغاتی رژیم هماهنگ با متحدین ضد امپریالیست آنها به نفع روسیه کبیر بمباران می شوند ما ایرانیها تنها ملتی خواهیم بود که یک رژیم قرون وسطایی در قرن ۲۱ را خواهیم داشت ۰ هم اکنون خواهید دید که طرفداران نظریه فوق الذکر چگونه به این نظر دهنده حمله خواهند کرد بدون اینکه بگویند آنها در ۵۰ سال گذشته چه کار مثبتی انجام داده اند جز تثبیت وضع موجود؟ چرا ما حداقل مثل ترکیه نیستیم اگر غربگرا هستیم ؟ اگر شرق گرا و کمونیست هستیم چرا مثل ویتنام با شهامت اجازه ورود سرمایه خارجی را نمی دهیم و علیه آن تبلیغ می کنیم ؟ راز این منحصربفرد بودن مذهبی ها و چپی ها و سلطنت طلبان و ملیون و….ما چیست ؟ از که نالیم که از ماست که بر ماست ۰ ۴۵٣۱ – تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱٣٨۷
|
از : آرزو
عنوان : در پاسخ به جناب اردشیر دوست گرامی جناب آقای اردشیر، با عرض تشکر برای پاسخهایتان. باید خدمت شما دوست گرامی عرض کنم که در بسیاری از کشورهای اروپای غربی امکانات تحصیلی تا عالیترین سطح برای شهروندان برایگان در دسترس است و در کانادا نیز، با وامهای تحصیلی بسیار سهل و قابل دسترس از جانب دولت، شهروندان میتوانند تحصیل کنند. در مورد تورم و مسکن و قابل دسترس بودن ارزاق، باید خدمتتان عرض کنم که، صرف نظر از کتابهایی تحقیقی وسیعی که در این موارد نگاشته شده، من خود در گفتگو با شهروندان کشورهای سابق بلوک شرق و کوبا دریافت کردم که این ادعاها دروغی بیش نبوده اند. طبق آمار رسمی تورم در این کشورها صفر بود و دولت امکانات را از طریق سهمیه در اختیار مردم قرار میداد. ولی این “امکانات” فقط بخش بسیار کوچکی از نیازهای مردم را تامین میکرد و باقی میبایست از طریق بازار سیاه، که توسط عوامل حزب کمونیست کنترل میشد (و در مورد کوبا همچنان کنترل میشود) تامین گردد. همین روش نیز در مورد خدمات پزشکی اعمال میگردید (و یا در کوبا اعمال میگردد). البته هیچکس نیز حق اعتراض به چنین حقکشیهایی را نداشت چرا که نه روزنامه و رسانه مستقلی در کار هست و نه کسی جرات میکند حرفی بزند. چرا که خیلی سریع از سیاهچالهای سازمان امنیت سر در میآورد. بله دوست عزیز مردم این کشورها در کمال مسرّت از سقوط دیکتاتوریهای کمونیستی استقبال کردند و حاضر به بازگشت به چنان سیستمی نیستند. ۴۵۲۴ – تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱٣٨۷
|
از : R یک مارکسیست
عنوان : نفرت از سرمایه داری در هر شکل جناب اردشیر در نظام مورد علاقه شما میلیونها انسان در فقر زندگی می کردند بهره کشی از کارگران وحشتناک بود صف های طولانی برای مواد غذایی دیکتاتوری مطلق زندان شکنجه خفقان تنها گوشه ای از واقعیت های آن نظام بود. اگر آن نظام انقدر خوب بود چرا کارگران شوروی از آن دفاع نکردند و اجازه دادند به این راحتی فروبریزه. کارگران شوروی در ابتدای انقلاب از انقلاب خودشان در مقابل تجاوز ۱۴ کشور دفاع کردند پس چطور جلوی یلتسین و گورباچف ایستادگی نکردند. واقعیت اینست که نتنها آنها مقاومت نکردند بلکه شادمانه شاهد سقوط آن نظام ضد کارگری بودند.
دوست عزیز خشم و نفرت شما از سرمایه داری و وضع موجود برای من بسیار محترم است و خوشحالم که چنین نفرتی در شما وجود دارد. همه ما باید از سرمایه داری متنفر باشیم. اما آقای عزیز آن نظام هم که بر ویرانه های انقلاب کبیر روسیه ایجاد شد چهره ای دیگر از سرمایه داری بود. سرمایه داری دولتی. دفاع از شوروی یعنی دفاع از سرمایه داری. آخه این چه نوع سوسیالیزمی بود که کارگران به بدترین نوع مورد استثمار قرار می گرفتند؟ اگر قرار است که در سوسیالیزم نیز مانند سرمایه داری کارگران استثمار شوند دیگر چه نیازی به سرنگونی سرمایه داری و ایجاد سوسیالیزم هست؟
ما برای تغییر جهان و سرنگونی نظام سرمایه داری باید برگردیم به سنت مارکسیسم – لنینیزم. ((خود رهایی طبقه کارگر)) ((انقلاب مداوم)) ((اداره جامعه به وسیله طبقه کارگر)) ((دیکتاتوری پروتاریا)) اینها اصول مارکسیسم هستند. ۴۵۱۹ – تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱٣٨۷
|
از : R یک مارکسیست
عنوان : نفرت از سرمایه داری در هر شکل جناب اردشیر در نظام مورد علاقه شما میلیونها انسان در فقر زندگی می کردند بهره کشی از کارگران وحشتناک بود صف های طولانی برای مواد غذایی دیکتاتوری مطلق زندان شکنجه خفقان تنها گوشه ای از واقعیت های آن نظام بود. اگر آن نظام انقدر خوب بود چرا کارگران شوروی از آن دفاع نکردند و اجازه دادند به این راحتی فروبریزه. کارگران شوروی در ابتدای انقلاب از انقلاب خودشان در مقابل تجاوز ۱۴ کشور دفاع کردند پس چطور جلوی یلتسین و گورباچف ایستادگی نکردند. واقعیت اینست که نتنها آنها مقاومت نکردند بلکه شادمانه شاهد سقوط آن نظام ضد کارگری بودند.
دوست عزیز خشم و نفرت شما از سرمایه داری و وضع موجود برای من بسیار محترم است و خوشحالم که چنین نفرتی در شما وجود دارد. همه ما باید از سرمایه داری متنفر باشیم. اما آقای عزیز آن نظام هم که بر ویرانه های انقلاب کبیر روسیه ایجاد شد چهره ای دیگر از سرمایه داری بود. سرمایه داری دولتی. دفاع از شوروی یعنی دفاع از سرمایه داری. آخه این چه نوع سوسیالیزمی بود که کارگران به بدترین نوع مورد استثمار قرار می گرفتند؟ اگر قرار است که در سوسیالیزم نیز مانند سرمایه داری کارگران استثمار شوند دیگر چه نیازی به سرنگونی سرمایه داری و ایجاد سوسیالیزم هست؟
ما برای تغییر جهان و سرنگونی نظام سرمایه داری باید برگردیم به سنت مارکسیسم – لنینیزم. ((خود رهایی طبقه کارگر)) ((انقلاب مداوم)) ((اداره جامعه به وسیله طبقه کارگر)) ((دیکتاتوری پروتاریا)) اینها اصول مارکسیسم هستند. ۴۵۱٨ – تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱٣٨۷
|
از : اردشیر _۲۰ شمالی
عنوان : انقلاب اکتبر، تجربه ی اول بود! سلام خانم محترم آرزو
سوال کردید که آن دستاوردهایی که در اتحاد جماهیر شوروی بود هنوز آرزوهای مردم مدرنترین کشورهای جهان است جه بود. آیا فگر نمیکنید کار /تحصیل رایگان تا آخرین سطوح برای همگان/ مسکن تقریبا مجانی به هرزوجین و حتی حلقه ازدواج مجانی به زوجین/انتقال ۵۰۰۰۰۰۰ حانواده هر سال به خانه جدید و نو ساخت /نورم صفر درصد /اطمینان به آینده برای خود و فرزندان و نواده گان / و …… آیا اینها آرزو های مردم کشورهای مدرن همین امروز نیست ؟ ۴۵۱۶ – تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱٣٨۷
|
از : محقق ۰
عنوان : روانشناس! میگن یه آدم بیکار وارد دفتر حزب کمونیست ناحیه شون می شه و به رفیقی که پشت میز روابط عمومی نشسته میگه: من اومدم عضو حزب کمونیست بشم! اولین کاری که باید انجام بدم چیه! رفیق مسئول که مشغول خواندن نشریه حزبی ای سرشو بالا می کنه و به طرف نگاهی میاندازه بعد از پیچاندن سیبیلش میگه : خودتو به روانشناس نشون بده! ۴۵۱۲ – تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱٣٨۷
|
از : محقق ۰
عنوان : انقلاب کبیر اکتبر آخرین تجربه بود! سالگر فرو ریزی دیوار برلین خجسته باده! به زبان ساده بزرگترین دستاورد انقلاب کبیر اکتبر این بود که نشون داد که سرمایه داری را نمیشود دور زد! تئوری راه رشد غیر سرمایه دای غیر عملی و شکست خورده است! حق با منشویک ها بوده! هزینه ای این دستاوردها برای مردم روسیه میلیون ها کشته و سالها سرکوب و وحشت بوده! ۴۵۱۱ – تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱٣٨۷
|
از : جواب به علی باستانی –
عنوان : من برایت فاکت آورده ام باستانی قدیمی لمپنی که از سر و رویت می بارد. چیزی که در تو فراوان دیده می شود به دیگران نسبت می دهی عجب! حرکاتت درست مثل مأموران بگیر و ببند است . بحث خوب را همیشه به لجن می کشی. من طرفدار آقای تابان نیستم. اما از دروغ بیزارم. تو هرکسی هستی ، اگر می خواهی حرف خودت را بزنی برای اثبات حرف خود نمی توانی هرچه دلت خواست بگی ، نمی تونی از خود حرف در بیاوری ، من نه طرفدار شوروی هستم و نه طرفدار تابان ، می گویم با دروغ و هوچی گری بحث را خراب و آلوده نکن. بگذار هر کسی هر حرفی دارد بنویسد. تو گویا مأموریت داری که دهان مردم را ببندی. من وقتش را ندارم وگرنه کل متنت را به بررسی می نشستم و نشان می دادم که تو یک دروغ زن حرفه ای هستی. بله بعضی حقایق تلخ تاریخ را نیز قاطی حرفت کرده ای من نیز آن ها را قبول دارم و به آن ها اعتراض دارم. اما تو تلاش کرده ای در کنار آن حقایق ، دروغ های خودت را یواشکی به خواننده تزریق کنی ، این شیوه نادرست ، ضد تاریخی و ناجوانمردانه است. این است که من به تو تردید کرده ام ، من که با تو پدر کشتگی ندارم… من برایت فاکت آورده ام که تو یک دروغگوی بیشرم و پر رو هستی ۴۴٨۹ – تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱٣٨۷
|
از : به پاسخ دهنده “به علی باستانی” (مطلب شماره ۴۴۸۶)
عنوان : چرا توهین میکنید! آقای محترم، شما چرا به آقای باستانی توهین میکنید. شما از کجا میدانید که ایشان همان به اصطلاح “لیبرال” است. ایشان مطالبی را در رابطه با بولشیویزم بیان داشتند و شما حق ندارید صرفن به خاطر اختلاف سلیقه به ایشان بدوبیراه بگویید. این کار نشانه لمپنی است. آیا دیدید که دوستان مخالف لنین و بولشویکها به آقای تابان توهین کنند؟ ۴۴٨٨ – تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱٣٨۷
|
از : آرزو
عنوان : کدام دستاوردها؟ با درود فراوان به دوستان عزیز، از آن هموطن گرامی که اظهار فرموده اند “بسیاری ار دستاوردهای انقلاب سوسیالیستی در روسیه (شوروی) هنوز برای شهروندان مدرنترین و یشرفته ترین کشور های حهان آرزو است” تقاضا میکنم که محبتی کنند و گوشه ای از این دستاوردها را به ما نشان دهند. در زمان استیلای دیکتاتوری مارکسیستی در بلوک شرق، این شهروندان کشورهای کمونیستی (از شهروندان عادی گرفته تا مقامات بالای دولتی) بودند که برای گرفتن پناهندگی از غرب سرودست میشکستند و نه برعکس. نمونه چنین مسئله ای را هنوز در کوبا میبینید. بسیاری از شهروندان کوبایی با هزار و یک بدبختی خود را به فلوریدا میرسانند تا از جهنم خانواده کاسترو فرار کنند. کمونیستها کدام دستاورد اجتماعی را داشتند که مردم غرب امروز در آرزوی آن هستند؟ آیا تا بحال پای صحبت یک شهروند اروپای شرقی و یا کوبایی نشسته اید تا به شما بگوید که تمام این به اصطلاح خدمات اجتماعی دروغی بیش نبوده و آنها باید برای این خدمات به مسئولین مربوطه پول نقد بدهند تا کارشان بگذرد؟ مثلن مردم سوئد، نروژ، آلمان، اتریش، فرانسه، انگلیس و غیره در آرزوی کدام موهبتی به سر میبرند که حزب کمونیست شوروی برای شهروندانش مهیا کرده بود؟ من به عنوان کسی که از یک پدر و مادری کمونیست بدنیا آمده، باید بگویم که بسیار خوشحالم از اینکه نسل جدید ایرانیان بر خلاف نسل گذشته تحت تاثیر این ایدئولوژی ضد بشری نیست. ضمن تشکر از نوشته آقای باستان، باید یادآوری شوم که در استکهلم نمایشگاهی از جنایات کمونیزم بر جامعه بشری برپا بود. امیدوارم شاهد برگذاری چنین نمایشگاهی برای روشن شدن افکار عمومی در همه نقاط دنیا باشیم. ۴۴٨۷ – تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱٣٨۷
|
از : به علی باستانی(لیبرال سابق) –
عنوان : دروغ ضد تاریخ است ، اگر به آن پناه بردی ، بدان حتماً ترا رسوا خواهد کرد لیبرال سابق علی باستانی جدید ، واقعاً که باستانی است ، بعضی از حقایق تلخ تاریخی را که بسیاری از چپ ها نیز به آن ها معترضند قاطی دروغ های بزرگ خود کرده و برای اینکه کارش مثل زمان “لیبرالی” به بن بست نکشد حالا مثل اینکه اجازه گرفته چند کلمه ای بر علیه رژیم اسلامی هم بنویسد کسی نمی خواهد به گذشته بر گردد ، صحبت سر اعتراض بشریت است برای برقراری عدالت. فرو ریزی شوروی نمی تواند مبارزات انسان ها را برای عدالت خواهی تعطیل کند. اگر هزاران باستانی هم تعلیم بدهند مبارزه برای حق و عدالت را نمی توانند تعطیل کنند. حکومت شوروی برای بسیاری از چپ ها حکومت مطلوب نبود ، پس هدف انقلاب و اشتباهات و حتی جنایاتی را که در زمان حکومت شوروی رخ داده را باید از هم جدا ساخت . اگر می خواهیم یک بررسی دقیق و تاریخی داشته باشیم نباید برای قبولاندن نظر خود به دروغ پناه ببریم
به این دروغ بزرگ ضد تاریخ توجه کنید و خود حدیث مفصل بخوانید از این مجمل : “مردم روسیه بمراتب در زمان تزار ها خوشبخت بودند هر چند زندگی بسیار سختی را داشتند. دهقانان وکارکران روسی در هیچ دوره ای از تاریخ بشر به اندازه دوران تسلط بلشویک ها مورد تجاوز وستم قرار نگرفته بودند.”
این یک بیشرمی و پر رویی بزرگ تاریخی است قبل از انقلاب سیستم ارباب و رعیتی روسیه نامش سرواژ بود. سرواژ چیست؟ طبق قانون سرواژ اگر ارباب تصمیم می گرفت زمین را به ارباب دیگری بفروشد ، حق داشت رعیت را نیز همرا زمین مثل یک کالا به ارباب جدید بفروشد. این خاص یک نفر نبود ، قانون سرتاسری بود. خشنترین و بیرحمترین نوع فئودالیزم که نامش را می توان فئودالیزم برده داری نامید در روسیه حاکم بود. من خودم از معترضین به سیستم شوروی بودم و اعتقاد من هنوز این است که اگر آن ها خلافکاری نمی کردند ، فقط دست خارجی نمی توانست آن را فرو بریزد. اما همیشه به دوستانم گفته ام و باز می گویم ، برای اینکه حرف خود را به کرسی بنشانید ، هرگز به دروغ پناه نبرید زیرا تاریخ ضد دروغگو است و دیر یا زود رسوایش می کند. یکبار دیگر تکرار می کنم : خلاف کاری و حتی جنایاتی را که در زمان حکومت شوروی رخ داده را باید از اهداف انقلاب و اعتراض انسان در برابر بی عدالتی را از هم جدا سازیم. زیرا این اعتراض ربطی به شوروی ندارد ، چنانکه می بینیم هنوز و همچنان در جهان پرسه می زند و به اینجا و آنجا سرک می کشد. فشار خون علی باستانی ، یعنی همان لیبرال قدیمی(خیلی قدیمی) بیهوده نیست که بالا رفته است ، او آمده تا در نطفه خفه کند ، بیچاره نمی داند که قبل از او بسیاری این راه را بیهوده پیموده اند … ۴۴٨۶ – تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱٣٨۷
|
از : علی باستان
عنوان : دادگا هی برای جنایتکاران بلشویک سلام انقلاب اکتبر یک فاجعه بشری بود که برای بیش از نود سال بشریت را به نابودی وتباهی و سیاهی کشاند.اثرات این کودتای خونبار لنینی هنوز خود را در گوشه وکنار جهان نشان میدهد. من در برابر روح تمام کسانیکه قربانی ترور واهداف جنایتکارانه بلشویک ها شدند سر فرود میاورم. من طرفدار این نطریه هستم که دادگاهی همانند دادگاه نورنبرک که سران نازی را محاکمه کرد باید جنایات بلشو یک ها را بررسی کند واز ملیونها زن ومردی که در تمام گشور ها قربانی جنایات بلشویک ها بویژه لنین شده اند ا عاده حیثیت کند.یکی از ضربات بزرگ این انقلاب در گشور ما اشغال ا ایران و بوحود آوردن فرقه دمکرات و جمهوری مهاباد بود. روی کار امدن هیتلر در آلمان نتیجه مستقیم حوادث شوروی بود .تقسیم لهستان بین شوروی وآلمان و اشغال مجدد قفقاز از دست آورد های این اکتبر خونین بود. انقلاب اکتبر هدفی جز ویرانگری واز بین بردن طبقه روشن فکر و میانی جامعه را نداشت. این انقلاب در حقیقت دشمن واقعی دهقان وگار کر بود. در دوران ترور بزرگ بلشویک ها شعار مرک بر کومونیست و بلشویک شعار کارکران ودهقانان روسی بود.در روسیه سابق هیچ گروهی هیچ گروهی بلشویک ها را نمیخواستند. بلشویک ها با گشتار های ملیونی توانستند در قدرت باقی بمانند.هزاران سند مبنی بر فرمان لنین برای گشتار کار کران وهقانان وجود دارد. از سال ۱۸۲۵ تاسال ۱۹۱۷ در روسیه تزار بیش از ۶۳۲۱نفر یا به اعدام محکوم شدندویا تبعیدشدند.انقلاب اگتبر این ارقام را به ملیون رساند.اما در زمان لنین کمتر از دو ماه بین ۱۰۰۰۰ تا ۱۵۰۰۰ نفر اعدام شدند. انچه به جنگ داخلی معروف شده است چیزی جز جنگ علیه دهقانان وکارکران روسی نبوده است.هزاران دهقان وکارکر خواهان استعفای دولت بلشویک آزادی زندانیان سیاسی احزاب وروزنامه ها شدند.بیش از ۲۰۵ روزنامه توسط بلشویک ها قدغن شد. سران منشویک وسو سالیستهای انقلابی وآنارشیست ها توسط سازمان امنیت شوروی چکیست ها گشته شدند. هزاران دهقان به اردوگاه اجبار ی کار فرستاده شدند. سدها اعتصابی در هوای سرد زمستان با سنگ در گردن در رودخانه ویا در دریا انداخته شدند. سدها دهکده با تمام سا کنانش با خاک یکسان شدند.بسیاری از دهات که تمایل به اشتراکی شدن نداشتند بمبباران شدند .درست خواندید بمب باران شدند و بعضی بمب باران شیمیائی شدند. ترور ترس ارعاب جاسوسی نیرنک خدعه افترا شکنجه فقر گرسنکی تجاوز اعدام ها وگشتار های چند هزار نفری برنامه روزانه بلشویک ها بود. دفاع از انقلاب اگتبر دفاع از بربریت وجنایت است .ناگفته نماند که کشور ما ایران با تمام مشکلات گشوری آزاد بود که ملیونها مردم روس آرزوی آزادی وامکانات غذائی آن دوران ایران را داشتند.دولت بلشویک بدون آن گشتار های وحشتناک که به هیچ روی قابل دفاع نیست نمیتوانستند حتی یک روز حکومت کنند. لنینیسم مظهر خشونت وحشیانه ترور های خونین /بی رحمی سفاکی وجنایت است .لنین را براستی میتوان خداوند مرک نام گذاری کرد. این همه جنایت برای چه بود ؟.. مردم روسیه بمراتب در زمان تزار ها خوشبخت بودند هر چند زندگی بسیار سختی را داشتند. دهقانان وکارکران روسی در هیچ دوره ای از تاریخ بشر به اندازه دوران تسلط بلشویک ها مورد تجاوز وستم قرار نگرفته بودند. آنچه امروز ما به عنوان استالینیسم میشناسیم در حقیقت همان لنینیسم تبهکار است که آموزگا ر ادمکشی و نابودی هرچیزی غیر از خود است. لنین در انقلاب اکتبر نشان داد که براحتی میتوان برای برابر شدن همه بخش بزرگی از بشریت را هلاک کرد.ولی مردم روسیه از ثروتمند وفقیر حاضر به نابودی واز بین رفتن هموطنان خود نبودند. هیچ کس حق ندارد زندگی وجان دیکری را برای رفاه وآسایش دیکری انهم در ابعاد ملیونی وجها نی بگیرد واین جنایت هولناک را لنین وبلشویک ها به گردن گرفتند.یکی از بلشویک ها گفته بود ماباید ده ملیون از سد ملیون روسی را برای اهداف خود فدا کنیم. ولی دیدیم که از مرز بیست ملیون هم گذشت. بر اسا س آمار بیش از سد ملیون نفر قربانی جنایات کومونیست های بلشویک شده اند. آمار چنین است شوروی بیست ملیون گشته چین شصت وپنج ملیون ویتنام یک ملیون کره شمالی دو ملیون گامبوج دو ملیون اروپای شرقی یک ملیون امریکای لاتین سد وپنجاه هزار نفر آفریقا یک ملیون وهفصد هزار نفر افغانستان یک ونیم ملیون نفر دیگر گشور ها ده هزار گشته این کارنامه بلشویک ها برای عدالت است. اینکه کسی به خدا اعتقاد دارد یا نه ربطی به کسی ندارد.ولی این گستاخی به خالق این سدملیون نیست؟ انقلاب اکتبر راباید به عنوان دروران بربریت کمو نیست ها در تاریخ دانست. تداوم خونین نظام منحوس اسلامی را باید در چهار چوب اندیشه لنینیسم ودفاع بی قید وشرط توده ایسم وفدائیان اکثریت از جمهوری اسلامی دانست. این دکترین ویا تز ضد سرمایداری گشور ما را به قرون وسطا پرتاپ کرد. بدون کمک شایان فکری وعملی توده ای ها جمهوری اسلامی همانند بلشویک ها قادر به ادامه حیات نبود. منافع ملی ما در حقیقت فربانی منافع دولت روس توسط چپ در ایران شد.شوروی ها واکنون همان روسهای سابق دشمن ملت ما ایران بودند وهستند وخواهند بود.ملت سازی قلابی که لنین به دوروغ برای اهداف خود بیان میکرد در عمل همان اهداف استعمار ی روس بود. کمونیستهای بخش ایران همواره دشمن آزادی دشمن استقلال و تمامیت ارضی ایران هستند. تنها آزادی میتواند گشور ما را ار دام ارتجاع سرخ وسیاه نجات دهد با احترام . ۴۴٨۵ – تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱٣٨۷
|
از : اردشیر _۲۰ شمالی
عنوان : انقلاب اکتبر، تجربه ی اول بود! با نشکر از آقایان خلیل مومنی و ف- تابان. جند روز گذشته که مصادف بود با سالروز پیروزی اولین انقلاب سوسیالیستی در جهان به دستاوردها و اثرات آن آشنایی پیدا کردم . بسیاری ار دستاوردهای انقلاب سوسیالیستی در روسیه (شوروی) هنوز برای شهروندان مدرنترین و یشرفته ترین کشور های حهان آرزو است. ۴۴٨۴ – تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱٣٨۷
|
از : لیثی حبیبی – م. تلنگر
عنوان : هنوز … من فکر می کنم که راست می گوید ف . ی تابان زیرا هنوز برای گریز از از بیداد ره می جوید انسان هنوز کسی سئوال مارکس را جواب نداده است هنوز دنیای سرمایه در دل خود ناجی نزاده است هنوز بسیاری از مردمان گرسنه به خواب می روند هنوز گرسنگان به این سو آن سو بی تاب می دوند بسیاری تا لقمه ای بیابند دار و ندار می فروشند بسیاری قبای خیانت،ردای خود کشی می پوشند پدران ، بخاطر کودکان انسان را در خود می کُشند آزادگی را در گندچاله ی آز و نیاز به بند می کِشند هنوز سرمایه حرف آخر را می زند درشت و دریده هنوز زمین زخمی عدالتی را که می جست ندیده زور ، پول ، سرمایه هنوز بر عقل آدمی برتری دارد آقای بوعلی می گردد گر پول فراوان یک خری دارد هنوز ِ من فراوان ، هزار هزار است و بی پایان است هنوز ِ من سخن دردناک ملیون ها ف. ی تابان است هنوز ِ به خون نشسته ی دردناک مرا پایانی نیست گر ذره ای صداقت دارید،او که این نمی داند کیست؟! هنوز … ۴۴٨۲ – تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱٣٨۷
|
از : مرتضی تبریزی
عنوان : ملاک سنجش موفقیت در چیست؟ سوال من این است. ملاک سنجش موفقیت در چیست؟ آیا نباید نتایج عملی یک سیاست و یا برنامه ملاک موفقیت و یا عدم موفقیت آن محسوب شود؟ حکومت لنین چه مشکلی را از پیش پای ملت روسیه و یا جامعه بشری برداشت؟ این چگونه انقلابی است که خود ملت روسیه پشیزی برای آن ارزش قائل نیست ولی دوستان ایرانی دایه مهربانتر از مادر، بدون آنکه کوچکترین دانش عملی داشته باشند، همچنان بعد از این همه سال و شاهد ناموفق بودن مارکسیسم لنینسم همچنان سنگ این ایدئولوژی ورشکسته را به سینه میزنند؟ ۴۴٨۱ – تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱٣٨۷
|
از : دموکرات
عنوان : سوسیالیزم انقلابی و دوکراسی من نمیدانم چگونه سوسیالیزم انقلابی میتواند دموکراسی را به یک جامعه عرضه دارد. در یک انقلاب، گروههای انقلابی حاکمیت را با توسل به قوه قهریه بدست می آورند. در چنین سیستمی جایی برای تبادل نظر آزاد و توانایی مردم برای گزینش مناسبترین گروه وجود ندارد. نباید از نظر دور داشت که هیچ نظام کمونیستی تا به امروز نتوانسته از طریق رای آزاد مردم به قدرت برسد و هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد کمونیستها در کشوری دارای محبوبیت در بین کارگران و زحمتکشان بودند. امروز در بهترین شرایط کمونیستها بیش از ۵ درصد آرا را در انتخابات کشورهای آزاد و مترقی نمیتوانند بدست آورند. پس طبیعی است که بخواهند وجود و حاکمیت خود را نه از طریق انتخابات دموکراتیک بلکه از طریق انقلابات خونین بر جامعه تحمیل کنند. سوسیالیزم انقلابی، دموکراتیک همچون مردم سالاری دینی فقط بازی با کلمات است. ۴۴۷۰ – تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱٣٨۷
|
از : پیام ایرانی
عنوان : ارتجاع سرخ هرگز باز نخواهد گشت. به هر حال وقتی کار خراب میشود، هر کس سعی دارد گناه آن را متوجه دیگری کند. هیچکس دوست ندارد در صف بازندگان بایستد و هیچ کس دوست ندارد برای یک طرح شکست خرده سینه زنی کند. بسیار طبیعی است که افراد برای توجیه شکست خویش بلافاصله اعلام دارند که طرح شکست خرده ربطی به موازین فکری آنها ندارد و آنها هم به نوبه خود از شکست این حرکت انحرافی “خوشحالند”. من با کمونیستهای زیادی در تماس بودم و باید بگویم که اظهار شادمانی کردن از سقوط شوروی توسط یک کمونیست شگردی بیش نیست مگر دست پیش گرفتن برای پس نیفتادن. چهره های قدیمی توده ای همچون عمویی کماکان نه تنها حامی شوروی که حامی استالین نیز هستند. استالین امروز به گوسفند قربانی تبدیل شده، که شاید بتوان با “کشتن” او پیامبر و اعمه اطهار مارکسیزم را نجات داد. گیرم استالین بد بود، در مورد مائو و چاچسکو و پولپوت و یاروزاسکی و برژنف و کاسترو و کیم ایل جونگ و دیگران چه میگویید؟ کدام حکومت کمونیستی تا به امروز توانسته نمونه ای موفق به جامعه جهانی عرضه دارد؟ عملکرد لنین و عوان و انصارش چه تفاوتی با دیگران داشت که باید او را تافته جدا بافته دانست؟ او هم به سهم خود جز کشتار و فقر و گرسنگی چیزی برای مردم کشورش به ارمغان نیاورد. آیا کشتارهای دست جمعی مردم را توسط سرویسهای امنیتی دولت لنین فراموش کرده اید؟ واقعیت آن است که کمونیزم جز فقر و فلاکت چیزی را برای مردم کشورهای در بندش ببار نیاورده. مگر به استثنای چین و البته قهرمان بزرگ جنگ بر علیه “امپریالیزم” ویتنام، که امروز به یکی از بزرگترین متحدین “امپریالیزم” تبدیل شده. این دو کشور هوشیارانه اقتصاد مضحک و فرتوت نظام کمونسیتی را رها کرده و شتابان خود را به اردوگاه غرب رسانده اند. البته از لحاظ سیاسی هر دو کشور همچنان سرکوبگرند. آقای تابان گرامی، امروز بعد از تقریباً یک قرن مخالفان “انقلاب” بولشویکی در دنیا به مراتب قویتر از موافقان آن هستند. بنابر شواهد و قراین، امروز نسل جوان روسیه کمترین علاقه و اشتیاق را به کمونیسم دارد و در سالگرد این واقعه نامیمون این فقط تعدادی معدود پیرمرد و پیرزن روس هستند که با نمایش عکسهای لنین و استالین کودکانه این واقعه را گرامی میدارند. اینها من را بیاد پیرهای خودمان میاندازد که هنوز امیدوارند “اعلاحضرت” روزی به کشور برگردند. حال پیرهای چپ خودمان نیز امید برپایی اتحاد شوروی دیگری را دارند و افزایش تیراژ کپیتال از ۵۰۰ نسخه به ۱۵۰۰ نسخه را گواه ادعای خود میدانند. براستی که “خندند بر آن دیده کاینجا نتوان گریان”! ۴۴۶٨ – تاریخ انتشار : ۲٣ آبان ۱٣٨۷
|
از : R یک مارکسیست
عنوان : انقلاب ۱۹۱۷ بر عیله سرمایه داری دولتی جناب تابان چرا بین انقلاب بزرگ اکتبر و نظام شوروی بعد از ظهور استالین تفاوت قائل نمی شوید؟ تا کی می خواهید دچار توهمات استالینیستی باشید؟ تا کی می خواهید آن نظام وحشتناک و ضد انسانی را سوسیالیزم بنامید؟
بر اساس آنچه مارکس و لنین نوشته اند و می گفتند سوسیالیزم در یک کشور غیر ممکن است . لنین بار ها گفت که اگر انقلاب در آلمان پیروز نشود نظام شوراها در روسیه محکوم به شکست است. پس چطور شما آن نظام در روسیه را سوسیالیزم می نامید و از آن دفاع می کنید؟
سوسیالیستهای واقعی در سراسر دنیا باید از سقوط نظام استالینیستی و سرمایه داری دولتی روسیه خوشحال باشند و من هستم. چرا که تا زمانیکه آن نظام در کار بود انقلاب کارگران در سراسر جهان به خاطر خیانتهای احزاب استالینیستی شکست می خوردند. انقلاب در اسپانیا در ۱۹۳۶ انقلاب در مجارستان در ۱۹۵۸ انقلاب در وییتنام چین و انقلاب در ایران. همه این انقلابهای کارگری به دلیل نفوذ شوروی در احزاب کمونیستی شکست داده شدند به دلیل اینکه طبقه حاکمه روسیه از انقلاب سوسیالیستی در جهان به شدت وحشت داشت.
جناب تابان اگر من و شما به عنوان دو نفر که مدعی هستیم که سوسیالیست انقلابی هستیم و دل در گرو انقلاب ۱۹۱۷ داریم باید به سنت اصیل مارکسیسم برگردیم. به امید روزی که انقلاب سوسیالیستی سرمایه داری با هر شکلی از چین گرفته تا آمریکا در هم شکند و با برقراری حکومت واقعی شوراها دموکراسی واقعی را نشان دهد. و این به ثمر نمی رسد مگر با بنا نهادن حزب پیشرو انقلابی مانند حزب بلشویک. همانطور که تروتسکی گفت: طبقه کارگر بخار است و حزب انقلابی پیستون است. ۴۴۶۲ – تاریخ انتشار : ۲٣ آبان ۱٣٨۷
|