پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

برای تولد “خاک پاک تمام ایرانیان”

نازک بین: دست خدا را نداشت ولی پاهایش را وقف زمین و زمان کرده بود.از آن روزهائی که در کوچه و پس کوچه های کرج که هنوز قواره و اندازه فعلی را نداشت این نوجوان یاغی تا جائی که توانسته بود ابتدا صاحب خانه ها را دریبل کرده بود و سپس شیشه های خانه های شان را با شوت های سرکش می شکست. والدین علی در ابتدا علاقه‌مند بودند که وی دکتر یا مهندس شود، اما علی کریمی معتقد است که هر انسانی باید به دنبال استعداد خودش برود و این موضوع را در مورد فرزندانش هم صادق می داند. کریمی که از دوران کودکی علاقه بسیاری به فوتبال داشت، به‌تدریج از درس و تحصیل فاصله گرفت و با مدرک دیپلم تحصیلات خود را به پایان رساند تا به شکوفا کردن استعدادش در فوتبال بپردازد. روزی یکی از همسایگان گفته بود علی جان شیشه پنجره مان را شکستی! علی کوچولو بدون هیچ مکثی و عرق ریزان پاسخ داده بود: شکست که شکست! عشقمان کشیده اینجا فوتبال بازی کنیم و تاوان شیشه تان را هم من می دهم! آن روز همسایه با خود فکر کرده بود با مادرش صحبت کند که این بچه با این زبان درازی اش عاقبت کاری دست خودش می دهد! اه ، اه! به من می گوید شکست که شکست تاوانش را می دهم! علی دیپلم اش را می گیرد و مثل همه فارغ التحصیلان گوئی بر بیشانی اش نوشته بودند یک پیکان می خرد و  مسافر کشی را شروع می کند. نوبت سربازی اش فرامیرسد او در دهه ۷۰ یک پیکان گوجه ای داشت دورانی که به عنوان یک پدیده در فتح تهران بازی می کرد. او وقتی که به پرسپولیس هم پیوست، قبل و بعد از تمرین با ماشین خود کار می کرد تا خرج خود را دربیاورد. در بازی های سالنی، افراد زیادی بر روی تعداد گل‌ها و پاس گل‌های او شرط بندی می کردند، چرا که کریمی در دریبل زنی بسیار قهار بود. همین امر موجب شد که به همراه حسین شمس برای کمک به تیم ملی فوتبال ایران، به محل برگزاری اردوی آماده سازی تیم ملی، در بروجرد که زیر نظر تومیسلاو ایویچ برگزار می شد برود تا از او تست گرفته شود، اما ایویچ نپذیرفت که از وی تست بگیرد.برگزاری مسابقات سالنی جام رمضان در سال ۱۳۷۵، موجب شد که علی دایی به همراه تنی چند از دوستان و برادرانش برای کاپ تیم بدهند. در سالن کوی نصر (گیشا) تیم علی دایی با حضور دایی در برابر تیم فتح با حضور کریمی (که در ان برهه زمانی نوجوانی ۱۸ ساله وگمنام بود) صف آرایی کردند. در حین بازی علی کریمی مراعات علی دایی را نکرد و چندین بار توپ را از میان پاهای او عبور داد که این امر موجب عصبانیت دایی شد و کریمی مورد غضب دایی با یک سیلی قرار گرفت. درگیری این دو بازیکن موجب شد دعوای بزرگی به وجود بیاید. این درگیری آغاز اختلاف دایی و کریمی بود. کریمی بعد ها در مصاحبه ای اعلام کرد که خدا دایی را بغل کرده؛ و چند بار دیگر نیز بر این موضوع تاکید کرد. در سالهای بعد اختلافات این دو بازیکن به جام جهانی ۲۰۰۶ و مسابقات مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰ نیز کشیده شد.

زبان سرخ و سر سبز یک فوتبالیست

بازیکن سابق تیم ملی فوتبال ایران، به گواه دوستانش در تیم‌های باشگاهی و ملی، شخصیتی آرام اما زبانی تند داشت. او در دوران بازیگری‌اش علاقه زیادی به مصاحبه کردن نداشت، اما هربار که مصاحبه کرد با زبان تندش، خشم عده زیادی را برانگیخت. یک بار مصاحبه او به اخراجش از تیم ملی فوتبال ختم شد، اما حاضر نشد گفته‌هایش را تکذیب کند.
مربی، سرپرست، مدیرعامل باشگاه و حتی رئیس فدراسیون فوتبال از جمله اشخاصی بودند که در این سال‌ها با زبان تند و تلخ کریمی هدف قرار گرفتند. محبوبیت او نزد مردم و هواداران نقطه مثبتی بود که همیشه کفه ترازوی افکار عمومی را به سمت او سنگین می‌کرد.
قهر و آشتی‌های علی کریمی با پرسپولیس و به‌خصوص علی دایی، همیشه در برهه‌های مختلف زمانی در صدر اخبار بود. اما موضع‌گیری‌های تند او هیچگاه سبب نشد محبوبیت او در نزد هوادارانش کاهش یابد. پائیز سال ۱۳۸۸ و در بحبوحه شلوغی‌های پس از انتخابات، زمانی که در یک مسابقه ملی با دستبند سبز به همراه چند تن دیگر از بازیکنان پا به زمین مسابقه گذاشت، خشم حکومت را برانگیخت، اما بار دیگر دل هواداران و مردم را به دست آورد.

آرزویی که شبانه برآورده شد

پسری که از اختلالات شدید هورمونی رنج می‌برد و به عنوان بلندقدترین ایرانی شناخته می‌شد، در یک برنامه تلویزیونی در ماه رمضان،آرزوهایش را داشتن سلامتی و لپ تاپ و دیدن علی کریمی عنوان کرد. کسانی که از نزدیک علی کریمی را می‌شناختند، برایشان چندان عجیب نبود که همان شب و با پایان یافتن برنامه زنده تلویزیونی، علی کریمی لپ تاپ بخرد، به دیدن پسر بیمار برود و تمام خرج اعزام و درمان او در آلمان را بپردازد. زمانی‌که زنده یاد بابک معصومی، کاپیتان سابق تیم ملی فوتسال ایران با سرطان دست و پنجه نرم می‌کرد و مسئولان سراغی از او نمی‌گرفتند و هزینه‌های درمان‌ بزرگترین گرفتاری کاپیتان سابق تیم ملی فوتسال شده بود، بازهم علی کریمی بود که به کمک او رفت. همبازی سابق معصومی، چک سفید امضایی را برای تامین هزینه‌های درمان و بیمارستان در اختیار او قرار داد.

افتخارات باشگاهی: قهرمانی در لیگ آزادگان (دو بار) ۷۸-۷۷ و ۷۹-۷۸ همراه با پرسپولیس نایب قهرمانی در لیگ آزادگان (یک بار) ۸۰-۷۹ همراه با پرسپولیس سومی در جام باشگاه‌های آسیا (دو بار) ۷۹-۷۸ و ۸۰-۷۹ همراه با پرسپولیس قهرمانی در جام حذفی فوتبال امارات (دو بار) ۲۰۰۲-۲۰۰۱ و ۲۰۰۴-۲۰۰۳ همراه با الاهلی نایب قهرمانی در لیگ برتر امارات (یک بار) ۲۰۰۴-۲۰۰۴ همراه با الاهلی قهرمانی در بوندسلیگای آلمان (یک بار) ۲۰۰۶-۲۰۰۵ همراه با بایرن مونیخ قهرمانی در جام حذفی آلمان (دو بار) ۲۰۰۶-۲۰۰۵ و ۲۰۱۱–۲۰۱۰ همراه با بیرن مونیخ و شالکه ۰۴ قهرمانی در جام حذفی فوتبال ایران (یک بار) ۱۳۹۲ همراه با تراکتورسازی افتخارات ملی: قهرمانی در بازی‌های آسیایی (دو بار) ۱۹۹۸ و ۲۰۰۲ قهرمانی در رقابت‌های غرب آسیا (دو بار) ۲۰۰۰ و ۲۰۰۴ قهرمانی جام بین قاره‌ای آسیا-اقیانوسیه (یک بار) ۲۰۰۳ سومی در جام ملت‌های آسیا (یک بار) ۲۰۰۴ افتخارات فردی: انتخاب به عنوان بازیکن سال فوتبال آسیا (یک بار) ۲۰۰۴ دومین بازیکن برتر سال فوتبال آسیا و عضویت در تیم منتخب آسیا (یک بار) ۲۰۱۲ آقای گل جام ملت‌های آسیا (یک بار) ۲۰۰۴ عضو تیم منتخب جام ملت‌های آسیا (یک بار) ۲۰۰۴ آقای گل لیگ برتر فوتبال امارات (یک بار) ۲۰۰۴-


متن خداحافظی کریمی از فوتبال به‌شرح زیر است:

«به نام خالق هستی
میخی بر دیوار کوبیدم و کفش‌ها را آویختم

خداحافظی همیشه تلخ و ناگوار است. جدایی از عشقی که تار و پود وجودت را در تصرف دارد، کار آسانی نیست. یک بار صرفاً تحت تأثیر خداحافظی غریبانه مهدوی‌کیا تصمیمی احساسی گرفتم و فضای اندوه‌بار آن‌همه بی‌اعتنایی مرا از فوتبال بیزار کرد و خود را در پایان دیدم. هرچند همین تصمیم احساسی و عجولانه باعث شد تا برخی‌ها همه‌چیز را تمام‌شده بدانند و مرا با دست خود به مسلخ ببرند. با توجه به شرایطی که در آن قرار دارم راهی جز ترک صحنه برایم نمانده. این تصمیم را در حالی که تمام وجودم را شک، تردید و اندوهی ناشناخته گرفته با مردم خوب و مهربان وطنم به اشتراک می‌گذارم… تصمیمی قطعی و برگشت‌ناپذیر.از این پس هوادار متعصب برای تیم محبوبم پرسپولیس و تیم ملی کشورم خواهم بود. دوست دارم و این را وظیفه خود می‌دانم از تمامی سروران و مهرآفرینانی که مرا از یک فوتبال خیابانی به میادین جهانی همراهی و مساعدت نمودند تشکر کنم و البته تقاضا دارم تا اشتباهات و خطاهای این حقیر که در مقاطعی موجب آزردگی خاطر، نگرانی و رنجش احساسات پاکشان شده بخشیده و مورد عفو قرار دهند.من، علی کریمی هرچه دارم بعد از خدا، از فوتبال و محبت مردم است که البته هرگز خود را شایسته این‌همه محبت و لطف نمی‌دانم چرا که در حقیقت قهرمان واقعی این مرز و بوم آنهایی هستند که به‌خاطر آرامش من و امثال من از آسایش و جان خود گذشتند تا این آرامش و آسایش نصیب ما شود. از همین رو درود و سپاس به شهدا و جانبازان راه وطن و آزادی. این عزیزان را شایسته و لایق بالاترین ستایش‌ها می‌دانم.اما از اینکه نتوانستم با پیراهن تیم محبوبم پرسپولیس فوتبال را ترک کنم اصلاً ناراحت نیستم زیرا این اتفاق عجیبی نیست! هرگز تن به بازی خداحافظی که متأسفانه در فوتبال ما نوعی حرکت تشریفاتی، تبلیغاتی و بعضاً ریاکارانه است نخواهم داد. بسیاری از بزرگان فوتبال ما بی‌سروصدا خاموش شدند و به گورستان فراموشی رهسپار گردیدند…!در خاتمه قلباً اعلام می‌دارم که با خداحافظی از فوتبال تمامی حوادث و حاشیه‌هایش را هم در همان زمین خاک کرده و آنچه را در این مسیر برایم پیش آمده تنها چالش‌ها‌، رقابت‌ها و احساسات منطقی می‌دانم.و بالاخره کلام آخر باز با هواداران که همواره برایم اهمیت بالایی داشته و خواهند داشت: “شما همیشه در قلب من خواهید بود. از احترامی که طی این سال‌ها نسبت به من داشته‌اید لذت بردم و سپاسگزارم”.

سرانجام باید از این خاک رفت … خوشا آن که پاک آمد و پاک رفت

خاک پاک تمام ایرانیان علی کریمی»

حالا امروز علی کریمی وارد ۴۲ سالگی می شود، چه کسی باورش می شود همان پسرک جوان که در میانه زمین دل هر فوتبالی ای را می برد الان در چهارمی دهه زندگی اش حضور دارد.

https://akhbar-rooz.com/?p=91366 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x