جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

حزب چپ ایران (فدائیان خلق): ضرورت اتحاد نیروهای چپ و شکل گیری ثقل جمهورخواهان برای گذار از جمهوری اسلامی!

در سالگرد خیزش آبانماه ۹۸

افزایش ناگهانی و سرسام‌آور بهای بنزین در آبان ماه سال پیش، جرقه ای بر انبار باروت نارضایتی مردم  زد و آخرین قطره ای شد که خشم مردم را لبریز کرد و در ابعاد وسیع آنان را به اعتراض خیابانی برانگیخت. مدارس و دانشگاهها، بازار، ادارات دولتی، مسابقات ورزشی سیستم حمل و نقل همه نیمه تعطیل شدند. این حرکت به دلایل اقتصادی سربرآورد اما به سرعت سیاسی شد و حدود ۱۵۰ شهر کشور را فرا گرفت. حکومت با اعتراضات مردم بسیار خشن و خونین برخورد کرد. سرکوبگران بدستور علی خامنه ای سینه تظاهرکنندگان را نشانه گرفتند. در ماهشهر از تیربار هم استفاده شد. آمار کشته ها و دستگیر شدگان را مدت ها پنهان کردند. در جریان اوج بیماری کرونا که مردم درگیر مرگ و زندگی بودند، حکومت رقم کشته ها را ۲۳۰ تن اعلام نمود. هر چند که منابع دیگر کشته ها را حدود ۱۵۰۰ تن و دستگیر شدگان را بیش از ۷۰۰۰ تن ذکر کرده اند. این انفجار اجتماعی رعد و برق در آسمان بی ابر نبود بلکه پیامد بیش از چهل سال بی کفایتی، زورگوئی، تبعیض، بی عدالتی و فساد ساختاری و نهادینه در تار و پود جمهوری اسلامی از یک سو و تحریم‌های گسترده آمریکا از سوی دیگر بود که طی این چند سال با تشدید آن باعث بالا رفتن هزینه زندگی، فقر و گرانی شده و جامعه را در آستانه انفجار قرار داده است.

اعتراضات آبانماه ساختار شکن، رادیکال و گسترده بود و جریانات حکومتی هیچ نقشی در آن نداشتند. نیروی محرکه آن تهیدستان و حاشیه نشین ها و گروه‌هائی از طبقه متوسط بودند که از حاشیه شهرها، شهرک‌ها و مناطق کارگری و فقیز نشین به میدان آمدند. در این حرکت جوانان و زنان نقش برجسته ای داشتند و کل حکومت و در راس آن ولایت فقیه را نشانه گرفته بودند. شکل مبارزه خیابانی بود و هماهنگی آن از طریق شبکه های اجتماعی صورت گرفت. شیوه سرکوب بسیار خشن بود. شلیک مستقیم به روی مردم و سرکوب خونین و وحشیانه آنان نقطه عطفی در مناسبات رژیم با مردم پدید آورد.

جمهوری اسلامی سازماندهی شده و با فرماندهی واحد در برابر مردم بی سازمان ظاهر شد و با اعمال خشونت عریان اعتراضات را سرکوب کرد، اما زمینه های بروز اعتراضات کماکان پابرجا مانده است. خشم فروخورده مردم، نه تنها از بین نرفته‌است، بلکه شدیدتر نیز شده ‌است و در فرصت دیگری می تواند سر برآورد و شعله آتش آن کل کشور را فرا گیرد. جمهوری اسلامی مدتهاست که عمدتا با تکیه بر سرکوب پابرجاست. اما تردید نباید داشت که جامعه ای که با انبوهی از خواسته های بی پاسخ رو در رو است، همواره آبستن خیزش های اعتراضی است. 

اکنون و خصوصا پس از آبانماه ۹۸ روانشناسی مردم دستخوش تغییر مهمی شده است. اگر در گذشته سرکوب جامعه را در خود فرو می برد و سکوت حاکم می‌شد، در جریان سرکوب خشن آیانماه و رویاروئی مستقیم حکومت با مردم، فضای جامعه مرعوب نشد و این یکی از مهمترین مولفه های قابل تاکید برای تغییر و تحولات آتی است. واکنشی که مردم به زدن هواپیمای مسافربری و دروغ‌گوئی های پس از آن نشان دادند و اعتراضات گسترده ای که در خیابان ها علیه رژیم شکل گرفت و در تداوم آن حرکت اعتراضی توسط دانشجویان علیه کل حکومت و شخص ولی فقیه، همچنین اعتراضات گسترده کارگران و حرکات معلمان و سابر اقشار جامعه بیانگر مرعوب نشدن جامعه است. تحریم گسترده انتخابات مجلس توسط مردم نیز، خود شکلی از اعتراض علیه حکومت بود، که نشان از تداوم مبارزه را دارد.

در چنین فضائی ویروس کرونا که بلای جان همه مردم جهان شده است، با حضورش در کشور معادلات را موقتا به سود حکومت به هم زد و برای دوره ای کوتاه به داد جمهوری اسلامی رسید. این ویروس شرایط را در کل جهان دگرگون نمود و زمینه را برای سوء استفاده بسیاری از قدرت ها فراهم کرده است. در ایران نیز شرایط کرونائی توجه به بقا و حفاظت از زندگی را در اذهان برجسته تر کرده است و عملا لبه تیز مبارزۀ مردم را که متوجه حکومت بود، به طور موقت و تا حدی متوجه نبرد مرگ و زندگی با این ویروس کشنده نموده است. حکومت ها به دلیل سازمان ها و نهادهای موجودشان، سکان اصلی مبارزه علیه کرونا را در دست دارند و مرکز مبارزه با این ویروس شناخته می شوند. در کشور ما نیز مردم برای مبارزه با این ویروس مرگزا جز حکومت نهاد دیگری را پاسخگو نمی شناسند. به همین خاطر است که سایه ترس و نگرانی از جان، بر فضای ضد حکومتی سایه انداخته و خشم از حکومت دروغگو  فعلاً در دل ها تلنبار شده است تا در موقعیت دیگری سربرآورد. جمهوری اسلامی نیز از این فرصت نهایت سوء استفاده را کرده و می کوشد صورت مساله بسیاری از مشکلات خود ساخته را پاک کند. آمار کشته های آبانماه که حکومت چون کابوسی از آن می گریخت فقط در زیر سایه کرونا می توانست اعلام شود و اعتراضاتی را برنیانگیزد.

قابل انتظار است که به تدریج بار دیگر پرونده سراپا فساد و آلوده جمهوری اسلامی با تضعیف کرونا و کم شدن دامنه ترس از این ویروس کشنده، می تواند در برابر چشم مردم گشوده‌ شود و خشم ها را متوجه خود کند. مدیریت بسیار بد و غیر مسئولانه، رها کردن مردم بدون کمک های اجتماعی تضمین کننده، پنهان کاری ها و سابقه بدکرداری های حکومت، جنبه های منفی رژیم را در اذهان دوباره زنده می کند. با کم رمق شدن شعله عمر کرونا خشم و نارضایتی فرو خورده در دل جامعه فوران خواهد نمود و خواسته های بی پاسخ دوباره در مقابل حکومت قرار خواهد گرفت.

خیزش آبانماه حرکتی بود که در آن تهی دستان و حاشیه نشینان نقش اصلی را داشتند. این نیروها نه صاحب رسانه ای هستند و نه محل کاری برای سازمانیابی دارند. نارضایتی آن‌ها به ناگزیر راه به خیابان می برد و در خیابان است که این نیروها همدیگر را بازیافته و می توانند اعتراضاتشان را به یکدیگر گره بزنند تا صدایشان شنیده شود. از آبان سال گذشته تا کنون خواسته های مردم دست نخورده باقی مانده و حتی بیشتر هم شده اند. این در حالی است که حکومت نسبت به قبل ناتوان تر نیز شده است. به همین دلیل هم هست که نگران از آینده خود برخی از دستگیر شدگان را برای ارعاب جامعه و جلوگیری از تکرار خیزش های مشابه آبانماه، به مرگ محکوم می کند. رژیم حتی گاه با توسل به تخریب عمدی  اماکن تلاش کرد سرکوب مبارزات مردم را به بهانه کاربرد خشونت توجیه کند و کشور را به صحنه‌ی جنگی تبدیل کند که در آن کسانی پیروز میدان هستند که سلاح برتری دارند.

با توجه به بی کفایتی حکومت و فساد و دزدی و تبعیض سیستماتیک تداوم طبیعی زندگی مردم  بیش از پیش در معرض تهدید قرار دارد و لذا امکان شکل گیری خیزش های دیگری را نباید منتفی دانست. در چنین شرایطی جریانات سیاسی مدافع منافع کارگران و تهیدستان با درک اوضاع خطیر جامعه ضروری است گفتمان نظامی دموکراتیک در شکل جمهوری برای دستیابی به عدالت و آزادی به جای جمهوری اسلامی را اشاعه دهند و روحیه امید به موفقیت چنین مبارزه ای را در دل ها بنشانند. برای گام برداشتن در این مسیر اهمیت دارد از دو شکل دیگر مبارزه یعنی اعتصابات گسترده در بخش های مختلف جامعه و نافرمانی مدنی در محیط کار و زندگی، در کنار اعتراضات خیابانی، بهره گرفته شود تا بتوانیم جمهوری اسلامی را به تسلیم در برابر اراده مردم وادار سازیم و یا از آن عبور کنیم. 

فقدان آلترناتیوی دموکراتیک قدرتمند یکی از شانس‌های مهم حکومت در شرایط کنونی است. این احتمال وجود دارد که با کم شدن دامنه خطر کرونا اعتراضات مردم برای نان و آزادی تشدید شود. از اینرو لازم است از یکسو نیروهای چپ بتوانند صدای خود را برای دستیابی به عدالت و برابری هماهنگ کرده و برآمد مشترک داشته باشند و از سوی نیروهای دموکرات سکولار بکوشند ثقل نیرومندی را شکل دهند.

هیئت سیاسی- اجرائی حزب چپ ایران(فدائیان خلق)

پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹- ۱۲ نو.امبر ۲۰۲۰

https://akhbar-rooz.com/?p=92672 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

5 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ناشناس
ناشناس
3 سال قبل

با پوزش مرا به خیرتو امید نیست شرمرسان!

نسیم
نسیم
3 سال قبل

مطلب کوتاهی در باره همین بیانیه در سایت به پیش نوشتم.
از پیشنهاد حزب چپ در مورد اتحاد نیروها استقبال کردم و آن را قدمی به جلو ارزیابی کردم.
نوشتم که نزدیکی اکثریت به حزب توده و عملکرد سال های بحرانی ۵۹ و ۶۰ از طرف سایر چپ ها همکاری با رژیم و شراکت در جنایات آن بود ولی انتقاد صادقانه حزب می تواند این دیوار را بردارد. اسناد سازمانی آن دوران هم باید منتشر شود چون متعلق به مردم است.
این نوشته اجازه انتشار نیافت.
این دعوت شما به اتحاد است؟ یعنی بقیه بیایند و درخواست عضویت بدهند؟ گمان نمی کنم.

هرمز سوادکوهی
هرمز سوادکوهی
3 سال قبل

همین که حزب چپ ( فدائیان خلق) تا این لحظه در مورد کشتار آبان ۹۸ اعلامیه ای برای گرامیداشت جان باختگان نداده
حکایت از فرق حرف و عمل این جریان می کند.

آرمان شیرازی
آرمان شیرازی
3 سال قبل

نگاه و پندار شما سوی کجاست؟

هم میهنان گرامی متشکل در حزب چپ!
شما از “چهل سال بی کفایتی، زورگوئی، تبعیض، بی عدالتی و فساد ساختاری و نهادینه در تار و پود جمهوری اسلامی” سخن میگویید اما از تحمیل این حکومت بر زندگی اجتماعی که با جاسوسی, بگیر و ببند, شکنجه و کشتار مردم – یعنی تبهکاری و جنایتکاری – از یکسو و تاراج منابع ملی در راستای منافع قبیله ای خود از سوی دیگر انجام میدهد خاموش گذشته اید! چرا؟
کاربرد واژه “بی کفایتی” (بجای تبهکاری, ویرانگری و جنایتکاری) در مورد حکومتی که از هر نگرگاه برای کشورمان ویرانگر بوده و این ویرانگری را بگونه ای سازمان یافته و با برنامه های مدون پیشبرده است اگر گیجسرانه نباشد, تعارف پردازانه است. تعارف با رژیمی که ایران را از مردمانش ربوده تا از آن “امام زمان” کند و برای اینکار دستگاهها و سازمانهای گسترده پدید آورده است چه مفهوم دارد؟ بنگر می آید که گروه “نگهداران رژیم” که در سازمان اکثریت, اتحاد جمهوریخواهان و حزب چپ عضویت همزمان دارند “تمهیداتی” را بکار میگیرند تا از تند و تیزی مواضع شما بکاهند و نگذارند “خاطر رهبری جمهوری اسلامی” مکدر شود!
شما پس از بررسی شرایطی که کارد به استخوان و جان بر لب مردم رسانیده از یکسو و ایستادن “سازماندهی شده و با فرماندهی واحد” حکومت در برابر مردم و “شلیک مستقیم به سینه و سرکوب خونین و وحشیانه آنان” بدرستی گفته اید که “نقطه عطفی در مناسبات رژیم با مردم پدید” آمده است. با اینهمه اما, ضرورت مبهم “گذار یا عبور از جمهوری اسلامی” را طرح کرده اید. چرا دلاورانه و سرراست سرنگونی این حکومت تبهکار را ترویج نمیکنید؟ مگر قرار است چراغ سبزی روشن شود یا کسی اجازه ی این “گذار یا عبور مجاز” را صادر کند؟!
درین رویارویی تاریخی که به “نقطه عطف” هم رسیده چه چیز برای شما نامشخص است که هنوز زبان سرخ شما را در گرو حفظ سر سبزتان نگهداشته است؟ چرا جایگاه خود را در برابر دلالان سیاسی که هنوز مبلغ “تغییر رفتار رهبری” و امکان ساخت و پاخت با “برادران فرهیخته اصلاح طلب” هستند مشخص نمیکنید؟ آیا روشن نیست که درست بهمین دلیل دیگر نیروهای چپ شما و گفته هایتان را جدی نمیگیرند؟
چرا در پاراگراف پایانی “ضرورت اتحاد نیروهای چپ و شکل گیری ثقل جمهورخواهان” را در چند جمله از بالا به پایین و پندگونه رقیق و بیجان کرده اید. آیا در پاسخ به این “ضرورت” وظایف مشخصی پیش روی خود نهاده اید؟ یا اینکه تنها به این بسنده کرده اید که بگویید که “ما گفتیم”؟ چرا آمادگی و پیشنهاد مشخص خود را طرح نمی کنید و فعالانه با دیگر نیروها تماس نمیگیرید؟
حزب چپ؟ تنها نام است و بس یا محتوایی نیز که در کار سازماندهی مبارزات کارگران, مزد/حقوق بگیران و زحمتکشان است؟ کارگران, مزد/حقوق بگیران و زحمتکشان دیریست که در ستیز و در میدان اند… نگاه و پندار شما سوی کجاست؟

اصغر الهیاری
اصغر الهیاری
3 سال قبل

تا زمانیکه حزب چپ ( فدائیان خلق) و اتحاد جمهوریخواهان تکلیف خود را با دو نیروی خود سر با پیشینه ی فدائی یا چپ روشن نکند . صحبت از اتحاد فقط یک تعارف و حفظ ظاهر برای تقویت جبهه جمهوریخواهان در گذار از حکومت کشتار تمامیت خواه ولایت وقیح ست.
۱ ـ آنهائی که به انحای مختلف برای حفظ حکومت ولایت فقیه با حکومت و رسانه ای های آن و بخشی از اصلاح طلبان بند بازی می کنند.
۲ـ آنهائی که از آرمان های انقلاب صرف نظر کرده و فکر می کنند مشکل ایران راه حل داخلی ندارد و با بازماندگان حکومت تمامیت خواه پادشاهی سرنگون شده و باندهای وابسته به قدرت دنبال اجرای سناریور های مانند عراق ، لیبی ، سوریه و… در ایران می باشند . این دو جریان بیش از هر نیروی دیگری سیمای جمهوری خواهی را در بین نیروهای آزادیخواهان مخدوش کرده ست.
مردم از این همه درهم برهم گوئی بودن فعالان سیاسی خارج از کشور در تعجب اند.
این نیروها بیش از همه از سازمان اکثریت بر خاسته اند.
حزب چپ ( فدائیان خلق) نمی خواهد با این نیروها مرزبندی کند ؟

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x