جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

عصر پسا ترامپ؛ برنامه و چشم اندازهای مبارزات کارگری- برگردان: پروین اشرفی

از کجا شروع کنیم؟ بسیاری از رهبران اتحادیه ها و دیگران در "چپ" می گویند حالا که بایدن انتخاب شده است، ما باید "به او فشار بیاوریم". این صرفاً بهانه ای است برای امتناع از گسست کامل از ارتباط با آنها. این بهانه ای است برای حتی امتناع از ایجاد یک جنبش ...

از کجا شروع کنیم؟ بسیاری از رهبران اتحادیه ها و دیگران در “چپ” می گویند حالا که بایدن انتخاب شده است، ما باید “به او فشار بیاوریم”. این صرفاً بهانه ای است برای امتناع از گسست کامل از ارتباط با آنها. این بهانه ای است برای حتی امتناع از ایجاد یک جنبش طبقه کارگر در خیابان و محل کار

هر کارگر متفکر، هر کارگری که به فکر افراد دیگر (یا کره زمین) است، هر کارگری که نیاز به همبستگی طبقه کارگر را درک می کند، از اینکه ترامپ در انتخابات شکست خورد، نفس راحتی می کشد. مطمئناً، ترامپ آخرین تلاش خود را برای وارونه کردن نتایج انتخابات انجام می دهد، اما سخت است که ببینیم چگونه می تواند موفق شود . ولی تلاش ترامپ و پاسخ جانشین او – جو بایدن – هر دو به ما میگوید که ترامپ”ایسم” –  قدرتی که ترامپ بر آن متکی است – از بین نمی رود و بایدن و دموکرات ها هم گزینه مناسبی نیستند.

بایدن با تبلیغ بر پایه این که قصد دارد “روح آمریکا را بازگرداند”، کارزار خود رابه راه انداخت و ادعا می کند که این کار را با “حرکت ازسوی دموکرات ها به سوی جمهوری خواهان و با قرار دادن بازوی برادرانه خود برشانه برخی ازسناتورهای حزب جمهوریخواه و توافق بر حفظ عملکرد دولت” انجام خواهد داد. به عبارت دیگر، همکاری بین این دو حزب سرمایه دار. آن قطار سالها پیش ایستگاه را ترک کرد. حزب جمهوری خواه به حزب مبتنی بر تعصب، قلدری و عوام فریبی ضد علمی تبدیل شده است. این همان چیزی است که در مرکز پایه توده ای آن جای دارد. این امر یک شبه هم اتفاق نیفتاده است. با “استراتژی جنوبی” نیکسون آغاز شد و در بحران اقتصادی ۲۰۰۸ و با جنبش “حزب چای” Tea Party بسیار تقویت یافت. این مبنای ۷۱ میلیون رای به ترامپ است و جمهوری خواهان نمی توانند آن را نادیده بگیرند. این واقعیت که رهبران و جنبش های مشابهی در سراسر جهان ایجاد شده اند نیز نشان می دهد که “ترامپیسم” فقط یک پدیده موقتی نیست که با خارج شدن ترامپ از مقام خود، از بین برود.

برخی از مدافعان چپ “همان کاری را که حزب چای با جمهوری خواهان کرد” با دموکرات ها می کنند. به عبارت دیگر، تبدیل حزب دموکرات به یک حزب رادیکال، چپ. در واقع، این همان چیزی است که برنی سندرز و جناح او در دموکرات ها، از آن دفاع می کنند. این یک رویای واهی است. هر دو حزب، احزاب سرمایه داری هستند. تفاوت در این است: برای جمهوری خواهان، توسعه پایگاه توده ای آنها ممکن است حاکمیت سرمایه داری را بی ثبات کرده باشد، اما هم طبقه کارگر را به شدت تقسیم و تضعیف کرد و هم سود طبقه سرمایه دار را افزایش داد. رادیکال سازی دموکرات ها دقیقاً برعکس آن عمل می کند و بنابراین کنترل کنندگان سرمایه داری آن هرگز اجازه نمی دهند که این اتفاق بیفتد. جناح “مترقی” می تواند بر روی هرچه دوست دارد، هیاهو براه بیاندازد، می تواند شکایت کند و برخی مشکلات را ایجاد نماید، اما هرگز اجازه کنترل حزب را نخواهد داشت و سیاست های آنها هرگز به سیاست های واقعی حزب آنها تبدیل نخواهد شد.

بایدن حرفه خود را در سنا بنا کرد، جایی که “تعارف” حاکم بود. این امر به معنای روابط و معاملات دوستانه بین اعضای کلوپ اختصاصی میلیونرهای جهان بود. او تمام کارزار انتخاباتی خود را بر اساس رویای واهی بازگشت به آن دوران بنا نهاد. یک جناح از جمهوری خواهان هستند که همچنان به دادن امید به بایدن ادامه می دهند. این جناحی است که توسط دوستداران پروژه های لینکلن و فرماندار سابق اوهایو، جان کاسیچ نمایندگی شده است. این جمهوری خواهان به دلیل مخالفت خود با آنچه که حزب امروز جمهوری خواه طرفدار آن است، برای بایدن تبلیغات انتخاباتی به راه انداختند. این جمهوری خواهان واقعاً چه کسانی هستند؟ به عنوان مثال کاسیچ، یک جمهوری خواه طرفدار ریگان بود که به اعضای “حزب چای” متوسل شد تا به عنوان فرماندار در سال ۲۰۱۱ انتخاب شود. اولین حکمی که وی صادر کرد، حمله به حق مذاکره جمعی کارگران بخش دولتی بود. در هر صورت، او و جمهوری خواهان طرفدار پروژه لینکلن همانقدر شانس باز پس گرفتن حزب جمهوریخواه را دارند که برنی سندرز و الکساندرا اوکاسیو کورتز شانس غلبه بر حزب دموکرات را.

این امر مانع تلاش رئیس جمهور بایدن برای معامله با جمهوری خواهان نخواهد شد. و به هر حال، تعداد زیادی از دموکرات هستند که موضع سیاسی آنها با جمهوریخواهان تفاوتی ندارد. بگذریم از این که دموکرات ها به طور کلی هرگز واقعاً برای کارگران نجنگیده اند. این یک واقعیت است، از فشار آنها بر تحمیل NAFTA گرفته تا عدم موفقیت در تصویب ساده ترین اصلاحات مانند اصلاح قانون کار و این که در دوران اوباما پناهندگان بیشتری نسبت به دوران ترامپ اخراج شدند.

بسیاری از رهبران اتحادیه ها و دیگران در “چپ” می گویند حالا که بایدن انتخاب شده است، ما باید “به او فشار بیاوریم”. این صرفاً بهانه ای است برای امتناع از گسست کامل از ارتباط با آنها. این بهانه ای است برای حتی امتناع از ایجاد یک جنبش طبقه کارگر در خیابان ها و مکان های کار.

جنبش جان سیاهان مهم است به ما نشان داد که چه چیزی ممکن است. با این حال، هیچ جنبشی نمی تواند به تنهایی براساس اعتراضات خیابانی به طور نامحدود ادامه یابد. یک برنامه واضح، و سازمانی دموکراتیک براساس آن برنامه، باید تدوین شود. این اعتراضات به موفقیت زیادی دست یافت، خصوصا اینکه میلیون ها سفیدپوست آمریکایی را از نژادپرستی ساختاری در جامعه ما آگاه ساخت. با این حال، این جنبش فریفته این گرایش نیز بود که به سادگی به یک بازوی مبارزاتی برای بایدن و دموکرات ها تبدیل گردد. یکی از نمونه های برجسته تر این امر، جنبش برای زندگی سیاه پوستان (M4BL) می باشد که ائتلافی است از سازمان های سیاه پوست، از جمله کنفرانس ملی وکلای سیاه پوست و مرکز الا بیکر (جایی که ون جونز، از مقامات سابق اوباما و مفسر فعلی سی ان ان کار خود را از آنجا شروع کرد).

تحرکات جدید خیابانی، ذاتی اوضاع هستند. کارگران متفکر و مصمم تر بیشتری، از جمله سوسیالیست های جدی تر، می توانند برای این زمان آماده شده و به ساخت و ساز آن کمک کنند، اول از همه از طریق شروع ایجاد یک برنامه روشن. برخی از آنها از این قرار اند:

پلیس و نژادپرستی

نژادپرستی، ذاتی ظلم و خشونت پلیس است، اما همه آن نیست. پلیس برای افراد زیادی، از همه نژادها پاپوش درست کرده، به آنها وحشیانه حمله نموده و آنها را کشته است. با این حال شعار “انحلال بودجه پلیس”، شعاری نیست که میلیون ها کارگر، از هر نژاد و قومیت را در تجمعات به خود جلب کند. آنچه مورد نیاز است، کمپینی است برای ایجاد کمیته های ایمنی عمومی منتخب مردم و در عین حال کمپینی بر علیه همه موارد آزار پلیس، بدون توجه به قومیت قربانی. در مواردی که پلیس به بدرفتاری یا به جرمی متهم می شود، قربانی یا خانواده وی در صورت کشته شدن قربانی، باید حق تعیین یک نماینده را داشته باشد تا در کلیه روند پیگیری پلیس درگیر، شرکت کند.

کووید ۱۹

صرف نظر از اینکه ثابت بشود یکی از واکسن های جدید و آزمایش شده، مفید است یا نه، کووید ۱۹ همچنان یک بحران باقی خواهد ماند. در وهله اول، احتمالاً یک سال طول می کشد تا چنین واکسنی کاملاً آزمایش و به طور گسترده توزیع شود. همچنین، حتی اگر آزمایش هم شده باشد، ما نمی دانیم چه مدت می تواند ایمنی بدن را تأمین کند. برخی از افراد طبقه کارگر که بیشترین ستم متوجه آنها بوده است، بدترین رنج ها را متحمل شده اند. این همان چیزی است که اثرات نتایج فاجعه بار آن در برخی از مناطق عمدتا سیاه پوست و لاتین تبار شهر نیویورک و همچنین در مکان های کاری مانند صنعت بسته بندی گوشت، نشان داده می شود. به همین دلیل آنچه مورد نیاز است، یک کارزار متکی بر اتحادیه کارگران، جهت ایجاد کمیته های ایمنی در خود محل کار می باشد. این کمیته ها باید خود این قدرت را در اختیار داشته باشند که تصمیم بگیرند چه شرایطی ایمن یا غیر ایمن هستند و قادر به تأمین آن شرایط باشند، از جمله حتی قدرت تعطیل کردن کار. در آنگونه موارد، کارگران باید بر دریافت حقوق کامل تا بازگشت به شرایط ایمن اصرار ورزند. و باید از مرخصی و مزایای کار مخاطره آمیز نیز برخوردار باشند.

بیکاری

در ماه اکتبر، به طور رسمی ۱۱.۱ میلیون کارگر بیکار در ایالات متحده وجود داشتند. این عدد یک تخمین بسیار کم است. به عنوان اولین گام، ما باید خواستار بازگرداندن فوری مبلغ ۶۰۰ دلار در هفته مکمل بیکاری برای همه کسانی که در حال حاضر کار نمی کنند، باشیم. ما همچنین باید خواست ۴۰ ساعت حقوق کامل در ازای هفته ای ۲۰ ساعت کار را افزایش دهیم. بالاخره چرا کارفرمایان باید تنها کسانی باشند که از افزایش چشمگیر بهره وری طی دهه های اخیر منفعت ببرند؟

همبستگی بین المللی

طبقه کارگر بیش از هر زمان دیگری در طول تاریخ، در سطح بین المللی با هم مرتبط است. کارگران در ایالات متحده نمی توانند از سرنوشت کارگران در هند، آلمان، زیمبابوه یا سوریه فرار کنند. همبستگی طبقه کارگر در عمل، و نه فقط در حرف، آن چیزی است که لازم است. این شامل اقدام به اعتصاب بین المللی علیه شرکتهای چند ملیتی و کل صنایع در سراسر جهان می باشد، هم در چانه زنی در قرارداد و هم برای جلوگیری از تعطیلی کارخانه ها. این برنامه همچنین شامل یک کارزار بین المللی برای تأمین دستمزد واقعی مناسب زندگی، حداقل برنامه های اجتماعی، کسب مالیات جهانی از شرکت ها و سرمایه داران برای برقراری مقررات زیست محیطی می باشد.

محیط زیست

کووید ۱۹ قبل از هر چیز ناشی از تخریب محیط زیست است. اثرات ترکیبی و متقابل حاصل از کشاورزی صنعتی و تخریب زیستگاه های وحشی است که دریچه ای برای جهش ویروس ها را باز می کند و آنها را قادر می سازد از سد گونه های موجود در برابر انسان (آنچه زونوز نامیده می شود) پرش کنند. اگر این مسئله به اندازه کافی جدی نیست، فاجعه برهم زدن وضعیت آب و هوای جهانی که احساس شد – از خشکسالی در آفریقا گرفته تا ۲۵ طوفان نام گذاری شده ای که انتظار می رود در این فصل طوفان رخ بدهد (بیش از دو برابر میانگین سالهای اخیر). و ما می توانیم یک فصل آتش سوزی دیگر را در تابستان سال آینده انتظار داشته باشیم. جناح “مترقی” دموکرات ها پیشنهاد یک توافق نامه جدید سبز را دارند. همانگونه که نیو دیل فرانکلین روزولت بحران اقتصادی کارگران آمریکایی را حل نکرد، نیو دیل سبز نیز نمی تواند کره زمین را نجات دهد. (رجوع کنید به مقاله  آیا نیو دیل سبز می تواند سیاره را نجات دهد؟) در عوض، آنچه لازم است یک اقتصاد برنامه ریزی شده دمکراتیک می باشد که تحت کنترل و مدیریت خود طبقه کارگر است. اگر بحران اقتصادی یا تهدید به جنگ، این امر را ثابت نمیکند، قطعاً فاجعه زیست محیطی سرمایه داری درحال اثبات آن است.

از کجا شروع کنیم؟

این یک وظیفه مهم است و طبقه کارگر ایالات متحده، غیر سازمان یافته و تقسیم شده می باشد. حتی در داخل خود اتحادیه ها، کارگران با تشکل های خود بیگانه هستند و بسیاری از آنها از داشتن هر گونه علاقه به اتحادیه های خود منصرف شده اند. اینجا در اوکلند، بسیاری از اعضای اتحادیه حتی نام اتحادیه صنفی خود را نمی دانند! با این وجود، همه اینها با بحران و آشفتگی پیش رو، تکان می خورد. جنبش های جدید و حتی انفجاری تری از لایه های بسیار گسترده تری از طبقه کارگر در راه است. این همان چیزی است که باید روی آن حساب کنیم.

درست مانند اعتراضات زندگی سیاهان مهم است، یک سئوال اساسی این خواهد بود که آیا جنبش های جدیدی به سمت استقلال طبقه کارگر ایجاد می شود یا اینکه آنها از طریق جناح لیبرال برنی سندرز / الکساندرا اوکاسیو کورتز آن به حزب دموکرات کشانده می شوند که این مسیر به این معنی است که این جنبش در نهایت محو شده و خواهد مرد، همانگونه که بسیاری از جنبش های گذشته از بین رفتند. یک جنبش جدید در خیابان ها، به برنامه خاص خود و به سازمان خود که حول آن برنامه ساخته شده است، نیاز دارد. این جنبش در ابتدا بسیار امکان دارد که افراد خود را، برای سمت های سیاسی نامزد نکند، اما در نهایت یا باید این کار را انجام دهد، یا باید از نامزدهای دموکرات حمایت کند. راه دوم به همان ریزشی ختم می شود که جنبش های پیشین تجربه کرده اند.

سوسیالیست های واقعی طبقه کارگر و به طور کلی کارگران متفکر و دلسوز می توانند خود را برای این تحولات آماده کنند. ما می توانیم تشکیل گروه های محل کار را با تعداد معدودی از کارگران که به آنها اعتماد کامل داریم، شروع کنیم. و ما می توانیم نیروهای رزمنده را گرد هم بیاوریم و مجامع مخالف را در اتحادیه ها تشکیل دهیم.

بحث در مورد برنامه ها و چشم اندازهایی از این قبیل، می تواند اولین قدم باشد.

John Reimann ، نجار بازنشسته

منبع : Oakland Socialist, Workers’ Struggles and Marxism

https://akhbar-rooz.com/?p=93595 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x