صدای ضجههایش است که این تراژدی را غمگینتر میکند. اشکهای کودکانهاش تمام مردم ایران را تحتتأثیر قرار داده است. فریادهایش برای اینکه بتواند مانع تخریب شود، فایدهای ندارد. انگار که صدایش را هیچکس نمیشنود. آنهایی که برای تخریب آمدهاند آجرها را یکبهیک برمیدارند. روی زمین میاندازند. در عرض چند ثانیه دیوار بلند فرو میریزد و اشکهای دختربچه بیشتر میشود. با صدای بلند جیغ میکشد و میگوید: «خراب نکنید. مگر نمیشنوید.»
به گزارش سیما فراهانی در شهروند، زنی با چادر سفید مضطرب و پریشان از این سو به آن سو میرود. حال خودش آنقدر بد است که نمیتواند به اشکها و التماسهای کودکانه این دختربچه توجه کند. میگوید بس کنید، اما خانه که نه سرپناه کوچکشان خراب میشود. جوری که دیگر قابل استفاده نباشد.
تکرار درد در بندرعباس
اینجا محله ۲۲ بهمن بندرعباس است. همانجایی که سکانسهای دلخراش تراژدی آسیه پناهی بار دیگر به تصویر کشیده شد. زنی که در کرمانشاه او را خانه خراب کردند. آسیه اما تاب نیاورد. ۳۰ اردیبهشت سال ۹۹، مأموران واحد اجراییات شهرداری کرمانشاه برای تخریب تعدادی از خانههایی که حاشیهنشینان ظاهراً بدون مجوز در شهرک سجادیه ساخته بودند به محل رفتند. آنها تعدادی خانه، ازجمله اتاقک آسیه پناهی و خانوادهاش را تخریب کردند.
اما ماجرا به اینجا ختم نشد. مأموران شهرداری و نیروهای کمکی آنها در درگیری با آسیه و دیگر حاشیهنشینان از اسپری گاز فلفل استفاده کردند. آسیه پناهی خود را روی چنگک بیل مکانیکی انداخته بود تا مانع تخریب شود. اما به گفته شاهدان، آسیه پناهی دچار بیماری تنگی نفس بود. او در مقابل اسپری فلفل طاقت نیاورد. او در پی این ماجرا و در مسیر انتقال به کمپ «چشمه سفید» درگذشت. علّت مرگ را ظاهراً حمله قلبی اعلام کردند.
خودسوزی مادر بیسرپناه
حالا همان ماجرای تلخ اینبار در بندرعباس رخ داده است. زن سرپرست خانواده به همراه دو زن و پنج فرزند دیگر در یک آلونک کوچک زندگی میکردند، اما نیروهای شهرداری خانه آنها را خراب کردند. اتفاق دردناکی که باعث شد مادر دست به خودسوزی بزند. او به بیمارستان منتقل شد و بقیه اعضای خانواده نیز آواره و سرگردان شدهاند. این تخریب زندگی آنها را نابود کرده است.
سرگردانی یک خانواده
آواره شدهاند. در خانه همسایهها زندگی میکنند. آنهایی که از هیچ نهادی حمایت نمیشدند. آنهایی که تنها با پول یارانه زندگی میکردند و دلشان خوش بود که یک سقف، هرچند ناچیز بالای سرشان دارند، اما خراب کردهاند سقفشان را؛ دیگر هیچ سقف و دیواری نیست که خودشان و بچهها در آنجا روزگارشان را بگذرانند. حالا مادر در بیمارستان است. دو زن و پنج بچه نیز در خانواده همسایگان. «ما به مسئولان شهرداری گفته بودیم که جایی برای ماندن نداریم. گفته بودیم که هیچ سرپناهی نداریم و از روی اجبار در این خانهها زندگی میکنیم، اما انگار کسی صدای ما را نشنید.»
اینها را حسنزاده یکی از زنان ساکن در آن خانه میگوید: «در این خانه سه زن سرپرست خانوار زندگی میکردیم. ما از شرایط اقتصادی در وضع اسفباری بهسر میبریم. تنها با هزینه یارانه دولتی و کمک همسایگان زندگی خود را میگذرانیم. تحت پوشش هیچیک از نهادهای حمایتی هم نبوده و نیستیم. دو ماه پیش بود که به این خانه آمدیم. حالا هم با ویران شدن این خانه در منزل همسایگان زندگی میکنیم. مشخص نیست وضع زندگی فرزندانمان و تحصیلشان چه میشود. بنابراین امیدوارم وعدههای داده شده از سوی مسئولان عملی شود.»
حال مادر بندرعباسی رو به بهبود است
از بیمارستان اما خبرهای خوبی رسید. اینکه مادر سوخته، در وضع خوبی بهسر میبرد. دکتر فاطمه نوروزیان، درخصوص آخرین وضع این زن ۳۵ ساله بندرعباسی میگوید: «به دستور رئیس دانشگاه علوم پزشکی استان هرمزگان همه روند درمان این زن بهطور منظم بررسی میشود. درحال حاضر در وضع بهبودی بهسر میبرد. او دچار سوختگی ۱۷درصد از ناحیه دست و قفسه سینه شده بود و حالا تحت درمان و نظارت است. امیدواریم با ادامه همین روند، هفته آینده از بیمارستان ترخیص شود.»
حالا شهرداری پیگیر این ماجرا شده است. عوامل شهرداری با عیادت از مادر آسیبدیده همه هزینههای درمان او را تقبل کرده است. شهرداری اما این برخورد را قانونی اعلام کرده. در توضیحات آن هیچ نشانه ای از احساس انسانی وجود ندارد.
اسماعیل موحدینژاد معاون خدمات شهری شهرداری بندرعباس می گوید: «ملک مورد نظر در محله ۲۲ بهمن، در محدوده بلوار ثارالله، جزو اراضی دولتی بود و در مسیر سیلاب قرار گرفته بود که طی اقدام قانونی، رفع تصرف شده است!