هممیهنان گرامی!
با فرا رسیدن ۲۱ آذر ماه ۱۳۹۹، هفتاد و پنج سال از تشکیل دولت خودمختار آذربایجان، کهنترین و مدرن ترین دولت ملی کشورمان میگذرد. دولت خودمختار آذربایجان، بر مبنای تجربه مبارزات رهایی بخش خلق های جهان و درس آموزی از انقلاب مشروطیت و جنبش آزادیستان شیخ محمد خیابانی شکل گرفت.
بنیانگذاران فرقه دمکرات آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشه وری با ارزیابی همه جانبه تحولات جهانی و نیاز مبرم کشور به یک حرکت ملی و انقلابی در دوازدهم شهریور ۱۳۲۴ فرقه دمکرات آذربایجان را بنیان گذاشتند. انتشار بیانیه دوازده ماده ای فرقه که برای اولین بار در ایران و خاورمیانه چارچوب های تشکیل یک دولت ملی و مترقی را برای کشورهای چند ملیتی مشخص کرده بود، به سرعت مورد استقبال نیروهای مترقی کشور و اهالی آذربایجان قرار گرفت.
تشکیل فرقه دمکرات آذربایجان در دورهای از تاریخ رخ داد که ایران در چنگال واپسماندگی اجتماعی، مداخلههای وسیع قدرتهای استعماری، و حاکمیت ارتجاع داخلی دست وپا میزد. دهقانان و خانواده آن ها از ظلم و جورصاحبان زمین و فئودال ها به تنگ آمده بودند. خان ها خود را مالک مال، جان و ناموس دهقانان به حساب می آوردند و به کمک ژاندارم ها و عوامل دولت مرکزی هر جور و ستمی که می خواستند به کشاورزان و خانواده آنها روا می داشتند.
پیشه وری و یارانش با ارزیابی دقیق از اوضاع نابسامان کشور و منطقه، نیاز مبرم به بسیج نیرو و به حرکت در آوردن دهقانان دیدند. انتشار بیانیه دوازده ماده ای دوازده شهریور ۱۳۲۴که چکیده ای از تجارب مبارزات رهایی بخش خلق های ایران و جهان بود، کارپایه ای بود برای رسیدن به این مقصد. خدمات یک ساله حکومت ملی آذربایجان، که از پشتیبانی وسیع اهالی آذربایجان و نیروهای ملی و مترقی سراسر ایران برخوردار بود، در حدی بود به اعتراف مخالفان آن، بیشتر از دوران بیست ساله رضا شاه خدمات انجام داده بود.
کارهای انجام گرفته از طرف حکومت ملی آذربایجان را که براساس مفاد مرامنامه فرقه دمکرات آذربایجان و مصوبات کنگره و مجلس ملی آذربایجان انجام گرفت را می توان به اختصار نام برد:
۱- تفویض حق انتخاب کردن و انتخاب شدن به زنان در انتخابات مجلس، انجمنهای ایالتی و ولایتی، انجمنهای شهر و بخش و ده، با حقوق برابر با مردان.
۲- تحصیل به زبان مادری در تمام مقاطع تحصیلی بویژه در سه کلاس اول. این حق برای اقلیت ها از جمله :کردها، ارمنی ها و آسوری ها در نظر گرفته شد.
3- تاسیس دانشگاه ملی آذربایجان.
۴- قانون تقسیم اراضی خالصه و املاک مصادره شده مالکینی که آذربایجان را ترک کرده و برعلیه حکومت ملی توطئهچینی میکنند. به این ترتیب ۳۰۰۰ پارچه خالصه و ۴۳۷ پارچه املاک مصادرهای در زمان کوتاهی به طور عادلانه بین یک میلیون نفر تقسیم شد. تعدیل روابط مالک و زارع برحسب قانون خاص و با توافق و تراضی مالک و زارع و نظارت اداره کشاورزی با موفقیت انجام گرفت. این کار با تشکیل کنگره دهقانی در ۲۵/۱/۲۵ در تبریز با حضور ۶۰۰ نماینده که در این کنگره داشتند، جنبه قانونی گرفت.
۵- تصویب و اجرای قانون کار و بیمه کارگران. این قانون ۸ ساعت کار روزانه، تعطیلی جمعه و ایام تعطیل رسمی با دریافت مزد، مرخصی سالیانه،… تشکیل اتحادیه کارگران و دخالت اتحادیه در تنظیم روابط و قرارداد کار بین کارگر و کارفرما، تعیین حداقل مزد، تشکیل شورای حل اختلاف، برابری مزد زنان با مردان، ممنوعیت اشتغال زنان به کارهای سنگین، استراحت زنان باردار شش هفته قبل از زایمان و شش هفته بعد از زایمان با دریافت مزد،… تشکیل شرکتهای تعاونی، تعطیلی روز اول ماه مه روز جهانی کارگر و غیره.
۶- تامین آب سالم و لولهکشی آب شهرها به ویژه شهر تبریز برای اولین بار در ایران.
۷- سازماندهی گروه «عاشق»ها، نوازندگان و خوانندگان سنتی آذربایجان.
۸- تأمین امنیت مردم – با گماردن اشخاص خوشنام محلی در رأس ادارات و به ویژه در شهربانی و انحلال ژاندارمری و ادغام آن در نیروهای انتظامی و سپردن امور انتظامی به فدائیان فرقه.
۹ـ رسیدگی به امور زندان ها. زندانهای آذربایجان پر بود از دهقانهایی که با توطئه و دسیسه اربابان و ژاندارمها به زندانی شده بودند، همگی آزاد شدند.
۱۰- مبارزه با فساد اخلاقی و اجتماعی، به موجب قوانین و مراقبتهای دستگاههای انتظامی و عمومی رشوه، روسپیگری، استعمال مواد مخدر، احتکار و … از بین رفت.
۱۱- بالا بردن تولید و رفع بیکاری. با حمایت از صنایع و تولیدات داخلی به ویژه تشویق تولیدات کارگاهی و تاسیس کارگاه و کارخان های جدید.
۱۲- سر و سامان دادن به امور مالی و اقتصادی. با تاسیس بانک ملی آذربایجان، تشکیل شرکت های تعاونی، فروشگاههای دولتی، توزیع کالا با قیمت ارزان و کوتاه کردن دست دلالان.
۱۳- عمران و آبادی. ساختن ساختمان بانک ملی آذربایجان و مجلس ملی آذربایجان و دانشسرای دختران و ساختمان دانشگاه و موزه و… در تبریز، ساختمان دهها مدرسه در تبریز و شهرها و دهات، ساختمان باشگاهها، سینما و سالن اجتماعات در شهرهای متعدد، احداث خیابانها، پارکها و آسفالت خیابانها در تبریز و شهرستانها، احداث جاده بین دهات و تعریض جادههای اصلی و تعمیر و نوسازی پلها، بازسازی قنوات و مخازن آب و اقدامات نظیر آن.
۱۴- خدمات فرهنگی و مطبوعات. تألیف کتب درسی کلاسهای ابتدایی در مدت کوتاه و چاپ و ارسال آنها به مدارس در سراسر آذربایجان، تأسیس چاپخانه آذربایجان، تشویق انتشار ۵۰ روزنامه و مطبوعات در تبریز و شهرستانها، تهیه وسایل و امکانات ورزشی برای جوانان و سالنهای ورزشی برای بانوان، تشکیل انجمن شعرا و نویسندگان در تبریز و شهرستانها و ایجاد امکانات و تسهیلات برای نویسندگان و شعرا، مبارزه گسترده با بیسوادی در شهرها و کارخانجات و دهات و…
۱۵- خدمات بهداشتی و بهداری. برای حفظ سلامتی مردم و به منظور مبارزه و پیشگیری از بیماریهای مسری از طریق آموزش عمومی و واکسیناسیون، و با بکارگیری پنجاه بیمارستان و درمانگاه در نقاط مختلف و درمانگاههای سیار برای اعزام به روستا ها. تاسیس دانشکده طب در دانشگاه تبریز و آموزشگاه عالی مامایی و آموزشگاه پرستاری و پرورشگاه برای کودکان بی سرپرست.
۱۶- اقدامات در زمینههای هنری: احیای تئاتر ملی آذربایجان، تشکیل گروه مویسقی و تشکیل گروههایی از هنرپیشگان بااستعداد سابقهدار و جوانان در تبریز که چندین نمایشنامه را به صحنه آوردند و آنها را در سایر شهرهای آذربایجان به تماشا گذاشتند.
۱۷ـ تاسیس رادیو تبریز صدای دولت ملی آذربایجان که برای اولین بار خارج از تهران شنیده می شد.
و …
این بود اشاره ای کوتاه به بخشی از اقدامات دولت ملی آذربایجان در مدت کمتر از یک سال. چنانچه سید جعفر پیشه وری ارزیابی کرده بود، نهضت مردم آذربایجان می توانست خیزش سراسری زحمتکشان و آزادیخواهان کشور را درپی داشته باشد و میهن ما را از چنگال ارتجاع داخلی و عوامل خارجی و عقب ماندگی نجات دهد. بدین طریق ایران می توانست در مسیر راه رشد و ترقی و آزادی قرار بگیرد.
این گناه بزرگی بود که ارتجاع داخلی و امپریالیست های آمریکا و انگلیس، نمی توانستند به آزادیخواهان آذربایجانی ببخشند. وقتی نتوانستند با طرح توطئه های گوناگون و اتهامات ناروا نهضت ۲۱ آذر را از مسیر خود منحرف کنند، تصمیم به سرکوب و نابودی آن گرفتند. یورش وحشیانه ارتش شاهنشاهی به آذربایجان و قتل عام مردمی که گناهشان نپذیرفتن ستم اربابان و ژاندارم ها و عوامل دربار بود. اوباشان و طرفداران سلطنت با هجوم به قصد نابودی تمام دستاوردهای دولت ملی، کینه حیوانی خود را نسبت به مردم و پیشرفت و ترقی کشور نشان داد. این کینه ورزی و خصومت تمامی ندارد. دشمنان خلق های ایران و بویژه خلق آذربایجان تا به امروز با تحریف تاریخ فرقه دمکرات آذربایجان و نهضت ملی آذربایجان ادامه دارد. تبلیغات زهرآگین و سازماندهی گروه هایی به نام فرقه و به قصد انحراف اهداف نهضت جنبش ۲۱ آذر همچنان، ادامه دارد.
اعضا و هواداران فرقه دمکرات آذربایجان!
هفتاد و پنجمین سالروز بنیانگذاری فرقه دمکرات آذربایجان در حالی فرا میرسد که میهن ما با دشواریهای روزافزون داخلی و خارجی روبهروست. از سیاستهای کلان اقتصادی ویرانگر رژیم گرفته که ثمری جز تشدید فقر و محرومیت در مقیاسی بیسابقه در میهن ما نداشته است، تا ادامۀ جوّ ارعاب و خفقان در فضای عمومی کشور، همگی ایران را به زندان بزرگی از محرومیت اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی برای میلیونها شهروند آن تبدیل کرده است.
تحریم های کمر شکن کشورهای سرمایه داری به رهبری امپریالیسم آمریکا و همدستی کشورهای ارتجاعی منطقه و اسرائیل برای به زانو در آوردن مردم ایران، تاثیر منفی و بلاواسطه ای بر زندگی خلق های ایران، بخصوص بر زندگی زحمتکشان و تهیدستان گذاشته که خود مزید بر علت است.
زندگی دهها میلیون ایرانی در زیر خط فقر قرار دارد. رشد شدید بیکاری، به ویژه در میان جوانان، تشدید آهنگ ورشکستگی واحدهای تولیدی، گرانی فزایندهٔ کالاهای اساسی و روزمره و تورّم در حال افزایش، گسترش بیسابقهٔ ناهنجاریهای اجتماعی مانند اعتیاد و فحشا و …، تشدید و ادامۀ سرکوب خشن و خونین نیروهای دگراندیش، کنشگران ملی، فعالان کارگری و سندیکایی، دانشجویان و زنان آزادیخواه، سیمای جمهوری اسلامی را نشان می دهد.
دولت حسن روحانی با در دست داشتن کلید حل مشکلات مردم به قدرت رسید، این دولت ماه های پایانی خود را می گذراند و کلید زنگ زده آن، هیچ قفلی را باز نکرد. دولت تدبیر و امید با صلاحدید و توافق ولی فقیه در انتخابات مهندسی شدهٔ سال ۹۲، روی کار آمد. علیرغم قول هایی که داده بود، با پیش گرفتن سیاست ویرانگر و خانمان برانداز نئولیبرالیسم راه دولت های قبلی را پیش گرفت. به همین خاطر نتوانست هیچ تغییری اساسی در وضعیت اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی کشور ایجاد کند. الیگارشی تجاری، مالی و نظامی در دولت روحانی بیشتر رشد کرد و امروز بر داشته های خود دیگر قانع نیست. او کل حاکمیت را طلب می کند. این وضعیت درگیری جناح های حکومتی را تشدید کرده است. آنها برای حفظ وبدست آوردن اهرم های قدرت بیشتر، تلاش خواهند کرد. افشاگری هایی که بر علیه یکدگر شروع کردند، باعث شد تا گوشه هایی از دزدی ها، رانت خواری ها و چپاول اموال دولتی که توسط افراد ذی نفوذ در قوای سه گانه و بیت رهبری، انجام شده است، برملا شود. گرچه اغلب دادگاه های اختلاسگران پشت درهای بسته تشکیل می شد و متهمین این دادگاه ها هم عناصر اصلی نبودند. با این حال اخبار محدودی که از دزدی ها و غارتگری ها از این دادگاه ها به بیرون درز پیدا کرد، نشان داد که فساد تا چه اندازه پیکر رژیم ولی فقیه را آلوده کرده است. آقای خامنه ای ادامه این دادگاهها را بر مصلحت نظام ندانست و دستور داد تا به آن پایان دهند.
نیروهای آزادیخواه و مترقی و فعالان ملی!
فرقه دمکرات آذربایجان در عمر هفتاد و پنج ساله اش همیشه خواهان همکاری و اتحاد عمل همهٔ نیروهای آزادیخواه، ضداستبدادی وملی کشور بوده است. ادامۀ سیاستهای فاجعهبار داخلی و خارجی رژیم، میهن ما را با خطرها و بحرانیهای جدّی روبهرو کرده است. وظیفه همه نیروهای آزادیخواه و میهن پرست که به این روند، خاتمه دهند. یکی از عوامل مهم در عدم موفقیت نیروهای اجتماعی و سیاسی ترقیخواه در جلوگیری از ادامۀ اوضاع فاجعهبار کنونی در ایران و ایجاد تغییرهای بنیادین در مسیر تحوّل جامعه، پراکندگی مُزمن و عدم هماهنگی و همکاری این نیروهاست که نتوانستهاند در حسّاسترین لحظهها در رخدادهای کشور آنطور که لازم است مهر و نشان خود را بزنند. حاکمیت ضد مردمی و ضد آزادی از همین شرایط بیشترین سود را برده است. آن ها خوب میدانند که نارضایتی میلیونی مردم بدون تشکیلات و سازماندهی راهی به جایی نخواهد برد. به همین خاطر تمام نیروی اهریمنی خود را بکار می گیرند تا از هماهنگی و اتحاد عمل سازمان های مترقی و آزادیخواه جلوگیری کنند.
اتحاد عمل و همکاری آزادیخواهان، تنها راه فراهم ساختن پس زدن نیروهای ضد مردمی و ارتجاعی و ایجاد شرایط برای تحولات بنیادین و دمکراتیک در کشور ماست. در این راه باید مصرانه کوشید!
گرامی باد خاطره تابناک شهدای فرقه دمکرات آذربایجان و نیروهای آزادیخواه و مترقی کشور!
درود فراوان به قهرمانان در بند، خانواده شهیدان و زندانیان سیاسی!
پیروز باد مبارزه متحد مردم و خلق های ساکن کشورمان برای رسیدن به استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی!
کمیته مرکزی فرقه دمکرات آذربایجان – آذرماه ۱۳۹۹
در تبریز یک مثلی داریم که سوال میکنند عینالی نجه زیارتگاه دیر – جواب میدهند باخ زوارینا . الان من هم سوال میکنم این به اصطلاح فرقه دموکرات آذربایجان چه قدر به مسائل و مشکلات و خواستهای مردم آذربایجان اهمیت میدهد جواب داده میشود نگاه کن به اطلاعیه شان اصلا اشاره ای به زندانیان سیاسی آذربایجان مثل عباس لسانی و امثالهم و خواسته های آنها « تحصیل بزبان مادری » اشاره نمکند یعنی چند نقطه ……
همان حرف های بی معنا و دروغ های پوسیده همیشگی.
اما گذشته از هرچیز، میشود شرافتمندانه تاریخ فرقه را بررسی کرد و کلمه ای از شوروی در آن نیافت؟
یک سازمان یا فرد تا چند دهه و تا چه حد می تواند دروغ را به خود و دیگران القا کند؟
در مقابل دسیسه های دشمنان ذاتی و تجزیه طلبان سنتی کشور کهنسال ایران ایستادگی نمایم و مردمان آنرا از شر حکومتهای دیکتاتوری شه و شیخ و عوامل ستون پنجم و وابسته بدشمن محفوظ داریم.
از آنجاییکه میهن ما ایران از اقوام گوناگون تشکیل شده و در جوار هم از نظر تاریخی (هزاران سال) سرنوشت، فرهنگ، سنت مشترکی داشته و دارند. راه نجاتشان در ایران یک پارچه بر علیه هر ظلم و ستم محلی و ملی در مبارزه مشترکشان است.
در آن سالهای سیاه مزدوران و عوامل ستون پنجم استالین استعمارگر خطه آذربایجان را جولانگاه خود نموده بودند، مردمان غیور و میهن دوست آذری با شهامت و رشادت فاجعه نقشه تجزیه طلبان را بر ملا ساختند.
بخشی از سند در باره ایجاد دولت «انقلابی» پیشه وری:
« از جوزف استالین
فوقالعاده سرّی
به: رفیق باقروف
اقدام به تشکیل یک حرکت تجزیهطلبانه در آذربایجان جنوبی و دیگر استانهای ایران شمالی.
۲. در آذربایجان جنوبی فرقهای دموکرات با نام «فرقه (حزب) دموکرات آذربایجان» با هدف رهبری جنبش تجزیهطلبانه ایجاد شود. ایجاد فرقه دموکرات آذربایجان جنوبی باید همزمان با تجدید سازماندهی شاخه آذربایجان حزب توده ایران باشد و طرفداران جنبش تجزیهطلبانه از تمام طبقات مردم را به آن جلب کند.
۳. فعالیت مناسب بین کُردهای شمال ایران برای جلب آنان به جنبش جداییطلبانه و ایجاد یک ولایت خودمختار ملی کُرد انجام شود.
در نامه های چاکرانه توسط سران فرقه دموکرات ( جعفر پیشهوری، علی شبستری، صادق پادگان، محمد بیریا و سلامالله جاوید) با میر جعفر باقراوف صدر حزب کمونیست آذربایجان تحت تسلط شوروی چنین برمیآید. که سران فرقه بعد از خودمختاری آذربایجان و خروج نیروهای اشغالگر «ضدفاشیست» استالین بخودمختاری پایان میدهند و در ظرف سه تا پنجسال بشوروی سوسیالیستی استالینی خواهند پیوست. در حقیقت این فرقه برای تکمیل نمودن قرادادهای ننگین و با انگیزه فاشیستی ترکمانچای و گلستان نقشه جدا سازی آذربایجان بود و طبق اسناد از جمله نام شهرهایی که میبایست در نهایت از ایران جدا میشدند و به شوروی الحاق میشدند ذکر شده بود که در میانشان شهرهایی مانند، بندر انزلی، همدان یا قزوین، در کنار شهرهای ترک نشین ایران، وجود داشتند. در همان سند نوشته شده بود که بیش از ۹۵ درصد از ساکنین این شهرها، آذربایجانی هستند.
«چنانکه از نامهنگاریهای این پنج تن با میرجعفر باقروف، صدر حزب کمونیست آذربایجان شوروی در باکو بر میآید، سران فرقه معتقد بودند که حتی اگر محمدرضا شاه، با خودمختاری آذربایجان موافقت کند، بعد از خروج نیروهای شوروی از ایران حاضر نخواهد شد که آذربایجان خودمختار بماند و به این خودمختاری پایان خواهد داد.
باقروف در برابر این تحلیل، در نامهای خطاب به سران فرقه، از آنها پرسید که راهحلشان چیست؟ و پیشهوری، شبستری، پادگان، بیریا و جاوید پاسخ دادند: جدایی از ایران و پیوستن به شوروی ظرف سه تا پنج سال.
جمیل حسنلی پژوهشگر تاریخ آذربایجان در باکو که ماجراهای ۷۰ سال پیش را از دریچه اسناد به جای مانده از اتحاد جماهیر شوروی، بررسی کرده است، در شرح ماجرای پاسخ سران فرقه به باقروف میگوید:
«رهبران فرقه در ۱۶ ژانویه [۲۶ دیماه ۱۳۲۴] به باقروف جواب دادند. اعلام کردند که به آینده خودمختاری در چارچوب ایران خوشبین نیستند، چرا که امروز که حکومت مرکزی ضعیف است خودمختاری می دهد، اما وقتی قدرتمند شد همین خودمختاری را از آذربایجان پس خواهد گرفت.
آنها اعلام کردند خواهان آنند که برای دوره ای مشخص، دولتی مستقل تشکیل شود همانند نمونه جمهوری خلق مغولستان، با نام ‘جمهوری ملی – دموکراتیک آذربایجان جنوبی.’ و گفتند که این مسئله، موقتی خواهد بود و پس از یک دوره گذار سه تا پنج ساله، طبیعی است که این جمهوری با جمهوری آذربایجان شوروی متحد شود. و این اتحاد را طبیعی می دانند. باقروف نیز در صحبت هایش با مسکو تاکید داشت که پروسه این گونه پیش رود. اما استالین فشار غرب را میدید و می دانست که مسئله بسیار پیچیده تر از آن است که اینان گمان میبرند.»
نظرم راجع باین قبیل تجزیه طلبان مزدور دیروزی و امروزی و هوادارنش را در ده سال پیش در همین نشریه چنین بیان کردم که مجددآ منعکس مینمایم.
از : حافظه تاریخ
عنوان : لشکرکشی استالین بایران برای ایجاد «دولت ملی آذربایجان» و نقش دادستان این «دولت» پوشالی
گویایی این جمله «درسحرگاه اول خرداد ماه ۱۳۲۶ فریدون ابراهیمی فرزند برومند خلق ودادستان حکومت ملی آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشه وری، درخیابان ستارخان، مقابل باغ گلستان تبریز به دار آویخته شد» بحدی است که هر انسان آزادمنشی را بخشم وادار میسازد.
طبق چه استدلالی «دولت» پوشالی و وابسته پیشه وری بکشور استعماری شوروی را«حکومت ملی آذربایجان» مینامید؟ پیشه وری یک عامل و نوکرخارجی جهت تجزیه قسمتی از اراضی و منابع بجا مانده کشورایران بود. کشورهای که با پیروزی بر فاشیسم هیتلری، دنیا را بفرم جدیدی بین خود تقسیم «عادلانه» کردند و از هیچ جنایتی هم رویگردان نبودند. و حکومتهای «خودمختار» مثل قارچ ساخته شد. حالا یک زیدی بنام ابراهیمی دادستان چنین «دولت» دست نشانده استعمارگر شوروی باشد، این دادستان، برای پایداری و نظم این «دولت» دست نشانده، در کشتار و جنایات کمتر از «رفیق» استالین نمیتوانست باشد.ایده آل هرجنایتکار تجزیه طلب، «اعمال انقلابی» استالین بود.نمیدانم این زید دستور کشتار چه مقدار از آزادیخواهان و حافظ منافع ایران اعم از ترک، کورد، فارس و غیره را در مقام دادستان صادرکرده است. تعجب آور است که هنوز هستند موجوداتی که برسر قبور جنایتکاران تاریخ در جهان و ایران این چنان زاری و فغان را میاندازند.اینها هنوز بایستی بیاد داشته باشند که در زمان پیشوا استالین،چه تعداد از مهاجرین اجباری ایرانیان در شوروی بدستور استالین بقتل رسانده شدند. هیچ کشور خارجی حافظ منافع مردم ایران در هیچ زمانی نبود.
۲۶۱۰٣ – تاریخ انتشار : ٣ خرداد ۱٣٨۹
درود بر دوستان فرقه دمکرات آذربایجان که به ضرورت اتحاد نیروهای ملی و مردمی برای از میان برداشتن رژیم مستبد ولایی درین اعلامیه خود تأکید کرده اند .
درود بر انها و دیگر احزاب و سازمانهایی که به این ضرورت توجه دارند .
امید است که دیگران نیز به این حد از اگاهی و اعتماد به نفس برسند و در راه تشکیل « جبهه متحد ضد دیکتاتوری » گامهای لازم را بردارند .