هر سال با فرارسیدن ۱۰ دسامبرکه مصادف است با صدور بیانیه جهانی حقوق بشر، تلاشهایی برای پر اهمیت جلوهدادن چنین روزی از طرف سازمانها و نهادهای ایرانی صورت میگیرد. هدف ما از ارائه این سلسله مقالات گشودن مدخلی بر مبحث حقوق بشر و پرداختن به آن میباشد.
۱- پدیده ها در ظرف تاریخی
آنچه که بعنوان بیانیه جهانی حقوق بشر شناخته میشود نیازمند بررسی منشا و ابعاد گسترده آن در یک پهنه بینالمللی، چه از لحاظ کلی و هم از زاویه و وجه انتزاعی آن میباشد. از دیدگاه فلسفی، حق انسانی و کرامت بشر اگر چه در کلیت و مضمون مورد توافق مکاتب مختلف فلسفی بوده است ولی هدف وتضمین بستر تحقق آن مورد اختلاف بوده است. اراده در برابر خواست، حق در برابر مطالبه، ضروریات متجانس و یا ناهمگون از مقولات مورد اختلاف فلاسفه برای توجیه اساسی بودن حقوق بشری بوده است. آیا این حقوق باید داده شود و یا این حقوق ذاتی است؟ آیا حقوقی است که باید برای کسبشان تلاش نمود ویا نقداً موجودند؟
تفکر مارکسیستی معتقد است که لازمه ارزیابی پیشرفت و تحقق حق انسانی موکول به قابلیت و توانایی فرد در کنترل کردن شرایط عینی و اجتماعی خودش میباشد وحقوق فردی وی نتیجه زندگی خصوصی او نیست، بلکه بخشی از یک کلیتی است که اوعضوی از آن میباشد.درک رابطه این کلیت وفرد در بستر شرایط عینی که موجب صدور بیانیه جهانی حقوق بشرشد را باید در شرایط تاریخی – اقتصادی – سیاسی و اجتماعی آن جست.
۲- علل سیاسی – اقتصادی تولد پیمان
صدوراین پیمان جهانی در ده دسامبر ۱۹۴۸ در سی ماده و با یک مقدمه به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسید. جامعهجهانی بعد از اتمام جنگ جهانی دوم و پیروزی متفقین بعنوان قدرتهای بیرقیب با دو معضل که نیازمند چارهجویی بود روبرو شد. از یکسو، رشد فاشیسم و دو جنگ جهانی کشورهای پیروز را برآن داشت تا به ابزارهایی برای سر و سامان دادن به یک نظم نوین جهانی بیاندیشند. از طرف دیگر، به علت جنگ بین قدرتهای بزرگ و در نتیجه ضعفشان به دلیل پرداختن به جنگبا یکدیگر، جنبشهای رهائیبخش و استقلالطلبانه در مستعمراتشان سر بلند کرده و پایه نفوذ قدرتهای استعماری را به لرزه انداختند. سرمایه داری دو جنگ جهانی را پشت سرخود داشت و بخشعظیمی از کره زمین در مقابل این سرمایه داری ایستاده بود. رقابتهای جدید بین قدرتهای بزرگ یک لحظه از شدت خود نکاست و در عین حال، تلاش برای اعمال هژمونیشان بی وقفه ادامه پیدا کرد. قدرتهای بزرگ که در پی نیروی کار ارزان و مواد خام فراوان آشکارا جنگی خانمانسوز براه انداخته و در مقابل چشمان میلیونها انسان به فاجعهآمیزترین جنایات دست زد ه بودند، حتی دردوره پایانی جنگ با استفاده غیرقابل توجیه از بمباتم و بمباران شدید هوایی مناطق مسکونی توحش خود را به نمایش در آورده بودند، یکباره به پرچمداران صلح و حقوق بشر تغییر چهره دادند. تقسیم جدید حوزههای نفوذ اقتصادی و تقسیمبندیهای جدید جغرافیایی در جهت درمان سرمایهداری زخم خورده صورت گرفت. نیروی انسانی لازم برای بازسازی خرابی حاصل از جنگ جهانی منجر به مهم جلوهدادن فردیت و آزادی فردی شد. تاسیس سازمان ملل و صدور بیانیه جهانی حقوق بشرقدمی در راه کسب اعتبار برای قدرتهای بزرگ و تأمین هژمونی آنها بود. با قرار دادن شورای امنیت در رأس این تشکیلات که شامل پنج عضودائم با دارا بودن حق وتوشد عملا راه تصویب هر قطعنامهای که مغایر با منافع اعضای شورای امنیت باشد را بست. نگاهی کوتاه به عملکرد سازمان ملل در مورد کره، ویتنام، فلسطین، بوسنی، رواندا، افغانستان،عراق، سوریه، لیبی و نقض آشکار حقوقبشر و جنایات چهاردهه نظام جمهوریاسلامی در ایران بروشنی نشان میدهد که این سازمان ذاتاً فاقد توانایی لازم در رابطه با نقض حقوق بشر و فجایع انسانی است. موفقیتهایی هم که بندرت حاصل شد در مقابل ناکارآمدیها، ناچیز و انگشتشمارند.
استفاده از گفتمان جنبش رهایی بخش در راستای غیر سیاسی کردن فضاهای اجتماعی انجام شد که در این زمینه متن و حقوق بشر کارکردهای ویژه ای داشتند. در ایران هم این سیاست بعد از پایان جنگ با عراق و نسل کشی سیاسی دهه ۶٠ از سوی کارگزاران سازندگی و روحانیون مبارز کلید خورد.
۳ – ضرورت نقد بیانیه جهانی حقوق بشر و اصلاح طلبان
اوجگیری جنبش ۹۹ درصدیها و جنبش هایی همچون بهار عربی که در تقابل با نظام استثمارگرانه سرمایه داری سر بر آورده بودند در دورانی که بحران های اقتصاد سرمایه داری در سال های ۲۰۰۸ و ۲۰۲۰ هربار عمیق تر و گسترده تر از پیش پدیدار شدند، بیش از پیش ناتوانی این نظام را در هدایت جامعه جهانی برای صلح و آزادی بر همه آشکارتر از پیش ساخت!
تضاد در گفتار وعملکرد تدوین کنندگان این بیانیه نیز از بدو تاسیس با برپایی جنگ های مختلف بر راستای منافع آزمندانه شان بیانیه حقوق بشر را از محتوا تهی نموده و در کنفرانس کشورهای اسلامی درایران و مصر، با اضافه نمودن مفادی ارتجاعی بر بیانیه حقوق بشر، عملا پایبندی اخلاقی این کشورها را بدان آشکارا نقض نمودند.
در ایران بدلایل سرکوب شدید و کشتارتظاهرات کنندگان و دستگیری گسترده معترضین و حتی وکلایشان مسئله دادرسی و حقوقی اهمیت بسزایی گرفت. تلاشهای حقوق بشری بعنوان چتری حمایتی در راه مبارزه با رژیم حقوق بشر ستیز اسلامی گستردهتر شد. اعتراض به نقض حقوق بشردر ایران و برجسته نمودن آن در خارج کشور اگر چه ارزشمند بوده و هست ولی سقف خواستههای مبارزاتی را به آن تقلیل دادن باعث توهمزایی و گمراهنمودن مبارزات مردم در راه سرنگونی نظام اسلامی است. اصلاحطلبان و رفرمیستهای دیگر نظیر باورمندان به “دوران گذار” با سرلوحه قرار دادن مبارزه حقوق بشری سعی در به تمکین کشاندن مبارزات کارگران و زحمتکشان دارند. آنها میکوشند تا مطالبات به حق مردم بجای کسب شدن از طریق مبارزه، بلکه محدود به درخواستهایی از نظام حاکم در ایران ویا حکومتهای دیگر بشود. اصلاحطلبان رانده شده از حکومت و یا آنانکه هنوزدستی در مدیریت حکومت دارند در وحشت از انفجار انقلابی تودهها با هزار قول و وعده به همیاران اصولگرایانشان تعهد به کجراه کشیدن موجانقلابی را میدهند.
در اعتراضات دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸مردم با طرح شعار”اصلاح طلب. اصولگرا دیگه تمومه ماجرا” بخوبی نشان دادند که دیگر جذب اصلاحطلبان نخواهند بود و چهره فریبکارانه آنها را برای همیشه برملا و رسوا نمودند آنچنانکه تا مدتها سکوت اختیار کردند واز حرکت باز ایستاده بودند! اما اصلاح طلبان رانده شده ازحکومت با نسیم انتخابات ۱۴۰۰ به تحرک افتاده تا با کمک و همراهی بخشی از چپ های درمانده جمهوریخواه سعی کنند زیر پوشش”حقوق بشر” بار دیگر به کالبد نیمه جان نظام جانی تازه بدمند ومردم را به قتلگاه رژیم جمهوری اسلامی ایران بکشانند.
این طیف از جمهوری خواهان تفاوت ماهوی با سلطنت طلبان نداشته و آنچه آنها را از هم جدا میسازد انتخاب نوع نظام دلخواهشان است. آنها با برجسته نمودن برخی خواست ها از جمله آزادی های سیاسی درک نازل خود را از ” آزادی” ابراز داشته و نمی فهمند پایه و اساس “آزادی اقتصادی” است. در جامعه ایکه اقشار و طبقات از حقوق اقتصادی برابری برخوردار نباشند، نمی توانند از آموزش و در نتیجه پرورش برابری نیز برخوردار باشند! کسی که از خوراک، پوشاک، مسکن کم بهره و یا بی بهره است حتی با ضریب هوشی بالا قادر نخواهد بود با یک انسان مرفه که تمام امکانات رفاهی برایش فراهم باشد در ترازوی عدالت قرار بگیرد از این رو مهمترین بخش در زندگی، نابرابری اقتصادی است که تمام جمهوری خواهان و سلطنت طلبان به لحاظ حفظ نظام سرمایه داری، عملا مبلغ استثمار انسان از انسان می باشند! چهره فریبکارانه اصلاح طلبان آنهنگام بیشتر نمایان می شود که بر علیه رای صادره توسط عفو بین الملل مبنی بر آگاهی میر حسین موسوی از کشتار هزاران زندانی سیاسی سال ۶۷، اعتراض شدید نمودند. اصلاح طلبان داخل و خارج از کشور با نوشتن نامه ای تهدید آمیز به این ارگان جهانی برای پس گرفتن رای صادره اقدام کردند و بدین سان این جماعت به ظاهر مخالف جمهوری اسلامی میزان “حقوق بشری” خود را نمایان ساختند. جهانیان خواهند دید آنجا که نیاز باشد حتی شیرین عبادی گیرنده جایزه “حقوق بشر” به سادگی این حقوق را زیر پا میگذارد و مایه شرمساری باورمندان به “بیانیه جهانی حقوق بشر” می شود.
کنشکران کمونیست
دسامبر ۲۰۲۰
منکه متوجه نشدم ،آیا حقوق بشر خوب است ویا بد؟!
آیا حقوق بشر را بعنوان حربه ای علیه حکومت اسلامی استفاده کردن ،اشباه است صرف نظر از کی و یا چه گروهایی آنرا انجام می دهند!؟