چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

جنبش اعتراضی دختران خیابان انقلاب و فراز و فرودهای آن

بیدارزنی: ششم دی‌ماه، سالروز شکل‌گیری جنبش «دختران خیابان انقلاب» است. صبح ۶ دی‌ماه ۹۶، «ویدا موحد» با شالی بسته شده بر یک چوب، مقابل قنادی فرانسه (حدفاصل خیابان وصال و خیابان انقلاب) ایستاد. در روزهای پس از آن ، زنان دیگری در شهرهای مختلف به تاسی از این حرکت، اعتراضات مشابهی را شکل دادند.

در سومین سال از این جنبش، آنچه که به عنوان مخرج مشترکِ مواجهه‌ی حاکمیت جمهوری اسلامی با معترضان بوده است، رویه‌ی «مجنون انگاری» زنان و بازداشت‌شدگان است.

«بهاره چشم‌به‌راه» قربانی تجاوزِ تحت شکنجه قرارگرفته در همان ابتدای امر، مجنون نامیده شد. «ویدا موحد» را مبتلا به افسردگی حاد و اختلالات روانی معرفی کردند، خودسوزی سیاسی «سحر خدایاری» در اعتراض به سرکوب مضاعف نهاد قضایی در پرونده‌سازی امنیتی و سویه‌های خشونت‌آمیز نهاد خانوادگی (نقش پدر) را ناشی از دیوانه بودن او قلمداد کردند و رویه‌ی مجنون‌انگاری زندانیان سیاسی، روزنامه‌نگاران، درویشان گنابادی و دانشجویان و انتقال آنان به مراکز درمانی روانی (مورد اخیر بهنام محجوبی) کماکان به قوت خود باقی است‌.

جنبش اعتراضی دختران انقلاب با تمامی فراز و ‌فرودهای آن در پیوند با بازه تاریخی و پر اهمیت سیاسیِ اعتراضات سراسری دی‌ماه ۹۶ قرار گرفت. پر‌ونده‌سازی‌های امنیتی، ردیف احکام حبس و زندان، بیرون آمدن ضد جریان و سلبریتی‌سازی اعضایی متعلق به اپوزیسیون راست (مورد شاپرک شجری‌زاده) و دستان مصادره‌گر کسانی چون «مسیح علینژاد»، همه و ‌همه نتوانست نفْس اهمیت این جنبش را به حاشیه ببرد.

طی سه سال گذشته، این پرسش به غایت مطرح شد که «آیا ماهیت اعتراض علیه حجاب اجباری متعلق به زنانی از طبقات متوسط جامعه است؟»

پاسخ به این پرسش در وهله‌ی نخست، نگاه ما را متوجه گستردگی مطالبات و حق حیات و حق معیشت زنان خواهد کرد. بله، برای اعتراض علیه حجاب اجباری، پیش از هرچیز باید زنده ماند، سقفی بالای سر داشت و گذران زندگی ممکن باشد. اما آیا این از اهمیت جنبش اعتراضی دختران انقلابْ کم خواهد کرد؟ بدون شک خیر. مسئله‌ی مورد بحث و مناقشه‌ی موجود، بر سر فوکوس رسانه‌ای اکثریت رسانه‌ها بر «حجاب اجباری» و قرار دادن آن به عنوان «اصلی‌ترین مطالبه‌ی زنان» در کلیت آن است، که از قضا واجد نقد است.

شاید دم‌دستی‌ترین مورد، پرداخت به فعالان زنانی همچون «فاطمه تمیمی» و «مریم عامری» باشد که از ۱۹ آذرماه سال جاری در بازداشت نیروهای امنیتی به‌سر می‌برند. تمیمی در کنار پژوهش و جمع‌آوری لالایی‌ها، موسیقی فولکلور و فرهنگ شفاهی عرب به‌تاریخ «پوشش زنان عرب» هم پرداخت. او در یکی از گزارشات خود، به تاریخ هزارساله‌ی عصابه، دوره‌ی ایلامیان و ۴۰۰۰ قبل از میلاد (پارچه‌ای از جنس کتان یا ابریشم که زنان عرب اهواز بعد از عروسی و بچه‌دار شدن بر سر خود می‌پیچند) اشاره کرد. در واقع به‌میان آوردن این مثال، سعی در پرداخت به سویه‌های نهان دیگری دارد. اینکه خوزستانِ غرق شده میان سیاست‌های تبعیض‌آمیز حاکمیت با آمار بالای قتل‌های ناموسی و توزیع فقر در بین ساکنان نابرخوردار آن، زنان خود را در کنار کلیت اعتراضات و تاریخ مبارزات، به تلاش جهت حق بهره‌مندی از معیشت و ایستادگی علیه قتل‌ها و زن‌کشی‌ها وادار کرده است. در حقیقت، جنبش اعتراضی علیه حجاب اجباری، آنگونه که در تهران و یا مناطق مرکزی شهرهای بزرگ شکل گرفت، از اقبال کمتری میان زنان دیگر شهرها برخوردار بود. با نگاهی به آمار بالای «زن‌کشی»، «خشونت علیه زنان» و «درصد پایین برخورداری از حق دسترسی به مشاغل» در خوزستان، کردستان، ایلام، آذربایجان شرقی و…درمیابیم که گزاره‌های دیگری به‌جز ایستادگی علیه حجاب اجباری برای آنان دارای اهمیت بوده است.

اما پرداخت به این مسئله به معنی کم‌اهمیت بودن این ظلم آشکار نیست. حجاب اجباری و تبعات سیاسی ناشی از آن (شامل منزوی‌سازی زنان، تک‌جنسیتی شدن مشاغل و تحمیل ارتجاع علیه زنان) به عنوان یکی از تبعیض‌ها و «نه همه‌ی مصائب زنان» خود را بازتولید خواهد کرد.

در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۹۸، اعتراض دانشجویان علیه حضور گشت ارشاد در دانشگاه و حجاب اجباری با شعار مترقی «علینژاد و ارشاد، ارتجاع و انقیاد» در رده‌ی یکی از اعتراضات برابری‌طلبانه‌ی دانشجویان (اعم از دانشجویان دختر و پسر) قرار گرفت که خود حاکی از اهمیت ایستایی علیه وجوه فراگیر نابرابری‌ها در شاکله‌ی خود است.

با مرور تصاویر جنبش‌های مبارزاتی اخیر و دوری گزیدن از تقلیل این اعتراضات به مناسبات تقویمی، به اهمیت پیوست این اعتراضات با تاریخ از سر گذرانده‌ی آن خواهیم رسید.

خودجوش بودن و تکثر مطالبات زنان در شش روز اعتراض تاریخی اسفند ۱۳۵۷ از اعتراض علیه مسلط شدن ضد انقلاب روحانیت و سخنان جنسیت‌زده‌ی روح‌الله خمینی پیرامون ماهیت زنان تا اعتراض علیه لغو قانون حمایت از خانواده از سوی گروه وکلای مدافع حقوق زن، پرستاران، کارمندان، معلمان، دانشجویان و دانش‌آموزان، زنان کارگر و زنان خانه‌دار در جریان بود.

گستردگی این مطالبات بی‌شباهت به دی ماه ۹۶ و سال تماما اعتراضی ۹۸ نیست. اعتراض علیه حجاب اجباری، اعتراض علیه فقر و بیکاری، اعتراض علیه ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه و استعفاهای سیاسی زنان ورزشکار از حضور در تیم‌های ورزشی ملی از این رسته‌اند.

پیش از برگزاری رفراندومِ ۱۲ فروردین ۵۸، روح‌الله خمینی، صادق قطب‌زاده، رضا اصفهانی، آیت‌الله طالقانی و… بارها با سخنان ضد و نقیض خود، به تعریف حدود، ماهیت و وظیفه‌ی زن در اسلام و جامعه‌ی پسا سلطنتی، نطق‌های فراوانی ایراد کردند.

روح‌الله خمینی روز سه‌شنبه ۱۵ اسفند ۵۷، کامل‌ترین دیدگاه خود را نسبت به زنان اعلام کرد، امری که به تظاهرات ۱۵ هزار نفری زنان در شش روز اعتراضی انجامید: «زنان در صدر اسلام با مردان، دوشادوش یکدیگر می‌جنگیدند. اسلام اگر محدودیتی برای زنان قائل شده است، همه برای خودشان و به‌صلاح خودشان است. ما می‌خواهیم زن به مقام والای انسایت برسد. دادگستری باید از شرع اسلام استفاده کند. اگر مرد با زنی بدرفتاری کند، اسلام او را منع می‌کند، اگر گوش نکرد او را حد می‌زند و اگر باز هم گوش نکرد، «مجتهد» زن را طلاق می‌دهد. سینما مرکز فحشاست و رادیو و تلویزیون و مطبوعات باید اصلاح شوند».

روز چهارشنبه ۱۶ اسفندماه، کاظم سامی، وزیر بهداری و بهزیستی در مصاحبه‌ی مطبوعاتی روزنامه‌ی کیهان شرکت کرد و گفت: «در جمهوری اسلامی، اصولا جایی برای سقط جنین وجود ندارد و بنابراین سقط جنین ممنوع خواهد بود. در رژیم گذشته هم سقط جنین مورد پذیرش قرار نگرفته بود و فقط سقط‌هایی آزاد بود که پزشکان تشخیص می‌دادند».

روز ۱۷ اسفندماه نیز آیت‌الله طالقانی، در مصاحبه با خبرگزاری پارس (منتشر شده در دو روزنامه‌ی پیغام امروز و کیهان) گفت: «در اسلام به‌قدری حق به زنان داده شده است که مردان باید قیام کنند. یعنی زن‌ها هم می‌توانند ثروت داشته باشند، هم در ثروتشان تصرف کنند. این حق در دنیا نبوده و هنوز هم شاید در اروپا به این حد نباشد».

در حقیقت، هدف از نوشتار انگشت‌شمار سخنرانی‌ها و چگونه تثبیت شدن سیاست‌ها و قوانین نابرابر موجود، مرور دیگرباره‌ای از چگونگی شکل‌گیری نظام ضدستیز فعلی با تمامی تبعات آن است.

جنبش علیه حجاب اجباری و سایر سیاست‌های ضد زن، در همان نخستین ساعات انتشار هر نوع دیدگاه و نطقی در این باب از سوی زنان معترض به‌وقوع پیوست و سرکوب شد.

طی سال‌های گذشته، فعالان زنان، کارگروه‌های فمینیستی، معلمان، دانشجویان، دانش‌آموزان، مادران دادخواه و بی‌شمار زنان مطرود و بی‌رسانه با تمامی توان و تلاش خود، هر یک قسمتی از کلیت ایستادگی علیه سرکوب، نابرابری، تبعیض و خشونت علیه زنان را به‌دست گرفتند.

ششم دی‌ماه، فرصتی است تا بتوانیم با نگاهی عمیق‌تر به گستره‌ی این تاریخ مبارزاتی، وضعیت بازداشت شدگان معترض علیه مورد مشخص حجاب اجباری و اجرایی شدن سیاست‌های فمینیستی علیه این «تثبیت تبعیض» بپردازیم‌. برهه‌ای که در آن می‌بایست در کنار انواع نابرابری‌ها، از عادی‌سازی «زن‌کشی» و «حق سرپناه» و «حق معیشت برابر» گفت، آن هم زمانی که زنان در سایه‌ی سیاست‌های دستگاه قضایی و قوانین نابرابر، کُشته و به انزوای بیشتر کشیده می‌شوند.

منبع: بیدارزنی

https://akhbar-rooz.com/?p=98716 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x