جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

بازگشت اسرائیل به ورزش آسیا؛ شکست جمهوری اسلامی ایران

کوروش طاهرنسب: یکم سپتامبر ۱۹۷۴افرائیم کاتریر، رئیس جمهور  وقت اسرائیل در کنار چند رئیس جمهور و هئیت های دیپلماتیک، روسا و نمایندگان نهادهای بین المللی ورزش، شاهد افتتاح هفتمین دوره بازیهای آسیائی ۱۹۷۴ تهران بود. این آخرین سفر یک مقام بلند پایه اسرائیلی به ایران بود که در انظار عمومی ظاهر می شد.

اسرائیل در نقشه آسیا قرار دارد و بر خلاف ترکیه که بخشی از آن آسیائی و قسمت کوچکی اروپائی است و سالهاست تلاش می کند که اروپائی ها، این کشور را در قلمرو خود و اتحادیه شان به رسمیت شناسند، اما اروپائیان  تاکنون آنرا نپذیرفته اند. اسرائیلی ها علاقه ای به اروپائی شدن خود نداشته و هنوز هم ندارند. اما چه شد که اسرائیل را به اروپا چسباندند و تیمهای ورزشی این کشور در قلمرو اروپا قرار گرفتند؟

بعد از اعلام رسمی موجودیت اسرائیل در ۱۴ ماه مه ۱۹۴۸ که مصادف بود با پایان قیومت انگلیس بر فلسطین، ارتش های کشورهای عربی به این کشور تازه تاسیس شده حمله بردند و به مدت یک سال و تا ژوئیه ۱۹۴۹ که اسرائیل اعراب را شکست داد منطقه خاورمیانه در آتش جنگ می سوخت.

سه جنگ دیگر بین اعراب و اسرائیل روی داد که از جمله آن ها جنگ کانال سوئز در سال ۱۹۵۶ و جنگ شش روزه صحرای سینا بود که با شکست و تلفات بزرگ اعراب و گسترش مناطق تحت قلمرو اسرائیل همرا بود. درششم اکتبر سال ۱۹۷۳ میلادی، احساس سرمستی مردم اسراییل که هیچ کشور عربی درپی شکست سخت اعراب درجنگ «شش روزه» دیگر جرات حمله به اسراییل را نخواهد داشت، از میان رفت. در ساعت دو بعدازظهر آن روز، ارتش های مصر و سوریه با عملیاتی گسترده و همزمان با آتش توپخانه از سوی کانال سوئز در جنوب اسراییل و بلندی های جولان در شمال به سوی اسرائیل حمله ور شدند. جنگ شدیدی در گرفت و شوروی و آمریکا یکی از اعراب و این دیگری از اسرائیل حمایت های تسلیحاتی نظامی و سیاسی کردند. جنگ «یوم کیپور» יום כיפור Yom Kippur آخرین نبرد ارتش های منظم کشورهای عربی یا ارتش اسرائیل بود و ازآن زمان تاکنون، تمامی نبردهائی که ارتش اسراییل درگیر آنها شده، با سازمان های مسلح شبه نظامی و حزب اله و گروهی از چریک های فلسطینی بوده است. چریک هائی که بازیهای المپیک سال ۱۹۷۲ مونیخ را تجت تاثیر حملات خود به خوابگاه ورزشکاران اسرائیلی و گروگان گرفتن آنان و آن ماجرای خونریزی و حوادث تلخ رقم زدند.

شهریور سال ۱۳۵۳فرا رسید و بازیهای آسیائی تهران در قلمرو مجموعه ای از تضادهای سیاسی برگزار شد. ایران موفق شده بود با فشار بر اعضای شورای المپیک آسیا و تائیدیه کمیته بین المللی المپیک که محلی برای زورآزمائی دو بلوک شرق و غرب در عرصه ورزشی و تبعات سیاسی ناشی از آن محسوب می شد، جمهوری خلق چین را به بازیهای آسیائی تهران دعوت کند و تایوان (که در نزد ایرانیان به چین ملی یا تایپه) معروف بود از شورای المپیک آسیا اخراج شود. آمدن چین به جمع تیمهای آسیائی نه فقط خوشایند انگلیس و آمریکا نبود، بلکه شوروی ها نیز روی خوشی به آن نشان ندادند. قبل از این و در بازیهای آسیائی ۱۹۶۲ جاکارتا و در اوج فعالیت جنبش عدم تعهد، نیکیتا خروشچف، رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی، به سوکارنو جایزه تزئیناتی اعطا کرده بود رهبران کرملین حمایت مالی خود را با پرداخت بخش زیادی از هزینه های ساخت ورزشگاه محل افتتاح بازیهای آسیائی جاکارتا و با مبلغ ۱۲.۵ میلیون دلار، به شکل ملموس تری نشان داده بودند. اما در حالی که ابرقدرت وقت شرق با همان تز معروف همزیستی مسالمت آمیز، اما متخاصم با مکتب مائوئیسم، برابر چین صف آرائی داشت، در تهران، حکومت ایران تصمیم قطعی خود را  برای حضور جمهوری خلق چین در بازی های آسیائی تهران گرفته بود. وقتی از کامبیز آتابای رئیس وقت فدراسیون فوتبال ایران و رئیس کنفدراسیون فوتبال آسیا، سئوال شد که چرا دولت ایران اصرار بر حضور چین در بازی های آسیائی دارد، اینگونه پاسخ داده بود (نقل به مضمون): ما نمی توانیم نسبت به محرومیت نمایندگان یک میلیارد و اندی جمعیت جهان بی تفاوت باشیم. حضور چین در بازیهای آسیائی هم سطح رقابتهای ورزشی آسیا را ارتقا می دهد و هم این که به رشد ورزش در نزد کشورهای درجه دوم و سوم آسیا کمک می کند.

کره شمالی نیز که در اردوگاه بلوک شرق بود، به همراه جمهوری خلق چین که  بعد از کنار گذاشتن از بازیهای آسیائی ۱۹۶۲ جارکارتا  که منجر به دخالت کمیته بین المللی المپیک و اخراج اندونزی از عضویت این کمیته شده بود، برای نخستین بار به بازیهای آسیائی تهران آمد. این آمدن ها و گشایش ها، بعد از پایان بازی های آسیائی تهران، با حادثه تلخی که منجر به اخراج اسرائیل از رقابت های ورزشی آسیا بود روبرو شد. در جریان بازی های آسیائی تهران چند کشور عربی از رقابت با ورزشکاران اسرائیلی خودداری کردند که به مذاق حکومت ایران خوش نیآمد! ورزشکاران کره شمالی، پاکستان و چین نیز، در رشته هائی مثل تنیس، شمشیر بازی، فوتبال و بسکتبال از رویاروئی با ورزشکاران اسرائیلی خودداری کردند!

مصر در آفریقا و عراق در آسیا مدعی رهبری جهان عرب بودند، سایر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با این که به منابع نفتی خود می بالیدند، اما در معادلات منطقه نقش زیادی نداشتند. در فوتبال آسیا، رویاروئی عراقی ها با ایرانی ها همیشه وجودداشته اما حضور کاروان ورزشی عراق در بازی های آسیائی ۱۹۷۴ تهران، پیام سیاسی نیز در بر داشت. زیرا مجموعه کشورهای آسیائی که در چند قطب سیاسی تعریف شده بودند یکجا در کنار هم قرار گرفتند. اسرائیل با اعراب، جمهوری خلق چین و کره شمالی در برابر ژاپن و کره جنوبی، هندوستان با پاکستان! اندونزی که خود را هم چپ می دانست و هم این که بزرگترین جمعیت مسلمان را داشت، به بازی هائی آمده بود که دو خصم دیرینه این کشور، یعنی اسرائیل و جمهوری خلق چین حضور داشتند. در روزهای اخراج اسرائیل از قاره آسیا، کیهان ورزشی در شماره ششم  آذرماه سال (۲۵۳۶) نوشت، مقامات  فیفا اعلام کردند که به علت تصمیم گیری های سیاسی  بر سر اخراج اسرائیل و تایوان و پذیرفتن چین، درگیری فیفا با ای اف سی، روی داد. کنفدراسیون فوتبال اسیا سالهای سال زیر نفوذ انگلیسی ها بوده است و مقامات کنفدراسیون فوتبال آسیا از روش های انگلیسی متابعت می کردند.

به هر حال، روز بیست و ششم شهریورماه ۱۳۵۳ اعظم خان داور پاکستانی که چاق و چله بود و یک لیفتراک لازم بود تا وی را با خود حمل کند، نه فقط چند دقیقه وقت اضافه ای نگرفت بلکه چند دقیقه زودتر از مهلت قانونی سوت پایان فینال فوتبال رقابت های این بازی ها بین ایران و اسرائیل را با قهرمانی ایران و گل بخودی بشوم ایتژاکه، مدافع اسرائیلی به صدا در آورد. این آخرین روز حضور اسرائیل در رویدادهای ورزشی آسیا بود.

اگر جمهوری خلق چین، سطح کمی و کیفی ورزش آسیا را بهبود می بخشید و چنین نیز شده، در مقابل آن، خروج اسرائیل از رقابت های ورزشی در قاره آسیا و کوچ اجباری به قاره اروپا بر سطح کمی و کیفی رویدادهای ورزشی آسیا اثر منفی گذاشته است. بازگشت استرالیا به آسیا و در محبوبترین ورزش جهان یعنی فوتبال به همان اندازه به فوتبال آسیا کمک کرده که کوچ فوتبال اسرائیل به اروپا، به فوتبال آسیا صدمه وارد کرده است.  هر چند مدتی بیش زمزمه اخراج دوباره استرالیا از کنفدراسیون فوتبال آسیا به گوش رسید وشیخ سلمان بصورت تلویحی گفته بود تعدادی از کشورهای عربی به اضافه هند، چین و ژاپن، تمایل زیادی به ماندن استرالیا در این کنفدراسیون ندارند!

  سوکارنو یکی از حامیان جنبش غیر متعهدها بود که در دوران اوج ناسیونالیسم و سوسیالیسم در جهان با اسرائیل و چین، سر ستیز داشت.

اکنون این سئوال بیش روی ورزش آسیا است: بهبود روابط سیاسی اعراب حوزه خلیج فارس و اسرائیل، می تواند به بازگشت دوباره اسرائیل به ورزش آسیا منتهی شود؟

با وجود تنش ها و چالش های سیاسی در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس که بخش عمده آن را می توان به حساب جمهوری اسلامی ایران نوشت، اما نشانه هائی وجود دارد که سمت و سوی تحولات در منطقه خلیج  فارس، در آینده نزدیکی به طرف همزیستی مسالمت آمیز گرایش دارد. دو سال بیش و در آوریل ۲۰۱۸ محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، در مصاحبه با مجله آمریکایی آتلانتیک گفته بود: «من معتقدم، همه مردم، در هر مکانی، حق‌ دارند مسالمت‌آمیز زندگی کنند. من اعتقاد دارم که فلسطینی‌ها و اسرائیلی ‏ها حق‌دارند که سرزمین خودشان را داشته باشند.» 

نمی توان تحولات اجتماعی عربستان و رهائی از قید و بندهای سنت گرائی و زدودن فرهنگ قبیله ای و طایفه ای و رویگرد بطرف دنیای بیشرفته را کم اهمیت نشان داد و یا نادیده گرفت. کنار رفتن حاکمان سنتی در تعدادی از کشورهای حوزه خلیج فارس و قدرت گرفتن افرادی از نسل میانه و حتی در مواردی جوان، معادلات را به سود رویگرد صلح و دوستی تغییر داده است. خریدهای تسلیحاتی کشورهای منطقه نمی تواند در رویگرد سیاست استراتژیکی آنان بسوی همزیستی مسالمت آمیز تاثیر بنیادی بگذارد، زیرا دکترین این کشورها زندگی در صلح اما با مرز دفاعی مطمئن بیان می شود.

تاثیرات استراتژیکی برگزاری جام جهانی در کشور قطر بعد ها آشکار و علنی خواهد شد، این وضع  رقابتی را بوجود آورده که به موجب آن، نیاز است که از طریق ورزش برای کمک به صلح و دوستی و ایجاد امکانات زیر بنائی و اختصاص اعتبارات مکفی برای نیازهای تفریحی و ورزشی ملتهای منطقه، اقدام شود. این نظریه وجود دارد که همان -تز- چرچیل نخست وزیر فقید انگلیس، در عرصه اجتماعی به کار گرفته شود. چرچیل گفته بود: صلاح در آن است که ملت ها در میدان های ورزش درگیر شوند،نه در میدان های جنگ!

اکنون آن کشورهائی که در سال ۱۹۷۴ در بازیهای آسیائی تهران نه فقط  روابط سیاسی نداشتند بلکه ورزشکاران اسرائیلی را هم تحریم می کردند، عادی سازی روابط با اسرائیل را آغاز کرده اند. در گذشته فلسطین و سرزمین های عربی مهمترین نکته مشترک مخالفت با مشروعیت اسرائیل بود. اما، این موضوع در جهانی که به صورت یک کلبه کوچکی درآمده است، تا حد زیادی فروکش کرده است. بطور مثال: BDS، جنبش بایکوت، و اتحاد عربی، هر دو سازمان با تغییر موضع و کاهش خصومت با اسرائیل روبرو هستند. فلسطین عضوی از تشکیلات های معتبر جهانی و قاره ای ورزش است، و در صدد است که بر طبق اصول و مقررات این مجامع رفتار و عمل کند .فلسطین دیگر نمیتواند و نمی خواهد از خط مشی جنگ طلبانه و تخریبی جمهوری اسلامی پیروی کند. افزون بر این، بازیکنان دو رگه فلسطینی-اسرائیلی در تیم های ورزشی اسرائیل عضویت دارند و در دو رویداد منطقه ای در قطر و عربستان نیز حضور داشته اند و بی اعتنا به انتقادات و فشارهای جمهوری اسلامی، به این کشورها سفر کردند. حالا که روابط اسرائیل با اعراب عادی می شود فرصت مناسبی است برای نوجوانان و جوانان دو رگه -عربی-عبری-در اسرائیل و در قلمرو سرزمین فلسطین که بتوانند با آسایش و برخورداری از پوشش امنیتی، وارد چرخه فوتبال در منطقه خلیج فارس و سایر کشورهای این قاره شده و در رفت و آمد ورزشی باشند.

ایجاد روابط سیاسی کشورهای عربی با اسرائیل تبعات ورزشی دیگری نیز به همراه خواهد داشت. قطع حمایت های مالی اعراب از گروه های رادیکال اسلامی و نزدیکی به اسرائیل موجب کاهش فضای ضد یهودی در باشگاه ها و تیم های ورزشی جهان و تیمی مثل آژاکس آمستردام، خواهد شد و شاید زودتر از آن چه که تصور شود این فضای خشونت و تحریم از بین برود. با اینکه “فدراسیون فوتبال اسرائیل” در سال ١٩٩۴ (١٣٧٣) اجازه عضویت در “اتحادیه فدراسیون های فوتبال اروپا” (یوفا) را کسب کرده است. شاید اتحادیه اروپا خواهان بازگشت مهمان تشریفاتی خود، به قاره آسیا نباشد، اما مشکل بتوان تصور کرد در صورت بهبودی اوضاع در منطقه خاورمیانه اسرائیل تمایلی به عضویت در این اتحادیه را از خود نشان دهد. بحث و هدف اصلی -همزیستی مسالمت آمیز- است.

پرواز قهرمانانه بجای نرمش قهرمانانه!

تاریخ مصرف جمهوری اسلامی به شکلی که تاکنون بوده، هم در داخل و هم در خارج در حال اتمام است، ضرورت تاریخی و اجتماعی معتبرترین شاهد تغییر و تحولات اجتماعی در تمام اعصار تاریخ بشری و زیست محیطی است. حکومت ها  می آیند و می روند اما ملت ها همیشه ماندگار هستند.در سایه ابر و گرمی خورشید و روشنائی ماه بر منطقه، چرخش سیاست روس ها و چینی ها به طرف اعراب حوزه خلیج فارس، راهی جز شکست و تسلیم جمهوری اسلامی تا زمانی که در ایران حکومت می کند باقی نخواهد ماند.جمهوری اسلامی حاضر است برای بقاء رژیم اش هر هزینه ای را پرداخت کند. حتی اگر جو بایدن، پیروز انتخابات این دوره هم باشد، باز نمی تواند مانعی باشد برای شتاب و سرعت عادی سازی روابط اسرائیل و اعراب به وجود آید!

آن طوری که در محافل خصوصی ورزشی امارات مطرح است، قطری ها در نظر دارند پیام عادی سازی روابط خود با اسرائیل را چند ماه قبل از برگزاری بازیهای جام جهانی در سال ۲۰۲۲ آشکار کنند. برای چاشنی و تزئین سفره  این آشتی، می خواهند تورنمنت دوستانه ای را برگزار کنند، و در فرودگاه دوحه، گلریزان ورود تیمهای اسرائیل و ایران را برای حضور در این تورنمنت برپا کنند! دو پرواز و دو فرود به فاصله پنچ دقیقه! رومانتیک نیست؟! پرواز قهرمانانه بجای نرمش قهرمانانه ! بیاد بیآوریم پائیز سال ۱۳۶۸بعد از جنگ هشت ساله، کویت جام دوستی را برگزار کرد. هدف از برگزاری این جام از بیش تعیین شده بود: شرکت عراق و جمهوری اسلامی ایران در این تورنمنت دوستانه و ذوب شدن یخ های روابط بین دو کشور با رویاروئی این دو تیم در این جام. این بازی بدون گل مساوی شد. از سفر تیم ملی آلمان به مسکو  و دو سال بعد از مرگ استالین و سفر همزمان کزاد آدنائر، صدراعظم آلمان غربی ، در سال ۱۹۵۵ تا سفر تیم دینا موکیف شوروی به اسرائیل در ژانویه سال ۱۹۸۷ و آن سفر تیم پینگ پنگ آمریکا در سال ۱۹۷۵ به پکن از جمله شواهد و سندهائی است که توانسته نقش ورزش را در ایجاد روابط سیاسی برجسته کند. شاید این بار نوبت به اسرائیل و ایران رسیده است! وقتی چشم ها دیدند و لب ها خواندند و گوش ها شنیدند: فردا ایران با اسرائیل در دوحه!!

https://akhbar-rooz.com/?p=89831 لينک کوتاه

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x