جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

چرا حق با نویسندگان سرخط است (درباره تقلیل مبارزات کارگران هفت تپه به دعاوی فردی و بیراهه سیاستِ حکومتی) -پرولتاریا

تجمع حمایتی از خواسته های کارگران هفت تپه در ۳ دی، صحنه ای گشت از حضور گرایشات مختلف و نمایانتر شدن صف دوستان و دشمنان طبقه کارگر؛ بویژه کارگران هفت تپه. درست است که مزدوران سپاهی تحت عنوان «جنبش عدالت خواهی دانشجویی» سعی در به انحراف کشاندن مبارزات بحق کارگران را داشتند؛ اما صدای مدافعین راستین کارگران رساتر بود؛ آنهم از طریق شعارهای واقعی که بازتاب دهنده خواسته های منتشر شده از طرف سندیکای مستقل کارگران هفت تپه و جمع نمایندگان بود.

در نوشته ای که گروه نویسندگان #سرخط در همین رابطه منتشر نموده بدرستی چنین عنوان میشود: «این فراخوان (دعوت به تجمع اعتراضی) در هیچ یک از تریبون‌های رسمی فعالان کارگری، معلمی، دانشجویی و بازنشستگان در تهران که هم‌پیمان‌های طبقاتی هفت‌تپه هستند، بازنشر نشد» و این چنین ادامه میدهد: «از آنسوی ماجرا، بلافاصله سپاهی‌های موسوم به عدالت‌خواه فراخوان تجمعی در همان زمان و مکان در حمایت از هفت‌تپه منتشر می‌کنند و بسیج دانشگاه‌های مختلف این فراخوان را بازنشر مینمایند». درجایی که صف ستم ستیزان با ستمگران خلط میگردد، به طبع حساسیت تحقیقی ما نیز برانگیخته خواهد شد.

لذا باید اذعان داشت که از همان ابتدا، عدم همراهی تشکلهای مستقل کارگری و نیز نهادها و حرکتهای متحد طبقه کارگر که خواهان حفظ استقلال خویش بوده و بر خواسته های واقعی کارگران هفته تاکید دارند، درست از آب درآمد. فعالین این عرصه بدرستی بدین نکته دست یافته بودند که هیاهوهای سیاسی که در نهایتِ امر نهادهای قدرت و سرکوب راه سواستفاده از آنها به نفع خود را به خوبی یاد گرفته اند، چاره کار نیست.

در خصوص آنچه رخ داده باید این نکته بنیادین را نیز مطرح نمود که متاسفانه مشکل اصلی در این اینجا، صرفاً حضور سپاه پاسداران در لباس به اصطلاح دانشجویان عدالت خواه نبود و البته که نباید نقش توده ای های جدید تحت عنوان «چپ محور مقاومت» را از نظر دور داشت. این طیف سالهاست که همچون جاده صاف کن طرفداران خامنه ای و تیمهای امنیتی در صفوف مبارزه طبقاتی نقش ایفا میکند. اما در این ماجرا دوستان دروغینی به نام کارگران هفت تپه نیز مشغول خرید بهشت این و آن جهانی برای خویش بودند و از اینجهت ترتیب امور را به گونه ای کانالیزه نمودند تا فضا برای حضور دستگاه های نرم/سخت افزاری سرکوبگر سرمایه داری فراهم گردد، البته نه برای اعمال وظیفه همیشگی شان یعنی امر ننگین سرکوب، بلکه اینبار با عنوان مدافعه از کارگران هفت تپه با هدف اخته کردن جنبش کارگری و متحدانش.

اما در این راستا، کانال «مستقل کارگران هفت تپه» نقش محوری را ایفا نمود؛ یعنی یک کانال خبری که حتی نمیتوان به اخبار مندرجش اعتماد چندانی کرد. به نظر میرسد چند نفری که اخبار را سرهم میکنند و چند عکس که امروزه روز و به نعمت اینترنت هر کسی به آن ها دسترسی دارد، صرفاً جنجال و هیاهو به پا کرده؛ اما نه خط مشخصی دارند و نه سیاست روشنی. فقط به دنبال ایجاد سروصدا بوده و انگار برایشان فرقی هم نمیکند که تبعات محتوای عمدتاً بی کیفیت شان بر سرنوشت کارگران و جنبش کارگری چیست. این امر و برحسب تجربه میتواند از دو نقطه نشات بگیرد: ۱) ماجراجویی سیاسی که برای رسیدن به اهداف فرصت طلبانه خویش فضا را بر فعالین اصیل کارگری بسته و چون به نتیجه دلخواه نمیرسد، از سر یأس و بی محابا درب ها را برای ۲) ورود نیروهای ضدکارگری و اعتصاب شکن به درون صفوف مبارزه باز می کند.

جالب است که کانال «مستقل کارگران هفت تپه» حتی توجهی به اینکه آیا محتوای منتشره مربوط به مبارزه کارگران است یا خیر نیز ندارد. این کانال تا اینجای کار، آنهم از طریق انتشار متون بی کیفیت که گاهاً همچون فحش نامه میماند و البته معلوم نیست نویسندگان چه کسانی هستند، با پریدن به افراد، جریان مبارزه را هرچه بیشتر فردی نموده و نه تنها دستاوردی برای هژمون سازی گفتمان مبارزاتی کارگران هفت تپه به مثابه نوک پیکان مبارزات طبقه کارگر ایران نداشته، که با سیل هجویات، مبارزه متشکل و مستقل کارگران هفت تپه را نیز مبتذل مینماید.

مبارزه اصلی ای که کارگران هفت¬تپه در دستور کار و در حرکت خویش دارند، نه مبارزه با افراد فاسد، که مبارزه ای علیه سیستم حاکمه فسادبرانگیز است. سندیکای کارگران هفت تپه در این خصوص به درستی چنین مینویسد که با رفتن اسد بیگی و رستمی، کار تمام شده نیست، بلکه کل خصوصی سازی باید لغو گردد؛ اما کانال مذکور برعلیه این روال، چیزی جز دعاوی فردمحور را مطرح نمیکند، یعنی دقیقاً همان تعریفی که دستگاه قضایی ارتجاع سرمایه داری از فساد میدهد. به یک معنی مبارزه علیه سیستم فساد را به مبارزه علیه افراد مفسد فرومیکاهند.

زمانی که سندیکای کارگران هفت تپه و نمایندگان، اعتصاب اخیر کارگران را آگاهانه در روز ۷۱ اعتصاب به حالت تعلیق در آوردند، این جماعت مجازی، بعد از انتشار اطلاعیه سندیکا، اعلام تعلیق اعتصاب را منتسب به دانشجویان نفوذی، نهادها و ارگان های حکومتی میکنند؛ یعنی اینطور وانمود میکنند که هرجریانی که اعلام تعلیق اعتصاب نموده (در اینجا سندیکا و نمایندگان کارگران)، بخش یا دنبال رو سیاستهای حکومتی هستند. این متظاهرین رادیکال؛ اما تهی از دانش و شناخت  واقعی از سوخت و ساز اعتصابات کارگری در جریان تجمع حمایتی خود در کنار سپاهیان و بسیج اثبات نمودند آنکس که دنبال رو سیاست حکومتی است، کسی جز خودشان نیست.

این کانال در آن ایام و با انتشار عکس از تجمع ۱۰ – ۱۵ نفری از کارگران اخراجی، خبر از روز ۹۰ و چندم اعتصاب کارگران هفت تپه میدهد و این چنین بهترین خوراک خبری برای رژیم و ارگانهای خبری اش برای کوچک و بی اهمیت جلوه دادن اعتصاب کارگران را فراهم میکند. زمانی هم که خرابی کارشان بالا میگیرد، با بی مسئولیتی مینویسند که اعتصابیون فقط این تعداد نیستند، کارگرها در کارخانه در اعتصاب اند، اما روشن نمی کنند که چرا از «اعتصابیون داخل کارخانه در روز نود و چندم»، نه رقم و نه تصویری در دست نیست.

پاسخ البته مشخص است، کارگران به درست و به فراخوان تشکل مستقل خود احترام گذاشته و در اعتصاب نبودند و اگر در آن برهه زمانی، کاری در کارخانه صورت نمی گرفت، نه به دلیل اعتصاب، بلکه به سبب نبود ابزار کار، مواد و ماتریال و … بود. این کانال در حقیقت با این سبک کاری، اعتصاب و اعتراض کارگران را با متون بی کیفیت و اخبار جعلی، بی اعتبار و بی ارزش جلوه داده و در میان و دراز مدت، صدمات زیادی به استقلال کارگران، خواسته ها و مبارزات متشکل آنها زده و میزند. البته تشکلهای کارگری، فعالین پیگیر و جدی جنبش کارگری، این کانالِ به اصطلاح مستقل را هیچگاه جدی نگرفته و نخواهند گرفت. کارگران در جمع ها و محافل خود و به کنایه از کانال «مستقل کارگران هفت تپه» تحت عنوان «کانال خاله خرسه» یاد میکنند، که اگرچه مدعیست دارای نیت خیر است، اما به دلیل آنچه ذکر شد، به ضرر منافع کارگران عمل مینماید.

در واقع با توصیف این وضعیت، می بینیم که جریان نامبرده در فعالیت رسانه ای خود هیچ فضایی را به بیانات جمعی کارگران و دیگر تشکلهای مستقل مردمی اختصاص نمی دهد. درحالی که حتی راست ترین و ضدکارگری ترین جریانات سیاسی (البته از موضع فرصت طلبانه) برای عقب نماندن از فضای مبارزاتی و علارغم میل باطنی شان مجبور به انتشار اطلاعیه ها و بیانات تشکل های مستقل کارگری هستند؛ اما کانال «مستقل کارگران هفت تپه»، نه تنها حاضر به پخش اطلاعیه های با امضای جمعی و تشکل یافته نیست، که همچنان در صدد انکار وجود آنهاست و این چنین است که خواسته یا ناخواسته به دام سیاست حکومتی برای جهت دهی به اعتراضات معیشتی و سیاسی میافتد. لذا جا دارد تا پرسیده شود در اینجا مفهوم از استقلال چیست؟ تاجایی که به تشکل های کارگری کوچک و بزرگ باز میگردد ذکر عنوان «مستقل» به مفهوم استقلال از حکومت و احزاب و سازمانها است. اما به نظر میرسد که کانال به اصطلاح مستقل کارگران هفت تپه، نه در پی استقلال از حکومت و احزاب، که شدیداً در پی موازی کاری با، و استقلال از تشکلهای مستقل کارگری بوده و این چنین است که گاه و بیگاه به سمت وابستگی به حکومت یا افراد و دستگاه های حکومتی سرخم می کند و در عین حال که از تشکل یابی مستقل دوری جسته؛ به ورطه ی فردگرایی لیبرالی کشیده میشود.

می دانیم که حکومت سرمایه داری اسلامی از بدو به قدرت رسیدنش، هرگونه مقاومت جمعی دربرابر خود را برنتافته، حال آنکه در  یکی-دو دهه اخیر، شدیداً سعی بر آن داشته که اعتراضات را به سمت خرده صداهای منفرد کج کند، زیرا به خوبی متوجه این امر است که حتی ده ها میلیون صدای معترضِ منفرد، یارای مقابله با حکومتی سازمانیافته را نداشته و برایش در حکم کبریت بیخطر است؛ درحالی که به عکس و بازهم به خوبی میداند که هرگونه سازمانیافتگی طبقاتی و اشاعه آن به سراسر کشور، میتواند او را از مقام قدرت-استثمار-غارت به زیر بکشاند.

واقعیت غیرقابل انکار این است که همچنانکه کارگران، سندیکاها و تشکلهای مستقل کارگری، آموزگاران، دانشجویی و بازنشستگان و … در جریان مبارزه ای سخت و پیچیده علیه کل نظام و وضعیت ستمبار حاکم هستند و به اشکال مختلف بر خواسته ها و مطالبات خود مستقلاً پای می فشارند، اما گرایشات دیگر نیز به اشکال مختلف در تقلا هستند تا برای منافع خود، احزاب و دسته جات حکومتی، کارگران و زحمتکشان را دنبالچه سیاست های سرمایه دارانه و حکومتی نمایند و لذا افشای این دستجات در میان توده کارگران و زحمتکشان یک وظیفه اصلی نیروهای سوسیالیست انقلابی است.

باید به این نکته نیز آگاه بود که این جنگ، یعنی مقابله با دشمنان آشکار و پنهان در تمامی سطوح مبارزه و در هر لحظه جریان دارد و از این روی، با اتکا به سندیکاها و تشکلهای مستقل کوچک و بزرگ خود و متمرکز بر خواسته ها و شعارهای مستقل خویش است که میتوان از منافع کارگران و زحمتکشان دفاع کرده و این گرایشات نفوذی سرکوبگران را به حاشیه راند. پیروزی ما در گروی تشکل یابی هرچه بیشتر جنبش طبقه کارگر و دیگر جنبشهای دموکراتیک اجتماعی است که با اتحاد به مشت محکمی بدل شده و بساط این نیروهای دروغین و کل دستگاه ستم، تبعیض و استثمار را برمیچیند.

دیماه ۱۳۹۹

https://akhbar-rooz.com/?p=100558 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x