شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳

شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳

سند همکاری چین و جمهوری اسلامی، یک سر و هزار سودا! نوک پیکان اعتراض به کدام سو باشد؟

خواسته مردم ایران بایکوت جمهوری اسلامی توسط همه دولتها و نهادهای بین المللی است و هر گونه تعامل به این آدمکشان را مورد اعتراض قرار می دهد. پیشروی مبارزات مردم علیه جمهوری اسلامی برای سرنگونی اش...

خواسته مردم ایران بایکوت جمهوری اسلامی توسط همه دولتها و نهادهای بین المللی است و هر گونه تعامل به این آدمکشان را مورد اعتراض قرار می دهد. پیشروی مبارزات مردم علیه جمهوری اسلامی برای سرنگونی اش آن فاکتور اساسی است که نهایتا مناسبات سایر دولتها با جمهوری اسلامی را تعیین می کند و به همین منظور باید در داخل و خارج کشور مبارزات علیه حکومت را گسترش داد. تبلیغات و تحرکات جریانات راست که اساسا از دریچه ناسیونالیسم ایرانی وارد مساله قرداد با چین می شود را باید از اعتراض مردم متمایز کرد

سند همکاری ۲۵ ساله میان دولت چین و جمهوری اسلامی که در تابستان ۱۳۹۹ بحثش به میان آمده بود، بالاخره و بدون انتشار هیچگونه اطلاعاتی از مفاد آن به امضای طرفین رسید. طبیعتا در رابطه با ویژگی های اقتصادی، سیاسی، ژئوپلتیک و غیره خود قرارداد منعقد شده می توان صحبت مفصلی داشت؛ اما آنچه بیشتر به کانون توجهات جامعه بدل شده نه این ویژگیها، که جدالی سیاسی و گسترده میان نیروهای سیاسی درگیر در فضای جامعه ایران است. قرارداد مربوطه، آن چنان اهمیت سیاسی پیدا کرده که از شبکه های اجتماعی تا خیابانها، بیوقفه اعتراض یا اظهار نظر در رابطه با آن را شاهد هستیم. از این روی تلاش می کنیم به صورت مختصر گوشه ای از زوایای این مساله و جدال جاری در سطح جامعه را مورد بررسی قرار دهیم:

الف: جمهوری اسلامی و دولت چین به دنبال چه هستند؟

– جمهوری اسلامی قبل از هر چیز به دنبال این است که در شرایطی که جامعه کمر به نابودی و سرنگونی تمام عیارش “همین امروز” بسته است، با بستن چنین قراردادی این چشم انداز را به جامعه دهد که گویا به مدت ربع قرن دیگر قرار است در قدرت سیاسی بماند. به موازات، همکاری بلند مدت برای جمهوری اسلامی می تواند به معنای دریافت تکنولوژی، کمکهای نظامی، تقویت زیرساختهای اقتصادی و سیاسی و خروج از بحرانهای ریشه ای و همه جانبه ای که تا خرخره در آن فرو رفته است، تصویر شود. به این معنا که حکومت اسلامی بتواند با نزدیک تر شدن هر چه بیشتر اقتصادی و سیاسی به بلوک چین و روسیه، مفری برای بحران مشروعیت سیاسی خود در داخل کشور پیدا کند؛ و در عین حال از این نزدیک شدن به چین و روسیه به عنوان برگ برنده ای در مذاکراتش با غرب استفاده کند. ما در اینجا اما این قصد را نداریم که درجه صحت محاسبات جمهوری اسلامی را به بوته آزمایش بگذاریم و تنها به معرفی آنها قناعت می کنیم.

– چین اما با وجود امتیازات گسترده سیاسی و اقتصادی که احتمالا در قبال این قرارداد از جمهوری اسلامی دریافت می کند (آنطور که در همه موقعیتهای مشابه و در کشورهای دیگر به دست آورده)، همکاری با جمهوری اسلامی را بیشتر از جنبه سیاسی و در راستای تقویت نفوذ ژئوپلیتیک خود در منطقه خاورمیانه و در توازن قوای با دولتهای غربی می بیند. کشوری که خیز برداشته و دارد به اقتصاد اول دنیای سرمایه داری تبدیل می شود، منفعت اقتصادی جدی در همکاری با جمهوری اسلامی برای خود نمی بیند؛ اما همین موقعیت ویژه اقتصادی چین در جهان است که همکاری اش با هر دولتی را مشروط می کند به آسیب ندیدن سایر روابط تجاری و سیاسی گسترده ای که با سایر کشورهای رقیب خود دارد. اوضاع جمهوری اسلامی به قدری خراب است که برای نجات خود و جلوگیری از سرنگونی بخواهد دست به هر ریسکی بزند، اما برای دولتی به قدرت اقتصادی و سیاسی چین، هر گام باید آهسته و با دقت برداشته شود.

ب: مردم ایران چه می خواهند؟

مردم ایران اما از جنبه های مختلفی به این مساله نگاه می کنند و آن را مورد اعتراض قرار می دهند که دو مورد برجسته آن عبارتند از: 

– آنها قبل از هر چیز از دولت چین می خواهند که با دولتی که نه تنها نماینده جامعه ایران نیست بلکه قاتل آنها است، قطع همکاری کرده و هیچگونه قراردادی امضا نکند. از همین امروز دارند اعلام می کنند که پس از سرنگونی جمهوری اسلامی چنین قراردادی از سوی مردم ایران اعتبار خود را از دست خواهد داد. مردم ایران نه فقط به دولت چین، بلکه به هر دولت دیگری هشدار می دهند که جمهوری اسلامی را به رسمیت نشناسید و روابطتان را با آنها،‌ با قاتلین خود قطع کنند. به یک معنا خواهان بایکوت جمهوری اسلامی در میان مناسبات دولتها و در مجامع جهانی هستند.

– از سوی دیگر، از آنجا که جمهوری اسلامی تاریخا بر ثروتهای عمومی جامعه خیمه انداخته و در به تاراج بردن آنها اندکی هم درنگ نداشته، جامعه ایران حق طبیعی خود می داند که در برابر جمهوری اسلامی بایستد و در روابط پشت پرده و در راستای تامین منافع سیاسی خود، ثروتها و منابع متعلق به جامعه را به باد ندهد. به این اعتبار برای جامعه در کلیتش، اعتراض به جمهوری اسلامی در رابطه به این سند همکاری با دولت چین عمیقا نهفته است.

ج: جریانات ناسیونالیست و راست اپوزیسیون کجای کار هستند؟

مساله قرارداد همکاری جمهوری اسلامی و دولت چین، از مولفه ها و ویژگی هایی برخوردار است که خودبخود خوراک سیاسی لازم برای نیروهای اپوزیسیون راست، ناسیونالیستها و قوم پرستها را فراهم می کند که فرصت را غنیمت شمارند و ارزش های سیاسی خود را برای جامعه بازتعریف و تبلیغ کنند. به این صورت که چون می دانند مردم ایران ضرورتا نسبت به این قرارداد اعتراض دارند، نهایت تلاش خود را به خرج دهند که به چشم اعتراضات مردم “خاک پاک ایران زمین” بپاشند و مساله جنگ میان جامعه و حکومت را به آدرسی بیراهه ببرند، یعنی حفظ تمامیت و اقتدار “میهن”. در واقع چنین فرصتهایی همچون ماجراهای پیشینی چون “خلیج همیشه فارس” و جنجالهای پیرامون آن، این امکان را برای جریانات راست فراهم می کند که بر اعتراضات عمدتا به حق مردم موج سواری کنند و احساسات ساختگی “وطن پرستانه و ملی” را اشاعه دهند.

جنبه دیگری که هیاهوی پر سروصدای جریانات راست بر سر مساله مورد بحث را توضیح می دهد، نفس این واقعیت است که این قرارداد با دولت چین بسته شده و نه با فرضا دولت آمریکا یا هم پیمانان او. انعقاد قرارداد “شبه-ترکمانچای” با یک دولت “استعماری” دیگر مثلا آمریکا نه تنها عمده اعتراضات این جریانات را فروکش می کرد، بلکه حتی به مشوقین و مروجین انعقاد آن نیز بدل می کرد. دلیل این امر نیز این است که نیروهای راست اپوزیسیون (مستقل از طیف آن) که اساسا مکانیسم به قدرت رسیدن خود را در زد و بند و همکاری با دول غربی می بینند، حضور سیاسی چین در ایران را به معنای دست شستن خود از قدرت سیاسی می بینند. حال آنکه برای نیروهای رادیکال، چپ و پیشرو، ورود به قدرت سیاسی از طریق انقلاب مردم و با تکیه بر نیروی سرنگونی طلبانه آنان است و به این معنا برخورد دیگری را نسبت به قراردادهایی چون برجام یا قراداد با چین در دستور کار قرار می دهند.

د: آنچه در این رابطه باید به خاطر بسپاریم:

– جمهوری اسلامی از این سند همکاری با چین می خواهد به نحو احسن بهره برداری تبلیغاتی سیاسی کند و تصویری از ربع قرن دیگر بقا ارایه دهد.

– روند اجرایی شدن این قرارداد، پروسه ای است بسیار متفاوت از امضا شدن آن و با مخاطرات بسیار جدی برای طرفین روبرو خواهد بود.

– خواسته مردم ایران بایکوت جمهوری اسلامی توسط همه دولتها و نهادهای بین المللی است و هر گونه تعامل به این آدمکشان را مورد اعتراض قرار می دهد. 

– پیشروی مبارزات مردم علیه جمهوری اسلامی برای سرنگونی اش آن فاکتور اساسی است که نهایتا مناسبات سایر دولتها با جمهوری اسلامی را تعیین می کند و به همین منظور باید در داخل و خارج کشور مبارزات علیه حکومت را گسترش داد.

– تبلیغات و تحرکات جریانات راست که اساسا از دریچه ناسیونالیسم ایرانی وارد مساله قرداد با چین می شود را باید از اعتراض مردم متمایز کرد.

منبع: دانشگاه سنگر آزادی و برابری

https://akhbar-rooz.com/?p=108622 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
3 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Parsi
Parsi
3 سال قبل

مردم ایران چه گناهی کرده اند که نباید ملی گرا باشند. همه دنیا ملی گراست. شوروی ملی گرا بود. پوتین ملی گراست. چین ملی گراست. کوبا ملی گراست. فقط ملت ایران باید فدای لبنان ، قزه،ونزوئلا و و و…… بشوند. ملی گرایی راه اصلی ساختن یک جبهه متهد علیه ج.ا. است. چیزیکه ج.ا. به شدت از ان وحشت دارد.

حسنک
حسنک
3 سال قبل
پاسخ به  Parsi

همه ی دنیا ملی گرا نیست.
این طبقات حاکمه هستند که به نام “ملی گرایی” (اما به کام خود و منافع محدود طبقاتی خودشان) زحمتکشان و مردم عادی را به جان یک دیگر انداخته و از کشتار مردم برای حفظ سلطه ای خود استفاده میکنند.
“ملی گرایی” در تمدن بشری تا به حال دو جنگ جهانی به ارمغان آورده است, با یک جنگ جهانی سوم در راه.
“ملی گرایی” واژگان کلیدی و رمز نژاد پرستی, تبعیض و نابرابری است.
فقط نگاهی کنید به برخورد دولت با خواهران و برادران افغانی ما در کشور.
واقعا فرق ایرانیان و مردم افغانستان در چیست؟ جز مقداری چاه نفت در ایران.  

شعارها و مطالبات دیماه ۹۶ و آبانمها و دیماه ۹۸ بر اساس “ملی گرایی” نبوده است؛ مطالبات و شعارهای تمامی این قیامهای مردمی بیان صریح منافع طبقاتی و اجتماعی زحمتکشان جامعه است.
ج.ا. اتفاقا در این چند سال اخیر سخت مشغول بازی کردن با کارت “ملی گرایی” است.
جبههء متحد علیه ج.ا. نه بر اساس مقداری شعارهای صرفا سلبی, “نه” به این و “نه” با آن, بلکه بر اساس مطالبات و شعارهای اثباتی, بر اساس تعریف هایی دقیق از عدالت اجتماعی و آزادی های فردی, سیاسی, مدنی,…در ایران پسین ج.ا. در حال شکل گیری است.
مردم ایران به پای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی نمی روند تا نئولیبرالیزم مذهبی را با یک نئولیبرالیزم “ملی” تعویض کنند.   

حسنک
حسنک
3 سال قبل

استراتژی کلی چین با ج.ا. بر اساس پروژه و برنامه ی “راه ابریشم” است و صرفنظر از اینکه هر رژیمی که در ایران بر قدرت باشد, دولت چین بر اساس راهبردی “جادهء ابریشم” به همکاری با آن ادامه خواهد داد.
سودبری ج.ا. از این قرارداد سوای پز دادن به مردم “که گویا به مدت ربع قرن دیگر قرار است در قدرت سیاسی بماند”, جنبه های فوری و کوتاه مدت نظامی و امنیتی (خصوصا سود بردن از پیشرفتهای بی نظیر سایبری و کامپیوتری چین در ساحت های امنیتی) دارد, که در اکثر قریب به اتفاق تحلیل ها نادیده گرفته می شود.
بر خلاف آنچه در خط آخر این تحلیل آمده است اعتراضات خود مردم اتفاقا ناسیونالیستی و بسیار ملی گرایانه است. فقط نگاهی کنیم به شعارهای مردم در تهران و دیگر شهر ها.
خیلی شبیه جریانات “نه غزه, نه لبنان, جانم فدای ایران.”
حال اینکه گفتمان سوسیالیستی و چپ بر اساس همبستگی بین المللی و انترناسیونالیزم است درست و صحیح, اما در خیلی اوقات احساسات و شعارهای مردم چندان خوانایی و تطابقی با گفتمان و سنت انترناسیونالسیتی ندارد.
گام اول در گسترش هژمونی سوسیالیستی در کشور آگاه بودن از شرایط موجود و دیدن واقعیات و حقایق جامعه است, نه جایگزینی فرافکنی های آرزو طلبانه ای خود به جای حقایق موجود.
نکته آخر: حزب کمونیست چین در خیانت به انقلاب مردم در ایران یدی طولانی دارد؛ از سفر هوا کوفنگ به ایران درست پس از کشتار ۱۷ شهریور و مهمان شاه شدن تا حالا و امضای این قرارداد.
این قصه سر دراز دارد!

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x