برای عبور از دلِ سایه ها
کدامین گذر را گشودید
هان
فرا روی ِ فردایتان
گو، چه هست؟
که ملت به آزادی جان، بگویند
جان
از اندیشهِ بسته بیرون کنید
نگاه ِ چهل ساله ِ پیش را
بیایید در سنگر ِ پیش ِ رو
که فریاد ِ امروزتان، نیست
آن
به واقع گرایید، تا ما شوید
به دور از شکن ها و دیوار ها
کجای ِ فضا، پنبه را می زنید
و فردا چه کس؟ می برد
نامتان
ببین کارگر را کجا برده اید؟
که او را شب و روز، گویند هِی
نگاهش به حالِ تباهِ خود است
به امنیت ِ شغلی و توشِ
نان
صدای ِ شما را شنیدیم، کو؟
زمانی که این کوس، یک جا زنید
به فردا بیاندیش، ای خود پرست
به این خاک و هستش، به
ایرانمان
داریوش لعل ریاحی
پنجشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۰
dlr1266@ksepehrihotmail-com