پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

جمعی از کمونیست های انقلابی – ایران: رای ما سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و برقراری جامعه ای نوین است!

انتصاب دوره اخیر حکومت اسلامی  برای  این “انتخابات” ریاست جمهوری ایران تعجب بسیاری را برانگیخت. نه به این دلیل که یک جلاد مشهور که نامش بیش از هر چیز با آدم کشی، اعدام و ” هیئت مرگ” گره خورده برای این چنین مقامی تعیین شده است. چرا که گردانندگان اصلی این رژیم همان جلادان و آدمکشانند. سوال این است که چرا حکومت برعکس دوره های  قبل آن چنان تنور انتخابات را گرم نکرد؟  حتی تلاشی برای حفظ ظاهرهم نکرد؟رژیم مفلوکی که برای بدست آوردن قطره ای مشروعیت تنها اتکاء اش صندوق های قلابی رای بود، چرا رقبایی که همگی از خودی ترین مهره های این رژیم هستند را حذف کردو به توهم زدایی در میان توده های مردم بیش از پیش کمک کرد؟ چرا حکومت با دست خود ماهیت و واقعیت صندوق های انتخاباتی این نظام پوسیده را این چنین پوست کنده و عریان به معرض نمایش گذارد؟

اگر رژیم اسلامی تا مدتی پیش تلاش می کرد رقابت های انتخاباتی میان باندهای اسلامی و عناصر خودی و حافظان این نظام استثماری و ستمگرانه را تحمل کند، امروز حتی تحمل رقابت نزدیک ترین عناصر خودی را هم ندارد و کوچکترین ریسکی را به جان نمی خرد.  ممکن است این حرکت از سر استیصال باشد اما بی حساب و کتاب نیست. ممکن است قمار بزرگی برای رژیم باشد اما در خدمت به هدف و استراتژی خاصی است که رژیم نه امروز بلکه بیش از یک دهه است که آغاز کرده است.روندی که  قبل از «انتخابات» ۸۸ و مهندسی آن آغاز شد و در شرایط کنونی به مرحله بالاتر رسیده است.

گردانندگان اصلی حکومت اسلامی به سرکردگی خامنه ای، در فکر تغییرات اساسی در سیاست های کلان خود شدند، تغییراتی که نه امروز بلکه بیش از یک دهه است که آغاز شده است. آنان به این نتیجه رسیدند که روند بی پایه گی نظام شان در میان توده ها با سرعتی شتاب گیرنده به پیش می رود. در همان زمان متوجه شدند که دیگر با رشد نارضایتی توده های مردم در عرصه های مختلف و در میان اقشار مختلف نمی توانند نظام اشان را با مشروعیتی که از مبارزات مردم در سال های ۵۷ به عاریت گرفته بودندو یا با استفاده از ایدئولوژی اسلامی و یا بهانه های جنگ و شعارهای قلابی ضد آمریکایی و غربی  سرپا نگاه دارند و حفظ کنند. در نتیجه مجبور شدند که مسیر دیگری را در پیش گیرند که تغییرات اساسی را در سیاست های کلان رژیم در بر داشت. مهمترین این جهت گیری تمرکز بر گسترش نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی بود. اگر چه با استفاده از مذهب شیعی و اسلام گرایی نفوذی را از قبل داشت اما با اشغال عراق و افغانستان، شرایط برای گسترش بیشتر فراهم شده بود و تلاش کرد تا با اختصاص بودجه عظیمی که در نتیجه افزایش قیمت نفت در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد بدست آمده بود دامنه نفوذ خود را در لبنان، سوریه، عراق، افغانستان و یمن افزایش دهد. اما گسترش این نفوذ از یک طرف و سرمایه گذاری بر سر پروژه هسته ای و در کنار آن تلاش برای محکم کردن بندهای بین المللی با جناح بندی های امپریالیستی اجزاء این سیاست و جهت گیری در عرصه بین المللی بود که برای بقاء و حفظ نظام استثماری لازم بود. اما چنین جهت گیری توسط یک رژیم ضعیف و وابسته مستلزم تغییرات مهمی در عرصه داخلی نیز بود که حکومت اسلامی بلافاصله دست به کار شد.مسئله اول یکدست کردن هر چه بیشتر رژیم و حذف انتخابات اشان و حذف ابراز مخالفت ها و فرصتها میان باندهای درون رژیم بود. دیگر حق اظهار نظر در مورد مدیریت حکومت اسلامی، در مورد چگونگی حفظ نظام، در مورد وابستگی به امپریالیست ها و قدرت های بزرگ باید محدود می شد و همگی تابع نظر رهبر حکومت اسلامی و نهادهای تحت نظر او مانند سپاه پاسداران و دستگاههای اطلاعاتی می شدند. در نتیجه موضوع حذف جناح های مخالف بخصوص اصلاح طلبان حکومتی آغاز شد. در حقیقت مهندسی انتخابات ۸۸ نه در حد یک جرزنی و تلاش برای غلبه جناح اصولگرا بلکه هدف آغاز تصفیه این جناح بود. تصفیه ای که ادامه یافت و امروز دیگر جناحی به نام اصلاح طلب در حکومت بغیر از چندین عنصرتابع و یا خنثی وجود خارجی ندارد. اما این تصفیه به دیگر باندها نیز گسترش یافت، به گونه ای که در انتخابات دور بعد سال ۹۲ صلاحیت رفسنجانی که باندش یکی از ارکان اصلی و اولیه جمهوری اسلامی بود و همچنین صلاحیت رحیم مشایی معاون احمدی نژاد حتی برای شرکت در انتخابات رد شد. به عبارت دیگر اینبار کار به تقلب در انتخابات نکشید بلکه  از همان ابتدا رقبای بالقوه حذف شدند. این مسئله اخیرا توسط حیدر مصلحی وزیر اطلاعات دوران احمدی نژاد که توسط خامنه ای تعیین شده بود در یک مصاحبه تلویزیونی عملا تایید شد. او گفت که بر اساس گزارشات وزارت اطلاعات او به شورای نگهبان توصیه کرده بود که صلاحیت رفسنجانی در سال ۹۲ رد شود. او همچنین گفت که این تصمیم بر اساس مصلحت نظام بوده است. اما علیرغم آن نکته ای در اظهاراتش بود که انتخاب رفسنجانی در مسیرسیاست های کلان نظام  قرار نمی گرفت. انتخاب رفسنجانی می توانست به تضاد ها دامن زند وجنگ قدرت میان باندهای رفسنجانی و خامنه ای را دامن بیشتری بزند و در واقع نقشه یک دست کردن حاکمان را در هم بریزد.

افتضاح تایید صلاحیت ها توسط شورای نگهبان در  “انتخابات” سال ۹۲  و حذف آشکار عناصر مهم جمهوری اسلامی به گونه ای بود که خامنه ای و باندش صلاح را در آن دیدند بدون آن که به اهداف سیاست های کلان‌شان ضربه ای وارد کندروحانی از عناصر نزدیک به رفسنجانی را تایید صلاحیت کنند. این سازش تغییری در سیاست های رژیم ایجاد نمی کرد بلکه بدین معنی بود که روحانی  خود را با گفتمان میانه روی (ملغمه ای از گفتمان اصلاح طلبی و اصول گرایی) معرفی کرد اما در عمل در راستای سیاست های حاکم جمهوری اسلامی قدم برداشت و به مرور همان گفتمان ظاهری را تغییر داد وشمشیر را از رو بست. ( برای مطالعه بیشتر در مورد تغییر سیاست کلان جمهوری اسلامی در دهه ۸۰ که تا به امروز ادامه دارد به جزوه ” بررسی خیزش های اخیر و نیروهای منتسب به جنبش کمونیستی ایران” توسط ما رجوع کنید)

با توجه به انتصاب کنونی به نظر می رسد که رژیم همچنان در پیشبرد سیاست نوین خود به پیش می تازد اما این تنها یک وجه قضیه است. وجه دیگر آن  تضادهایی است که با آن روبرو است و تضادهایی که پتانسیل سربرون آوردن دارند. شرکت در بازی های خطرناک جنگ های امپریالیستی در منطقه همراه با هزینه هنگفت گسترش نفوذ منطقه ای به منظور بقاء نتایج مخرب و هولناکی را برای توده های مردم در بر داشته است.تضاد توده های مردم با کل حکومت و جناحها و باندهای مختلف آن  شدت و حدت بیشتری یافته است. رژیم از همان ابتدا با خیزشی روبرو شدکه ضربه ای به قدر قدرتی این رژیم خودکامه بود اما بدانجا منتهی نگشت. زمین لرزه های تکان دهنده ای بین انتخابات سال ۹۶ و انتصاب کنونی در جامعه ایران رخ داده است. شورش های عظیم دی ۹۶ و آبان ۹۸ که نقطه عطف مهمی در مبارزات مردم علیه این رژیم جنایت کار بودند، بوقوع پیوست.التهابی را که این شورش ها در جامعه ایجاد کردند هنوز از بین نرفته است و پس ضربه های آن دامن رژیم را  همچنان گرفته است. جانیان حاکم تصور می کردند که با قلع و قمع وحشیانه جوانان شورشگر بخصوص بعداز خیزش آبان۹۸ مسئله را هم چون سالهای ۶۰ برای مدتی می خوابانند اما این خیالی باطل بود. چرا که در دوران دیگری به سر می بریم، در دورانی که جامعه  انفجاری است. نه تنها خانواده های جانباختگان بلکه طیف بسیار وسیعتری از مردم به دادخواهی برخاسته اند. جامعه ایران از آن زمان روزی نبوده است که با مبارزات اقشار مختلف مردم روبرو نباشد.  مبارزات و مخالفت های بی شماری از جانب اقشار و طبقات مختلف مردم از جانب کارگران، زنان، معلمان، بازنشستگان ، زندانیان سیاسی، روشنفکران…. که زیربیدادگری هایعظیم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قرار دارند، همچنان در جریان است.

اما عدم شرکت در این مضحکه انتخاباتی جبهه نبرد دیگری را میان مردم و رژیمباز کرده است که توده های مردم در آن نقش فعالانه ای را به عهده گرفته اند. اگر چه رژیم تلاش دارد نقشه خود را حقنه کند اما ابتکارات توده های مردم تنها “رای بی رای” و “عدم شرکت در انتخابات” و امثالهم نیست موضوع تنها  تحریم نیست بلکه نقش فعال در تحریم همراه با افشاگری های خانواده های جانباختگان و توده های زحمتکش و طیف وسیعی از مردمبا تاکید بر این که ” رای من سرنگونی این رژیم جنایتکار است” و همچنین پاره کردن و به آتش کشیدن تابلوهای تبلیغاتی کاندیداهای این مضحکه، رژیم را از هم اکنون نیز غافلگیر کرده است و در واکنش به آن به تهدید و ترعیب علیه مردم پرداخته است. اگر چه رژیم ممکن است در این عرصه های تاکتیکی شکستهایی را متحمل شود اما شکست واقعی تعیین نشده است و با سرنگونی و آنهم سرنگونی انقلابی و برقراری جامعه ای نوین برای رفع هر شکل از ستم و استثمار در خدمت به منافع توده های مردم رقم می خورد.مسیری که کل مبارزات و مخالفت ها باید در خدمت آن قرار گیرد.

جمعی از کمونیست های انقلابی – ایران

خرداد ۱۴۰۰

برای تماس با ما:

[email protected]

https://akhbar-rooz.com/?p=116647 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x