چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

اصلاح طلبان؛ فروپاشی در ۲۸ خرداد – پورنجاتی: آقای خاتمی برایتان متاسفم!

شرکت بخش عمده ای از اصلاح طلبان در نمایش انتخاباتی ۱۴۰۰ از جمله مشهورترین رهبران آن ها نظیر محمد خاتمی، مهدی کروبی و بهزاد نبوی و پیام های تبریکی که بعد از برگماری رئیسی برای او فرستاده شده، با موج گسترده ای از انتقادها مواجه شده که در تاریخ ۲۴ ساله ی این جریان سابقه نداشته است. اکنون روشن شده است که حزب کارگزاران سازندگی و دیگر اصلاح طلبان تشنه ی قدرت با فریب و نظرسنجی های دروغ کوشیده اند مردم را به پای صندوق های رای بکشانند. به برخی از این واکنش ها در برابر سیاستی که بخش عمده ی اصلاح طلبان در این نمایش انتخاباتی در پیش گرفتند و به نظر می رسد تازه در آغاز راه است توجه کنید:

پورنجاتى: آقای خاتمی، برایتان متاسفم!

احمد پورنجاتى خطاب به محمد خاتمی نوشت: جناب آقای خاتمی! از این “مفت تر” نمی‌شد یک جریان سیاسی را که زمانی قدرت ایجاد موج اجتماعی داشت، به یک رینگ “وزن کشی” هر دو سر باخت، کشاند. کاش به آن توصیه‌ی خیرخواهانه‌ام توجه می‌کردید که مدت‌ها- بلکه سال‌ها – پیش گفتم و نوشتم: رها کنید، عرصه‌ی سیاست و تلاش برای حضور یا مشارکت در سرای قدرت را. برای شخص شما و بسیاران، دوستداران‌تان، متاسفم که با واپسین اراده و تصمیم “اعتیادگونه”‌تان در “‌وزن‌کشی” یک مسابقه‌ی هر دو سر باخت، آن پایگاه و بدنه‌ی اجتماعی را که زمانی “زبان حال” بخش گسترده از جامعه بود، به اقلیتی سرخورده و سرگردان مبدل کردید. برای هزارمین بار، آشکار شد که: جای مردان سیاست، بنشانید، درخت! هنوز هم پیشنهادم این است: جای دوری نمی‌رود. به سنت بسیاری از شخصیت‌های “آسیب‌دیده در عرصه‌ی سیاست” (همچون دهخدا و بهار و…) که باقی عمرشان را در هوای تازه‌ی دانش و فرهنگ- به جبران پوچی‌های دوره‌ی سیاست‌ورزی- گذراندند- این گود زورخانه را ببوسید و خلاص!  

کرباسچی و کارگزاران، اصلاح‌طلبان را به خاک سیاه نشاندند!

گروه سیاسی: محمد آقازاده (روزنامه‌نگار) در ۲ توییت درباره نقش منفی حزب کارگزاران در شکست جبهه اصلاحات در انتخابات نوشت: 

عباس پازوکی فعال سیاسی و روزنامه نگار اصلاح طلب در یادداشتی به تحلیل رفتار سیاسی اصلاح طلبان در انتخابات خرداد ماه پرداخت و نوشت: اصلاح طلبان در این انتخابات دو پاره شدند و دیگر بعید است بتوانند جبهه ای منسجم چون گذشته بسازند. در این زمینه توجه به چند نکته ی مهم خالی از لطف نیست:

۱ـ گروهی از اصلاح طلبان به رهبری حزب نئولیبرال کارگزاران سازندگی و تیم رسانه ای همراه با او تلاش زیادی کردند تا مانع از نامزدی چهره هایی چون محمد رضا عارف شوند. حذف سرمایه های اجتماعی اصلاح طلبی غیر همسو با کارگزاران از سال ها پیش و در مجلس دهم شروع شده بود. هنوز یک هفته از عمر مجلس دهم نگذشته بود که توپخانه ی رسانه ای کارگزاران علیه فراکسیون امید و رئیسش به شدت فعال شد.

همین جریان در انتخابات ریاست مجلس دهم به شدت از لاریجانی حمایت کرد و پشت عارف را خالی کرد تا او نتواند تبدیل به گزینه ای جدی برای ریاست جمهور ی ۱۴۰۰ شود. آنها بهترین گزینه را از همان زمان لاریجانی می دانستند و برخی از چهره های اصلی کارگزاران و دولت روحانی، تمام تلاششان را برای شکست عارف و پیروزی لاریجانی به کار بردند و او را چنان در مجلس زمین گیر کردند که حتی امکان انتخاب یک آبدارچی هم نداشت.

طیف کارگزاران از همان آغاز معتقد به کاندیدای عاریتی برای اصلاح طلبان بود و در واقع از اصلاح طلبی گذشته بود اما ترجیح می داد در جبهه ی اصلاحات حضور داشته باشد تا به وقتش این جبهه را از درون خودش از کارآمدی لازم تهی کند. این حزب از احزاب کوچک درون جبهه ی اصلاحات و برخی جوانان فعال در حوزه ی رسانه و بویژه فضای مجازی یارگیری کرد تا زمانش برسد. در نهایت هم موفق شد عارف را از کاندیداتوری منصرف کند. چون نیروهای توییتری و کلاب هاوسی نزدیک به این طیف چنان فضای تندی علیه عارف راه انداخته بودند که ورود او می توانست منجر به یک شکاف بزرگ و یک شکست شود. آنان موفق شده بودند با قدرت ثروت و رسانه تصویری معکوس و غلط از محمد رضا عارف در ذهن مخاطبان بسازند.

۲ـ این طیف اصرار زیادی داشت که به ظاهر با کاندیداتوری جهانگیری وارد عرصه شود و در نهایت جهانگیری را هم به نفع لاریجانی منصرف کند. در واقع یک پلن چند مرحله ای طراحی کرده بود برای رسیدن به لاریجانی. اما با رد صلاحیت هر دو کاندیدایش، با شکست جدی مواجه شد. اما فورا توانست نیروهایش را پشت سر همتی جمع کند. هر چند اگر جهانگیری و لاریجانی هم می آمدند بعید بود بتوانند از پس آرای منفی شان برآیند.

این طیف از اصلاح طلبان که طیف متمولی است و شرکت ها و بانک ها  و موسسات پولداری را هدایت و راهبری می کند، همواره با قدرت ثروت و رسانه، امکان ایجاد یک فضای شلوغ و پر سرو صدا دارد تا صدای کسی شنیده نشود. دوباره این طیف در کلاب هاوس و توییتر چنان فضای پر سرو صدایی ایجاد کرد که صدای هیچ کس از منتقدان عملکرد این افراد، شنیده نشود و گویی همتی پیروز بلامنازع این دوره از انتخابات است.

کاملا مشخص بود که همتی شکست خواهد خورد. اصلا قرار نبود همتی رئیس جمهور شود، اما سرو صدا و شلوغ کاری های طیف ثروتمند و نئولیبرال اصلاح طلب چنان زیاد بود که عده ای از اصلاح طلبان ناچار به سکوت شدند.

۳ـ کارگزاران همواره در جبهه ی اصلاحات حضور دارد اما هر وقت جبهه ی اصلاحات به نتیجه ای برسد که دلخواه کارگزاران نباشد، او راهش را جدا می کند و می رود تنهایی کار خودش را می کند. آنقدر هم قدرت رسانه ای دارد که بتواند چند حزب کوچک و بزرگ دیگر را هم با خود همراه کند. بنابراین اساسا این مدل کار جبهه ای و تشکیلاتی زیر سوال است.

۴ـ چند روز مانده به انتخابات یک نظرسنجی در جبهه اصلاحات مطرح شد که با همه ی نظرسنجی های موسسات معتبر متفاوت بود. عباس عبدی با قاطعیت گفت ساختگی است و بسیاری دیگر نیز تاکید کردند ساختگی است. با همین نظرسنجی جعلی بخشی از احزاب و شخصیت های اصلاح طلب را فریب دادند. باید مشخص شود بانی این جعل بزرگ کیست؟ هر جای دنیا کسی یا گروهی که چنین کاری کند ناچار به عذرخواهی و استعفا می شود. اکنون که ثابت شده نظرسنجی ساختگی بوده چه کسی مسولیت آن را بر عهده می گیرد؟

۵ـ اتفاق بدی که در این دوره از انتخابات افتاد این بود که برخی از اصحاب رسانه و فعالان فضای مجازی کار حزبی و سیاسی آن هم به معنای لمپنش کردند. این ها چنان خود را به عنوان جوانان اصلاح طلب جا انداختند که بزرگان و اساتید و نخبگان ناچار به سکوت در میانه ی سرو صداها و تهمت زدن ها شدند.

کجای دنیا یک کمپین انتخاباتی استراتژیست ندارد؟ کجای دنیا کار طراحی استراتژی انتخاباتی دست کسانی سپرده می شود که فالور بیشتری در توییتر و کلاب هاوس دارند؟ کجای دنیا یک جریان سیاسی به جای توجه به نظرسنجی های علمی و نظرات اساتید علم سیاست و جامعه شناسی، عقل و برنامه و کارشان را کلا می سپرند دست کسانی که در توییتر مثلا فلان کا فالوور دارند؟ کجای دنیا بدون ایجاد یک جریان فکری و باز کردن یک دریچه به صرف سیاه نمایی علیه رقیب می توانند رای جمع کنند؟ مگر می شود کسی بگوید اصلاح طلبم اما اینقدر به علم بی توجه باشد؟

۶ـ در تخریب آقای سید ابراهیم رئیسی به شدت تندروی و زیاده روی شد. گفتند ۲۸ خرداد می شود ۲۸ مرداد. اما آیا مصدق در ۲۹ مرداد به زاهدی پیام تبریک داد؟! اگر ۲۸ خرداد همان ۲۸ مرداد است چرا همتی پیام تبریک داد؟ معلوم است که خودشان هم اعتقاد نداشتند به حرف هایی که می زدند.

همین افرادی که فردای ریاست جمهوری رئیسی را سیاه جلوه می دادند خودشان می دانستند که رئیسی حدود سه سال رئیس قوه ی قضائیه بوده و اصلا همچین تصویری که از او می سازند درست نیست. جامعه می بیند که اینها از یک طرف به رئیسی این طور می گویند و از طرفی پیش از رای گیری می روند و جلوی خود او از واقعیت های رفتاری رئیسی تمجید می کنند. این تناقض را چطور می توانند توجیه کنند؟

در مجموع به نظر می رسد به پایان کار جبهه ی اصلاحات نزدیک شده ایم و از این پس جریان جدیدی از دل جریان اصلاح طلبی زاده می شود که مسیرش و برنامه و حرکتش کاملا متفاوت با مسیر این گونه از اصلاح طلبان است. حتی شاید نام این جریان متفاوت باشد با واژه ی اصلاح طلبی.

انتقاد شدید نماینده اصلاح‌طلب از خاتمی و کروبی

قاسم میرزایی نیکو، سخنگوی مجمع ایثارگران و عضو فراکسیون امید مجلس دهم در یادداشتی با اشاره به انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم نوشت: نگذاریم دشمنی با قومی ما را به بی عدالتی با آن قوم وادار کند! یک راست می روم سر اصل مطلب؛ نه جریده نویسی؛ که این روزها به لطف دوستان چند بام و بی هوا و یادآوری تاریخ، من نیز از درد که از دو طرف یکی است بگویم؛ رفقای جان همه از این طرف و آن سو شتابانِ حضور پای صندوق بعنوان نماد مردمسالاری و خنثی کردن نقشه ی شوم، مهندسی، پیچ تاریخی، فرو ریختن نماد جمهوریت در انتخابات ۲۸ خرداد، پیشی گرفتن در صدور بیانیه و پیام و صوت و تصویر و فریاد که حی علی الصندوق؟! ای مردم بازگردید به می خانه ای که ساقی ندارد و مستی و جمع مستان چون است؟!

شاید این همه قیل و قال “لحاف” حکومت است که داستانش برمی گردد به گذر قجری! و روایت شاه شهید(ناصرالدین شاه) و حکایت میرزای فقید شیرازی که بماند! اما من بارها گفتم و فریاد زدم که ما به سکوت متهمیم! آن روزها که ماهم رگ غیرت انقلابیمان باد کرده بود و جناح را خلاصه در «یت» و «یون» (راست و چپ) می دیدیم! آن روزها که همه را از قطار انقلاب به بیرون نه پیاده! که پرت می کردند و انقلاب مشغول بلعیدن فرزندانش بود، سکوت کردیم و سال هاست که دیگر نوبه ی ما رسیده! اما نمی خواهیم و قرار نیست باور کنیم!

اعلام می کنم که علاقه ی شخصی من به سید بزرگوار خاتمی بیش تر از خیلی مدعیان است و من خصوصی و اجتماعی پای این علقه و البته تعهد فردی سیاسی ایستاده ام و تاوانش را هم داده ام؛ پس وقتی منِ کم ترین دادم درآمده، این صدای من نیست؛ صدای مردم کف خیابان است؛ با تخریب و تحقیر بچه های همین ور آب و آن طرف آب و استفاده از الفاظی که نظام درباره ی این ها به کار می برد فقط در محدود کردن این قطار هنر کرده ایم! این ها فرزندان نظام نبودند؟! همه جاسوسیم؟! ضد انقلابیم؟! نظریه ی جناب فلان و تئوری بهمان را در خالص سازی ادامه بدهیم تا کجا؟!
من می گویم ناکجا!

او در ادامه نوشته است: اما چرا معلوم نشد که چه شد؟

چندین ماه تشکیل ناسا، آیین نامه، کمیته ها، افراد حقیقی و حقوقی و بیانیه و سخنگو اما هیچ و پوچ! عدم پایبندی به همین اصول تشکیلاتی از بالاترین رییس و مدعیان حزب و تشکیلات تا کسانی که گوی سبقت را به امید ملک ری و آب بینی بز و پوستین پوسیده و… از هم ربودیم و رفتیم که بسازیم!!! ما چرا به خودمان متعهد نبودیم؟ وحی نازل شده؟ چه تغییری بوجود آمده؟ پروسه حذف و نابودی جمهوریت ناگهان نزدیک انتخابات هویدا شد؟! این ها که از قبل ترها شروع شده بود! کاش در این گذر خطرناک تاریخی به رأی جمع جبهه ای که خودمان ساختیم تمکین می کردیم؛ ما اصلاح طلبان مدعی قانون! کاش حداقل بعنوان فدائیان انقلاب و نظام سکوت می کردیم و ادعایمان را به رخ این نسل نمی کشیدیم! آن ها نمی توانند از قدرت دست بکشند، ما می توانیم! آن ها برای رسیدن به یک صندلی به هرکاری دست می زنند، ما نمی زنیم! ما خون مردم را با ایشان شریک نمی شویم؛

نظارت استصوابی و طرح دل انگیز شورای نگهبان تازه و شگفتانه و خلق الساعه است؟!

چرا “ما” همین دیروزها نه ابتدای انقلاب که جوان بودیم، حصر آیت الله منتظری را دیدیم و سکوت کردیم؟! نزدیک تر، مقابلمان ایستاده اند و بی شرمانه از حذف آیت الله هاشمی می گویند و ما به تماشا نشسته ایم! نابودی شخصیت های انقلابی را یکی یکی دیدیم و سکوت کردیم؟! مادران داغدار و پرواز نخبگان و اعدام و حبس و حصر بی سرانجام را!!! ما خیلی متهمیم! سرنوشت از سر، نوشته می شود و آسیاب به نوبت است؛ اما می توانستیم این بار دهان بدوزیم و سکوت کنیم؛ باور نکردیم ما را نظام دور انداخته؛ حتی در صدا و سیما “احمدی نژاد” را نشان دادند اما هویت “تاجزاده” را علنی مثل آب خوردن انکار کردند گو این که وجود خارجی ندارد؛ نظام رسما به ما گفته است: بروید دنبال بازیتان؛ جمع کنید بروید پیش هم قطارانتان! ما مردم از جنس هم نیستیم؟! حق حیات هم زیادی است! و این دایره تا لاریجانی جان نظام هم کشیده شده!!! این چیزی جز وحشت توتالیتر است؟! کدام جمهوری اسلامی؟! عزیز دل شیخ محصور جناب کروبی؟! وقتی ریشه ی فکری معتقد به حکومت اسلامی است؟!(بخوانیم تقریرات مرحوم “مصباح” را در همین باب)!

https://akhbar-rooz.com/?p=117045 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امیر ایرانی
امیر ایرانی
2 سال قبل

این پورنجاتی مثل اینکه خودش را خیلی جدی گرفته است
این آمار که اعلام شده بگونه ای طراحی شده که چند چیز را برجسته کند میزان رای رئیسی را طوری نشان دهد که بگوید چماقداری وزنه ایست
و دیگر چیزی به نام اصلاح طلبی نیست
اما آماری که دارد پررنگ می شود
در همین رکود بی رای همتی ۸ میلیون را آورده و رئیسی ۷ میلیون رای داشته

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x