پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

اعتصاب ساختار شکن در صنعت نفت – مجید تمجیدی

انجام اعتصاب سراسری کارگران موقت و پیمانی که تمامی شرکت ها و شهرهای ایران را در برگرفته است شگفت انگیز است. درجه بسیار بالایی از نارضایتی، درجه بالایی از آگاهی، شجاعت و تقبل ریسک و درجه بالایی از تشکل یابی نامریی لازم است تا چنین اعتصابی با...

انجام اعتصاب سراسری کارگران موقت و پیمانی که تمامی شرکت ها و شهرهای ایران را در برگرفته است شگفت انگیز است. درجه بسیار بالایی از نارضایتی، درجه بالایی از آگاهی، شجاعت و تقبل ریسک و درجه بالایی از تشکل یابی نامریی لازم است تا چنین اعتصابی با این سرعت سراسری و گسترده شود. کارگران موقت و پیمانی صنعت نفت بسیار بیشتر از آن که از آنان انتظار می رفت از خود فداکاری نشان داده و برای تحقق اصلی ترین خواسته جنبش کارگری ایران (و به نظر من جنبش جهانی کارگری در این دوره) یعنی خواست انعقاد قرارداد رسمی و دائمی دست به مبارزه زده اند

مقدمه

تحلیلگران، پژوهشگران و سازمان های چپ در سطح بین المللی به جنبه های سیاسی و نتایج اقتصاد بین المللی تعرض بورژوازی ، که از دهه هشتاد شروع شده و به نئولیبرالیسم شهرت یافت، بطور گسترده و به موقع پرداخته اند. در مورد توجیهات تتوریک و نظریات فریدمن، تاچریسم و ریگانیسم و گلوبالیزیسیون و غیرو کتب و مقاله های انبوهی نوشته شده است. به جنبه پایه ای تر و ساختاری تر این تعرض که در حوزه سازمان کار انجام گرفت کمتر پرداخته شده و یا بسیار با تاخیر مورد توجه قرار گرفته است. یکی از عرصه های تعرض در حوزه سازمان کار تبدیل قراردادهای استخدام جمعی، رسمی و دائم به قراردادهای فردی میان کارگر و کارفرما، موقت و قرارداد ساعتی بود. عوارض اصلی توفق این نوع قراردادهای استخدامی، تنزل جمع و طبقه به فرد کارگر، تضعیف پایه های مادی واکنش جمعی، افزایش ترس و اضطراب بر اثر کاهش و از بین بردن امنیت شغلی و تن دادن آسان به شرایط کاری تحمیل شده از طرف کارفرما بوده و به نرم شرایط کار در بسیاری از کشورها، از جمله ایران و صنعت نفت تبدیل شده است.

با توجه به نکات فوق اعتصاب سراسری کارگران پیمانی و پروژه ای صنعت نفت ایران بسیار شگفت انگیز، شعف انگیز و شایسته حمایت وسیع در وهله اول از طرف کارگران رسمی نفت و دیگر بخش های کارگری در ایران و همبستگی بین المللی گسترده می باشد.

صنعت نفت گوشت تکه تکه شده قصابی

کار پروژه ای در سالهای پیش از انقلاب ۵٧ بخش بسیار ناچیزی از قراردادهای کار در شرکت  ملی نفت ایران بود. پس از انقلاب تعداد شرکت های  پیمانکار که با شرکت نفت قرارداد می بستند بیشتر شد. بخشی از صاحبان شرکت های پیمانکار شامل مهندسین، تکنسین ها و کارگران متخصص پاکسازی شده این شرکت و یا بازنشستگان بودند. در دوره هاشمی رفسنجانی بر تعداد این شرکت ها و بطور طبیعی بر تعداد کارگران پیمانی، فصلی و موقت افزوده شد. در اواسط دهه هفتاد و تحت ریاست جمهوری محمد خاتمی و وزارت بیژن نامدار زنگنه این روند شتاب بسیار بیشتری گرفت و صنعت نفت مثل گوشت قصابی میان شرکت های پیمانکار تقسیم شد. بسیاری ازشرکت های پیمانکار بزرگ در این دوره، که صاحبان آن ها از رانت های قدرت برخوردار بودند، عملا شرکت های میانجی میان شرکت نفت و شرکت های پیمانکار که  پروژه ها را بطور مستقیم انجام می دادند، بودند. در ادامه این روند قرارداد کار بخش اعظم کارگران صنعت نفت ایران از قرارداد استخدامی رسمی و دائمی به قراردادهای موقت، پیمانی، پروژه ای و فصلی تبدیل شد. این روند در دو دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد نیز ادامه یافت با این استثنا که در سال آخر این دوره بخشنامه ای به وزارت نفت ارسال شد که خواهان تبدیل قرارداده های موقت به رسمی و دائمی بود که بجز در مورد تعدادی از نیروهای حراست عملی نشد. در دو دوره ریاست جمهوری روحانی نیز این روند ادامه پیدا کرد با این تفاوت که بر تعداد شرکت های پیمانکار بزرگ که پروژه ها را با اتکا به رانت های دولتی در مزایده ها گرفته و بین شرکت های پیمانکار کوچکتر تقسیم می کنند اضافه شد. 

چرا در این سال ها کارگر سرسخت نفت کم تحرک بود؟

در تمام سال های حکومت جمهوری اسلامی ایران بکرات این پرسش که چرا کارگران نفت که با بست شیر نفت کمر رژیم شاه را شکستند، به انواع مختلف و از طرف جریان های و اشخاص مختلف مطرح شده است. واقعین این است که   لاغر کردن سهم بخش قراردادهای رسمی در شرکت نفت و اینکه اکثریت کارکنان و کارگران در بخش صنعت نفت و پتروشیمی ها و شرکت های تابعه تحت قراردادهای موقت و پیمانی کار می کنند اصلی ترین فاکتور منفی در عدم تبدیل نارضایتی به اعتراضات در این بخش بوده است. عدم امنیت شغلی، ترس از اخراج، تعلق به شرکت های مختلف، تصویب مصوبات و وعده و وعیدهای قانونی و پراکندگی محل های کار تاثیر منفی ای در عدم تبدیل نارضایتی به اقدام اعتراضی در این سالها بوده است. ممنوعیت ایجاد هر نوع تشکل از جمله تشکل های وابسته به دولت، ایجاد جو بسیار امنیتی و استخدام هزاران نیروی حراست از عوامل دیگر عدم انجام اعتراضات مستقیم بویژه در سطح سراسری بوده است. در این سال ها اعتراضات و اعتصابات متنوع کوتاه مدت انجام گرفته است که عمدتا پس از وعده و وعیدهای مقامات و تصویب مصوبه های دولتی فروکش کرده است.

اعتصابی شگفت انگیر و شعف انگیز

با توجه به پیشینه و نکات فوق و عطف توجه به موانع واقعی ذکرشده، انجام اعتصاب سراسری کارگران موقت و پیمانی که تمامی شرکت ها و شهرهای ایران را در برگرفته است شگفت انگیز است. درجه بسیار بالایی از نارضایتی، درجه بالایی از آگاهی، شجاعت و تقبل ریسک و درجه بالایی از تشکل یابی نامریی لازم است تا چنین اعتصابی با این سرعت سراسری و گسترده شود. کارگران موقت و پیمانی صنعت نفت بسیار بیشتر از آن که از آنان انتظار می رفت از خود فداکاری نشان داده و برای تحقق اصلی ترین خواسته جنبش کارگری ایران (و به نظر من جنبش جهانی کارگری در این دوره) یعنی خواست انعقاد قرارداد رسمی و دائمی دست به مبارزه زده اند. تحقق این خواست پایه های تعرض چندین ده ساله بورژوازی را به چالش کشیده و راه را برای پیشروی بیشتر هموار می کند. کلید تداوم این اعتصاب با توجه به موقعیت ناپایدار کارگران موقت و پیمانی در دست کارگران رسمی شرکت نفت و شرکت های تابعه و همه شرکت های پیمانکار در صنعت نفت قرار دارد. کارگران رسمی شرکت نفت نیز با توجه به تعداد کم آنان (تعداد نیروهای حراست را از تعداد کل شاغلین تحت استخدام رسمی شرکت نفت کم کنید) بجز یاری و همبستگی دیگر بخش های کارگری و حمایت وسیع بین المللی از عهده این وظیفه برنخواهند آمد.

توجه به نکاتی در رابطه با همبستگی با و حمایت از اعتصاب کارگران نفت

اعتصاب سراسری که سیاست اقتصادی جاری رژیم در دهه های اخیر را به چالش میکشد، در مقابل کل سیاست های حاکم بر یک صنعت، وزارت و دولت می ایستد و خواست هایی سراسری مثل تبدیل قراردادهای استخدامی، آزادی تجمع و تشکل را مطرح می کند، بخودی خود سیاسی است. با این وجود نگرانی تحمیل توقع بیش از ظرفیت به این اعتصاب و انتظار برآوردن خواست هایی (و بعضا آرزوهایی) که خارج از ظرفیت این مبارزه مشخص است نگرانی بجایی است. خطر این تحمیل بیشتر از جانب اپوزیسیون سرنگون طلبی است که به مبارزات کارگری بصورت ابزاری نگاه میکند حتی اگر با مطالبات آن مخالف باشد (عمدتا اپوزیسیون راست) و یا با واقعیت ها و موانع موجود در هر مبارزه معین کارگری ناآشناست (بخشی از اپوزیسیون چپ).

 قهرمان سازی، موج سواری، توجه به منافع فرقه ای و گروهی، تولد قارچ گونه تشکل های خارج از محیط کار بنام کارگر نفت و عدم فراموشی دلایل آغازین اعتصاب و تعهد به تمرکز بر خواست های عمومی اولیه با هدف تداوم بسیج توده ای … از مواردی است که هشیاری زیادی را از جانب فعالین این اعتصاب طلب می کند.

کارگران اعتصابی تا همینجا درجه قابل توجهی از تشکل یابی و کار جمعی را به نمایش گذاشته اند. متشکل تر شدن و و باز هم بیشتر متشکل تر شدن به هر طریق و شکلی که فعالین محلی تشخیص می دهند عرصه ای است که در دل این اعتراضات می تواند تقویت شود. امری که قدمی به پیش برای لغو ممنوعیت تشکل در صنعت نفت و ایجاد تشکل های مستقل کارگری می باشد.  

https://akhbar-rooz.com/?p=117630 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x