سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳

سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳

بررسی چشم‌اندازهای جنبش کارگری و اعتصاب کارگران پروژه‌ای نفت – پروین محمدی

در ایران تاکنون قانون مشخصی برای شناسایی و تنظیم حق اعتصاب به‌عنوان یکی از حقوق صنفی کارگران تصویب نشده است. از این‌رو نهادهای امنیتی و قضایی در سال‌های اخیر همواره اعتصاب را به عنوان یک جرم تلقی کرده و کارگران معترض را سرکوب کرده‌اند

در ایران تاکنون قانون مشخصی برای شناسایی و تنظیم حق اعتصاب به‌عنوان یکی از حقوق صنفی کارگران تصویب نشده است. از این‌رو نهادهای امنیتی و قضایی در سال‌های اخیر همواره اعتصاب را به عنوان یک جرم تلقی کرده و کارگران معترض را سرکوب کرده‌اند

اعتصاب به عنوان اقدام دسته جمعی معترضانه علیه شرایط نامساعد کاری، بارها منجر به تحولات عظیمی در ساختار سیاسی و اقتصادی ایران معاصر شده است. اعتصاب هماهنگ صدها نفر از کارگران و کارکنان صنعت نفت پالایشگاه‌های تهران، تبریز، آبادان، اصفهان و شیراز در شهریور ۱۳۵۷ از جمله برجسته‌ترین نمونه اعتصاب‌های تأثیر گذار در تاریخ معاصر ایران محسوب می‌شود که نقش موثری در سقوط سلطنت پهلوی ایفا کرد.

کارگران صنایع نفت و گاز ایران اما در هفته‌های اخیر بار دیگر یکی از فراگیرترین اعتصاب‌های خود در دهه‌های گذشته تاکنون را به نمایش گذاشته‌اند. حقوق ما برای بررسی چشم‌انداز‌های پیش روی طبقه کارگر ایران و همچنین واکاوی دستاوردهای اعتصابات سراسری از دهه‌های گذشته تاکنون به‌سراغ پروین محمدی، فعال کارگری و نایب رئیس اتحادیه آزاد کارگران ایران رفته است.

حقوق ما: ارزیابی شما از اعتصاب اخیر کارگران شرکت نفت و کارگران پیمانی عسلویه چیست؟ آیا این اعتصابات برخاسته از یک آگاهی طبقاتی است یا موتور محرکه آن را باید صرفا فشارهای معیشتی دانست؟

محمدی: من این دو عامل را از هم جدا نمی‌بینم چراکه آگاهی طبقاتی صرفا از کتاب‌های آکادمیک به‌دست نمی‌آید. در حقیقت زندگی کارگر با زندگی روزانه‌اش و وقتی که تولید را از آن خودش می‌بیند از یک‌سو و درک تبعیض‌ها و پیامدهای ناشی از سیاست‌های حاکمیت سرمایه از سوی دیگر، به آگاهی و شناخت طبقه خود و طبقه مقابل دست پیدا می‌کند. او در همین روند، سود و محوریت سود را می‌شناسد و برای نمونه می‌داند که کارفرما چگونه با نقشه‌های مختلف، میان کارگرها در یک مرکز کاری، با یک کار یکسان ولی با قراردادهای متنوع، تبعیض قائل می‌شود. به نظر من، تمامی این عوامل بر هم تأثیر دارند و می‌تواند یک حرکت منسجم و آگاهانه را به شکلی که امروز شاهد آن هستیم، رقم بزند. در حقیقت اصل موضوع، فشارهای معیشتی، تورم روز افزون هر روزه و تبعیض بین کارگرها است. با وجود همه این‌ها، وقتی کارگر غیررسمی و پیمانی می‌بیند که کارگرهای رسمی، پانزده روز کار و پانزده روز استراحت دارند ولی آن‌ها هر ماه ۲۶، ۲۵ یا ۲۴ روز در حال کار هستند، مسلما علیه این تبعیض، واکنش نشان می‌دهد. اعمال تبعیض‌ها از طرف کارفرما این تصور را برای کارگر ایجاد می‌کند که به عنوان انسان شناخته نشده و تنها به عنوان مهره‌ای تلقی می‌شود که کار کارفرما را پیش می‌برد. تمامی این عوامل تأثیر خود را می‌گذارند تا کارگر از ابزارهای متفاوت استفاده کند تا بتواند صدایش را به گوش کسانی برساند که می‌خواهند با آن‌ها چانه‌زنی کند و وارد معامله شود تا سهم بیشتری از تولید و رفاه تولید شده اجتماعی را از آن خود کند و اعتصابی را سازمان می‌دهد.

حقوق ما: به طور کلی اعتصابات کارگری در چهار دهه اخیر چه دستاوردهایی داشته است؟ چه تغییری در وضعیت کارگران ایجاد کرده است؟

محمدی: ممکن است که این اعتراضات و اعتصابات کارگری در ظاهر، نیازهای معیشتی ما را پوشش نداده باشد و رفاه ما را به سطح مطلوبی نرسانده باشد چراکه هر روز شاهد بدتر شدن اوضاع کارگران هستیم ولی به نظر من اعتصاب‌های اخیر نشان‌دهنده این است که کارگر بیش از پیش متوجه شده که حتی برای درخواست «نان» ش، حاکمیت را در مقابل خود می‌بیند. کارگر مزدش را می‌خواهد و تا وقتی که وارد اعتصاب نشده، متوجه این نمی‌شود که پلیس، زندان‌های این کشور و تمام دستگاهی که در بالا چیده شده و تصور می‌شود که برای حفاظت از جامعه است، حق بدیهی، ابتدایی و حداقلی‌اش را برنمی‌تابند. کارگران وقتی که با پلیس، زندان، ارعاب و تهدید مواجه می‌شوند، این درس را می‌آموزند که در مقابل کلیت یک طبقه و نه فقط یک فرد پیمانکار یا کارفرما قرار گرفته‌اند. آنجاست که به این نتیجه می‌رسد که اگر بخواهد حق‌اش را مطالبه کند، نمی‌تواند به صورت فردی آن را تأمین کند بلکه باید به شکل جمعی به استیفای آن بپردازد چراکه پیمانکاری‌ها و کارفرماها هم، فردی نیستند و آن‌ها هم به شکل جمعی، قانون تصویب می‌کنند و شرایطی را فراهم می‌آورند که سودشان را تضمین کند و کارگر، کماکان ارزان و خاموش در اختیارشان قرار بگیرد. به همین جهت هر اعتصاب و اعتراض کارگری، درس‌هایی به طبقه کارگر می‌دهد که بتواند مبارزاتش را ارتقا دهد تا به شکل یک طبقه ظاهر شود و دستاوردهای مهمی را برای خود رقم بزند.

همیشه در مجموعه‌های کارگری، اعتصاب وجود داشته است. من معتقدم کارگری که در یک مجموعه کار می‌کند، بعد از هر اعتصاب کارگری که به‌وجود می‌آید و به ویژه زمانی‌که خبری می‌شود، دیگر کارگر زمان قبل از اعتصاب نخواهد بود. هر اعتصابی همچون یک دانشگاه برای کارگران، دستاوردها و درس‌هایی دارد. وقتی که کارگر اعتصاب کننده با چالش‌ها و موانعی که از طرف کارفرما یا حاکمیتی که با او مقابله می‌کند، مواجه می‌شود، به تجارب ارزشمندی دست پیدا می‌کند که او را دیگر کارگر سابق نخواهد کرد. وقتی اعتصاب یک مرکز کارگری رسانه‌ای می‌شود و توجه افکار عمومی را به خود جلب می‌کند، تمام تجارب خود را به جامعه منتقل می‌کند. مراکز کارگری دیگر از چگونگی و شیوه‌های مبارزات آن‌ها و شکست‌های آنان درس می‌گیرند و باعث ایجاد یک همپوشانی کل کارگران ایران از یکدیگر می‌شود.

کارگر ایرانی با افزایش روزانه تورم مواجه است و دسترسی به مطالباتش را آسان نمی‌بیند. این اعتصابات این دستاورد را برای طبقه کارگر دارد که تنها و تنها اعتصابات و اعتراضات سراسری می‌تواند مشکل‌گشای طرح مطالباتش باشد. برای ایجاد تشکل و تعیین دستمزد باید به شکل سراسری جنگید. این اعتصابات مناطق نفتی در حقیقت نشان می‌دهد که باید به شکل سراسری مشکلات کارگران طرح و پیگیری شود. کارگران ایران در حال رسیدن به آن نقطه هستند. قبلا هم شاهد اعتصابات سراسری معلمان حق‌التدریس و کارگران برق بودیم. به خاطر نقش کلیدی‌ای که نفت در اقتصاد دارد، توجه بیشتری از افکار عمومی را به خود جلب کرده است. ولی کل طبقه کارگر ایران با توجه به اینکه از تمامی ابزارها همچون نامه‌نویسی، طومارنویسی و تجمع در مقابل مراکز قدرت همچون مجلس استفاده کرده، تنها راه پیش روی‌اش اعتراضات سراسری است. حرکت‌های جاری مراکز مختلف نفت، نشان می‌دهد که کارگر ایران به این راه حل رسیده که تنها راه نجاتش اعتراضات‌ها و حرکت‌های سراسری است و چشم انداز روشنی وجود دارد که به آن سمت گام بردارد.

همچنین فشار کارگرها در سال‌های اخیر در زمینه مسأله دستمزد بود که شورای عالی کار را مجبور کرد تا عنوان سبد هزینه را مطرح کند. از سوی دیگر اقدامات اعتراضی کارگران سبب شد مرکز آمار مجبور شود که خط فقر را اعلام کند، امری که تا پیش از این زیر بار آن نمی‌رفتند. درست است که هنگام تعیین دستمزد، چندین برابر زیر همان مبلغی که خودشان به عنوان هزینه خانوار اعلام کردند، مزد را تعیین می‌کنند اما به نظر من اگر فشارها و اعتراضات کارگرها نبود، سطح تورم، سطح معیشت، سبد هزینه زندگی و رقم‌هایی نظیر این‌ها را هیچ‌وقت نمی‌پذیرفتند. این مسأله به کارگر آن جرات را می‌بخشد که بیش از پیش در به دست آوردن مطالباتش پافشاری و پیگیری کند.

حقوق ما: به‌نظر شما تشکل‌های موازی و وابسته به حکومت تا چه میزان می‌توانند در روند برآورده شدن مطالبات کارگران اخلال ایجاد کنند؟

محمدی: در طول حیات چهل و دو ساله این حکومت، تشکل‌های موازی مانع ایجاد تشکل‌های مستقل شدند، در خط حکومت قدم برداشتند و به چشم کارگران خاک پاشیدند ولی به نام نماینده کارگران هر جایی حضور داشتند. این تشکل‌ها در تعیین دستمزدها، جهت گرداندن صندوق‌های بیمه تأمین اجتماعی، تغییر قانون کار یا قوانین بازنشستگی و در تمام مسائلی که مربوط به کارگران بود، به عنوان نماینده کارگر ولی دست در دست حکومت و کارفرما حضور داشتند و مانع وسط آمدن صدای کارگر شده‌اند. آن‌ها عنوان می‌کنند که نماینده کارگران و تشکل واقعی کارگران هستند. به این ترتیب کارگر را از خواست ایجاد تشکل مستقل محروم می‌کنند. خوشبختانه در طول این سال‌ها، کارگران به نقش این تشکل‌های حکومتی پی برده‌اند و به همین جهت از ابزارهایی نظیر مدیای اجتماعی و دیگر ارتباطات استفاده می‌کنند تا تشکل مستقل خود را ایجاد کنند چراکه نیاز دارند صدای‌شان را مستقلا در جامعه منعکس کنند و توجه افکار عمومی را به سمت فعالیت‌ها و اعتراضات خودشان جلب کنند.

منبع: اتحادیه آزاد کارگران ایران

https://akhbar-rooz.com/?p=122724 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x